«فردا» گزارش میدهد:
انشعاب واپسین راه احیای اصلاحات؟
اصلاحطلبان میانهرو اگر میخواهند جریان اصلاحات به حیات خود ادامه دهد و البته و هویت اصلاحطلبی حفظ شود چارهای ندارند جز آنکه از رادیکالها انشعاب کنند
گروه سیاست سایت فردا: وضعیت در جبهه اصلاحات کاملا دوقطبی است؛ یک سو تحریمطلبانِ نزدیک به اپوزیسیون ایستادهاند و سوی دیگر میانهروهایی که در انتخابات هم شرکت کردند و لیست هم دادند. رویارویی این دو طیف باعث شده است که عملا تصمیمگیری در جبهه اصلاحات با مشکلات فراوانی روبهرو شود؛ از یکسو رادیکالهای اصلاحات بر طبل عدم مشارکت سیاسی میکوبند و میخواهند فضا را به سمت انفعال سیاسی ببرند تا از این رهگذر به زعم خود بر نظام فشار بیاورند و از آن سو مشارکتطلبان میخواهند همچنان در فضای رسمی و قانونی به ادامه فعالیت سیاسی بپردازند. در این میان مجموعه جبهه اصلاحات و فرای تشکیلات سیاسی «جبهه اصلاحات ایران» عملا به تودهای نامسجم تبدیل شده است که هیچ چشماندازی پیش روی خود نمیبیند.
در حوزه لیدری هم اصلاحطلبان با بحران مهمی روبهرو هستند؛ به نحوی که سید محمد خاتمی عملا نقش لیدری خود را ایفا نمیکند و حتی به ابزار دست یک طیف رادیکال تبدیل شده است. هرچند سالهاست که احزابی مانند کارگزاران سازندگی میگویند که دیگر خاتمی لیدر اصلاحات نیست. با این اوصاف اصلاحطلبان نه قدرت تصمیمگیری جمعی دارند و نه کسی هست که حرف آخر را بزند. رادیکالها هم که هیاهوی بیشتری همه سعی خود را به کار گرفتهاند تا جبهه اصلاحات را به مسیر رادیکالیسم محض سوق دهند؛ شبیه آن چیزی که سالها از سوی نهضت آزادی شاهد بودیم.
در این بین اصلاحطلبان فقط یک راه پیش رویشان است؛ انشعاب. قبل از انتخابات برخی مانند محمدعلی وکیلی گفتند که دو طیف اصلاحطلب از یکدیگر منشعب شدهاند اما به نظر رسید که سخن او ناظر به تصمیم انتخاباتی این دو طیف بود. آنچه اکنون مراد نظر است، نه انشعابی محدود به یک انتخابات بلکه در همه در همه ابعاد. اصلاحطلبان میانهرو اگر بخواهند باز هم به انحاء مختلف رادیکالها را تحمل کنند عملا آتش افروخته آنها دامنگیرشان میشود. از طرفی دست و پای آنها را هم خواهد بست زیرا فشارهای بیامان رادیکالها به هر روی آنها را محدود میکند؛ چنانکه گرچه حزب کارگزاران سازندگی اعلام کرد که در انتخابات شرکت میکند اما مرعشی اعلام کرد که بر اساس نظر جبهه اصلاحات رفتار میکند و دیدیم که لیستی نداد. در واقع مرعشی و حزب کارگزاران در دو گانه انجام رفتار عقلانیِ سیاسی و تصمیم تشکیلاتی جبهه اصلاحات گرفتار شده بود و از آنجایی که جبهه اصلاحات تحت تأثیر تصمیمات حزب اتحاد ملت به عنوان رادیکالترین حزب اصلاحطلبان رفتار میکند، کارگزاران سازندگی به نوعی نمیتوانست میان دو راه مذکور یکی را انتخاب کند. اما اگر میانهروها رسما از رادیکالها انشعاب کنند، تکلیفشان روشن میشود و میتوانند به راحتی ادامه مسیر سیاستورزی رسمی و قانونی را طی کنند.
انشعاب یک فایده دیگر هم برای اصلاحطلبان دارد؛ آنکه بعد از این با یک مجموعه اصلاحطلبی مواجهیم؛ مجموعهای که همه خواستار مشارکت سیاسیاند و عملا تحریمطلبان در جرگه اپوزیسیون تلقی میشوند. بنابراین میانهروهای اصلاحات که دنبال اصلاح امور و نه تضعیف نظاماند برای احیا و حفظ هویت اصلاحطلبی باید در مسیر انشعاب از رادیکالها حرکت کنند وگرنه آنها هم باید هزینه رفتارهای افراطی رادیکالها را بدهند.
دیدگاه تان را بنویسید