در انتظار بزرگراه مشارکت

کد خبر: 1302953

هرچند در روزهای نخست اعلام نتایج نهایی انتخابات ریاست جمهوری، به صورت جسته و گریخته صحبت‌هایی درباره میزان مشارکت استان‌های مختلف در میان بود و بعضا به صورت غیر رسمی نمودارهایی از درصد مشارکت هر استان و رای هر کدام به دو نامزد راه یافته به مرحله دوم انتخابات منتشر شد، اما این آمار به صورت رسمی اخیرا از سوی ستاد انتخابات کشور در اختیار رسانه‌ها قرار گرفت که نگاهی به آن حقایقی را بیان می‌کند که اهتمام به آن می‌تواند کوچه تنگ مشارکت را در دوره‌های بعدی انتخابات به بزرگراه یا حتی آزاد‌راهی با ترافیک بالا تبدیل کند.

در انتظار بزرگراه مشارکت

با احتساب جمعیت ۸۸ میلیونی کشور و با توجه به این‌که در این انتخابات ۶۱ میلیون ایرانی واجد شرایط رای دادن محسوب شدند؛ به زبان دیگر باید گفت حدود ۷۰ درصد جمعیت کشور امکان رای دادن داشتند. از طرفی این رقم را اگر بر فرض به طور مساوی برای هر استان در نظر بگیریم، به طور میانگین در واقع حدود ۱۰ درصد جمعیت هر استان زیر سن رای‌دهی یا فاقد شرایط دیگر برای مشارکت در انتخابات بودند. بنابراین می‌توان انتظار داشت حداقل نیمی از جمعیت هر استان در انتخابات شرکت می‌کردند.

به ترتیب تهران با جمعیتی بالای ۱۳ میلیون نفر، خراسان رضوی بالای شش میلیون نفر، اصفهان بالای ۵ میلیون نفر، فارس و خوزستان بالای ۴ میلیون نفر و آذربایجان شرقی، مازندران، آذربایجان غربی و کرمان بالای ۳ میلیون نفر پرجمعیت‌ترین استان‌های کشور محسوب می‌شوند و به طور کلی مشارکت در این استان‌ها متناسب با میزان جمعیت آنها طبیعتا بالا‌تر از سایر استان‌ها انتظار می‌رفت. به طوری که برای مثال از استان تهران که منحصرا بالای ۱۳ میلیون نفر جمعیت دارد حداقل انتظار مشارکتی شش میلیون نفری می‌رفت و به همین شکل در سایر استان‌های پرجمعیت یاد شده نیز طبیعتا چنین انتظاری وجود داشت اما آمار منتشر شده از سوی ستاد انتخابات کشور درباره میزان مشارکت در دور دوم انتخابات چهاردهم ریاست جمهوری چیز دیگری می‌گوید.

  بیشترین مشارکت در ۹ استان

با احتساب تعداد کل آرای باطله و صحیح در استان‌ها باید گفت بیشترین میزان مشارکت در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری تیرماه امسال به ترتیب مربوط به تهران با ۴ میلیون و ۶۴ هزار و ۱۰۶ رای، خراسان رضوی با ۲ میلیون و ۸۳۳ هزار و ۷۶۹ رای، آذربایجان شرقی با یک میلیون و ۹۷۹ هزار و ۱۳۷ رای، اصفهان با یک میلیون و ۸۳۲ هزار و ۸۲۴ رای، فارس با یک میلیون و ۷۷۵ هزار و ۸۰۲ رای، خوزستان با یک میلیون و ۵۶۹ هزار و ۴۱۳ رای، آذربایجان غربی با یک میلیون و ۳۱۸ هزار و ۸۳۸ رای، مازندران با یک میلیون و ۲۹۷ هزار و ۶۳۴ رای و کرمان با یک میلیون و ۲۷۶ هزار و ۹۲ رای می‌شود. درواقع فقط ۹ استان از ۳۱ استان که پراکندگی آنها از شمال، جنوب، شرق، غرب و مرکز کشور است در انتخابات مشارکت میلیونی داشتند که البته در این بین باید میزان جمعیت هر استان را نیز در نظر گرفت و متناسب با جمعیت هر استان از آن توقع مشارکت داشت.

مشارکت در کدام استان‌ها بیشتر از نصف جمعیت استان بوده است؟

با در نظر گرفتن جمعیت هر استان هم باید گفت میزان مشارکت در آذربایجان شرقی، اردبیل و خراسان جنوبی به نسبت خوب بوده است زیرا بیش از نیمی از جمعیت استان پای صندوق‌های رای آمده‌اند. همچنین مشارکت در ایلام، بوشهر، خراسان شمالی، زنجان، قم، کهگیلویه و بویراحمد و یزد نزدیک به نیمی از جمعیت استان بوده است.

