کمالوندی: چون نفت داریم باید سراغ انرژی هستهای برویم
رهبر معظم انقلاب اسلامی روز یکشنبه، ۲۱ خردادماه جاری پس از بازدید از نمایشگاه دستاوردهای صنعت هستهای در حسینیه امام خمینی، در جمع مسئولان و دانشمندان هستهای کشور نکات مهمی را بیان کردند که یکی از این موارد ضرورت تولید ۲۰هزارمگاوات برق هستهای است.
رهبر معظم انقلاب اسلامی روز یکشنبه، ۲۱ خردادماه جاری پس از بازدید از نمایشگاه دستاوردهای صنعت هستهای در حسینیه امام خمینی، در جمع مسئولان و دانشمندان هستهای کشور نکات مهمی را بیان کردند که یکی از این موارد ضرورت تولید ۲۰هزارمگاوات برق هستهای است. همچنین ایشان حفظ زیرساختهای صنعت هستهای کشور در هر توافقی و بدعهدیهای آژانس در قبال صنعت هستهای ایران را هم مورد اشاره قرار دادند. در گفتوگوی تفصیلی با بهروز کمالوندی، سخنگوی سازمان انرژی اتمی ایران و دیپلمات باسابقه کشور، الزامات و موانع موجود در رسیدن به تولید ۲۰هزارمگاوات برق هستهای در کشور و مواردی از بدعهدیهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی و زیرساختهایی را که باید حفظ شود، مورد بررسی و پرسش قرار دادیم.
در حال حاضر کشور از لحاظ تولید برق هستهای در چه وضعیتی قرار دارد؟
فرمایشات مقام معظم رهبری برای مجموعه همکاران ما در سازمان انرژی اتمی ایران بسیار دلگرمکننده بود. بیانات ایشان انگیزه دانشمندان هستهای و مسئولان کشور را چندین برابر کرد. رهبر معظم انقلاب در عین حالی که رضایت خود را اعلام کردند، انتظاراتی هم از صنعت هستهای کشور، مسئولان و دانشمندان این عرصه دارند که در این سخنرانی بیان داشتند. یکی از نکاتی که ایشان اعلام کردند، مسئله تولید ۲۰هزارمگاوات برق هستهای است. این امر موضوعی بود که قبلاً هم قانونی در سال ۱۳۸۵ برای آن در مجلس تصویب شده است. این قانون سازمان را موظف کرده است برای تولید ۲۰هزارمگاوات برق هستهای برنامهریزی کند. قبل از انقلاب هم مؤسسه «استنفورد» تحقیقاتی انجام داده و در نتیجه این تحقیقات اعلام کرده بود که ایران به ۲۰هزارمگاوات برق هستهای نیاز دارد. در واقع چهار نرمافزار و مدل شناختهشده در دنیا در مورد نیازسنجی کشورها برای برق هستهای وجود دارد که شما، داده و اطلاعات مربوط به کشور مثل قیمت گاز، میزان مصرف و موارد دیگر را وارد نرمافزار میکنید، بعد این نرمافزارها با تجزیه و تحلیل دادهها، اعلام میکنند کشور هدف چه میزان برق هستهای لازم دارد. هر کدام از ایننرمافزارها که اطلاعات ایران وارد میشود، نشان میدهد حداقل بین ۸ تا ۱۲درصد برق کشور باید اتمی باشد. وقتی الزام را مطرح میکنیم، به این دلیل است که در تأمین انرژی کشور تنوع ایجاد میکند، در واقع تأمین مطمئن و پایدار انرژی صورت میگیرد. بالاخره انرژی مثل خون و نیاز فوری جوامع است و نمیتوان فقط به نفت متکی شد.
