آخرين جمله راشل كوري: كمرم شكست
راشل كوري دختر 23 آمريكايي به خاطر دفاع از مردم فلسطين توسط رانده بلدوزر صهيونيست زير گرفته شد كه دادگاه بررسي پرونده او هم اكنون در اسرائيل در حال برگزاري است.
فارس: راشل كوري دختر 23 آمريكايي به خاطر دفاع از مردم فلسطين توسط رانده بلدوزر صهيونيست زير گرفته شد كه دادگاه بررسي پرونده او هم اكنون در اسرائيل در حال برگزاري است. راشل كوري دختر آمريكايي كه براي حمايت از مردم فلسطين به غزه سفر كرده بود به دليل مقاومت براي جلوگيري از تخريب خانه يك خانواده فلسطيني، توسط راننده بلدوزر صهيونيستي زير گرفته شد. هماكنون دادگاه رسيدگي به پرونده راشل كوري در اسراييل در حال برگزاري است. راشل كوري يك شهروند آمريكايي بود كه دولت و رسانه هاي آمريكا نه تنها حمايتي از او نكردند بلكه او را احمق خوانندند به طوري كه يكي از نويسنده هاي روزنامه وال استريت ژورنال در مطلبي كه در اين روزنامه به چاپ رسيد نوشت كه بايد جايزه احمق سال را به راشل كوري داد. راشل كوري تلاش مي كرد مانع از تخريب خانه يك خانواده فلسطيني شود. او با بلندگوي دستي خود تلاش مي كرد راننده بلدوزر را از نزديك شدن به خانه اين خانواده فلسطيني منع كند كه راننده بلدوزر به سمت او حركت كرد و نزديك و نزديك تر شد و بدون اعتنا به راشل از روي او عبور كرد. * راشل با صدايي ضعيف گفت: كمرم شكست "ژوزف اسميت " يكي از همراهان راشل از شرايط جسمي دوست خود بعد از اينكه راننده بلدوز او را زير گرفت مي گويد: "بدنش آش و لاش، صورتش پاره پاره و خونين و پوستش كبود شده بود؛ با صداي ضعيف گفت: "كمرم شكست! " ديگر از او چيزي نشنيديم. " او را به پهلو خوابانديم تا در صورت استفراغ يا خونريزي، خفه نشود. علائم خونريزي مغزي را تشخيص داديم. سرش را بالا گرفتيم و دائم با او حرف ميزديم تا هوشياريش حفظ شود. * سربازان اسرائيلي تنها نظاره گر جان دادن راشل بودند بلدوزري كه در فاصله 30 متري ما كار ميكرد، دست از كار كشيد و به سمت مرز عقب نشست و در نزديكي بلدوزر قاتل توقف كرد. يك تانك به ما نزديك شد تا اوضاع را بررسي كند. نعرهزنان گفتيم بلدوزر از روي دوستم عبور كرده و در حال جان دادن است. اما دريغ از كلامي كه از دهان سربازان بيرون بيايد! نه كمك كردند و نه سوالي پرسيدند. با بيسيم پيامهايي رد و بدل كردند و بدون عقبنشيني ميان دو بولدوزر توقف كردند. يكي از دوستانم به سوي خانه دكتر دويد تا او را براي كمك بر بالين راشل بياورد و آمبولانس خبر كند. ما با تلفنهاي همراه خود نميتوانستيم شماره اورژانس را بگيريم. به سربازان اطلاع داديم آمبولانس فلسطيني در راه است تا به سويش تيراندازي نكنند. * ساعت 17 تا 17:30: آمبولانس رسيد. امدادگران با به خطر انداختن جانشان از آمبولانس بيرون آمدند و براي انتقال راشل دواندوان به نوار مرزي رفتند. ما نيز همچون سپر انساني نگذاشتيم تيراندازان تانك به امدادگران آسيب برسانند؛ قبلا بارها مرتكب اين عمل شده بودند. از بولدوزرها عكس گرفتيم، اما تصوير برداري از راننده به خاطر شيشههاي دودي اتاقك بولدوزر ممكن نشد. راشل را به آمبولانس رساندند. چشمانش باز بود و هنوز نفس ميكشيد. اما آثار درد شديد از سيمايش پيدا بود. چهار نفر از دوستان، راشل را تا بيمارستان "النجار " همراهي كردند. * ساعت 17:20: جسد راشل را كه رويش ملافه سفيدي بود از اورژانس خارج كردند، محمد، از دوستان ما و عضو قابل اعتماد جنبش، در حالي كه اشك در چشمانش حلقه زده، بغض راه گلويش را بسته بود، گفت: "تمام كرد! " نمي توانستم مرگ سريع راشل را باور كنم. حيرتزده و مبهوت به ديوار تكيه دادم و ناگهان مانند ديگران بغضم تركيد و شروع به گريه كردم. محمد به يكي از شبكههاي تلويزيوني بينالمللي اين حادثه دلخراش را خبر داده بود. من و راشل در يك كالج تحصيل ميكرديم. اما آشنايي ما دورادور بود. روزي كه به من يك نامه الكترونيك ارسال كرد و گفت كه قصد دارد يكسره به رفح بيايد. بسيار خوشحال شدم. ملحق شدن عضوي جديد براي مدتي طولاني به ما بهخصوص شخصيتي متعهد و ايثارگر چون راشل، تصادفي هيجانانگيز و غيرقابل تصور بود. راشل به نيت اقامت دو يا چند ماهه به رفح آمد. اما انگيزه و روياي بزرگتري در سر ميپروراند: خواهرخواندگي رفح با المپيا در آمريكا! هفت هفته اقامت او در رفح تأثير شگرفي بر مردم اين ديار برجاي گذاشت. عده زيادي براي نمايش عمق اندوه خود در تشييع جنازهاش شركت كردند. كودكان رفح از او خاطرات خوشي به ياد دارند. تنقلات به آنان ميداد و گاهي نيز همبازيشان ميشد. * بچههاي فلسطيني راشل را از خود مي دانستند فلسطينيان ميگفتند: "تو خارجي بودي، اما حالا از مايي ". راشل حدود يك ماه پيش از شهادتش در تظاهرات عمومي كودكان فلسطيني در استان رفح ضد ادامه تجاوزات وحشيانه صهيونيستها بر ضد ملت بي دفاع فلسطين شركت كرد و در اين تظاهرات پرچم امريكا و رژيم صهيونيستي را به آتش كشيد. وي همچين بوش رئيس جمهور امريكا را يكي از جنايتكاران جنگي قلمداد كرد و خواستار تحويل وي به دادگاه بين المللي جنايتكاران جنگي شد. كودكان مظلوم فلسطين را دوست داشت. در آن تظاهرات راشل گفت: به خاطر اين در فعاليتهاي كودكان شركت ميكنم كه آنان در شرايط بسيار سختي زير باران گلولهها و بمبها زندگي ميكنند. منازل اطرافشان ويران ميشود و آب آلوده مينوشند. و من هر كاري كه از دستم برآيد براي اين كودكان مظلوم انجام خواهم داد.
دیدگاه تان را بنویسید