سکوت استراتژیک یا ضعف در اطلاع‌رسانی؟

کد خبر: 1320107

نحوه خبررسانی در باره وضعیت سلامتی فرمانده سپاه قدس، ابهام ها را بیشتر کرده است

سکوت استراتژیک یا ضعف در اطلاع‌رسانی؟

جریان مقاومت بیش از آن که متکی به فرد باشد، متکی به باور و اندیشه است.

جعفر یوسفی - حملات اخیر اسرائیل به ضاحیه جنوبی لبنان و شایعات گسترده‌ای که درخصوص شهادت سردار قاآنی، فرمانده نیروی قدس سپاه و سیدهاشم صفی‌الدین، از چهره‌های برجسته حزب‌ا...، منتشر شد، فضای رسانه‌ای و افکار عمومی را در چند روز گذشته به شدت تحت تأثیر قرار داده است. از همان ساعات ابتدایی این حملات، رسانه‌های عبری و عربی تلاش کردند با انتشار اخبار تأیید نشده، شرایط جنگی منطقه را پیچیده‌تر کنند و افکار عمومی را در هاله‌ای از ابهام فرو ببرند. با وجود این هجمه رسانه‌ای، منابع رسمی جمهوری اسلامی ایران سکوت پیشه کردند و به شایعات پاسخ روشنی ندادند. تا این که پس از گذشت سه روز، سردار ایرج مسجدی، معاون هماهنگ‌کننده نیروی قدس سپاه، در سخنانی اعلام کرد که حال سردار قاآنی خوب است و مشغول فعالیت‌های نظامی خود است اما نکته‌ای که در این میان جای سؤال دارد، صادر نشدن بیانیه رسمی از سوی نهادهای مربوط و تأکید سردار مسجدی بر این که «نیازی به صدور بیانیه نیست» بود. همچنین در برنامه اخیر اجلاس بین المللی همبستگی کودکان و نوجوانان مجری برنامه اعلام کرده بود: «سردار قاآنی ضمن ابلاغ سلام محضر یکایک حاضران در همایش از این که به دلیل جلسه‌ای مهم فرصت حضور نیافتند، عذرخواهی کردند.» این رویکرد رسانه ای مورد انتقاد برخی از فعالان رسانه ای و سیاسی قرار گرفت.

سکوت استراتژیک یا ضعف در اطلاع‌رسانی؟

در شرایط جنگی، محدودیت‌های زیادی درخصوص اطلاع‌رسانی درباره وضعیت فرماندهان نظامی وجود دارد. این امر طبیعی است و می‌تواند به عنوان یک راهبرد امنیتی برای جلوگیری از ایجاد هراس در میان نیروهای مقاومت و نیز جلوگیری از سوءاستفاده دشمن از اطلاعات استفاده شود. اما در این مورد خاص، به نظر می‌رسد که سکوت رسانه‌ای به جای مدیریت افکار عمومی، به افزایش سردرگمی در میان عموم مردم منجر شده است. رسانه‌های عبری و عربی با استفاده از این فرصت، موجی از اطلاعات ضد و نقیض را منتشر کردند که در نهایت موجب تشدید نگرانی‌ها شد. یکی از کاربران توییتر به طعنه نوشت: «راهبرد و پیوست رسانه‌ای همه مقامات کشوری و لشکری این است که بیایند و هیچ چیزی نگویند و حتی نگذارند دیگران هم چیزی بگویند!» این نقد نشان می‌دهد که بخشی از جامعه نارضایتی خود را از نبود شفافیت در اطلاع‌رسانی نشان داده‌اند و این موضوع به چالش جدی برای اعتماد به رسانه‌های داخلی تبدیل شده است.

ضرورت مدیریت رسانه‌ای

در دنیای امروز که رسانه‌ها یکی از اصلی‌ترین ابزارهای جنگ نرم و عملیات روانی محسوب می‌شوند، پیروزی در میدان رسانه‌ای اگر مهم‌تر از موفقیت‌های نظامی نباشد، قطعا هم‌تراز آن است. رسانه‌ها می‌توانند با مدیریت صحیح اطلاعات، روحیه عمومی را تقویت و از بروز هرگونه ترس و نگرانی در میان مردم جلوگیری کنند. اما به نظر می‌رسد که در این حادثه خاص، رسانه‌های رسمی نتوانسته‌اند نقش خود را به درستی ایفا کنند و این خلأ اطلاعاتی باعث شده تا رسانه‌های خارجی و مخالفان نظام از این فضا بهره‌برداری کنند. نبود یک استراتژی رسانه‌ای منسجم که بتواند به موقع پاسخگو باشد، مسئله‌ای است که باید مورد توجه مقامات قرار گیرد. حتی اگر شرایط جنگی، برخی محدودیت‌ها را در زمینه اطلاع‌رسانی تحمیل کند، لازم است که با ایجاد شفافیت نسبی و ارائه اطلاعات محدود ولی مؤثر، از بروز شایعات و گمانه‌زنی‌های مخرب جلوگیری شود.

استراتژی ابهام: سلاحی دو لبه

یکی از استراتژی‌های کلیدی در مواقع بحران، استفاده از «ابهام» در اطلاع‌رسانی است. این رویکرد گاه به عنوان ابزاری برای جلوگیری از بهره‌برداری دشمن از اطلاعات استفاده می‌شود و می‌تواند برای حفظ امنیت عملیاتی مؤثر باشد. اما باید توجه داشت که ابهام در اطلاع‌رسانی سلاحی دو لبه است. اگرچه از یک سو می‌تواند با نگه داشتن دشمن در حالت سردرگمی، برنامه‌های عملیاتی را محافظت کند، اما از سوی دیگر، ممکن است موجب افزایش شک و تردید در میان افکار عمومی داخلی شود. در شرایطی که مردم درگیر اخبار متناقض و شایعات می‌شوند، این ابهام می‌تواند به یک فضای نااطمینانی در داخل منجر شود و اعتماد عمومی به رسانه‌ها و نهادهای رسمی را تضعیف کند. در این حادثه نیز به نظر می‌رسد که استفاده از استراتژی ابهام، هرچند به منظور مقابله با عملیات روانی دشمن اتخاذ شده، اما در نهایت آثار معکوسی در میان افکار عمومی داخلی داشته است. برخی معتقدند که اگر رسانه‌ها و مقامات به جای سکوت، با شفافیت و صدور بیانیه‌های محدود اما موثر به شایعات پاسخ می‌دادند، فضای افکار عمومی به این اندازه متشنج نمی‌شد و امکان بهره‌برداری رسانه‌های مخالف کمتر بود.

جنگ اراده‌ها و تجربه تاریخی

اگرچه شایعات درباره شهادت سردار قاآنی و دیگر فرماندهان مقاومت باعث نگرانی‌هایی شده است، اما نباید از تجربه تاریخی ملت ایران و جبهه مقاومت غافل شد. ایران در دهه ۶۰، شرایط پیچیده‌تر و سخت‌تری را از سر گذرانده است. ترور شخصیت‌های برجسته‌ای همچون شهید مطهری و شهید بهشتی و نیز شهادت گروهی از فرماندهان ارشد نظامی مانند سپهبد قرنی و شهید فکوری و دیگر فرماندهان همراهشان در دوران جنگ تحمیلی، هرگز نتوانست روند حرکت جمهوری اسلامی را متوقف کند. پس از شهادت سردار قاسم سلیمانی نیز سپاه قدس با قدرت به راه خود ادامه داد و جبهه مقاومت در منطقه مسیر رو به جلوی خود را تا به امروز در پیش گرفت. حزب‌ا... لبنان که رهبر بزرگ خودش را به تازگی از دست داده و به شدت از نظر نظامی آسیب دیده ولی امروز در برابر اسرائیل ایستاده است، پس از سال‌ها مقابله با رژیم صهیونیستی، نه تنها ضعیف نشده، بلکه توانسته برای اولین بار به قلب حیفا و مناطق شهرک نشین حمله کند و قدرت بازدارندگی خود را نشان دهد و توازن وحشت ایجاد کند.  این موارد نشان می‌دهد که جبهه مقاومت در برابر شهادت فرماندهان ارشد خود، دچار ضعف و تزلزل نمی‌شود و اراده مقاومت بر پیروزی استوار است.

منبع: روزنامه خراسان

 

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فردانیوز هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد

    نیازمندیها

    سایر رسانه ها

      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فردانیوز هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد