۶ راهکار برای شکست پروژه ناتو در قفقاز

کد خبر: 1246639

اگرچه انعقاد آتش‌بس اخیر میان باکو و ایروان، موقتا به درگیری میان طرفین پایان داده است، اما تحلیل فضای حاکم بر قفقاز، تابعی از ثوابت و متغیرات مهمی است که نمی‌توان در آینده‌پژوهی و آینده‌نگاری تحولات منطقه آنها را نادیده انگاشت.

۶ راهکار برای شکست پروژه ناتو در قفقاز

اگرچه انعقاد آتش‌بس اخیر میان باکو و ایروان، موقتا به درگیری میان طرفین پایان داده است، اما تحلیل فضای حاکم بر قفقاز، تابعی از ثوابت و متغیرات مهمی است که نمی‌توان در آینده‌پژوهی و آینده‌نگاری تحولات منطقه آنها را نادیده انگاشت. همان گونه که بارها تاکید شده است، تحرکات خاص رژیم اشغالگر قدس و آمریکا نشان می‌دهد که خلق، تثبیت و استمرار بحران‌های مزمن و دامنه‌دار ژئوپلیتیکی و ژئو استراتژیک، به دستورالعمل کلان این دو بازیگر مداخله‌گر در آسیای مرکزی و قفقاز تبدیل شده است.

تلاش برای تغییر ژئوپلیتیک

جنگ ۲۰۲۰ جمهوری آذربایجان علیه ارمنستان یک رویداد بزرگ در منطقه قفقاز بود که تغییرات مهمی را به همراه داشته و می‌تواند آبستن تحولات جدی در آینده نیز باشد. اهمیت جنگ آن‌قدر زیاد است که می‌توان تاریخ قفقاز پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی را به قبل و بعد از جنگ ۴۴روزه تقسیم کرد.نقشه‌های جنگی جمهوری آذربایجان با حمایت ترکیه و رژیم اشغالگر قدس نشان داد که هدف اصلی آنها ایجاد تغییر ژئوپلیتیک در منطقه است. همچنین حضور فعال ترکیه و اسرائیل نیز نشان داد هدف آنها فقط ارمنستان نبوده است. درواقع ایجاد تغییرات ژئوپلیتیکی و تأثیرگذاری بر امنیت ملی ایران یکی از اهداف اصلی جنگ بود چنانکه در سه سال گذشته جمهوری آذربایجان دائم در حال افزایش تنش‌های لفظی با ایران بوده است. البته به‌روشنی واضح است که جمهوری آذربایجان به‌تنهایی قادر به تشدید تنش با ایران نیست. به‌عبارت‌دیگر بدون حمایت ترکیه و صهیونیست‌ها از باکو این کشور هرگز نمی‌توانست با ایران وارد تنش جدی شود.به عبارت بهتر، در اینجا آذربایجان در حکم یک متغیر مستقل ایفای نقش نمی‌کند و باید آن را متغیری وابسته به تل‌آویو، واشنگتن و آنکارا قلمداد کرد.

قاعده‌ای مهم در تحلیل شرایط قفقاز

دراینجا باید متوجه قاعده‌ای مهم و اساسی در تحلیل وقایع گذشته، جاری و آتی در قفقاز(خصوصا منازعات آذربایجان و ارمنستان) باشیم. بر این اساس تحولات منطقه قفقاز را نمی‌توان بدون در نظرگرفتن بازیگران خارجی مورد ارزیابی قرار داد. چنان که جمهوری آذربایجان، ترکیه و رژیم صهیونیستی در برنامه‌های خود ایران و ارمنستان را هدف قرار داده‌اند. البته در پشت‌صحنه، بازیگران دیگری نیز وجود دارند که از آن جمله می‌توان به آمریکا، انگلیس و ناتو اشاره کرد .حتی انگلیس سرمایه‌گذاری‌ها گسترده‌ای در صنایع نفتی جمهوری آذربایجان کرده و همواره یکی از حامیان ایده پان‌ترکیسم بوده است. اعضای پیمان آتلانتیک شمالی(ناتو) نیز بر اساس استدلال آمریکا تصور می‌کنند با ایجاد کریدور زنگزور می‌توانند یک خط زمینی تا دریای کاسپین ایجاد کنند.

سیونیک؛ نقطه کانونی مهم

در این ‌بین سیونیک در جنوب ارمنستان به منطقه‌ای با اهمیت حیاتی مبدل شده است، زیرا چه در دوران جنگ و چه در سه سال اخیر، مهم‌ترین هدف باکو و حامیان خارجی آن مباحث مرتبط با قره‌باغ نبوده بلکه ایجاد کریدور جعلی زنگزور بوده است. این مساله نشان می‌دهد که از ابتدا اهداف کلان‌تری در شکل‌گیری جنگ نقش داشتند.به‌ هر روی در حال حاضر منطقه سیونیک به قلب تپنده ژئوپلیتیکی در قفقاز تبدیل شده است. اگر درگذشته قفقاز کانون‌های درگیری یا مناقشات دیگری داشت امروز کانون اصلی و تمرکز اصلی منطقه سیونیک است. این منطقه برای همه بازیگران درگیر و دخیل، چه بازیگران دور و چه بازیگران نزدیک یک موقعیت ویژه پیدا کرده است. به همین علت ضروری است که به این منطقه با جدیت بیشتری به‌عنوان یک موضوع بااهمیت نگریسته شود.از دست‌رفتن سیونیک یک اتفاق بسیار تلخ و ناگوار است که آثار و پیامدهای آن نه‌تنها در زمان حال بلکه در آینده هم ادامه خواهد داشت. در واقع از دست‌رفتن سیونیک باعث پدیدآمدن مخاطرات ژئوپلیتیکی در منطقه خواهد شد.ارمنستان در یک تنگنای جغرافیایی قرار دارد و مهم‌ترین راه گریز از این تنگنا ایران است. در طرف مقابل برای ایران هم عدم احداث آنچه کریدور زنگزور نامیده می‌شود موضوعی نیست که به‌سادگی تحمل شود. از این‌ رو امروز سیونیک اهمیت حیاتی برای ایران و ارمنستان پیدا کرده است و به‌واسطه همین اهمیت حیاتی، ضرورت دارد که هر دو کشور همکاری‌های گسترده‌تری انجام دهند .

راه های  بازتعریف روابط  تهران-ایروان

براساس تحولات منطقه‌ای، ایران و ارمنستان می‌توانند همکاری خود را در چند مرحله تعریف کنند:

در گام اول ایران و ارمنستان باید به فکر ساخت جاده ترانزیتی برای مسیر نوردوز- ایروان باشند.

در گام دوم، ایران و ارمنستان باید از ساخت هر کریدور جدیدی که جمهوری آذربایجان را به نخجوان و سپس ترکیه متصل می‌کند، جلوگیری کنند.

در گام سوم ایران و ارمنستان باید بازارچه‌های مرزی مشترک ایجاد کنند. این اقدام منجر به افزایش تعاملات انسانی بین مردم دو کشور خواهد شد و به‌مثابه سدی محکم در برابر هرگونه توسعه‌طلبی ارضی باکو عمل خواهد‌کرد.

در گام چهارم ایران باید در جنوب ارمنستان سرمایه‌گذاری کرده و واحدهای اقتصادی بسازد و ایروان نیز باید شرایط را برای فعالیت تجاری ایران در منطقه تسهیل کند.

در گام پنجم ایران و ارمنستان باید یک اتحاد دفاعی امنیتی و نظامی منعقد کنند زیرا دو کشور با تهدیدات مشترکی روبه‌رو هستند.رژیم صهیونیستی، پان‌ترکیست‌های تحت نظارت و مدیریت دستگاه‌های امنیتی ترکیه و رژیم صهیونیستی، دو دشمن اصلی تهران و ایروان هستند.

در گام ششم، ایران و ارمنستان باید با روسیه، گرجستان و هند برای ایجاد کریدور جدیدی برای اتصال خلیج‌فارس به دریای سیاه و اروپا همکاری‌کنند.

همکاری ایران و ارمنستان، فرصت‌ها و فواید قابل‌توجهی برای هر دو کشور به همراه داشته و مانع از تحقق نقشه شوم بازیگران مداخله‌گر و دشمنان امنیت منطقه خواهد شد. حضور آمریکا و رژیم صهیونیستی و مشارکت غیرمستقیم ناتو در قفقاز نشان می‌دهد روندهای جدیدی در منطقه پدیدار شده است. سوابق تاریخی نشان داده حضور ناتو در مناطق مختلف معمولا تنش‌آفرین بوده و می‌تواند به ایجاد بحران‌های جدید در قفقاز دامن بزند؛ قاعده‌ای که تهران و ایروان هر دو به وضوح نسبت به آن واقف هستند و بر همین اساس، باید سطح همکاری های خود را در مواجهه با نقشه دشمنان ارتقا دهند.

روزنامه جام جم

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها