فارین پالیسی: نظام ناعادلانه فرانسه عامل طغیان اجتماعی است
تشدید طغیان و شورش درجامعه فرانسه، اتفاقی طبیعی است. نژادپرستی، شکاف طبقاتی، تحقیر و وحشی خواندن معترضان، بستر آشوبها را فراهم کرده است.
تشدید طغیان و شورش درجامعه فرانسه، اتفاقی طبیعی است. نژادپرستی، شکاف طبقاتی، تحقیر و وحشی خواندن معترضان، بستر آشوبها را فراهم کرده است.
نشریه فارین پالیسی ضمن ارائه تحلیل فوق، خاطرنشان کرد: قتل یک نوجوان توسط پلیس فرانسه و شورشهای ویرانگر که در پی آن رخ داد، تنشهای عمیقی را که بین نیروهای امنیتی و جوامع سیاهپوست و عربتبار ساکن در فقیرترین مناطق شهری وجود دارد، آشکار ساخت. این رخداد باعث مطرح شدن دوباره اتهامات مرتبط با خشونت سیستماتیک و نژادپرستی پلیسهای فرانسوی شد که در حال حاضر دست سنگینتری در مقایسه با همتایان اروپاییشان دارند.
خشونت به سرعت از نانتر به سایر حومههای فقیرنشین در سراسر فرانسه و سپس به مراکز شهرها گسترش یافت. این جدیترین شورشی است که فرانسه از سال ۲۰۰۵ میلادی به اینسو به خود دیده است.
«اریک مارلیه» جامعهشناس دانشگاه لیل، میگوید در فرانسه تصاویری از حوادث مشابه «در گذشته پدیدار شدهاند، اما نه بهاندازه موارد نفرتانگیز اخیر. ما به صحنه بسیار خشونتآمیزی نگاه میکنیم که یادآور قضیه جورج فلوید است و به تسریع فعالیت جنبش اعتراضی دامن زده است.
این نیز یکی دیگر از دردسرهای بزرگ برای «امانوئل مکرون» است. او پس از ماهها اعتصابات فلجکننده بر سر قانون اصلاحات بازنشستگی به دنبال بازسازی سرمایه سیاسی خود در داخل و خارج است.
پلیس فرانسه سابقهای طولانی در برخورد با اقلیتهای قومی دارد. در اوایل دهه ۱۹۶۰ میلادی افسران تحت فرماندهی «موریس پاپون» رئیسپلیس پاریس، هزاران نفر را که در تظاهرات برای استقلال الجزایر شرکت کرده بودند به قتل رساندند. در طول دهههای بعد حومههای به شدت مهاجرنشین و مملو از فقر و جرم و جنایت در حاشیه بزرگترین شهرهای فرانسه چالشی همیشگی برای پلیس ایجاد کردند. از آن زمان به این سو افسران پلیس فرانسه به اسلحههای ضدشورش که گلولههای لاستیکی شلیک میکنند مجهز شدهاند که میتواند باعث جراحات شدید یا حتی مرگ شود.
«روشه» میافزاید: «پلیس در فرانسه برای ارتباط با مردم، جلب اعتمادشان و اطمینان دادن به آنان حضور ندارد بلکه تنها کارکردش بازداشت شهروندان است. یک افسر پلیس فرانسه وقتی وارد محلهای میشود سلاح خود را در دست دارد و در موقعیتی قرار میگیرند که میتواند دیدگاهاش را با زور تحمیل کند و ترس را
القا نماید.
در میانه خشونتهای اخیر دو اتحادیه اصلی پلیس در فرانسه شورش کنندگان را « انبوهی وحشی» و « موجودات موذی» خواندند و اشاره داشتند که پلیس با آنان « در حال جنگ» است». منطبق با این لفاظی، افسران پلیس فرانسوی بیش از همتایان اروپایی خود از کشیدن ماشه خوشحال میشوند.
چنین وضعیتی باعث شده تا پلیس فرانسه در میان شهروندان آن کشور نهادی نامحبوب باشد. پس از تیراندازی نانتر بسیاری انگشت اتهام را به سوی قانونی، مصوب سال ۲۰۱۷ میلادی گرفتهاند که به نیروهای پلیس اجازه میدهد از اسلحه گرم خود استفاده کنند حتی زمانی که جان آنان یا دیگران در معرض خطر نیست. پس از تصویب این لایحه تعداد سرنشینان کشته شده خودروها به عدم رعایت فرمان ایست از سوی افسران پلیس در ایستهای بازرسی تردد به میزان ۵ برابر افزایش یافته است.
در کشوری که برخلاف ایالات متحده جمعآوری ساده دادههای رسمی در مورد نژاد مردم محدود شده و اغلب به نام اصل برابری میان شهروندان مورد انتقاد قرار میگیرد مقامهای فرانسوی تمایلی به تایید احتمال وجود معضلی به نام «نژادپرستی سیستماتیک» توسط پلیس ندارند.
در پی تیراندازی نانتر بخشهای خبری تلویزیون فرانسه تلاش کردند تا به طور مستقیم به این پرسش بپردازند که آیا اگر راننده سفیدپوست بود حادثه به گونهای دیگر پایان مییافت یا خیر. برای جوانان حومههای فقیرنشین فرانسه احساس بیعدالتی، تبعیض و نژادپرستی بسیار واقعی است. ناراحتی آنان فراتر از نحوه برخورد بد پلیس است. ساکنان حومههای فقیرنشین فرانسه به طور قابل توجهیشانس کمتری نسبت به میانگین جمعیت آن کشور برای موفقیت در مدرسه و بازار کار دارند. در چنین بستری، طغیانهای منظم و شورشی نباید تعجبآور باشد و شدت آن در حال افزایش است. در جریان اعتراضات اخیر حدود ۵۰۰۰ وسیله نقلیه سوخته، ۱۰۰۰ ساختمان آسیب دیده ۲۵۰ حمله به پاسگاههای پلیس صورت گرفته و بیش از ۷۰۰ افسر پلیس مجروح شدهاند. در نتیجه ما شاهد افزایش سنگینتر خسارات و تلفات در مقایسه با خشونتهای چند هفتهای سال ۲۰۰۵ میلادی در فرانسه بودیم./کیهان
دیدگاه تان را بنویسید