انتقاد تند قوچانی به راهبرد انتخاباتی جبهه اصلاحات

کد خبر: 1275452

عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران: سیاست عرصه انفعال و تقلید نافرمانی مدنی نیست. بیانیه 110 چهره‌، نشان از ناکارآمدی و نارسایی نهادهای سیاسی موجود در جریان اصلاحات به‌خصوص جبهه اصلاحات دارد

انتقاد تند قوچانی به راهبرد انتخاباتی جبهه اصلاحات

در شرایطی که جبهه اصلاحات به عنوان متولی اصلی فعالیت‌های انتخاباتی اصلاح‌طلبان به تازگی اعلام کرده که در انتخابات پیش روی مجلس فعالیتی نخواهد داشت، 110 فعال سیاسی و رسانه‌ای اصلاح‌طلب در واکنش به این موضع جبهه اصلاحات با انتشار بیانیه‌ای تحلیلی خواستار روزنه‌گشایی احزاب و نیروهای سیاسی و مدنی در انتخابات مجلس 1402 از طریق حمایت از ائتلافی از نامزدهای میانه‌رو، توسعه‌گرا و اصلاح‌گر شدند. البته این بیانیه بلافاصله با واکنش سران جبهه اصلاحات روبه رو شد و آذر منصوری که هم‌اکنون ریاست جبهه اصلاحات را برعهده دارد، با بازنشر راهبرد انتخاباتی این تشکل سیاسی بار دیگر بر موضع این جبهه مبنی بر نداشتن فعالیت انتخاباتی برای انتخابات 11 اسفند تاکید کرد. در همین خصوص، محمد قوچانی عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی در سرمقاله شماره دیروز ارگان حزب متبوعش، با انتقاد از خودکامگی و انفعال حاکم بر جبهه اصلاحات نوشت: بیانیه 110 چهره‌ اصلاح‌طلبِ میانه‌رو و توسعه‌گرا برای روزنه‌گشایی در کشور نشان از ناکارآمدی و نارسایی نهادهای سیاسی موجود در جریان اصلاحات به‌خصوص جبهه اصلاحات دارد. در ادامه گزیده ای از یادداشت وی را می خوانید:

*جبهه اصلاحات با آرایش کنونی فاقد ساختار مناسب برای برقراری عدالت میان آرا و عقاید سیاسی اصلاح‌طلبانه در کشور است.

*با توجه به راهبرد جبهه اصلاحات،تکثر و تنوع حزبی عملاً جبهه اصلاحات بیش از پیش در یک حزب ادغام می‌شود و به جای تبدیل جبهه اصلاحات به یک حزب، یک حزب به جبهه اصلاحات بدل شده است!

*ماقبل و مابعد این انتخابات آن چه اساس اصلاحات را می‌سازد، سیاست‌ورزی است که در دوگانه کاذب اصلاحات «صندوق» محور و اصلاحات «جامعه‌محور» به عنوان مسئولیت اصلی اصلاح‌طلبان انکار می‌شود. در تمام دو سال گذشته آن چه به نام اصلاحات جامعه محور تبلیغ شده است، هنوز معنای روشنی ندارد.

*ظهور کنشگران مرزی در میانه حکومت و اصلاحات، تبدیل شدن نظریه‌ای اجتماعی به حرکتی سیاسی است که اعتبار خود را از تاریخ ایران می‌گیرد و این در مقابل جریانی است که پس از 25 سال حاکمیت بر جبهه اصلاحات، هژمونی فکری خود را در خطر می‌بیند و با عبور از راهبرهایی مانند «فشار از پایین و چانه‌زنی در بالا» سعی می‌کند در واکنش به اعتراضات سال 1401 دست بالاتر را بگیرد و در میانه دوگانه خانه و خیابان از جنبه نافرمانی مدنی موضع‌گیری کند.

*بدون شک چهره‌هایی چون سیدمحمد خاتمی به عنوان رهبر اصلاحات مورد اتفاق اصلاح‌طلبان است...اما عرصه سیاست عرصه اجتهاد و تحقیق است نه انفعال و تقلید نافرمانی مدنی. نافرمانی مدنی کنشی مصلحانه است که فقط از افراد از جان گذشته و دارای اصول چون گاندی و ماندلا بر می آید که از منافع فردی دست شسته باشند و چیزی برای از دست دادن نداشته باشند و نه تنها در برابر حکومت که در برابر اپوزیسیون خشونت طلب تقوای پرهیز داشته باشند و با خشونت برخورد کنند تا اصلاحات با روش های مسالمت آمیز به پیروزی برسد. چنین عناصر آموزش دیده و از جان گذشته ای در جریان اصلاحات وجود ندارد.

خراسان

 

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها