«هوادار نیستم» | یادداشت مرتضی روحانی دربارۀ منطق حمایت از محمدباقر قالیباف

کد خبر: 1298628

قالیباف برای من همیشه مصداق کسی بوده است که اگرچه نقاط ضعفی داشته است -چه کسی است که نقطۀ ضعف نداشته باشد؟ و هرچه تعداد بازی‌ات بیشتر باشد احتمالاً گل خورده‌ات هم بیشتر می‌شود- اما از میادین سربلند بیرون آمده. هم کارنامه‌اش در نیروی انتظامی، هم عملکردش در هواوفضا سپاه، هم فعالیت بی‌بدیلش در شهر تهران و هم مدیریتش در مجلس شورای اسلامی همیشه نمرۀ قابل‌قبولی می‌گیرد.

«هوادار نیستم» | یادداشت مرتضی روحانی دربارۀ منطق حمایت از محمدباقر قالیباف

سرویس سیاسی فردا: مرتضی روحانی، فارغ‌التحصیل فلسفۀ دین و روزنامه‌نگار اندیشه نوشت :رئیس نیروی انتظامی داشت در تلویزیون صحبت میکرد. جوان بود و با آمدنش تغییرات محسوسی در چهره پلیس ایجاد کرده بود. آن هم بعد از وقایع ۱۸ تیر سال ۷۸ که فرمانده نیروی انتظامی تهران در آن زمان محاکمه شده بود و وضعیت نیرو به شدت متزلزل بود. یادم هست که مجری برنامه از او سؤالی دربارۀ زنان خیابانی پرسید. فرماندۀ نیرو انتظامی گفت: «من این افراد را ظرف ۲۴ ساعت از سطح شهر جمع می‌کنم. اما اینها را کجا باید تحویل بدهیم؟ بهزیستی می‌گوید ما ظرفیت نگهداری و حمایت از این تعداد را نداریم». همینجا بود که مجری پرسید: «تعدادشان چقدر است؟». سرتیپ جوان کمی تأمل کرد و گفت «به نظرم بیان بعضی از آمارها خودش می‌تواند اشاعۀ فحشا باشد. راستش جوابش در گوشم زنگ زد. اینکه کسی بفهمد که آمار صرفاً یک عدد نیست. واقعیتی است که تو با بیانش به آن رسمیت می‌دهی، چیزی نبود که از یک سرتیپ نیروی انتظامی توقع داشته باشم.

راستش این اولین تصویر من از محمدباقر قالیباف است. گمانم چیزی بیش از بیست سال پیش بعد از آن قالیباف با شرکت در انتخابات سال ۸۴ جزء رجال سیاسی مملکت شد. به تیتر اخبار آمد و محل بغض و حب شد. برخی آن را بی‌حدوحصر مدح کردند و برخی دیگر کینه‌توزانه تخریبش کردند. در تمام این سال‌ها، قالیباف با تمام نقاط ضعف و قوتش برای من نمونۀ یک رجل سیاسی قابل قبول بوده است. نمی‌گویم ایدئال چون با آن فاصله دارد، اما قابل قبول. کسی که دامن برنمی‌چید و قهر نمی‌کرد. به دل کار می‌زد و با نمرۀ قابل‌قبولی بیرون می‌آمد. واضح است که برای آنکه شما یک مسابقۀ فوتبال را ببرید، لازم نیست اصلاً گل نخورید، که اگر نخورید حتماً فضیلت است. مهم این است که تعداد گل بیشتری بزنید.

قالیباف برای من همیشه مصداق کسی بوده است که اگرچه نقاط ضعفی داشته است -چه کسی است که نقطۀ ضعف نداشته باشد؟ و هرچه تعداد بازی‌ات بیشتر باشد احتمالاً گل خورده‌ات هم بیشتر می‌شود- اما از میادین سربلند بیرون آمده. هم کارنامه‌اش در نیروی انتظامی، هم عملکردش در هواوفضا سپاه، هم فعالیت بی‌بدیلش در شهر تهران و هم مدیریتش در مجلس شورای اسلامی همیشه نمرۀ قابل‌قبولی می‌گیرد.

قالیباف مشق نوشته، مشق نظامی، اجرایی، قانون‌گذاری و این فرایند آن را به رجل سیاسی‌ای تبدیل کرده که درعین‌حالی‌که ضرورت قانون را می‌فهمد از مخاطرات اجرا هم سر درمی‌آورد. متوجه است که قانون نیست که کار را جلو می‌برد، بلکه پیگیری قانون است که کار را به پیش می‌برد و پیگیری بهترین کاری است که قالیباف بلد است. پیگیری خواسته‌های مردم از کف کوچه و خیابان و نمازخواندن در مساجد محله‌ها گرفته تا پیگیری مصوبات و طرح‌ها، تاآنجاکه برای هر پروژۀ عمرانی روزشمار می‌گذاشت و «حق پیگیری» را به شهروندان آموخت. در الگوی رفتاری او در شهرداری، پروژه‌ها شروع نمی‌شوند که شروع بشوند، شروع می‌شوند که تمام بشوند. نه اینکه هر وقت تمام شد شد، بلکه شروع می‌شوند که تا زمان معینی تمام بشوند. این الگو، در ضمن اینکه یک الگوی کارامد است، مبتنی بر احترام به حقوق شهروندی نیز هست. بله شهروند حق دارد بداند که چه زمانی خاک‌وخل جلوی منزلش جمع می‌شود و می‌تواند از امکان فراهم‌شده استفاده کند. این حق اوست.

 همۀ این‌ها در زمانی بوده است که قالیباف علاوه‌بر تحریم‌های خارجی از طرف دولت‌های وقت هم تحریم بوده است، نه بودجه‌ای به آن تعلق می‌گرفته است و نه در جلسۀ هیئت وزیران راه داده می‌شده. اما او برای کارکردن منتظر جلسه و دعوت کسی باقی نمانده است.

در مورد عملکرد قالیباف در هواوفضای سپاه هم چیزی نمی‌گویم. هرکس که علاقه دارد سخنان سردار حاجی‌زاده را بشنود، به نظرم آن سخنرانی ختم کلام دربارۀ خدمتی است که قالیباف به امور نظامی مملکت کرده است. چیزی که اگر سردار حاجی‌زاده نمی‌گفت ممکن بود هیچ‌وقت از آن آگاه نشویم.

این‌ها را ننوشتم که مدح و ثنا گفته باشم. اینها را نوشتم که منطق فهمم در رأی‌دادن به محمدباقر قالیباف را توضیح داده باشم تا بلکه بتوانم کمکی کنم تا فضای انتخابات را از وضعیت هواداری خارج کنیم. در وضعیت هواداری چه تیم ما ببرد و چه ببازد، ما هوادار او هستیم. اما برای انتخابات ما نیاز داریم که به یک ادبیات حمایت برسیم. این ادبیات حمایت قابل ارزیابی و قابل گفتگوست و به عقلانیت جمعی‌مان کمک خواهد کرد.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها