با شهادت یحیی سنوار تحولات منطقه به کدام سو میرود؟
شهادت سران مقاومت، شاید برای مدت کوتاهی، روحیه مُرده دشمن را زنده کند و چند آورده تاکتیکی و زودگذر نصیبشان نماید اما، در بلندمدت برایشان آورده استراتژیک نخواهد داشت. تمام رهبران مقاومت چند جانشین پا در رکاب و همراه دارند که بلافاصله پس از شهادت یک رهبر، دیگری جانشین او شده و فورا جنبش، بازسازی میشود. همانطور که حزبالله لبنان فورا خود را بازسازی کرد و طی فقط دو هفته پس از شهادت سید مقاومت، 550 افسر و سرباز رژیم صهیونیستی را به همراه مقادیر زیادی تجهیزات مدرن و سنگین نظامی هدف قرار داد و تیپ گولانی را آنطور تار و مار کرد، جنبش حماس نیز خیلی سریع خود را ساماندهی کرده و با قدرت بیشتر ادامه خواهد داد.
دیروز خبر شهادت «یحیی سنوار»، قهرمان مبارزه با رژیم صهیونیستی رسما تایید و تحلیلها راجع به اینکه از این پس «تحولات منطقه بهویژه غزه به کدام سمت خواهد رفت؟» آغاز شده است. آیا شهادت یحیی سنوار، عضو کلیدی و یکی از معماران عملیات تاریخی طوفان الاقصی، صهیونیستها را در موضع برتر قرار میدهد؟ آیا اکنون زمان مذاکره برای آتشبس است؟ و سؤال آخر اینکه، واقعا تحولات از این پس به کدام سمت خواهد رفت؟ اینجا قصد داریم، پاسخهای منطقی و قانعکنندهای برای این سؤالها بیابیم... بخوانید:
1- در همان ابتدای امر باید یادآوری کنیم، آنچه یکسالی است در منطقه به شکل نبردی بیامان بین همه محورهای مقاومت و همه متحدان رژیم صهیونیستی در جریان است، امری بیسابقه و بزرگ است و در هیچ بُرههای از تاریخ، رژیم صهیونیستی و متحدانش در این منطقه، درگیر جنگی به این بزرگی نشده بودند. این «بیسابقگی»، هم مربوط میشود به تعداد طرفهای درگیر جنگ و هم در مدت زمان این جنگ و هم در شکل این جنگ. مثلا، آنچه به شکل
«عملیات پیجرها» رخ داد، امری بیسابقه بود. همینطور نحوه ترور سید حسن نصرالله و...بنابر این ما امروز درگیر «امری بزرگ» و «بیسابقه» هستیم که نتایج بزرگ و بیسابقهای در پی خواهد داشت. نتایجی شبیه به نتایج جنگ جهانی دوم، منتها در ابعادی کوچک به اندازه منطقه غرب آسیا....
2- هرچه «امر» بزرگتر باشد، طبیعتا هزینههای رسیدن به اهداف این امر بیشتر است. وقتی هدف نابودی رژیم صهیونیستی است، طبیعتا هدف بزرگی است. از دست دادن بزرگانی مثل سردار سلیمانی، سید حسن نصرالله، اسماعیل هنیه، یحیی سریع و....حقیقتا هزینههای سنگین و داغ بزرگی است اما با توجه به بزرگی اهدافی که این بزرگان برای رسیدن به آن جانشان را فدا کردند، عجیب نیست. میخواهیم بگوییم، این بزرگان، چون هدف و بزرگی آن را میشناختند، خود را برای شهادت آماده کرده بودند و محور مقاومت، برای رسیدن به امری به بزرگی «نابودی غده سرطانی اسرائیل» است که اینطور خون میدهد. شهادت این بزرگان اگرچه سنگین است اما، عجیب نیست. عجیب این است که آدمی در تراز سید حسن نصرالله، یحیی سنوار و... در بستر بیماری بمیرند!
3- شهادت سران مقاومت، شاید برای مدت کوتاهی، روحیه مُرده دشمن را زنده کند و چند آورده تاکتیکی و زودگذر نصیبشان نماید اما، در بلندمدت برایشان آورده استراتژیک نخواهد داشت. تمام رهبران مقاومت چند جانشین پا در رکاب و همراه دارند که بلافاصله پس از شهادت یک رهبر، دیگری جانشین او شده و فورا جنبش، بازسازی میشود. همانطور که حزبالله لبنان فورا خود را بازسازی کرد و طی فقط دو هفته پس از شهادت سید مقاومت، 550 افسر و سرباز رژیم صهیونیستی را به همراه مقادیر زیادی تجهیزات مدرن و سنگین نظامی هدف قرار داد و تیپ گولانی را آنطور تار و مار کرد، جنبش حماس نیز خیلی سریع خود را ساماندهی کرده و با قدرت بیشتر ادامه خواهد داد. ضمن اینکه اینبار صهیونیستها به دلیل یک اشتباه بزرگ، نتوانستند آنطورکه باید روی شهادت یحیی مانور داده و از آن علیه حماس بهرهبرداری کنند. بخوانید:
4- «عملیات روانی» و «رسانه»، موازی و همراه با عملیاتهای نظامی آغاز میشوند. در اهمیت کار رسانه حینِ جنگهای سخت همین بس که، اگر انجام نشود، یا بهدرستی انجام نشود، میتواند برنده میدان را تبدیل به بازنده کند و بالعکس. به عبارت دیگر، عملیات نرم و یک «پیوست رسانهای دقیق»، گاهی به مراتب از یک عملیات سخت و حتی موفق، دارای اهمیت بیشتری است. به عنوان مثال، دیروز صهیونیستها پس از به شهادت رساندن یحیی سنوار، تصاویر آخرین ثانیههای مبارزه این مرد بزرگ را منتشر، و بنابر اعلام رسانههای متعدد این رژیم، خود را مفتضح کردند و از سنوار بین جوانان یک قهرمان اسطورهای ساختند. چگونه...؟! صهیونیستها پیش از این ترور، به همراه برخی نفوذیهایشان در رسانههای ایران و منطقه، طی ماههای گذشته تلاش گستردهای را برای ترور «شخصیت» سنوار آغاز کرده بودند. آنها مدام میگفتند و مینوشتند، سنوار چون در زندانهای اسرائیل بوده و از میان تمام زندانیها، او برای آزادی انتخاب شده و زبان عبری را هم بلد است، پس جاسوس اسرائیلیهاست و عامل لو رفتن موقعیت سید حسن نصرالله نیز اوست! علاوهبر این مدام میگفتند و مینوشتند که، سنوار در غزه نیست و همرزمانش را تنها گذاشته است. برخی دیگر نیز میگفتند که، سنوار در اعماق زمین و به همراه شماری از اُسرای صهیونیست پنهان شده تا در صورت رودررو شدن با نظامیان صهیونیست، از آنها به عنوان سپر انسانی استفاده کند. اما حماقت دیروز صهیونیستها و انتشار تصاویر یحیی سنوار با دستی بهشدت زخمی و بسته، جسمی خونین، بیحال و سر و صورتی پوشیده با چفیه، در ساختمانی نیمهمخروبه وسط شهر رفح که تا آخرین ثانیه در حال مبارزه است، تمام این تصاویری را که با شارلاتانبازیهای رسانهای ساخته بودند را شُست و بُرد و برخلاف خواسته صهیونیستها، از او یک اسطوره و قهرمان بزرگ ساخت. رجوع شود به تیتر یک امروز کیهان، گزارش هاآرتص، معاریو،
بیبی سی و برخی رسانههای آمریکایی... بنابر این به برکت این حماقت رسانهایِ صهیونیستها، شهادت یحیی سنوار، صهیونیستها را نهتنها در موضع برتر قرار نداد، بلکه محور مقاومت و همه آن انسانهایی که به پیروزی آن دل بستهاند را در موضع برتر قرار داد.
5- آمریکا، طرفِ اصلی محور بزرگ مقاومت، در این جنگ است. برای اثبات این ادعا، دلایل زیادی وجود دارد. یکی از مهمترینِ این دلایل، اعتراف چندباره صهیونیستهاست که بارها گفتهاند، اگر آمریکا نبود، کار اسرائیل تمام بود و بدون کمکهای آمریکا، اسرائیل نمیتوانست حتی دو هفته دوام بیاورد. میزان و کیفیت سلاحها، تجهیزات و تکنولوژیها، پولها، دلارها، حمایتهای اطلاعاتی و سیاسی و بهطور کلی، هزینههای سنگینی که آمریکا صرف این رژیم کرده و میکند را هم در نظر بگیرید. بنابر این در این جنگ، محور مقاومت با آمریکاست که میجنگد. از طرفی، همیشه این طور بوده است که بعد از ترور یک شخصیت مهم، یا بمباران وحشیانه یک نقطه از لبنان یا غزه و یمن، آمریکا در نقش «میانجی» ظاهر شده و از لزوم آتشبس گفتهاند. ساعاتی پس از شهادت یحیی سنوار نیز آمریکاییها از رسیدن وقت مذاکره گفتند! احتمالا طی روزهای آینده نیز روی این موضوع متمرکز خواهند شد. پذیرش مذاکره در چنین فضائی، میتواند ورق را به نفع حریف برگرداند چون، رنگ و بوی تسلیم خواهد داد. و در این صورت، فضائی که با انتشار تصاویر شهادت سنوار ایجاد شده است را، فورا از بین خواهد برد. مذاکره بماند برای چند روز دیگر! برای پس از خوابی که، حزبالله لبنان و مقاومت یمن برای رژیم صهیونیستی و برخی متحدانش دیدهاند!
6- اما یافتن پاسخ این سؤال که «از این پس، تحولات به کدام سمت خواهد رفت» کار زیاد سختی نیست. چون «امر» عظیم است و جبهه حق و باطل مشخص شدهاند و تمامی شیاطین عالم یک طرف، و امیدِ تمامی مظلومان جهان طرف دیگر ایستاده است، میتوان پایان این راه را از همین حالا دید. اولا با جنایاتی که این رژیم هر روزه مرتکب میشود، شاید 5 درصد مردم روی زمین، امروز حامی صهیونیستها باشند اما حتما، بیش از 90 درصد انسانهای روی زمین، از این رژیم متنفرند. صهیونیستها اینبار با کمک هالیوود هم نخواهند توانست، چهره کریه خود را بازسازی کنند. بنابر این در حوزه افکار عمومی و جنگ نرم، انتهای این مسیر معلوم شده است. در حوزه جنگ سخت نیز خدای قادر متعال میفرمایند؛ وَ مَنْ یَتَوَلَّ الله وَ رَسُولَهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ الله هُمُ الْغَالِبُونَ.... و هر کس که خدا و رسول و اهل ایمان را ولیّ و فرمانروای خود داند (فیروز است) که تنها لشکر خدا فاتح و غالب خواهد بود...
کیهان
دیدگاه تان را بنویسید