برخی معتقدند همسویی فکری و سیاسی بین مجلس دوازدهم و دولت سیزدهم باعث شده است وظایف مجلس از جمله وظیفه نظارتی این نهاد تحت تأثیر قرار گیرد. آیا شما این گزاره را قبول دارید و اگر نه، چه دلایلی در رد این ادعا دارید؟
در عین حالی که قوا از یکدیگر مستقل هستند و در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران هم تفکیک قوا به رسمیت شناخته شده است، اما همه قوا ذیل عنصر و چتری به نام حاکمیت و نظام سیاسی فعالیت میکنند. با توجه به سیاستهای کلی نظام که از سوی مقام معظم رهبری ابلاغ شده است، همه قوا موظف هستند اقدامات، تصمیمات و سیاستهای خود را ذیل سیاستهای کلی تعریف کنند، پس در درجه اول استقلال قوا به معنای دشمنی قوا نیست؛ اینکه بعضیها تلاش میکنند از این استقلال یک نوع رودررویی و درگیری را نتیجه بگیرند، رویکرد غلطی است. قوا از هم مستقل هستند، اما حتماً باید باهم هماهنگ و همراه باشند، بنابراین همسویی و هماهنگی یک پدیده بالذات مذموم نیست بلکه در چارچوب حاکمیت و نظام باید این قوا باهم هماهنگی لازم را داشته باشند، کما اینکه در خیلی از کشورهای دنیا که نظام پارلمانی دارند، اصلاً دولت زاییده پارلمان است. در واقع حزبی که پارلمان را در اختیار میگیرد، دولت را هم تشکیل میدهد. در دنیا کسی به این مسئله ایراد نمیگیرد. این هماهنگی دولت و مجلس مزایایی دارد، البته ممکن است اشکالاتی هم ایجاد شود. استقلال قوا به این معناست که هر قوهای کارویژه خود را انجام دهد و قوا در کارهای همدیگر دخالت نکنند. این یک اصل است، چون دخالت در امور یکدیگر آن نظم و سامان را به هم میریزد. من فکر میکنم همسویی و هماهنگی مجلس و دولت باهم چه در این دولت و چه در ادوار مختلف به خودیخود امر مذمومی نیست، مگر اینکه جایی که دولت و مجلس باهم هماهنگ هستند، به وظایف خود عمل نکنند.
منتقدان بیشتر مسئله نظارت را مطرح میکنند که مجلس یازدهم به دلیل این همسویی نظارت سفت و سختی بر دولت اعمال نکرده است.
این مسئله درست نیست. من به ذهنم میرسد مجلس یازدهم به وظایف نظارتی خود تا جایی که امکان داشته عمل کرده است. بله، قطعاً مجلس با توجه به امور کلان کشور یک مصلحتهایی را در نظر گرفته و میگیرد. سال اول مجلس یازدهم با سال آخر دولت آقای روحانی همزمان شد. گرایشات فکری و سیاسی مجلس با دولت همسو نبود، اما به دلیل مصلحت کشور و اینکه دولت در سال آخر خود قرار دارد، مسئله استیضاح وزرا را خیلی پیگیری نکردیم، این معنا و مفهومش این نبود که مجلس تعلل کرد، بلکه مجلس مصلحت بالاتری را در نظر گرفت، یعنی مجلس ضمن اینکه امور نظارتی دیگر مثل سؤال پرسیدن را انجام میداد، حتی در مقطعی بحث سؤال از رئیسجمهور مطرح شد، ولی به سمت استیضاح نرفت، اما در همین دولت سیزدهم که همسو هستیم، ما استیضاحهای مختلفی داشتیم. دوبار وزیر صمت را استیضاح کردیم که بار اول دوباره رأی اعتماد گرفت، اما در دفعه دوم نمایندگان به فاطمیامین رأی ندادند. در مورد وزرای دیگر هم مرتباً سؤال و انتقاد مطرح است و نظارت انجام میشود. معتقد هستم این همسویی در این دوره به سمتی نرفته است که کار نظارتی مجلس دچار خدشه شود.
کسانی که این انتقاد را مطرح میکنند، از فساد اخیر که خیلی خبرساز شد، مثال میآورند و معتقدند مجلس در مقابل این مسئله سکوت کرده و ساکت است. آیا مجلس در مقابل فساد موسوم به چای «دبش» ساکت بود؟
چرا ما ساکت بودیم. نمایندگان این همه نطق داشتند و تذکر دادند. در مسئله چای دبش به این مسئله هم باید دقت کنیم که خود دولت این فساد را کشف و برخورد با آن را شروع و پرونده را به دستگاه قضایی ارسال کرد. مجلس جایی ورود میکند که ناکارآمدی وجود داشته باشد یا با فساد برخورد نشود، در این صورت کمیسیونهای مختلف مثل کمیسیون اصل ۹۰ ورود میکنند؛ موقعی که خود دولت ورود و پرونده را به قوه قضائیه ارسال کرد و وزیر مربوط کنار گذاشته شد. در این وضعیت مجلس عملاً کار نظارتی جدی نمیتوانست انجام دهد.
در سال آخر مجلس یازدهم قرار داریم، به نظر شما مهمترین اقدامات مجلس یازدهم در بیش از سه سالی که از عمر مجلس سپری شده، کدام اقدامات است؟
مجلس یازدهم به لحاظ قانونگذاری همانطور که رهبر معظم انقلاب فرمودند، ریلگذاری اقدامات دولت را انجام میدهد. شاید اگر بخواهم مهمترین وجه متمایز مجلس را نام ببرم، در کنار نکاتی که رهبر معظم انقلاب مبنی بر پرتحرکبودن، جوانبودن و انقلابیبودن مطرح کردند، توجه به مسائل اصلی کشور جزو اقدامات خوب مجلس بوده است. ما از همان ابتدای مجلس، مسائل معیشتی مردم و موضوعات اقتصادی را در دستور کار خود قرار دادیم و قوانین خوبی هم در این زمینه تصویب شد. قانون جهش تولید مسکن که روی زمین مانده و مورد بیتوجهی قرار گرفته بود، در این مجلس به تصویب رسید. همین نداشتن سیاست مشخص در حوزه مسکن در دولت قبل باعث ضربات زیادی به کشور در این مقطع شد. ریلگذاری مناسبی هم در حوزه کسبوکار با قانون تسهیل صدور مجوزهای کسبوکار انجام شد. قانون مؤثر بعدی قانون تولید دانشبنیان بود. قانون مالیات بر خانههای خالی، تعیینتکلیف بانک مرکزی و در نهایت در حوزه سیاسی و اقتصادی هم قانون اقدام راهبردی برای مقابله با تحریمها تصویب شد. در حوزه جمعیت و جوانی هم که سیاست کلی نظام بود و همچنین اصلاح ساختار بودجه و بودجهریزی، اقدامات خوبی انجام دادیم. اضافه کنم که ما بحث رتبهبندی معلمان را که سالهای زیادی روی زمین مانده بود، نهایی و به نتیجه رساندیم. خود برنامه هفتم با ویژگیهای خاصی که داشت در این دوره تدوین شد. در دولت آقای روحانی در نوشتن این برنامه تعلل شد و آنقدر دیر اقدام کردند که در نهایت خود مجلس ورود کرد، اما در این دوره به دلیل هماهنگی بین دولت و مجلس برنامه هفتم به خوبی تهیه و نهایی شد.
پرسش و ابهام مردم این است که چرا این گزارش عملکرد شما و حتی دولت بر سر سفره زندگی آنان خود را نشان نمیدهد؟
این حرف از یک منظر حرف درستی است و ما تأکید داریم هر اقدام و تصمیمی از سوی دولت و مجلس و کل حاکمیت باید تأثیر خود را در سفره مردم نشان دهد، اما از آن طرف هم بعضی از مسائل حوزه اقتصاد و معیشت مسائلی نیستند که یکروزه یا چندماهه قابل حل باشند، بلکه خروجی و برونداد یک روند چندین ساله هستند و حل آنها هم زمانبر است. نمیتوانیم انکار کنیم که در دهه ۹۰ رشد اقتصادی کشور سرجمع منفی بوده و حجم اقتصاد ما در نتیجه این مسئله کوچک شده، این در حالی است که جمعیت کشور هم زیاد شده، از سوی دیگر تحریمها هم به کشور آسیب زده است. سال ۱۳۹۸ که مجلس یازدهم بر سرکار آمد، ما قوانینی که تصویب میکردیم، اصلاً دولت قبول نداشت. قانون اقدام راهبردی را اصلاً دولت روحانی قبول نداشت. بعداً دولت اعلام کرد این قانون دست ما را در مذاکرات پر کرد. قانون جهش تولید مسکن را که تصویب کردیم، دولت وقت اصلاً قبول نداشت، تازه از زمان روی کارآمدن دولت سیزدهم ما توانستیم با همراهی دولت قوانین خوبی را تصویب و عملیاتی کنیم، منتها با همه این نکات یک دهه رشد اقتصادی منفی بازتاب و انعکاس خود را در کشور دارد و نمیتوان این اثرات را نادیده گرفت. به عنوان مثال ما در بحث مسکن، قانون جهش تولید مسکن را تصویب کردیم، اما خب دولت قبل خیلی این قانون را عملیاتی نکرد و تازه از دولت سیزدهم حوزه مسکن رونق گرفت. من با آمار و شاخص عرض میکنم که وضعیت مسکن در حوزه ساختوساز مسکن و مهار قیمت مسکن بهتر شده است. نظرسنجیای که مرکز پژوهشهای مجلس انجام داده است، نشان میدهد امیدواری مردم به عدمتغییر قیمت مسکن نسبت به دیگر حوزهها بیشتر است. یک بخشی از قیمت مسکن ناشی از تورم انتظاری بود که با همین امیدواری این تورم مهار شده است. با همه این اقدامات خودمان معتقد هستیم آنطور که باید و شاید شرایط اقتصادی مطلوب نشده، اما ریلگذاری مجلس و اقدامات دولت باعث شده است شیب تورم کاهشی شود. رشد نقدینگی هم مهار شده است.
یکی از مسائل مهم مورد توجه مردم، مسئله خودرو است. چرا واردات خودروی خارجی به نتیجه نرسیده است و در هفتههای اخیر هم شاهد افزایش قیمت خودروهای داخلی هستیم؟
در حوزه واردات خودرو در مجلس طرحهای خوبی انجام دادیم. ما در مجلس قطعاً مخالف تولید ملی نیستیم و معتقدیم تولید ملی باید تقویت شود، اما از طرف دیگر هم با انحصار و بیکیفیتی مخالف هستیم. اینکه مردم نتوانند از تکنولوژیهای روز استفاده کنند، مخالف هستیم. در حوزه اجرای مصوبه مجلس در بحث خودرو ما دچار اعمال سلایق مختلف شدهایم.
اما برخی که در حوزه اجرا هستند، معتقدند کشور ارزی برای واردات خودرو ندارد؟
چطور در حوزههای دیگر ارز هست، برای خودرو نیست. نکته بعدی اینکه بالاخره بعضی از ایرانیهایی که خارج از کشور هستند، حاضرند با ارزی که منشأ خارجی دارد، خودرو وارد کنند و باید این مسئله را تسهیل کنیم. در حال حاضر هم بسیاری از قطعات خودروهای داخلی هم با ارز وارد میشود، بنابراین مسئله کمبود ارز مطرح نیست. مشکل ما مسئله مدیریت است. من خودم شخصاً معتقد به واردات بیرویه خودرو نیستم، اما معتقد هستم برای تنظیم بازار داخل باید خودرو وارد کنیم که خودروساز داخلی فکر نکند در انحصار کامل است، ضمن اینکه بخشی از این واردات هم به همین خودروسازها محول شده است تا نکات آنها هم مدنظر قرار گیرد.
به عملکرد مجلس یازدهم در مجموع چه نمرهای میدهید؟
در مجموع نمره ۱۶ را میدهم.
وارد سؤالات انتخاباتی شویم. شما با دو جریان جماران و شریان چه نسبتی دارید؟
من در شریان عضویتی ندارم، اما در جماران به عنوان رئیس شورای سیاستگذاری فعال هستم.
این دو تفاوتی باهم دارند؟
دو جریان متفاوت هستند.
از لحاظ گفتمانی چطور؟
حالا از منظر گفتمانی، جبهه انقلاب بالاخره طیف وسیعی هستند که باهم نسبت دارند. ممکن است در سلایق، آدمها و اهداف تفاوتهایی داشته باشند، اعضای شریان از دوستان خوب ما هستند، اما من عضو شریان نیستم.
الان بیشترین دغدغه در مورد انتخابات مجلس دوازدهم مسئله رقابت و مشارکت است. رهبر معظم انقلاب هم بر این دو مؤلفه بسیار تأکید دارند. آقای موسوی رقابت و مشارکت در انتخابات اسفند چگونه محقق میشود؟
مشارکت به نظر من روند و موضوعی است که بالاخره مؤلفههای مختلف در آن تأثیرگذار است. عملکرد کلی دستگاههای نظام هم در این مسئله تأثیر دارد. امیدواری مردم به آینده و رقم خوردن تحول در نتیجه انتخابات از مؤلفههای مؤثر در انتخابات هستند. نحوه عمل نخبگان و خواص هم در انتخابات مهم است، به این معنا که عنصر مشارکت را تبدیل به یک مزیت و فرصت کنیم، وگرنه شما ممکن است مشارکت بالایی هم داشته باشید، اما مثل ۱۳۸۸ با عملکرد نامناسب بازیگران به تهدید تبدیل شود. رقابت یک وجه مشارکت است و همه مشارکت نیست. بگذارید در این زمینه مثالی بزنم. ما بعد از انقلاب اسلامی شاید رقابتیترین انتخابات را انتخابات شورای شهر دوم بدانیم که همه طیفهای سیاسی در آن حضور داشتند، اما تنها ۱۲درصد مردم مشارکت کردند، پس مشارکت یک امر چندمؤلفهای است.
رهبر معظم انقلاب فرمودند سلایق مختلف در انتخابات باشند. آیا همه سلایق الان حضور دارند؟
شورای نگهبان حزبی بررسی نمیکند، بلکه شاخصهای قانونی را مدنظر قرار میدهد. در همین مجلس که نام انقلابی بر خود گذاشته است، چند نفر ردصلاحیت شدند. من قضاوتی در این زمینه ندارم، چون اطلاعاتی ندارم. فکر میکنم برخی از جریانات سیاسی هم میخواهند خود را در داخل نظام تعریف کنند و هم به نوعی اپوزیسیون نظام باشند، اما در مجموع با همین فضای فعلی، ما انتخابات رقابتی خواهیم داشت.
گفتوگویی با آقای منصور حقیقتپور داشتیم و او معتقد بود از اصلاحطلبان و اعتدالیها ۲۰ تا ۳۰ نفر در کل کشور تأیید شدهاند، نظر شما چیست؟
من اتفاقاً معتقد هستم اینگونه نیست. در حال حاضر بیش از ۱۳هزار نفر در کل کشور در انتخابات نامزد هستند. بالاخره از بین این افراد این جریانات میتوانند انتخاب کنند و افراد را در فهرست خود قرار دهند. اصولگرایان هم که لزوماً فهرست خود را از افراد شناختهشده حزبی نمیبندند. من فکر میکنم برخی از چهرههای سیاسی به یک جور مظلومنمایی عادت کردهاند، وگرنه اصلاحطلبها و اعتدالیها اگر بخواهند فهرست دهند، گزینه دارند. در مجلس دهم که این جریانات فهرست انتخاباتی امید را دادند و رأی هم آوردند، مگر همه شناختهشده حزبی بودند.
برنامه و راهبرد انتخاباتی جماران برای انتخابات مجلس دوازدهم چیست، آیا فعالیتهای خود را شروع کردهاید یا نه؟
بله ما در جماران کمیته انتخاباتی خود را فعال کردهایم. همایش بزرگ هزار نفری هم برگزار کردیم، در این همایش حضور نخبگان و جوانان بسیار محسوس بود. با گروههای همسو جلسات مشترکی را داریم تا در نهایت به صورت جبههای وارد انتخابات شویم. رویکرد ما در جماران فعالیت جبههای و همگرایی با نیروهای همسو است. رویکرد ما وحدت با جریان کلی انقلاب است.
برخی با انتساب جماران و شریان به بذرپاش معتقد هستند دولت با این جریانات به دنبال اعمال اثرگذاری در انتخابات است. شما این تحلیل را قبول دارید؟
این هم از آن حرفهایی است که زده میشود، بالاخره برخی آدمها در فضای سیاسی فعالیت دارند و جریانات و احزاب هم مدام در حال تغییر و تحول هستند. آدمهایی که در این جریانات هستند، هر کدام هویتی مستقل دارند. در طول زمان این اهداف ممکن است یکی باشد یا تغییر کند. اصولاً بقیه فعالیتهای جبههای هم به همین صورت است. خود شانا (شورای ائتلاف نیروهای انقلاب) هم یک فعالیت جبههای است. جماران وجود داشت، خب شریان شکل گرفت، دوستان ما احساس کردند باید مجموعه جدیدی شکل دهند. آقای بذرپاش یک موقعی در جماران حضور داشت و رئیس شورای سیاستگذاری جماران بود، اما الان حضور ندارد، البته از لحاظ گفتمانی و فکری نزدیک هستیم و آقای بذرپاش را هم دوست داریم. ما خودمان را به جریان کلی جبهه انقلاب نزدیک میدانیم؛ چتر فراگیری که در انتخابات گذشته شکل گرفت و همه از پایداری تا پیشرفت و عدالت در ذیل آن بودند، ما چنین مدلی را میپسندیم، البته بدون سهمخواهی و وحدت بر اساس شاخصها، اما اگر قرار باشد این چتر شکسته و شخصی شود یا یک جریان بر عمود خیمه قائم شود، ما این را نمیپذیریم.
برخی درون جبهه انقلاب معتقد هستند اگر حضور اصلاحطلبان کمرنگ باشد، شاید راهبرد خوبی باشد که شاهد رقابت درونجریانی باشیم.
رقابت درونگفتمانی ایرادی ندارد. بالاخره طیفهای مختلف جریان انقلاب هستند و ما که نمیتوانیم انحصار ایجاد کنیم. ما که نمیتوانیم بگوییم حتماً بیایید با ما وحدت کنید، اما یک روال معقولی در همه دنیا وجود دارد که وقتی یک رقابت جبههای سنگینی وجود دارد، گروههای همسو اختلافات را کنار میگذارند و همسو میشوند. رقابت درونی هم به پویایی جریانی منجر میشود. ما موفقیت را در وحدت میبینیم، مگر اینکه عدهای بخواهند وحدت را ابزاری برای حذف دیگران قرار دهند.
چنین چیزهایی مشاهده میشود؟
بالاخره کموبیش ما میبینیم و همیشه وجود داشته است. بعضیها به دنبال انحصار و برخورد حذفی با دیگران هستند، ما این رویه را نمیپسندیم. اگر ببینیم چنین اتفاقی میافتد، در درجه اول با رایزنی سعی میکنیم حل کنیم، اما اگر اصرار بر این رویه باشد، ما هم بین خودمان و نیروهای مجموعه خودمان فکر میکنیم که توانایی ورود تمامقد به رقابت را داریم.
چرا وحدت در جریان اصولگرایی همواره دارای موانعی است و مشکلساز میشود؟
خب این امر مفصل است. ما حزب قوی در کشور نداریم. همین امر باعث شکلگیری احزاب فصلی در کشور شده است، بنابراین ما محبور میشویم فرایند انتخابات را یکماهه انجام دهیم. بحث بعدی انحصارطلبی یک عده در جریان انقلاب است. برخی خود را محور حق قرار میدهند و میگویند شما باید با ما وحدت کنید.
جریان اصلاحطلب هم به نحلههای مختلفی تقسیم شده است و برخی به دنبال تحریم انتخابات هستند. تحلیل شما در مورد این طیف رادیکال اصلاحطلبان چیست؟
آن فردی که مسئله تحریم انتخابات را مطرح میکند، اصلاً اصلاحطلب نیست. من اسمی روی آنها نمیگذارم، اما به نظرم باید یک اسمی برای خود انتخاب کنند چراکه دیگر استفاده از عنوان اصلاحطلبی درست نیست. اصلاحطلب و رفرمیست کسی است که نظام موجود را قابل اصلاح میداند و سعی میکند در چارچوب آن نظام به اصلاحات اقدام کند، وگرنه اینکه من خود را اصلاحطلب بنامم و از مزایای آن استفاده کنم و در برخی مواضع در جبهه مخالف قرار بگیرم، نفاق است. مسیر اصلاحطلبی صندوق رأی است. اصلاحطلبی در همه جای دنیا با اقدام پارلمانتاریستی شناخته میشود. نمیتوانیم بگوییم اصلاحطلبیم، اما با صندوق رأی قهر کنیم. شرط و شروط گذاشتن برای نظام هم باز از آن کارهاست. ادا و اصول است. کسی که خود را اصلاحطلب میداند، باید فهرست دهد. آن جریانی که صندوق رأی را تحریم میکند، حتماً اصلاحطلب نیست و باید در یک طیف دیگر او را دید.
دیدگاه تان را بنویسید