ناگفته های علی اکبر صالحی، از برجام تا بمب اتم
علی اکبر صالحی رئیس سابق سازمان انرژی اتمی و وزیر اسبق امور خارجه یک شنبه شب در برنامه برمودا که توسط کامران نجف زاده در شبکه نسیم ساخته می شود، برای اولین بار از ماجرای ترورش گفت.
علی اکبر صالحی رئیس سابق سازمان انرژی اتمی و وزیر اسبق امور خارجه یک شنبه شب در برنامه برمودا که توسط کامران نجف زاده در شبکه نسیم ساخته می شود، برای اولین بار از ماجرای ترورش گفت.وی همچنین از ماجرای موافقت رهبر انقلاب با مذاکره با آمریکا و مخالفت احمدی نژاد گفت و توانایی ایران در ساخت بمب اتم.
توانایی ساخت بمب اتم را داریم؟
وی به این سوال که ایران توان ساخت بمب اتم را دارد یا خیر، پاسخی دیپلماتیک و غیرمستقیم داد و گفت: ما همه آستانه های علم و فناوری را داریم مثلا یک خودرو شاسی می خواهد، موتور می خواهد، فرمان می خواهد، ما همه این ها را ساختیم ولی هر کدام برای کار خودش است.صالحی درباره این که چگونه با همه روسای جمهور با وجود تفاوت های سیاسی کار کرده نیز گفت: پیشینه علمی من خیلی کمک کرد. ما در دیپلماسی شاخه های مختلف داریم و دیپلماسی علمی به خاطر پیشینه علمی که داشتم به من در دنیای سیاست خیلی کمک کرد به خصوص در پرونده هسته ای.وزیر اسبق امور خارجه همچنین به ماجرای موافقت رهبری با مذاکره مستقیم با آمریکا و مخالفت احمدی نژاد نیز پرداخت و اظهار کرد: من وقت گرفتم خدمت رهبری رسیدم و گفتم عمانی ها نامه برای شما فرستادند که آمریکایی ها می خواهند مذاکره مستقیم کنند و آمریکا قبول کرده ایران غنی سازی اورانیوم را داشته باشد، آیا شما اجازه می دهید؟ ایشان گفتند اشکالی ندارد ولی شروطی گذاشتند. وقتی رهبری اجازه دادند آن قدر خوشحال شدم که می خواستم ایشان را بغل کنم و ببوسم. از همان جا سریع رفتم پیش دکتر احمدی نژاد و گفتم ان شاءا... موضوع هسته ای را به نفع جمهوری اسلامی حل می کنیم. ایشان ناگهان گفت من نیستم و همه هیجان و شادی از من رفت. گفتم چرا؟ دکتر پاسخ داد باید رهبری به من مستقیم بگویند. گفتم من وزیر شما هستم و به شما می گویم آیا اعتماد ندارید؟ دلیلش را نگفتند و گفت آقای صالحی ورود نکن چون عاقبت خوبی ندارد. گفتم کار خاصی نمی خواهم بکنم و می خواهم به نفع کشور پرونده را حل کنم. صالحی در پاسخ به این سوال که آیا احمدی نژاد اشتباه کرد، گفت: به نظرم اشتباه کرد احمدی نژاد که قبول نکرد.
منافقین من را اشتباه گرفتند !
رئیس اسبق دانشگاه شریف همچنین موضوع ترورش در سال های ابتدایی دهه60 را نیز توضیح داد و گفت: چون رئیس دانشگاه شریف بودم، راننده و ماشین داشتم، کوچه ما هم سربالایی تندی دارد و راننده همیشه من را در منزل پیاده می کرد. این بار گفتم سر کوچه پیاده می شوم و پیاده روی می کنم . پیاده رفتم تا در منزل، دیدم دو نفر روی موتور نشستند، یکی پایین آمد و تفنگش را روی سینه من گذاشت و گفت اسمت چیست؟ گفتم علی و نگفتم علی اکبر صالحی، گفت شغلت چیست؟ نگفتم رئیس دانشگاه، گفتم معلم هستم. ماشین و راننده هم که همراه من نبود بنابر این نگاهی به رفیقش کرد و فکر کردند اشتباه گرفته اند، سوار موتور شدند و رفتند.
خراسان
دیدگاه تان را بنویسید