محمدباقر قالیباف مبنا و فلسفه روابط خود با دولت چهاردهم را تبیین کرد

نه ناطق-خاتمی، نه لاریجانی-روحانی؛ قالیباف-پزشکیان

کد خبر: 1313294

سخنرانی اخیر محمدباقر قالیباف از جهات زیادی دارای اهمیت است؛ چراکه هم پیامی واضح برای مخالفان دولت چهاردهم دارد و هم حاوی پیام برای دولت جدید است و هم درعین‌حال خط مشی تفکر و گرایش عقلانیت انقلابی را مشخص می‌کند. او در این سخنرانی به صراحت گفت که گروهی برای شکست دولت کمین کرده‌اند و این خلاف راهبرد رهبری است.

نه ناطق-خاتمی، نه لاریجانی-روحانی؛ قالیباف-پزشکیان

سخنرانی اخیر محمدباقر قالیباف از جهات زیادی دارای اهمیت است؛ چراکه هم پیامی واضح برای مخالفان دولت چهاردهم دارد و هم حاوی پیام برای دولت جدید است و هم درعین‌حال خط مشی تفکر و گرایش عقلانیت انقلابی را مشخص می‌کند. او در این سخنرانی به صراحت گفت که گروهی برای شکست دولت کمین کرده‌اند و این خلاف راهبرد رهبری است. 

او درعین‌حال گفت برای بیان انتقاد 

راه‌های زیادی وجود دارد. مخالفان قالیباف بلافاصله با تحریف اصل حرف، حملات خود به قالیباف را آغاز کردند تا روایت مورد نظر خود را بسازند. از نظر آنان دولت و مجلس در هم ادغام شده‌اند و هیچ‌یک انقلابی نیستند. این روایت به قدری گل‌درشت و غیرواقعی است که جز اندک طرفداران این گروه‌ها و افراد، در عامه جامعه و بخش عظیمی از نیروهای جبهه انقلاب هواداری ندارد.

درحالی‌که این روزها برخی اصلاح‌طلبان رابطه قالیباف با پزشکیان را شبیه رابطه ناطق نوری-خاتمی توصیف می‌کنند و برخی سوپرانقلابی‌ها این رابطه را مشابه لاریجانی-روحانی می‌دانند، سخنان جدید رئیس مجلس نشان داد که این رابطه شبیه هیچ‌یک از دو نمونه قبلی نیست و رابطه قالیباف-پزشکیان است؛ اما چرا؟ یکی از دلایل این است که تاکنون پزشکیان شبیه روحانی و خاتمی نبوده است. او نه پشتوانه اجتماعی مانند خاتمی دارد و نه اساسا خود و اطرافیانش داعیه رفرمیسم مدل دوم خرداد دارند و اساسا یک چپ خط امامی محسوب می‌شود و نه مانند حسن روحانی با ادبیات تند و تضادآمیز وارد عرصه قدرت شده و نه مانند حسن روحانی اهل پاستورنشینی است، بلکه راه کوچه و خیابان را هم مانند راه پاستور بلد است. در چینش کابینه تلاش کرده اختلافی را باز نکند و تضاد نیافریند، هر چند بستر اصلی کابینه او اصلاح‌طلبان بوده‌اند؛ اما به دنبال صدور پیام تنش در چینش کابینه نرفته است.

تفاوت پزشکیان با خاتمی و روحانی

درعین‌حال انتصاب افرادی مثل خانم مهاجرانی می‌تواند قرینه‌ای باشد که دولت او در سطوح پس از وزیر، جناحی نشود. درعین‌حال پزشکیان نه مانند خاتمی حرف از جامعه مدنی فلاسفه سیاسی لیبرال می‌زند و نه مانند حسن روحانی تنها راه‌حل را بستن با غرب می‌داند، بلکه او بر عدالت تأکید دارد و متن موردنظر اصلاح‌طلبی و اصول‌گرایی‌اش، نهج‌البلاغه است. حال سوال این است که چگونه از یک شخصیت انقلابی مانند قالیباف انتظار می‌رود با چنین شخصیتی دوقطبی درست کند و فردی را که بنا دارد در چارچوب‌های نظام و طبق برنامه هفتم کار کند مورد نقد قرار دهد و با فردی که بارها از علاقه‌اش به رهبری سخن گفته، چالش کند. آیا یک انقلابی بر مبنای قاعده جذب حداکثری باید این‌گونه رفتار کند؟ بنابراین تا اینجای کار به صراحت می‌توان گفت که پزشکیان، خاتمی نیست و طبیعی است که وقتی دوم خرداد و خاتمی در کار نباشند، نمی‌توان قالیباف را با ناطق شبیه‌سازی کرد. قالیباف در مجلس دوازدهم تلاش دارد متکی به عقلانیت انقلابی یک منش و سلوک سیاسی را پیش ببرد. البته این نکته را هم فراموش نکنیم که مجلس پنجم هم در مقابل رادیکالیسم دولت اول خاتمی منفعل نبود و عبدالله نوری و مهاجرانی را استیضاح کرد که به خداحافظی نوری با وزارت کشور انجامید. این نکته برای شبیه‌سازان لازم است یادآوری شود تا اشتباه خود را تصحیح کنند که ناطق نوری تا قبل از انتخابات سال 84 با جناح راست همکاری می‌کرد و از بنیان‌گذاران اصول‌گرایی و حزب آبادگران محسوب می‌شد و در کنار افرادی چون حسین فدایی و حتی احمدی‌نژاد، شورای هماهنگی نیروهای انقلاب را پیش می‌برد و نکته جالب‌تر آن است که این گرایش‌های رادیکال بارها به دنبال خارج کردن قالیباف از جریان اصول‌گرایی بوده‌اند؛ اما رفته‌رفته خود از این جریان خارج شده‌اند. در مقطع فعلی قالیباف علاوه بر اینکه نقش مهمی در مدیریت مجلس دوازدهم دارد، در مرکزیت جریان اصول‌گرا هم قرار دارد و توازن کابینه تا حدود زیادی به واسطه نوع سیاست‌ورزی اوست، وگرنه ممکن بود طیف رادیکال اصلاحات به دنبال تصاحب کامل دولت چهاردهم حرکت کند.  

درعین‌حال این رابطه مانند رابطه لاریجانی-روحانی هم نیست، چون این دو فرد هر دو متعلق به راست میانه بودند، نه از دو جناح مختلف.

درحالی‌که قالیباف و پزشکیان از دو جناح متفاوت هستند و این یک تفاوت بزرگ با رابطه روحانی و لاریجانی است. این هم‌جناحی بودن در نهایت موجب شد که جامعه این دو فرد را شبیه هم بداند. چنین موضوعی بیشتر درباره رابطه مرحوم رئیسی با قالیباف از نظر افکارعمومی مصداق دارد؛ چراکه قالیباف در سال 96 برای وحدت جریان انقلاب کنار رفت و در سال 1400 هم حامی نامزدی آقای رئیسی بود.

بنابراین این جنس رابطه به هیچ‌وجه بازتولید رابطه لاریجانی-روحانی نیست و یک رابطه جدید و منحصربه‌فرد است؛ رابطه قالیباف- پزشکیان.

اما این رابطه چه ویژگی‌هایی دارد؟

مهم‌ترین ویژگی این رابطه از منظر قالیباف 

آن‌گونه که از سخنانش برمی‌آید؛ تثبیت و پیگیری راهبرد رهبر انقلاب مبنی بر «موفقیت دولت موفقیت همه ما است» است. واقعیت این است که در انتخابات 8 تیر به وضوح تفاوت نظرات نامزدهای مختلف مشخص بود و این تفاوت در انتخابات 15 تیرماه شکل تندتری هم به خود گرفت؛ اما پس از انتخابات سوال مهم در جریان انقلاب این بود که با دولت چهاردهم چه باید کرد؟ یک پاسخ تبدیل شدن به اپوزیسیون دولت مستقر بود که شروع به حمله و نقد و ایرادگیری از دولت جدید کند. در سخن رهبری نه‌تنها توصیه به چنین رویکردی دیده نشد، بلکه به عکس استراتژی اعلام شده، تلاش برای موفقیت دولت بود. قالیباف پس از انتخابات ریاست‌جمهوری به مجلس بازگشت و در صندلی ریاست قرار گرفت. حال سوال این است که با توجه به راهبرد موردنظر رهبر انقلاب، رئیس مجلس باید انتخابات 8 تیر را ادامه دهد یا شرط انقلابی‌گری پایان دادن به این انتخابات است. 

قالیباف اما با حفظ مواضع و اصول و اینکه از رئوس جریان انقلاب محسوب می‌شود، راه دوقطبی‌سازی و جدال پی نگرفت و با عقلانیت انقلابی با دولت مواجه شد که گویا این رویکرد برای کسانی که به گفته رهبری تمکین نمی‌کنند و در کمین شکست دولت هستند خوش نیامده است. این افراد که به دنبال موفقیت دولت نیستند به جای فهم منطق و فلسفه قالیباف به دنبال تمایزگذاری‌های غلیظ و نگاه صرفا سیاسی هستند تا از ناکامی دولت برای خود ردایی بسازند. روشی که کاملا در تضاد با منش رهبری است و قالیباف هم حتما پا در چنین وادی نخواهد گذاشت. انقلابی‌گری در مقطع فعلی نمی‌تواند به حل مشکلات اقتصادی مردم بی‌تفاوت باشد. برای این مسیر هم حمایت و تعامل و کمک لازم است و هم روحیه انتقادی و نظارتی. مجلس هم طبیعتا جز این عمل نخواهد کرد. قالیباف ترجیح می‌دهد به جای روش‌های کمپینی و انتخاباتی چنین عمل کرده و از رویارویی مجلس و دولت جلوگیری کند. درعین‌حال در مقابل هرگونه عدول از اصول خواهد ایستاد، همان‌گونه که با قانون اقدام راهبردی مقابل راهبرد هسته‌ای دولت روحانی ایستاد.

امکان تعامل مجلس و دولت برای پیشبرد امور وجود دارد

اما اکنون در ابتدای دولت بنا به مشی رئیس‌جمهور فضا به نحوی است که امکان تعامل مجلس و دولت برای پیشبرد امور وجود دارد. حال برخی چنین منطقی را درک نکرده یا اگر درک کرده‌اند خود را به تجاهل می‌زنند و قالیباف را بخشی از دولت وفاق می‌دانند. درحالی‌که قالیباف یک رویکرد جبهه انقلاب برای تثبیت سیاست و راهبرد اعلامی و علنی رهبر انقلاب است. اتفاقا اکنون اپوزیسیون دولت باید جواب دهند که چرا برای شکست دولت کمین می‌کنند؟ چرا به سیاست رهبری تمکین نمی‌کنند؟ البته این سوال همچنان بی‌پاسخ مانده همان‌گونه که زمانی هم به دنبال استیضاح شخص روحانی بودند و قالیباف را متهم به سازشکاری می‌کردند، درحالی‌که بعدها به صراحت در بیان رهبری مشخص شد که با این کار مخالف هستند.

آزمون بزرگ انقلابی‌گری

آزمون بزرگ انقلابی‌گری اتفاقا اکنون است که آیا اراده‌ای برای پایان دادن به انتخابات ریاست‌جمهوری ادامه دارد یا برخی همچنان در هوای انتخابات تنفس می‌کنند و آن را تا 1407 ادامه خواهند داد؟ قالیباف امتحان خود را پس داده است. اکنون نوبت بقیه افرادی است که با رد تئوری اجماع، اصلاح‌طلبان را به قدرت رساندند و حالا مدعی و طلبکار هم شده‌اند./صبح نو

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها