بنیاد کارنگی: ایران و فلسطین خواب غرب برای منطقه را آشفته کردند
«جایگاه منطقهای ایران اکنون آنچنان ارتقا پیدا کرده و به چنان بازیگری مؤثر و قدرتمندی تبدیل شده است که دیگر نمیتوان او را در هیچ شرایطی نادیده گرفت.»
«جایگاه منطقهای ایران اکنون آنچنان ارتقا پیدا کرده و به چنان بازیگری مؤثر و قدرتمندی تبدیل شده است که دیگر نمیتوان او را در هیچ شرایطی نادیده گرفت.»
این تحلیل را بنیاد آمریکایی کارنگی، به قلم مدیر بخش خاورمیانه خود، «ماها یحیی» منتشر کرده و نوشت: حمله غافلگیران هفتم اکتبر حماس به اسرائیل، چندین پویش را که در سالهای اخیر، به شکل فزایندهای در حال تعریف سیاست در خاورمیانه بودند، از کار انداخت. نخستین و آشکارترینشان این مغلطه بود که مسئله فلسطین و فلسطینیان، دیگر اهمیتی ندارد و دستیابی به ثبات در منطقه ممکن است، حتی اگر فلسطینیها تحت ساختار خشونتبار اشغالگری اسرائیل باقی بمانند. یعنی اینکه کشورهای عربی میتوانند بیتوجه به موضوع فلسطین، توسعه یابند و روابط بینالمللی را گسترش دهند، حتی اگر فلسطین موضوع لاینحلی بماند و مردم آن تحت ستم باقی بمانند. واکنشهای مردمی نشان داد که فلسطینیها و بیعدالتیای که در حق آنان اعمال میشود، مسائل نمادین سیاسیای هستند که قادرند خشم جهان عرب را- بیش از دیگر مردمان گیتی- برانگیزند. حتی اگر رسانههای غربی که تلاش میکنند افکار عمومی جهانی را مدیریت کنند واقعیات را به گونه دیگری نشان دهند و جای ظالم و مظلوم را تغییر دهند.
خشم از رفتار اسرائیل با فلسطینیها، که حتی پیش از حمله هفتم اکتبر هم افکار عمومی عربی را فراگرفته بود، اکنون عمیقتر میشود. این وضعیت همچنین حال و هوای فزاینده ضدغربی را تقویت میکند چرا که ایالات متحده آمریکا و بسیاری از کشورهای اروپایی، حمایت بیقیدوشرطی از بمباران غزه توسط اسرائیل به عمل آوردند که بیمحابا مناطق مسکونی و شهروندان عادی را قتلعام میکند.
همچنین مسئله فلسطین را به کانون گفتمان عمومی بازگرداند و مطالبه یک راهحل برای مسئله فلسطین را دوباره زنده کرد. خشم عمومی در منطقه و اتهامات معیارهای دوگانه علیه کشورهای غربی، همچنین بیشتر تلاشهای دیپلماتیک برای کسب حمایت کشورهای کلیدی جهان جنوبی از اوکراین را هم زائل کرد. به این ترتیب فلسطین به موضوع اصلی جامعه جهانی تبدیل شده و توجه به حقوق فلسطینیان و بیتوجهی به سرنوشت آنها به دغدغه اصلی افکار عمومی جهان بهویژه جهان جنوبی تبدیل شده است. واکنشی که کشورهای مسیحی آمریکای لاتین در قبال این موضوع نشان دادهاند میتواند نقطه عطفی در توجه به حقوق فلسطینیان محسوب شود.
دیگر اینکه حمله هفتم اکتبر، روند عادیسازی میان شماری از کشورهای عربی و اسرائیل را عمیقا فریز کرد و حتی آنهائی که به عادیسازی روابط با اسرائیل پرداخته بودند را به تجدیدنظر در سیاستهایشان واداشت. بحرین که پیمان امنیتی با اسرائیل امضا کرده بود مجبور شد روابط خود را کاهش دهد و ترکیه که روابط خود را به این کشور مجددا احیا کرده بود و از رئیسجمهوری اسرائیل در آنکارا استقبال کرده بود مجددا به مرحله تعلیق روابط بازگشت.
به گزارش دیپلماسی ایرانی، در ادامه تحلیل بنیاد کارنگی آمده است: سومین ذهنیتی که آشفته شد، این بود که تلاشهای چنددههای ایران برای تحکیم نفوذ منطقهایاش، در حال میوه دادن است. اوایل سال جاری، آشتی عربستان سعودی و ایران، شناسایی ضمنی شبکه بازیگران غیردولتی منطقهای ایران توسط عربستان را در خود داشت. همزمان، پیشرفتی در کاهش تنش میان واشنگتن و تهران حاصل شد. ایران همچنین با کمک نیروهای نیابتیاش توانست اسرائیل را در احاطه بگیرد. امروز همه اینها، ناکار شده است. جایگاه ایران ارتقا یافته، قدرتش به رخ همگان کشیده شده و به بازیگری مؤثر تبدیل شده است که در هیچ حالتی نمیتوان آن را نادیده گرفت، حتی کشورهای غربی که تلاش داشتند آن را منزوی کنند و ارتباطاتش را محدود کنند و با تضعیف مستمر آن را وادار کنند تا به خواستههایشان عمل کند، اکنون شاهدند که همه برنامههایشان بههم خورده است و مجبورند با قدرت ایران کنار بیایند./کیهان
دیدگاه تان را بنویسید