طعنه هم‌میهن به جبهه اصلاحات

کد خبر: 1252279

روزنامه هم‌میهن وابسته به دبیر کل مستعفی کارگزاران تاکید کرد: جبهه اصلاحات، نه جبهه است و نه اصلاحات، و نه تنها دچار دو دستگی بلکه گرفتار چند دستگی است.

طعنه هم‌میهن به جبهه اصلاحات

 روزنامه هم‌میهن وابسته به دبیر کل مستعفی کارگزاران تاکید کرد: جبهه اصلاحات، نه جبهه است و نه اصلاحات، و نه تنها دچار دو دستگی بلکه گرفتار چند دستگی است.

این روزنامه که خود در طیف رادیکال مدعیان اصلاح‌طلبی جا می‌گیرد، درباره «صف‌بندی‌های درون جبهه اصلاحات» نوشت: علت ارائه این بحث، بروز دودستگی و چنددستگی راهبردی درون جبهه اصلاحات به‌ویژه طی چهار سال گذشته است و پیش‌بینی می‌شود با ساختار و رویه موجود، در انتخابات آتی نیز وضعیت مشابهی تکرار شود.

در دهه1390، جریان اصلاحات نه‌تنها درون خودش به یک ائتلاف صددرصدی رسید، بلکه با نیروهای بیرون از جبهه خودش نیز که آن را دارای یک هدف یا یک گرایش نسبتاً همسو می‌دید (نیروهای «اعتدال‌گرا» یا «میانه‌روها») وارد ائتلاف شد که نقطه اوج آن حمایت از آقای روحانی در سال 1392 بود و بعد در مجلس دهم و مجدداً در دور دوم ریاست‌جمهوری این ائتلاف شکل گرفت.

در نگاهی دقیق‌تر می‌توان مدعی شد از همان چند ماه بعد از انتخابات سال1396 این شکاف و تعارض درون جریان اصلاحات شکل گرفت و قابل پیش‌بینی بود که در سال 1398 چنین اتفاقی بیفتد. وضعیت بیرونی و نگاه‌های درونی نیروهای جبهه اصلاحات به سمتی رفت که اگر جبهه حفظ شده، صرفاً در سطح «اعلامی» بوده و نه «اعمالی»؛ یعنی، تحت عنوان «جبهه اصلاحات» تصمیماتی گرفته و اعلام شده، اما بخش قابل‌توجهی از احزاب اصلاح‌طلب در عمل با آن همراهی نکرده‌اند. نتیجه، دودستگی آشکاری بود که هم در سال 1398 و مهم‌تر از آن در انتخابات 1400 شکل گرفت و پیشاپیش معلوم است در انتخابات آینده هم این اتفاق خواهد افتاد.

اختلافات و شکاف راهبردی موجود در جبهه اصلاحات، فقط بین احزاب نیست. اختلاف راهبردی جدی‌تر از این است. مصداق بارز این تعارضات را می‌توان در بین چهره‌های شاخص سازمان مجاهدین انقلاب دید و در آن، سه گرایش را تبیین کرد البته این تعارض راهبردی مختص نسل متقدم اصلاح‌طلبان نیست. در نسلی که از دوم‌خرداد 1376 به‌تدریج وارد صحنه شدند، این شکاف و تعارض دیده می‌شود.

شرایط بیرونی که جریان سیاسی اصلاحات را متأثر ساخته، چیست؟ یک بخش، «شرایط اجتماعی» است. شرایط اجتماعی یعنی آن پایگاه رأیی که جریان اصلاحات داشته و از همان چند ماه بعد از انتخابات 1396 دچار ریزش جدی شد آنچه که ما الان به اسم «جبهه اصلاحات» از آن نام می‌بریم،  نه «جبهه» است و نه «اصلاحات». «جبهه اصلاحات» امروز یک نام بی‌مسمی است. «جبهه» نیست؛ چون جبهه به معنی مجموعه احزاب است که حول یک راهبرد و استراتژی مشترک گرد هم می‌آیند، به ائتلاف می‌رسند، وارد عمل می‌شوند، به یک تصمیم می‌رسند و نهایتاً، آن تصمیم را پیش می‌برند. اما می‌بینیم که در شرایط کنونی هیچ‌کدام از این شرایط در «جبهه اصلاحات» وجود ندارد. کما اینکه در همین انتخابات، موقعی که بحث پیش‌ثبت‌نام‌ها مطرح شد، موضعی که از سوی سخنگوی جبهه اصلاحات اعلام شد، این بود که «ما هیچ توصیه‌ای نداریم». با احترام به بزرگانی که در جبهه اصلاحات حضور دارند، باید گفت این بی‌معناترین موضعی است که یک جریان سیاسی می‌تواند بگیرد. شما به‌عنوان یک جریان سیاسی باید بگویید که یا همه شرکت کنند. یا اینکه بیایید و از همین الان، انتخابات را تحریم کنید. وقتی شما می‌گویید هیچ تصمیمی گرفته نشده، یعنی این جبهه وجود خارجی ندارد. بلکه، صرفاً عده‌ای دور هم جمع شدند، نشستند، یک چای خوردند و بیرون آمدند. در واقع، اگر به جای این بزرگان و دبیران کل و سران احزاب، اگر چهار نفر سبزی‌فروش و نانوا و... هم دور هم می‌نشستند، می‌توانستند به همین تصمیم برسند. اما این، کار نیروی سیاسی نیست.

وقتی  سه طیف (که ممکن است بیش از این هم باشد)، دور هم نشستند و حالا یک رأیی هم گرفتند و به این نتیجه رسیدند که تصمیمی نداشته باشیم. به عبارت دیگر، تصمیم‌شان این بود که هیچ تصمیمی نگیریم! و معنی مشخص چنین تصمیمی، این است که جبهه سیاسی‌ای وجود ندارد. وقتی شما سه استراتژی متفاوت را دور هم جمع می‌کنید که اینها با یکدیگر هم‌پوشانی ندارد، چطور می‌توان انتظار داشت که خروجی داشته باشد؟/کیهان

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها