چرا اصلاح طلبان توصیفی بهتر از «منافق» برای همدیگر ندارند؟
جواد امام، سخنگوی جبهه اصلاحات در گفتوگویی که مشخصاً در دفاع از وجهه تخریبشده خاتمی بهعنوان رهبر اصلاحات انجام شده است، تلویحاً گزارش قوچانی از انتخابات جبهه را «نفاقوار» خوانده است. قوچانی هم در آن گزارش، انتخابات جبهه را به «هژمونی مجاهدین خلق (منافقین) بر شورایی که نامش را مقاومت ملی گذاشته بودند» تشبیه کرده و نوشته بود «بلشویکها (خاتمی، امینزاده، میردامادی و اصغرزاده) هم همین بلا را بر سر اصلاحات آوردند و آن را به سایه خود بدل کردند».
جواد امام، سخنگوی جبهه اصلاحات در گفتوگویی که مشخصاً در دفاع از وجهه تخریبشده خاتمی بهعنوان رهبر اصلاحات انجام شده است، تلویحاً گزارش قوچانی از انتخابات جبهه را «نفاقوار» خوانده است. قوچانی هم در آن گزارش، انتخابات جبهه را به «هژمونی مجاهدین خلق (منافقین) بر شورایی که نامش را مقاومت ملی گذاشته بودند» تشبیه کرده و نوشته بود «بلشویکها (خاتمی، امینزاده، میردامادی و اصغرزاده) هم همین بلا را بر سر اصلاحات آوردند و آن را به سایه خود بدل کردند».
بهنظر میرسد کار اصلاحطلبان به یک چالش جدی و سنگ سفت خورده است. حالا سخنگوی جبهه اصلاحات و برخی دیگر از اعضای این جبهه باید ثابت کنند پیش از نقدهایی که به انتخابات ایران در ادوار مختلف (حتی همان وقتی که خودشان بارها و بارها با اکثریت پیروز شدند) دارند، از عهده یک نمونه آزمایشگاهی سالم و دموکراتیک برآمدهاند و آنهم انتخابات درونی جبهه اصلاحات است. اخیراً طیف شناختهشده اصلاحات، یعنی حزب سازندگی، انتخابات جبهه اصلاحات را به نوعی دیکتاتوری که با صدور دستور خاتمی تکلیفش مشخص شد، تشبیه کرد و حالا برای اصلاحطلبان دشوار است که این نمونه آزمایشگاهی را در دست بگیرند و به انتخابات سراسری با شعارهای دموکراسیخواهانه وارد شوند.
هرکس به ما بد بگوید منافق است، حتی از خودمان!
سخنگوی جبهه اصلاحات در پاسخ به پرسش سایت جماران که «بحث تحمیل خانم منصوری [به ریاست جبهه اصلاحات]را شما تکذیب میکنید یا اینکه مثلاً اجازه ندادند خانم مولاوردی بشود رئیس؟ اینها را همه را رد میکنید؟» میگوید: «بله، اینها خلاف محض است، دروغ محض است و اینها بهجز خبرسازیهای نفاقگونهای که بهدست مخالفان مردم و مقابله با جریان اصلاحات دارد صورت میگیرد، هیچ اساس دیگری ندارد.»
این گفتگو بهوضوح پاسخی است به نقدهایی که قوچانی در شماره اخیر «آگاهینو» به روند انتخابات جبهه اصلاحات کرده بود. قوچانی درباره انتخاب آذرمنصوری در این انتخابات گفته بود برای چپ، مسئله زنبودن رئیس جبهه اصلاحات فقط یک تاکتیک (و نه راهبرد) در برابر جنبش مهسا برای مصادره شعار «زن، زندگی و آزادی» است. در این تاکتیک اصل بر «مشارکتی- اتحادی» بودن رئیس جبهه اصلاحات است. به همین علت گرچه افرادی از قول خاتمی بر ضرورت زنبودن رئیس جبهه اصلاحات اصرار میکنند، خبر و نقل قول خود را تکمیل نمیکنند که اشاره او به مولاوردی بوده است و نه فقط آذر منصوری! پس چرا منصوری رئیس شد؟ چون امینزاده و میردامادی و اصغرزاده خاتمی را کانالیزه و در انتخابات، مهندسی نرم کردند.
کاملاً قابلپیشبینی بود که گزارش قوچانی در «آگاهینو» و گفتوگوی بهزاد نبوی با این مجله (که دو روز بعد با فشار از بالا مجبور شد بگوید منظورش از «لوچها» شخصیتهای اصلی اصلاحات نبودهاند) یک افتراق جدی بر سر منافع حزبی حزب سازندگی با جبهه اصلاحات ایجاد میکند و واکنشهای بعدی اصلاحطلبان را درپی خواهد داشت. حالا جواد امام با دروغخواندن تلویحی گزارش قوچانی میگوید: «خانم منصوری یکی از شخصیتهای باسابقه و خوشسابقه و ارزنده و شایسته جریان اصلاحات هستند. ایشان هیچ تمایلی برای پذیرش ریاست نداشت. دوستان به دنبال سرکار خانم مولاوردی بودند که ایشان هم اساساً هرچقدر با او صحبت شد، پذیرش نداشت. حالا میآیند یک خبرسازیهای کذبی میکنند.»
مسئله اینجاست که هیچکس جز قوچانی و برخی اصلاحطلبان اساساً وارد این بحث نشد که چرا مولاوردی نشد و چرا منصوری شد، اما جواد امام طوری حرف میزند که انگار جناح مخالف اصلاحطلبان اعتراض داشتهاند که چرا مولاوردی نه و چرا منصوری بله!
اما اینکه حزبسازندگی که قوچانی در آن گزارش میگوید از جبهه اصلاحات خنجر خورده است، دیگر رهبری خاتمی را نپذیرد و حتی او را «دیکتاتور بلشویک» بنامد، در سخنان دیگر اعضای حزب سازندگی هم نمود دارد. ببینید حسین مرعشی در تازهترین اظهاراتش چگونه حساب سازندگی و اصلاحات را جدا میکند: «شرکت در انتخابات تحت هر شرایطی نخواهد بود. هنوز نه جبهه اصلاحات و نه کارگزاران به هیچ تصمیم روشنی در مورد انتخابات آینده نرسیدهاند. اما من پیشبینی میکنم هم کارگزاران هم بخشهایی از جبهه اصلاحات در حوزههایی از شهرستانهایی که دارای تک نماینده هستند و چهرههای میانهرو و اصلاحطلب تأییدصلاحیت شده باشند، یک تصمیم کلی برای حوزه انتخابیه نگیرند. حوزه به حوزه تصمیم بگیرند. به این صورت که در آن حوزههایی که رقابت باشد و شخصیتهای معتبری تأیید صلاحیت شوند، میتوانند در انتخابات شرکت کنند.»
دیکتاتوری خاتمی در تیترهای کارگزاران!
حزب کارگزاران حتی در رسانههای خود و در حین انتشار خاطرات هاشمی هم تلاش میکند که با انتخاب تیترهای جهتدار، منش دیکتارمآبانه خاتمی را (تعبیری که قوچانی برای جبهه اصلاحات به کار برد) نشان دهد. گذرگاه تلگرامی کارگزاران در انتشار خاطرات دوم شهریور ۱۳۷۹ هاشمی با انتخاب تیتر «جنگ اعصاب مدیرعامل ایرنا وخاتمی» میآورد: «آقای [فریدون]وردینژاد، رئیس خبرگزاری [(ایرنا)]آمد. از وضع بد سیاسی و منازعات و مچگیریها اظهار ناراحتی کرد... گفت در مصاحبه پریشب با آقای خاتمی [رئیسجمهور]برای تنظیم سؤالها، کلی جنگ اعصاب داشتیم. در زمان شما، مصاحبهها بدون کنترل و مقدمات بود.»
اینکه رسانههای حزب سازندگی بعد از انتساب عناوین بلشویک و دیکتاتور به خاتمی در آن گزارش کذایی، یادآور میشود که خاتمی حتی برای تنظیم سؤالات یک مصاحبه کاملاً تشریفاتی با عوامل خود، جنگ اعصاب راه میانداخته و زیربار هر سؤالی نمیرفته، و با انتخاب تیتر «جنگ اعصاب...» به این خوی دیکتاتوری خاتمی اشاره میکند، برای آنان که دقتنظر دارند، جای بسی حرفها و نشانههاست.
مشارکت آری یا نه؟!
جواد امام مشخصاً درباره مسئله مشارکت در انتخابات و اینکه باقیماندن شورای نگهبان بر رویههای قبلی مانع مشارکت است، سخن میگوید، اما در پاسخ به پرسش سایت جماران که «گفته میشود بعضیها در جبهه اصلاحات معترض بودند به این منش آقای نبوی که طرفدار مشارکت در انتخابات است، درست هست یا نه؟» آن را صریحاً رد نمیکند و حتی بهنوعی تأیید میکند و میگوید: «سلیقههای مختلف در جبهه وجود دارد، ولی آنچه مسلّم است برآیند تصمیمگیری جبهه است که با اکثریت جبهه صورت میگیرد؛ و آنچه به عنوان برآیند جبهه، خروجیاش اعلام میشود برآیند اکثریت است. قاعدتاً در جبهه قرار نیست که اگر یک اختلاف نظری، اختلاف سلیقهای در نحوه روشها و منشها برای این حرکت اصلاحی وجود دارد، اینها بیاید به صورت پراکنده بولد بشود. نه، آنجا بحث میشود، آنجا به هرحال مورد بررسی قرار میگیرد و آنچه در نهایت به عنوان تصمیم جبهه است، تصمیم اکثریت است.»
اول خودتان بعد مردم!
جبهه اصلاحات باید اول یک انتخابات درونجبههای سالم برگزار کند، بعد به بحث سالمبودن یا نبودن انتخابات کل کشور ایراد بگیرد. بخشهای اصلی گفتوگوی سخنگوی جبهه اصلاحات برای تکذیب گزارش قوچانی از انتخابات جبهه و سالم دانستن آن است، اما برخلاف گزارش قوچانی که فکتهای عینی و نقلقولها و استدلال داشت، جواد امام فقط تکذیب کرده و کسانی را که انتخابات جبهه را زیرسؤل بردهاند، با عبارات «نفاقوار» و «نقاقگونه» نواخته است. خبرنگار سایت جماران گویی گزارش قوچانی را مقابل خود گذاشته و اتهامات او را به انتخابات جبهه اصلاحات یکی یکی میخواند تا جواد امام تکذیب کند! از جمله اینکه یک حزب درون جبهه همهکاره شده و تصمیمها را میگیرد، یعنی دقیقاً همان اتهامی که اصلاحطلبان به نظام میزنند! خبرنگار میپرسد: «اینکه گفته میشود که مثلاً در جبهه، حزب اتحاد و احزاب همسو با آن، اکثریت را پیدا کردهاند و آنها حکمرانی میکنند، چقدر حرف درستی است؟» و جواد امام پاسخ میدهد: «این هم همان جوسازیها و فضاسازیهایی است که اتحاد را بهانه قرار دادند، ولی درنهایت نظرشان زدن جبهه اصلاحات است و برای ایجاد شکاف است که این کار را میکنند.... اگر قرار بود که فقط حزب اتحاد باشد لزومی به تشکیل جبهه نبود. خب حزب اتحاد مگر منعی برای فعالیت داشته؟ میتوانست برود خودش این کار را بکند. بعد حزب اتحاد هم پذیرفته بیاید و درون یک جبهه با یک حرکت جبههای و با نظر اکثریت جبهه، حرکتش را تنظیم بکند. اینکه جوسازی بکنیم که این گونه است، خیر.»
درواقع آنچه اکنون اصلاحطلبان بهعنوان چالش اصلی پیشروی خود میبینند، اثبات مشروعیت خود بهعنوان تشکیلاتی است که از عهده یک انتخابات درونجبههای سالم برمیآید و رهبری خوشخوی و مردمی دارد. این اثبات با گزارش لورفته از انتخابات جبهه که با «یک کلام والسلام» خاتمی سروته آن بههم رسیده است، مشکل خواهد بود. بهویژه تلاش جواد امام برای ارائه یک چهره مهربان و مردمی و دموکراتیک از خاتمی با آن «جنگ اعصابی» که وردینژاد گلهاش را پیش هاشمی برده است، جور درنمیآید!
منبع: روزنامه جوان
دیدگاه تان را بنویسید