به بهانه شائبه ترور محودعباس بررسی میشود؛
فراز و فرودهای سیاستمداری که میگویند به آرمانهای فلسطین پشت کرد
به باور بسیاری از تحلیلگران محمود عباس همواره بیش از آنکه خواهان احقاق حقوق فلسطینیها باشد، تأمینکننده خواستههای آمریکاییهاست.
گروه سیاست سایت فردا: روز گذشته چند ویدئو در فضای مجازی با مضمون حمله مسلحانه به کاروان محمود عباس منتشر شد که پس از آن یک منبع آگاه به خبرگزاری ریانووستی اعلام کرد که محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین در سلامت کامل به سر میبرد و ترور او تکذیب شد. اما محمودعباس کیست و چرا شائبه ترور محمود عباس به این سرعت مورد توجه قرار گرفت.
محمود عباس مشهور به ابومازن در شهر صفد واقع در شمال فلسطین به دنیا آمد. او رئیسجمهور دولت و رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین است. وی در ۹ ژانویه ۲۰۰۵ به این سمت انتخاب شد و از ۱۵ ژانویه همان سال تاکنون به عنوان رئیس جمهور در حال فعالیت است. عباس همچنین بالاترین مقام سیاسی گروه فتح و اولین نخستوزیردولت فلسطین است. ایشان از مارس تا اکتبر ۲۰۰۳ در این سمت بر سر کار بود تا اینکه به علت عدم حمایت آمریکا و اسرائیل و همینطور تحریکات داخلی علیه وی از کار خود کناره گرفت. وی قبل از نخستوزیر شدن مسؤول مذاکرات ساف (سازمان آزادی بخش فلسطین) بود. او بعد از یاسر عرفات تا ۱۱ نوامبر ۲۰۰۴ ادارهکننده کمیته اجرایی ساف (سازمان آزادی بخش فلسطین) نیز بود.
محمود عباس که 13ساله بود، بخاطر جنگ اعراب و اسرائیل در سال 1948 خانوادهاش مجبور به ترک خانه و وطن شدن و بناچار به سوریه مهاجرت کردند. او یکی از معدود بازماندگان بنیانگذاران جنبش فتح، شاخه سیاسی سازمان آزادیبخش فلسطین است. وی که در اواخر دهه 1950 در قطر در تبعید به سر میبرد، در به خدمتگرفتن گروهی از فلسطینیان برای این سازمان همکاری فعالی داشت که و اشخاصی را که جذب سازمان کرده بود بعدا به چهره های اصلی سازمان آزادیبخش فلسطین تبدیل شدند. او همراه با عرفات جنبش فتح را پایه گذاری کرد و در زمانی که عرفات در اردن، لبنان و تونس در تبعید به سر می برد، همراهش بود. او در دانشگاه دمشق، از دانشکده حقوق فارغالتحصیل شد. مجددا در مصر در رشته حقوق تحصیل کرد و دکترای حقوق گرفت. کمی بعد، او به مسکو رفت، و در آنجا وارد موسسه مطالعات شرق شد.
ابومازن در پی فوت یاسر عرفات رهبر فلسطینیان در روز 11 نوامبر 2004 به عنوان رهبر سازمان آزادیبخش فلسطین برگزیده شد. محمود عباس از سوی جنبش «فتح» که اصلیترین جناح سیاسی فلسطینی است، در انتخابات نامزد شد. او در ماه مه 2003 به عنوان نخست وزیر تشکیلات خودگردان فلسطین برگزیده شد، اما چهار ماه بعد استعفا داد.
او یکی از آغازکنندگان اصلی گفتوگو با چپگراهای اسرائیلی در دهه 1970 و سالهای دشوار پیش ازآغاز گفتوگوهای اصلی بین اسرائیل و عدهای از فلسطینی ها بود. برخی منابع دیگر گفتند که در اواخر دهه 1990، ابومازن پس از گفتوگوهای طولانی با چندتن از مسئولان اسرائیلی و به ویژه یوسی بیلین، وزیردادگستری وقت رژیم صهیونیستی سندی معروف به «سند ابومازن-بیلین» منتشر شد،اما این سند،رسمی تلقی نمیشود.
بر اساس این سند،فلسطینی ها از پایتختی قدس صرف نظر میکنند و شهر ابودیس (واقع در خارج از شهر قدیمی قدس) بهعنوان مرکز حکومتی فلسطینیها در نظر گرفته شده است. محمودعباس معتقد است که مساله بازگشت پناهندگان فلسطینی باید بهصورت عادلانه حل و فصل شود. عدهای معتقدند که سازمان ملل با همکاری آمریکا و برخی از کشورهای اروپایی میتوانند به جای بازگرداندن پناهندگان به سرزمین فلسطین، آنها را تعویض مالی کند، اما در این میان کشور اردن نیز که بیشترین تعداد پناهندگان را در خود جای داده، خواهان تعویض مالی است. به رغم مخالفت اسرائیل با بازگشت پناهندگان فلسطینی به سرزمینشان اما قطعنامه 194 سازمان ملل تاکید میکند که آنها حق دارند به سرزمین خود بازگردند.
البته کارنامه محمودعباس همیشه در خدمت فلسطینیها نبوده است. او در دهه80 میلادی به ارتباط گیری با سازمانهای رژیم صهیونیستی پرداخت. ودر اوایل دهه90 پیمانی موسوم به «سند ابومازن-بیلین» را باصهیونیستها منعقد کرد که به موجب آن، فلسطینیان باید قدس را تقدیم صهیونیستها میکردند!
دردهه90 نیز، یاسر عرفات را برای انعقاد پیمان خسارت آفرین صلح اسلو با «مناخیم بگین، ترغیب کرد. او در سال 2003 که ریاست تشکیلات خودگردان را برعهده گرفت و جانشین یاسرعرفات عملا باعث تضعیف محور مقاومت شد.
کار تا جایی پیش میرود که برخی تحلیلگران ابومازن را عامل اصلی تجاوزات رژیم صهیونیستی به نوار غزه در دوره های مختلف میدانند. پس از تهاجم صهیونیستها به نوار غزه در سال 2009 و وقوع جنگ 22 روزه، که به کشتار چندین هزار فلسطینی توسط صهیونیستها منجر شد، محمود عباس در راستای سیاست صهیونیستها از انتشار گزارش کمیته حقیقت یاب سازمان ملل موسوم به «گلدستون» جلوگیری کرد. در همان زمان او هیچ شکایتی از صهیونیستها در مجامع بین المللی ثبت نکرد و به در پی احقاق حقوق تضییعشده فلسطینیان نبود. او دیداری هم با مریم رجوی، سرکرده گروهک تروریستی منافقین در پاریس داشته است.
بسیاری او را دستنشانده آمریکا برای کنترل مقاومت فلسطینیها میدانند که البته ارتباطات او با صهیونیستها هم بر کسی پوشیده نیست. او حالا و در میانه جنگی خونبار و در پی بمباران وسیع غزه و کشتار مردم بیدفاع این منطقه از سوی صهیونیستها عملا موضعگیری درخوری انجام نداد و این در حالی است که همه دنیا یکصدا جنایتهای صهیونیستها را محکوم میکنند اما محمودعباس ترجیح داده است در قبال جنایاتی که در حق هموطنهایش انجام میشود، سکوت کند.
دیدگاه تان را بنویسید