«عقلانیت سیاسی» پیشتاز تبلیغات انتخاباتی
«عقلانیت» تا اینجای کار پیشتاز تبلیغات انتخاباتی است. همینکه نیروهای ائتلاف انقلاب خود را با صفت «عقلانیت انقلابی» معرفی میکنند و نیروهای اصلاحطلب نیز خود را «صدای عقلانیت مردم» مینامند، یعنی این صفت انسانی در مخاطبان بسیار رشد کرده و نامزدها نیز بهخوبی آن را فهمیدهاند که اگر میخواهند به صحنه بیایند باید با فرمان عقلانیت برانند و نشان دهند که عقلانیت واقعی چیست
«عقلانیت» تا اینجای کار پیشتاز تبلیغات انتخاباتی است. همینکه نیروهای ائتلاف انقلاب خود را با صفت «عقلانیت انقلابی» معرفی میکنند و نیروهای اصلاحطلب نیز خود را «صدای عقلانیت مردم» مینامند، یعنی این صفت انسانی در مخاطبان بسیار رشد کرده و نامزدها نیز بهخوبی آن را فهمیدهاند که اگر میخواهند به صحنه بیایند باید با فرمان عقلانیت برانند و نشان دهند که عقلانیت واقعی چیست. قطعاً رشد سیاسی و سواد سیاسی مردم موجب شده این فضا در نامزدها ایجاد شود که صدای عقلانیت را بلند کنند. در مناظرههای سیاسی که رسانهها برگزار میکنند نیز امر انتخابات با عقلانیت سنجیده میشود. برای همین در یکی از این مناظرهها تلویحاً به کسی که سمبل اعوجاجات فکری است اشاره میشود و میگویند «امر سیاسی آنقدر مبتذل شده که آن کسی که کارش ماسونیابی از اعداد و اشکال بود، شده لیدر انتخاباتی!» و این خودش نشانهای از اهمیت عقلانیت است که افراد دارای افکار شبهعلمی و پریشان، اینچنین مورد خطاب و عتاب در مناظرههای اساتید دانشگاه قرار میگیرند. یا برخی دیگر که زمانی در تمسخر قهرمان ملی ایرانیان حاجقاسم سلیمانی هشتگ میزدند و او را در مقایسهای بیخردانه و جاهلانه و از سر عقدههای سیاسی به دستبوسی رئیسجمهور وقت متهم میکردند، حالا جایشان در هیچ فهرستی نیست و از دایره توجه عقلانیت انقلابی و سیاسی بیرون انداخته شدند.
اکنون باید توجه به عقلانیت سیاسی در این برهه از سپهر سیاسی جمهوری اسلامی را قدر دانست. در طرف اصلاحطلبان، اکثریت آنان اینروزها اقلیت تندرو و تحریمخواه انتخابات را دعوت به رئالیسم و واقعگرایی و عقلانیت میکنند. گروههایی از جریان اصلاحات معتقدند مردم حقاً و قطعاً از تقابل و دعوای سیاسی و بههرقیمتی مقابل جریان حاکم بودن، خسته شدهاند و همین مردم ادبیات و گفتار مبتنی بر تقابل را رد میکنند. این دسته از اصلاحطلبان به حاکمشدن دیدگاههای طرفداران عبور از جمهوری اسلامی در جبهه اصلاحات هشدار میدهند و میگویند دل بستن به جامعه اعتراضی، و به تغییرات سریع و نافرمانی مدنی، همان ایدههای این جریان تندرو است که در جبهه اصلاحات تجویز میشود. این طیفها هسته سخت جریان اصلاحات و افراد معدود تندروی آن را به واقعگرایی فرامیخوانند و از تقابل بههرقیمت و با هربهانه با نظام حاکم برحذر میدارند. در آموزه جدیدی که در این دسته از اصلاحطلبان شکل گرفته، عقلانیت سیاسی، ادبیات و گفتار و مبتنی بر تقابل و تضاد را مردود میشمارد، زیرا از نظر ایشان پیشروبودن در فضای سیاسی، ضرورتاً به معنای هیجانیبودن، تقابل و رفتار تند و تخریبگرانه نیست. این گروه تمثیل درستی هم به میان آوردهاند و میگویند چرا کسی که دعوت به زندگی و آزادی میکند نباید رفتار سیاسی معقولی داشته باشد که بتواند در جایگاه یک کنشگر سیاسی با مردم حرف بزند، نه در جایگاه کسی که با زیرپاگذاشتن قانون و قواعد امنیتی و سیاسی مصرح کشور، نهایتاً جایش در زندان باشد؟! برخی دیگر از گروه معقولتر اصلاحطلبی نیز در مواجهه با گروه هیجانی و بیمنطق و سراسر تناقض اصلاحطلبان یادآور میشوند که باید اصلاحطلبی را از همان طریق که کنشگران سیاسی مشهور تاریخ در همراهی و همپایی با نظام حاکم پیش بردهاند، پیشبرد و نمیتوان از کنج ویلاهای شمال و دفاتر سیاسی در نقاط بکر و گرانقیمت تهران برای مردم دستورالعمل نافرمانی مدنی یا تقابل با نظام صادر کرد و اگر کسی مرد عمل نافرمانی مدنی است، باید خود پیشگام آن باشد و این از دل ویلاهای مجهز و پیشرفته درنمیآید.
در طرف اصولگرایان نیز حجم تبلیغ با مفاهیم عقلانی کم نیست. اصولگرایان در همین سالهای اخیر مرزبندی مشخصی با افراد تندروی این جریان ایجاد کردهاند و با بخشی از کسانی که با تبلیغات کاذب، خود را وارد عرصه سیاسی ساختهاند و بعد با گروکشی و باجخواهی و سهمخواهی سیاسی نام خود را در ردیف سیاستمداران ثبت آوردهاند، بهکلی قطع تشکیلاتی کردهاند و حتی در برهههایی مشخصاً این افراد را از تشکیلات خود بیرون انداختهاند. اینکه چندین فهرست از این گروه درآمده است، دقیقاً در همین راستای تقابل طرفداران عقلانیت انقلابی با کسانی است که سمتوسوی سیاسی پریشان، غیرمردمی و باریبههرجهتی دارند.
اکنون باید به ملت ایران تبریک گفت که با شعور سیاسی و بصیرت عالی خود کاری کردهاند که چنین تنظیماتی وارد سپهر سیاسی کشور شده است. تنظیماتی که نامزدهای حضور در مجلس و سیاست را وامیدارد تلاش کنند خود را با صفاتی همچون «عقلانیت انقلابی» و «صدای عقلانیت مردم» توصیف کنند. این آغاز یک راه درست در مردمسالاری است و آیندهای پیشروانه و متمدنانه را نوید میدهد.
منبع: روزنامه جوان
دیدگاه تان را بنویسید