روزنامه جوان : بنگوریون راست گفته بود!
دیوید بنگوریون، نخستوزیر اسبق رژیم صهیونیستی پس از گذشت سالها از اعلام رسمیت این رژیم جعلی و در پی پیروزیهای اسرائیل در جنگ ششروزه و جنگ رمضان (یوم کیپور)، جملهای دارد که بسیار قابل تأمل است: «اسرائیل میتواند ۱۰۰ نبرد را ببرد و با مشکلاتش بسازد؛ اما اگر فقط یک نبرد را ببازد، به معنی مرگ آن است.»
این سخن بنگوریون را نباید ساده تلقی کرد؛ او به خوبی از ریشههای تأسیس رژیم صهیونیستی و ساختار و سازوکارهای داخلی و خارجی آن آگاه بود و بر اساس یک برآورد منطقی و حسابشده به این ارزیابی رسیده بود. البته او حق داشت وقتی پایان جنگ ششروزهای را دیده بود که در آن تمام ارتشهای عربی به صورت متحد وارد عمل شدند و کاری از پیش نبردند و جنگ رمضانی را دیده بود که همان ارتشها به اضافه تجهیزات نظامی گسترده زمینی و هوایی شوروی هم موفق نشدند اسرائیل را به مرزهای ۱۹۶۷ برگردانند. او در زمانی مدیریت رژیم اشغالگر را به عهده داشت که دولت ایالات متحده در پی قطع نفت کشورهای اسلامی، آشکارا جرئت حمایت سیاسی و نظامی از اسرائیل را نداشت و فرانسۀ ژنرال دوگل زیرکانه میکوشید خود را به هر دوطرف بیتعهد نشان دهد.
زندگی ننگین و سراسر جنایت این نخستوزیر رژیم صهیونیستی در اوایل دهه ۷۰ میلادی خاتمه یافت و روزهایی را ندید که سالها بعد در شرایطی که دولتهای عربی، نه متحد علیه اسرائیل که متحد علیه رزمندگان مقاومت بودند، رژیم پوشالی صهیونیستی از یک گروه از جوانان مسلمان لبنانی شکست خورد و پس از ۲۲ سال اشغال جنوب لبنان با حملات جوانان حزبالله لبنان برای اولین بار در تاریخ خود در سال ۲۰۰۰، تن به عقبنشینی آبروبَرانهای داد که صدایش در تمام دنیا پیچید. بنگوریون نبود که ببیند همین جوانان لبنانی ششسال بعد درجنگ ۳۳روزه برای دومین بار در تاریخ، هیمنه پوشالی اسرائیل را شکستند و در مقابل همه تجهیزات مدرن زمینی و هوایی و دریایی قدرتهای جهان، فقط با توکل به خدا و قرآن در برابرشان، چون کوه ایستادند؛ هم مقاومت کردند و هم به مدرنترین تجهیزات نظامی آنان از جمله تانکهای مثلاً افسانهای مرکاوا حمله و آنها را نابود کردند و تصاویر وارونۀ آن را با تحقیرآمیزترین شیوه در دسترس رسانههای دنیا قرار دادند. بنگوریون نبود که ادامه این دومینوی شکست را دو سال بعد در دسامبر ۲۰۰۸ در ماجرای جنگ ۲۲ روزۀ اسرائیل در غزه ببیند که با یکصد جنگنده شروع شد، اما با شکست و عقبنشینی کامل صهیونیستها و سرافکندگی آنان بدون نتیجه به پایان رسید. بنگوریون شانس داشت که هفتم اکتبر ۲۰۲۴ و جنایات تاریخی و نسلکشی بیسابقه اسرائیل در غزه را ندید که هماکنون پس از هفتماه از پسِ به قول خودشان یک گروه کوچک فلسطینی –حماس- برنیامدهاند.
این شکستها در شرایطی است که برخلاف دهه شصت میلادی، همه قدرتهای بزرگ دنیا از رژیم اشغالگر و کودککش اسرائیل، هم آشکارا و هم متحد و یکپارچه، حمایت سیاسی، نظامی، لجستیک و حقوقی! دارند و اجازه صدور قطعنامه در مقابل جنایات و فجایع آشکار او را نمیدهند.
در میان همه این شکستها و تحقیرها، اما اسرائیل برای اولین بار نه از یک جنبش یا یک گروه از جوانان فلسطینی یا لبنانی که ۲۴ ساعت پیش از یک نظام سیاسی مستحکم به نام «جمهوری اسلامی ایران» شکست سنگین و تاریخی خورد؛ در عملیاتی که از قبل همه دنیا از آن اطلاع داشتند و غافلگیرانه نبود، در عملیاتی که زمان آغاز و پایان آن رسماً اعلام شد و چند ساعت بیشتر طول نکشید، در عملیاتی که هدف آن هیچ بیمارستان و مهدکودک و مدرسه و محیط غیرنظامی نبود، در عملیاتی که در پاسخ به حمله چند روز قبل اسرائیل به ساختمان کنسولگری کشورمان صورت گرفته بود و چند مقام ارشد مستشاری ما را به شهادت رسانده بودند، در عملیاتی که دو هدف اصلی نظامی داشت و هر دو هدف یعنی پایگاه نظامی در جولان اشغالی که عملیات علیه کشورمان از آنجا کلید خورده بود و پایگاه هوایی نقب که محل استقرار تعداد زیادی جنگنده از جمله F۳۵ بوده و به گفته بسیاری از منابع کاملاً غیرقابل استفاده شده و آسیب جدی دیده و به گفته برخی از منابع تلفات نظامیان آن بین ۴۰ تا ۶۰ نفر تخمین زده میشود.
از روز نحس ۱۴ می۱۹۴۸ و تأسیس رژیم اشغالگر ۷۵ سال و ۱۱ ماه میگذرد، اما در همه این مدت، هیچگاه رویترز و سیانان و رسانههای جهان برای هیچ عملیاتی نگفتند که «ایران در حال بلعیدن اسرائیل است»، «این بزرگترین حمله پهپادی تاریخ جهان بود»، «ایران، اسرائیل را خوار کرد» و تعبیراتی از ایندست. هیچگاه در بین تحلیلگران داخل خود رژیم صهیونیستی این مقدار ناامیدی و یأس از آینده و در بین امت اسلامی و آزادگان جهان اینمقدار امید و شادی و نشاط وجود نداشته است.
آری، بنگوریون راست گفته بود؛ مرگ اسرائیل حالا فرا رسیده است. حالا رژیم اشغالگر با «وعده صادق» ایران، باید به پایان سلام کند.
سلام خدا بر همه مردانی که این روزهای موعود را رقم زدند؛ از حسن طهرانی مقدم تا قاسم سلیمانی تا سلامی و قاآنی و حاجیزاده و نیروهای گمنامشان و همه مردانی که در لبنان و سوریه و یمن و عراق در این سالها و ماهها آتش تهیه این نبرد را ریختند و سلام خدا بر سرداران شهید زاهدی و حاجیرحیمی که خون پاکشان بهانه خوبی برای این پاسخ بهیادماندنی شد و سلام بر رهبر مقتدر و سیاستمدار برجسته و تاریخساز خامنهای عزیز و از همه مهمتر سلام و رحمت و رضوان خدا بر خمینی که به ما جرئت این طوفان داد.
منبع: روزنامه جوان
دیدگاه تان را بنویسید