«فردا» گزارش میدهد: آذر منصوری چگونه رئیس جبهه اصلاحات شد؟
رادیکالها کودتا میکنند، خاتمی حمایت
محمدعلی وکیلی انتخاب آذر منصوری به ریاست جبهه اصلاحات را «کودتاگونه» میداند و عامل این کودتا را حزب اتحاد ملت معرفی میکند.
گروه سیاست سایت فردا: پسلرزههای به ریاسترسیدن آذر منصوری همچنان ادامه دارد. پس از آنکه طیفهای میانهروی اصلاحات مانند حزب کارگزاران او را لایق این جایگاه ندانستند و ناشی از فشارهای نیروهای اتحاد ملت دانستند حالا محمدعلی وکیلی ابعاد تازهای از به ریاسترسیدن آذر منصوری را بازگو کرده است. او انتخاب منصوری را «کودتاگونه» توصیف کرده و گفته است: «آقای خاتمی اصرار داشت یک خانم انتخاب شود. تأکید آقای خاتمی بر خانم مولاوردی بود، ولی یک حزبی در جبهه که سروصدای بلندی دارد و تأثیرگذار است، این اتفاق را رقم زد. در واقع در جبهه اصلاحات ما یک کلوپ حزب اتحاد ملت را داریم و یک کلوپ دیگر احزاب عضو جبهه. حزب اتحاد به دلیل تأثیرگذاری روی تعدادی از احزاب و ۱۵ نفر حقیقی عضو جبهه این کودتا را هدایت کرد. شاید در این زمینه نزدیکی این افراد به اطرافیان خاتمی هم مؤثر بود».
او در توضیح اینکه چگونه منصوری به ریاست رسید میگوید «ما صد نفر داشتیم که بهتر از خانم منصوری بودند، اما فرایند را طوری ایجاد کردند که کودتا شکل گرفت. آقایان مرعشی، حضرتی و موسویلاری بودند که هم آدمهای عاقلی هستند که نه روی آنها حساسیت وجود دارد و هم دارای رزومه و شناسنامه اصلاحطلبی هستند. معلوم است که افرادی مثل من صد سال زیربار جبههای که رئیس آن خانم منصوری باشد، نمیرویم و مشروعیت برای آن قائل نیستیم و از آن تبری میجوییم. یک دفعه صبح شد و گفتند منصوری رئیس جبهه شده است».
اما وکیلی از کدام تحرکات حزب اتحاد سخن میگوید که به تعبیرش کودتایی را رقم زدند؟ وقتی چندسال پیش بهزاد نبوی به ریاست جبهه اصلاحات انتخاب شد، بسیاری از اصلاحطلبان خشنود شدند که نبوی با سابقه چنددهه فعالیت سیاسی و اعتبار زیادی که بین نیروهای سیاسی دارد، پذیرفته تا ریاست جبهه اصلاحات را برعهده بگیرد. نبوی دریافته بود که دیگر نمیشود سیاستورزی را به شیوه مجلس ششمیها ادامه داد و همواره در این سالها میکوشید سیاستورزی قانونی را جایگزین شیوههای هیجانی کند؛ منشی که دقیقا در تعارض کامل با شیوه نیروهای رادیکال جبهه اصلاحات قرار داشت. همین تعارض بود که در یکی-دو سال اخیر رادیکالها که اکثرشان در حزب اتحاد ملت جمع شدهاند، تندترین انتقادها و بلکه هجمهها را علیه بهزاد انجام دادند. در جریان انتخاب اخیر رئیس جبهه اصلاحات اگر تورقی بر گفتوگوهای اتحاد ملتیها داشته باشیم، در مییابیم که آنها چندماه پیش از انتخابات هیئترئیسه جبهه اصلاحات فضاسازیهای گسترده علیه نبوی را آغاز کرده بودند. به گفته افراد مطلع همین فشارها باعث شد که نبوی از ادامه ریاست بر جبهه اصلاحات انصراف دهد و عطای آن را به لقایش ببخشد.
رادیکالها اما مشکلشان فقط نبوی نبود و آنها به هیچکس جز نیرویی از جنس خودشان رضایت نمیدادند؛ همانطور که وکیلی میگوید آنها حتی به مولاوردی هم راضی نمیشدند زیرا در روزهایی که از سوی برخی شعار «زن، زندگی، آزادی» داده میشد آنها میخواستند هم یک زن ریاست جبهه اصلاحات را بر عهده داشته باشد و هم او زنی باشد که بسیار تندرو است تا به زعم خودشان بتواند تفکرات رادیکالشان را پیش ببرد و خب چه کسی بهتر از آذر منصوری که به دلیل اظهارنظرهای غیراصولی و غیرقانونیاش محکومیت کیفری هم داشت.
در این بین خاتمی که به گفته وکیلی اصرار بر ریاست یک زن بر جبهه اصلاحات داشت، در یافته بود که اغلب اصلاحطلبان ارادت سابق را به او ندارند و تصور کرد تنها نیروهایی که هنوز او را تحویل میکردند اتحادیها هستند. در واقع خاتمی میخواست مولاوردی رئیس جبهه اصلاحات شود اما نمیتوانست در برابر تصمیم اتحادیها بایستند زیرا میدانست اگر چنین کند، اتحادیها از او عبور میکنند؛ بنابراین به ریاست منصوری بر جبهه اصلاحات تن داد.
حالا در این شرایط نهتنها خاتمی سعی نمیکند که میانهروی را در جبهه اصلاحات حاکم کند، بلکه خودش هم در مسیر اتحادیها قدم برمیدارد؛ شاهدش بیانیه اخیر اوست که عملا خود را در نقش اپوزیسیون ظاهر کرده است. در این شرایط او را هم باید حامی کودتاگران اتحادی دانست که در برابر اصلاحطلبان معتقد به عقلانیت سیاسی ایستاده است.
دیدگاه تان را بنویسید