کاهش آمار آرای باطله در دور دوم انتخابات

میزان آرای باطله در دور نخست انتخابات با ۲۴ میلیون و ۵۳۵ هزار رای ماخوذه، ۹۵۸ هزار و ۱۹۲ رای بود که در قیاس با آرای باطله دور دوم نشان از کاهش این آرا دارد. در دور دوم انتخابات با ۳۰ میلیون و ۵۳۰ هزار رای ماخوذه، تعداد ۶۰۵ هزار و ۶۴۲ رای باطله اخذ شد که در قیاس با دور نخست حدود ۳۰۰ هزار رای کاهش داشت. در واقع می‌توان نتیجه گرفت با توجه به افزایش حدود شش میلیونی مشارکت در دور دوم انتخابات و کاهش آرای باطله، اثربخشی رای دهی در تعیین فرد اصلح به عنوان رئیس جمهور نهم بیش از پیش برای مردم ملموس شده بود که نه تنها مشارکت افزایش داشت بلکه آرای باطله نیز کاهش پیدا کرده است.

پنج استانی که بیشترین آرای باطله را به صندوق انداختند

با کاهش آمار باطله در قیاس با دور اول انتخابات باید گفت به ترتیب پنج استان تهران، خراسان رضوی، اصفهان، خوزستان و فارس، پرچمدار انداختن آرای باطله در صندوق دور دوم انتخابات ریاست جمهوری هستند. جالب آن است که این استان‌ها همزمان دارای بالاترین میزان مشارکت و بالاترین آرای صحیح در سطح کشور نیز بوده‌اند.

چهار استانی که بیش از دیگر استان‌ها به پزشکیان رای دادند

تعداد آرای مسعود پزشکیان در دور دوم انتخابات در چهار استان تهران ۲ میلیون و ۱۹۶ هزار و ۳۵۷ رای، آذربایجان شرقی یک میلیون و ۶۷۲ هزار و ۱۹۳ رای، آذربایجان غربی یک میلیون و ۱۱۴ هزار و ۹۴۳ رای و خراسان رضوی یک میلیون و ۸۰ هزار و ۶۷۵ رای ( با اختلاف حدود ۶۱۵ هزار رای کمتر از جلیلی که اصالتا مشهدی است) بوده است.

دوری از مذمت صرف رای «قومیتی»

در ادبیات سیاسی انتخابات دو اصطلاح وجود دارد که در هر دوره و با پایان زمان رای‌گیری و اعلام نتایج نهایی، همواره برخی گروه‌ها آن را برای تضعیف اصالت رای فرد منتخب مطرح می‌کنند و آن «رای سلبی» و «رای قومیتی» است. گاه این‌طور بیان می‌شود که بخش اعظم آرای فرد منتخب سلبی است و مشارکت‌کنندگان از هراس بالا نرفتن نامزد دیگر، به اجبار به شخص منتخب رای داده‌اند یا چنین بیان می‌کنند که بخش اعظم آرای سبد فرد منتخب به همراهی کردن استان‌هایی مربوط می‌شود که به اصطلاح همشهری و هم‌زبان فرد منتخب محسوب می‌شوند و قومیت به مدد نامزد برای رای‌آوری آمده است. برای رد فرضیه رای قومیتی که مشخصا درباره انتخابات اخیر مطرح شد، می‌توان چند نکته را بیان کرد. اول آن‌که مذمت صرف رای قومیتی چندان منطقی به نظر نمی‌رسد زیرا با این‌که رای دهی باید بر اساس آگاهی انجام شود اما نفس رای‌دهی را می‌توان به نوعی مساوی با میل و خواسته شخصی مردم دانست که سلیقه در آن بسیار دخیل است. پس اگر میزان را رای مردم می‌دانیم و معتقدیم که با انتخابات خواست و میل و سلیقه مردم بر تمام جامعه حاکم می‌شود، باید امر «قومیت» و همشهری و هم‌زبان بودن با یک نامزد را به عنوان وجه اشتراکی که بر میل مردم اثر گذار است بپذیریم و بدانیم طبیعی است مردم به هرکه وجه اشتراک بیشتری با آنها داشته باشد نزدیک تر می‌شوند و قومیت و هم زبانی و همشهری بودن دقیقا همان عنصری است که به تقویت اشتراکات کمک می‌کند و در نتیجه تاثیر مستقیمی بر میل، سلیقه، خواست و انتخاب مردم در رای دهی دارد. بنابراین مذمت صرف چنین امر طبیعی‌ای چندان منطقی به نظر نمی‌رسد کما این‌که وقتی نامزدی سابقه کار اجرایی در یک سازمان را دارد، طبیعتا کارکنان آن سازمان به تناسب اشتراکی که با آن نامزد دارند ممکن است درصد بالای آرای صندوق آن نامزد را تشکیل دهند. بنابراین قومیت را می‌توان به عنوان یک وجه اشتراک موثر در افزایش رای‌آوری نامزدها و نه یک تهدید پذیرفت. از طرفی این فرصت که مردم استان‌های مختلف به آن دسته از نامزدهایی رای دهند که اصالتا متعلق به همان استان‌ها هستند، همواره در اختیار همه نامزدها قرار دارد چراکه بالاخره هر فرد اصالتا همشهری و همزبان مردم یکی از استان‌های کشور محسوب می‌شود و این امتیازی نیست که منحصرا در اختیار یک نامزد باشد و بحثی عمومی است.

چرا تاکید بر اخذ رای «قومیتی» برای رئیس جمهور منتخب منطقی نیست؟

با این‌که بارها در دوره‌های مختلف انتخابات شاهد بودیم که نامزدها نتوانستند حداکثر آرا را در استان زادگاه‌شان و جایی که اصالتا متعلق به آنجا هستند به دست آورند و رای‌آوری را در آن استان به رقیب باخته‌اند؛ در رد این فرضیه که رای قومیتی بخش اعظمی از سبد رای مسعود پزشکیان را به عنوان رئیس جمهور منتخب تشکیل داده است باید گفت با نگاه به استان‌هایی که بیشترین رای را به پزشکیان داده‌اند این گزاره تایید نمی‌شود.  برای مثال بیشترین رای پزشکیان مربوط به استان تهران است که از هر قومیتی در این استان ساکن هستند. از سوی دیگر در خراسان رضوی که زادگاه رقیبش است هم آرای او با جلیلی بسیار تنگاتنگ بوده و پزشکیان فقط با اختلافی در حدود ۶۱۵ هزار رای کمتر، آرای این استان را به جلیلی واگذار کرد. از طرفی، پزشکیان متولد مهاباد از شهرهای آذربایجان غربی است که عمدتا کرد‌نشین هستند. بنابراین با فرض صحت رای قومیتی، پزشکیان از این امتیاز برخوردار بوده که هم آرای آذری زبان‌ها و هم آرای کرد‌زبانان کشور را به دست آورد اما نگاهی به آمار رای‌دهی در استان‌های مختلف این فرضیه را رد می‌کند. در ایلام با جمعیتی حدود ۵۸۰ هزار نفری، ۱۸۰ هزار و چهار نفر، در کردستان با جمعیتی حدودا یک میلیون و ۶۰۰ هزار نفری ۲۸۴ هزار و ۹۵ نفر و در کرمانشاه با جمعیتی حدودا یک میلیون و ۹۰۰ هزار نفری ۴۷۷ هزار و ۷۶۲ نفر به پزشکیان رای دادند.

چرا آذربایجان شرقی در رای‌دهی به پزشکیان پیشتاز بود؟

پزشکیان متولد آذربایجان غربی است اما رای نخست خود را در استان‌های آذری زبان از آذربایجان شرقی به دست آورده است. از سوی دیگر رئیس جمهور منتخب در اردبیل با جمعیت حدود یک میلیون و ۲۰۰ هزار نفری به عنوان یکی از چهار استان آذری زبان، ۵۶۶ هزار و ۱۳۴ رای و در زنجان با جمعیت حدود یک میلیون نفری فقط ۲۹۶ هزار و ۸۷ رای آورده است. بنابراین باید گفت پزشکیان به جز آذربایجان شرقی، آرای چشمگیری از استان‌های آذری زبان دیگر کسب نکرده است که بتوان گفت بخش اعظم آرای بالای سبد رای او از «رای قومیتی» نشات گرفته است. تنها فرضیه‌ای که می‌تواند صحت داشته باشد آن که پزشکیان سال‌ها نماینده مردم تبریز، آذرشهر و اسکو در مجلس شورای اسلامی بوده و مردم آذربایجان شرقی از نزدیک با پیگیری‌های او برای رفع مسائل این استان آشنا بوده‌اند که اکنون با آمار بالایی به او رای داده‌اند. همچنین نگاهی به آرای سایر استان‌ها به پزشیکان نشان می‌دهد برخی استان‌های مرکزی و جنوبی و غربی کشور نظیر سیستان و بلوچستان، فارس، گیلان و گلستان در قیاس با آماری که به سبد رقیب ریخته‌اند، آمار بالاتری را به پزشکیان اختصاص داده‌اند و همین امر خط بطلانی بر فرضیه رای قومیتی است.

جام جم

 

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها