یادداشت اختصاصی مهدی عرب صادق به فردا؛
معمای پنهان دام زمستان سخت و اسب زین شده بدون سوخت
مهدی عرب صادق – کارشناس دیپلماسی انرژی
دولت سیزدهم در شرایطی نیروگاه ها را به دولت چهاردهم تحویل داد که:
مخازن سوخت نیروگاه ها 44% خالی است، 75 درصد تلفات در سوخت نیروگاهی داریم و 4% راندمان نیروگاه ها بدتر شده است!
در حالی مخازن سوخت مایع نیروگاه ها خالی است که طی سال جاری، گاز تحویلی به نیروگاه ها افزایش داشته است و این یک معمای پنهان است، کاری که دولت سیزدهم با زیرساخت های انرژی کرده است باید برای نسل های بعد گفته شود!
سال هاست در فصل زمستان، کشور با چالشهای جدی در تأمین گاز طبیعی مواجه است. این ناترازی گاز به دلیل افزایش مصرف داخلی، کاهش راندمان نیروگاه ها و همزمان رشد مصرف برق و کاهش تولید گاز در اثر افت فشار در برخی میادین اصلی، به ویژه در فصل سرد، بیشتر به چشم میآید. از این رو، نیاز به واردات سوخت نیروگاهی برای جایگزینی گاز مصرفی در نیروگاهها به عنوان یک راهحل موقت مطرح است. اما سؤالی که مطرح میشود این است که ایران از کدام کشورها و با چه میزان میتواند و چه سوخت جایگزینی وارد کند و چرا این طرح تا کنون به طور جدی اجرایی نشده است؟ پیش از آن وضعیت در هم تنیده صنعت برق و نفت مرور می شود:
93 درصد تولید برق کشور از طریق نیروگاه های حرارتی و سوخت فسیلی و شوربختانه فقط حدود یک و نیم درصد از طریق انرژی های تجدیدپذیر تأمین می شود، اما میزان مصرف سوخت نیروگاهی ایران بهطور قابلتوجهی به سه بخش اصلی گاز طبیعی، نفت کوره و گازوئیل تقسیم می شود.
اما در محاسبات هزینه فرصت باید به بند 1 ماده 3 آیی نامه اجرایی تبصره 14 قانون بودجه سال 1402 کل کشور توجه گردد که ابلاغ می دارد، نیروگاه های مقیاس کوچک و بزرگ که تمامی برق را به شبکه سراسری تحویل می دهند مکلفند به ازای هر لیتر فرآورده نفتی و هر مترمکعب گاز طبیعی، 750 ریال، از طریق وزارت نفت به حساب وزارت نیرو واریز کنند.
همانطور که اشاره شد، در سال 1402، حدود 93% از انرژی کل تولیدی در کشور (387 تراوات ساعت)، یعنی معادل 360 تراوات ساعت توسط نیروگاه های حرارتی تولید شده است، وزارت نیرو راندمان نیروگاهی در این بخش را بیش از 39 درصد ادعا می کند و این منهای تلفات شبکه انتقال و توزیع است که به عقیده اثبات شده اینجانب، راندمان متوسط حتما زیر 35 درصد بوده است و البته تلفات شبکه انتقال و توزیع، نیز حدود 18 درصد می باشد و این هدر رفت عظیمی در حدود 75 درصد در سوخت نیروگاهی کشور را نشان می دهد و متأسفانه تحقق برنامه نیروگاه های تجدیدپذیر در دولت قبل حدود یک درصد بوده است.
در تشریح ادعای فوق، بر اساس آمار شرکت ملی نفت ایران، مصرف سوخت نیروگاهی در سال 1402 بهصورت زیر بوده است: گاز طبیعی: نیروگاههای ایران در سال ۱۴۰۲ حدود 77 میلیارد متر مکعب گاز طبیعی مصرف کردهاند. ( از کل مصرف ۲۴۹ میلیارد مترمکعب در کشور).
این مقدار بیشترین سهم را در سوخت نیروگاهها داشته و حدود ۷۵ درصد از کل مصرف سوخت را تشکیل میدهد. هزینه فرصت صادرات این میزان تخصیص گاز (بر اساس 31 سنت متوسط مصوب قانون بودجه 1403) حدود 24 میلیارد دلار برآورد شده است، لازم بذکر است در قرارداد بغداد 2017 و بصره 2018 حدود 52 میلیارد مترمکعب گاز به ارزش 15 میلیارد دلار به کشور عراق صادر کرده ایم و البته کشور عراق به 35 هزار مگاوات برق نیز نیاز دارد که قادر به تأمین آن نبوده ایم.
متأسفانه در چنین شرایطی پیش بینی ناترازی تولید و نیاز مصرف گاز در اوج مصرف زمستان 1403، بر اساس 800 میلیون متر مکعب تولید و 1.1 میلیارد مترمکعب نیاز مصرف است!
در کنار سوخت گاز طبیعی، سالانه حدود 10.4 میلیارد لیتر گازوئیل و روزانه تا 80 میلیون لیتر روزانه (با هزینه فرصت هر لیتر معادل 0.7 دلار) و 7.6 میلیارد لیتر مازوت (با هزینه فرصت هر لیتر معادل 0.4 دلار) مصرف شده است و هزینه فرصت کل این سوخت مایع نیروگاهی، معادل حدود 10.3 میلیار دلار خواهد شد. (بترتیب7.3 میلیارد دلار برای گازوئیل و 3 میلیارد دلار ارزش مازوت) اگر ارزش صادراتی 18 درصد سوخت مایع مصرفی در سال 1402 در نیروگاه ها محاسبه شود، با یک سال سوخت مایعی که تنها در نیروگاهها در چند ماه سرد سال استفاده شده است، می توان 25 هزار مگاوات، در بخش انرژی تجدیدپذیر سرمایه گذاری و احداث کرد و با هزینه نزدیک به صفر در طی 30 سال بعد بهرهبرداری کرد و منافع سالیان بعد از دوران احداث در خزانه، متعلق به همه کشور شود.
جهت بررسی روند تولید انرژی برق و مصرف سوخت کافی است، مصارف معادل گاز، گازوئیل و مازوت برای سال 1398بررسی شود که به ترتیب 67 میلیارد مترمکعب، 6 و 3.5 میلیارد لیتر بوده است و این در حالی است که میزان تولید انرژی کل از 324 تراوات ساعت در سال 1398 به 387 تراوات ساعت در سال 1402 رسیده است، با چشم پوشی از میزان اندک تفاوت موجود انرژی تجدیدپذیر، به ازای حدود 19% رشد انرژی طی این دوره 4 ساله، علیرغم افزایش میزان تجدیدپذیرها البته اندک، میزان مصرف سوخت حدود 23% افزایش داشته است و این معیار مهمی است بر اینکه راندمان نیروگاه ها طی 4 سال اخیر 4% کاهش دادشته است.
نکته مهم این است که برای اثبات این نکته مهم و غیر قابل کتمان از داده های رسمی وزارت نیرو استفاده نموده شده است که حتی در بخش هایی داده ها به عقیده بنده، صرفا عددسازی شده است اما بنا به ضرورت استناد به همین اطلاعات اکتفا می گردد، علیرغم این داده هی روشن، مسئولین وزارت نیرو دولت سیزدهم ادعاهایی مطرح می کنند که اصلا با اصول علمی و ریاضی قابل جمع نیست.
نکته مهم دیگر این است که اگر دیپلماسی فعال انرژی در واردات گاز به کشور وجود می داشت، هزینه سرسام آور سوخت مایع مضاف بر آلودگی زیستی و تشدید استهلاک نیروگاهی به کمتر از 30% میزان فعلی می رسید، در ضمن اینکه حجم قابل توجهی از ظرفیت نفتکش ها، خطوط انتقال سوخت و خطوط ریلی آزاد می شود و کشور از این محل بیش از 7 میلیارد دلار سالانه عایدی می داشت.
مهم تر از آن تکلیف برنامه ششم توسعه، افزایش راندمان بود، کافی بود فقط 20 درصد هدف برنامه محقق شود آن وقت بود که حداقل 4 میلیارد دلار از هرزینه های سوخت در نیروگاه ها کاسته می شد و ضمنا خسارت گزاف خاموشی بر صنایع کشور تحمیل نمی شد.
نکته قابل توجه ارزش حرارتی این 3 نوع سوخت است که بر حسب Btu ، برای هر مترمکعب گاز 8600 و برای لیتر گازوئیل و مازوت به ترتیب، 9227 و 9786 است و هر کیلوات ساعت معادلBtu 3412 است، در ضمن راندمان نیروگاهی در شرایط استفاده از سوخت های مازوت و گازوییل کمتر از گاز طبیعی است.
در نیمه نخست سال 1403، 8% کاهش در تأمین گاز نیروگاه ها منجر به رشد 2 برابری میزان مازوت و 1.8 برابری میزان گازوئیل شده است و نکته نگران کننده این است که میزان پرشدگی مخازن نسبت به سال قبل از 88% به 44% رسیده است، یعنی 50% بر ناترازی سوخت نسبت به سال گذشته افزوده شده است و متأسفانه نتیجه بخش خاموشی گسترده در زمستان خواهد بود، که این بی تعهدی وزارت نیرو دولت سیزدهم نسبت به دولت جدید را اثبات می کند، اگر خوشبین باشیم و نگوییم دام دولت سیزدهم است.
با توجه به ناترازی گاز در زمستان، نیاز به برنامهریزی دقیق و اجرای راهکارهای عملیاتی برای کاهش این ناترازی در زمستان ضروری است.
1- افزایش بهرهوری و کارایی نیروگاهها: بهینهسازی عملکرد نیروگاهها از طریق ارتقاء تکنولوژی و استفاده از تجهیزات مدرن میتواند مصرف سوخت را کاهش داده و بهرهوری را افزایش دهد.
2- توسعه انرژیهای تجدیدپذیر: با سرمایهگذاری در انرژیهای تجدیدپذیر مانند خورشیدی و بادی، میتوان وابستگی به سوختهای فسیلی را کاهش داد و در نتیجه ناترازی گاز را بهبود بخشید.
3- بهینهسازی شبکه انتقال و توزیع گاز: کاهش تلفات در شبکه انتقال و توزیع گاز میتواند بهطور مستقیم بر کاهش ناترازی گاز تاثیرگذار باشد. این امر از طریق نوسازی و بهروزرسانی تجهیزات و زیرساختها قابل دستیابی است.
4- مدیریت تقاضا و فرهنگسازی: آگاهیبخشی به مصرفکنندگان درباره اهمیت صرفهجویی در مصرف انرژی و ارائه مشوقهای مالی میتواند به کاهش مصرف گاز در بخشهای مختلف کمک کند.
با اجرای این راهکارها، میتوان بهصورت قابلتوجهی ناترازی گاز در زمستان را کاهش داده و از فشار اقتصادی ناشی از تامین سوخت نیروگاهی کاست. این اقدامات نه تنها به پایداری اقتصادی کمک میکند، بلکه به بهبود کیفیت محیط زیست و کاهش آلودگی هوا نیز منجر میشود.
یکی دیگر از گزینههای پیش روی کشور، در واردات سوخت نیروگاهی، واردات گاز مایع (LNG) است. در شرایطی قرار گرفته ایم که با 16 کشور مهم مرز مشترک داریم و مثلا قطر، یکی از بزرگترین تولیدکنندگان LNG در جهان است که میتواند یکی از منابع بالقوه برای تأمین این نیاز وانهاده شده باشد. البته زیرساختهای حمل و نقل و ذخیرهسازی LNG در داخل کشور به اندازه کافی توسعه نیافته است که این امر میتواند مانعی بر سر راه واردات مستقیم گاز مایع باشد و باید چاره اندیشی شود. علاوه بر این، هزینههای بالای حمل و نقل و تبدیل LNG به گاز طبیعی نیز یکی از موانع اقتصادی این راهحل است.
در کنار قطر، ترکمنستان نیز به عنوان یکی از گزینههای محتمل برای واردات گاز به ایران مطرح است و امیدوارم مشاوران رئیس جمهور در سفر اخیر ایشان بهره برداری کافی را از این فرصت داشته باشند. ترکمنستان دارای ذخایر گازی فراوانی است و از نظر جغرافیایی نیز به ایران نزدیک است، اما مسائل سیاسی و مشکلات در توافقنامههای غیرکارشناسی و نمایشی پیشین بین دو کشور، مسیر همکاری را کمی پیچیده کرده است که باید در اسرع وقت حل و فصل گردد.
سال هاست سوختهای مایع دیگر بجز نفت کوره و گازوئیل نیز می توانستند به عنوان سوخت جایگزین در نیروگاهها مورد استفاده قرار می گرفتند. اما صرفا به سوختهای مازوت و گازوئیل توجه شد و همواره در یک بازه بلند مدت، با رویکرد ادعایی کوتاهمدت، به عنوان یک راهحل موقت استفاده شد چرا که کشورمان میتواند این سوختها را براحتی اما با هزینه های مختلف زیستی، اقتصادی و تکنولوژیکی گزاف از کشورهای همسایه مانند عراق یا حتی از طریق بازارهای بینالمللی تأمین کند.
از دلایل عدم اجرای جدی طرحهای واردات سوخت جایگزین تاکنون، میتوان به مسائل زیرساختی، هزینههای بالای اقتصادی و مسائل سیاسی و دیپلماتیک اشاره کرد. همچنین، تمایل به حفظ استقلال انرژی و اعتماد به منابع داخلی نیز میتواند یکی از دلایل باشد که تاکنون به واردات سوخت جایگزین به صورت گسترده اقدام ننموده ایم و یک دلیل مهم این نگرانی فقدان استراژی اطمینان بخش بعلت عدم درک صحیح مسائل بین المللی و انفعال در دیپلماسی انرژی بوده است.
واردات LNG و جایگزینی با گازوییل و نفت کوره، علاوه بر کاهش انتشار دی اکسید کربن و آثار مخرب زیست محیطی، منجر به افزایش سودآوری و بهره وری در صنعت برق، راندمان بالاتر نیروگاهی و حذف خاموشی ها می گردد و این روش سال هاست در کشورهایی چون آمریکا، چین، ژاپن و کره جنوبی به کار برده می شود.
در دیپلماسی انرژی مدرن، در دنیا پس از انرژی های تجدیدپذیر، تجارت برون مرزیLNG روبه افزایش است و امروزه متغیر اصلی زنجیره معادلات انرژی شده است. مراحل فرآوری LNG، شامل استخراج گاز طبیعی، مایع سازی، حمل و نقل دریایی، ذخیره سازی و تبدیل مجدد به گاز است.
بنابراین فن آوری تولید و انتقال گاز طبیعی مایع، پیشرفت گران است اما نیاز امروز جامعه جهانی به خصوص ایران است ولی هزینه بالای آن باعث شده کشورها کمتر ریسک سرمایه گذاری در آن را بپذیرند. هزینه تولید و انتقال گاز طبیعی مایع نسبت به استخراج و انتقال نفت به طرز قابل توجهی بالاتر است. با این حال با پیشرفت هایی که در زمینه تولید و انتقال گاز طبیعی مایع صورت گرفته و به دلیل مزایای استفاده از گاز طبیعی، سهم LNG در بازار جهانی هر ساله رشد دارد.
جهان به کدام سمت است؟ مطابق گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی، دنیای 2040 دنیایی است به شدت برقی و در تمام سناریوهای محتمل مصرف برق حداقل 50 درصد رشد خواهد داشت و 46 درصد این انرژی از مسیر انرژی های تجدیدپذیر خواهد بود که این نکته نیز می تواند بعنوان یک نقشه راه مهم پیش روی کشور باشد ولی برنامه هفتم مطلقا چنین رویکردی ندارد.
اما فارغ از ضرورت های کلی برنامه ریزی بلند مدت، برای مدیریت بهتر بحران انرژی در زمستان، نیازمند بهبود کوتاه مدت زیرساختهای انرژی هستیم، توسعه روابط دیپلماتیک و اقتصادی با کشورهای همسایه و اتخاذ سیاستهای موثر برای کاهش وابستگی به گاز طبیعی است. این اقدامات میتواند به کشور کمک کند تا با ناترازی گاز در زمستان به طور مؤثرتری مقابله کند. ضمن ایتکه پروژه فشار افزایی 20 میلیارد دلاری رها شده توتال پس از فشار تندروها به خروج از برجام می توانست مشکلات کشور را بسیار کم کند.
بنابر این وزارتخانه های نفت و نیرو اگر فکر اساسی و فوری نکنند برای فصل سرما، حدود 25 هزار مگاوات نیروگاه در کشور به میزان 12 روز بیشتر سوخت نداردند و فاجعه نابستان 1403 را این بار در زمستان شاهد خواهیم بود.
متأسفانه دولت قبل کاری با زیرساخت های انرژی کشور کرده است که تا چند سال آینده نمی توان آنها را جبران نمود، برای دولت چهاردهم آرزوی توفیق می کنیم و این باید برای آیندگان تدریس شود.
دیدگاه تان را بنویسید