در حال حاضر چه میزان از برق کشور هستهای است؟
در حال حاضر مقدار کمی از برق تولیدی در کشور برق اتمی است، چون ما فعلاً هزارمگاوات برق هستهای به صورت فعال در مدار داریم، این در حالی است که ظرفیت اسمی کشور حدود ۷۰هزارمگاوات است، البته پیک یا اوج مصرف ما هیچ وقت به ۵۰هزار مگا وات هم نرسیده است. ظرفیت اسمی به این معناست که مثلاً در سدها میزانی از ظرفیت تولید برق پیشبینی شده، اما چون بارندگی به اندازه کافی نیست، هیچ وقت آن میزان برق تولید نمیشود یا مثلاً نیروگاههای بادی که به دلیل نبود باد کافی، برق پیشبینی شده را تولید نمیکنند. در حال حاضر نیاز روز کشور که استفاده هم میشود حدود ۵۰هزارمگاوات است. اگر ما ۱۰درصد این میزان را هم در نظر بگیریم و وسط عدد ۸ تا ۱۲ را معیار بگیریم، یعنی حداقل باید ۵هزارمگاوات از برق کشور اتمی باشد. سؤال این است که چرا این اتفاق رخ نداده است. قبل از انقلاب غربیها میخواستند این میزان را در کشور ایجاد کنند تا نفت ما آزاد شود و بتوانند آن را برای صنایع مختلف خود از جمله صنایع پتروشیمی مورد استفاده قرار دهند، ولی بعد از انقلاب به این نتیجه رسیدند که صنعت هستهای در ایران نباید ایجاد شود. از طرف دیگر هم به نفت نیاز داشتند، بنابراین نفت را از کشورهای دیگر مثل عربستان و کویت تأمین کردند. قبل از انقلاب میزان نفتی که ایران صادر میکرد، بیشتر از این کشورها بود که بعد از انقلاب غربیها این کشورها را جایگزین کردند تا نفت ایران را از بازار حذف کنند. پس مرحله اول برای تولید برق هستهای در کشور، غربیها بودند که بعد از انقلاب کنار رفتند. بعد وارد مرحله جنگ شدیم که خب کشور فرصت این کارها را نداشت. بعد از جنگ شروع به فکر کردن و فعالیت در این زمینه کردیم که اروپاییها در این مرحله هم همکاری نکردند. ما یک نیروگاه داشتیم که زمان شوروی سابق صحبت شده بود تا این کشور به نتیجه برساند. روسها بعد از فروپاشی شوروی اعلام آمادگی کردند که این نیروگاه را به نتیجه برسانند که خب انگیزههای مادی هم داشتند. در نهایت این نیروگاه بعد از تأخیرات طولانی در سال ۱۳۹۰ وارد مدار شد و ظرفیت کامل آن عملاً از سال ۹۵ آغاز شده است. راهاندازی نیروگاه بوشهر باعث شده است در مدت بعد از راهاندازی، حدود ۹۰میلیون بشکه نفت صرفهجویی شود. اگر این تعداد را در مبلغ دلار ضرب کنیم، مبلغی حدود ۵/۴ تا ۵ میلیارد دلار میشود. حداکثر قیمت نیروگاه بوشهر، بیش از ۵/۲ میلیارد دلار نیست. در واقع این نیروگاه به اندازه دوبرابر هزینه خود درآمد کسب کرده است. این حساب و کتاب با قیمت بینالمللی نفت است. اگر نیروگاه راهاندازی نشده بود، مجبور بودیم نفت خود را بسوزانیم تا با آن برق تولید کنیم، پس نیروگاههای هستهای کاملاً اقتصادی هستند. حضرت آقا هم توصیه کردند برای مردم ابعاد مختلف هستهای و تأثیری که این صنعت در ابعاد مختلف زندگی آنها دارد، بیان شود، پس ما به لحاظ نیروگاهی در شرایط خوبی قرار نداریم، اما، چون طرف خارجی کمکی به ما نمیکند، باید کاملاً بومی اقدامات خود را انجام دهیم. رهبری اشارهای هم به نیروگاههای کوچک داشتند. حضرت آقا خیلی بهروز صحبت کردند. امروز در دنیا در مورد نیروگاههای کوچک خیلی بحث است. نیروگاههای بزرگ را برای محلهای خاصی درست میکنند، اما نیروگاههای کوچک اینگونه نیست. نیروگاههای کوچک مانند اتومبیل هستند که به سرعت قابل تولید هستند، قابل جابهجایی هستند و مختصات دیگری هم دارند که به راحتی قابل مدیریت صنعتی هستند. مثلاً اگر شما جایی ۵۰۰ مگاوات نیاز داشته باشید، میتوانید به راحتی پنج تا نیروگاه کوچک را در آن منطقه مستقر کنید، یعنی زودبازده هستند، زود ساخته میشوند، سرمایه زیادی هم نمیخواهند، البته کشور ما خوشبختانه توانمندی ساخت نیروگاههای کوچک و متوسط را هم دارد. عملاً وارد این حوزه هم شدهایم. انشاءالله نیروگاه دارخوین را تمام ایرانی میسازیم.
سازمان انرژی اتمی چه برنامهریزیها و اقداماتی در دست انجام دارد تا به هدفگذاریای که رهبر معظم انقلاب بیان کردند، کشورمان دست پیدا کند؟
سال ۱۴۰۰ در سازمان انرژی اتمی برنامه ۲۰ ساله تهیه و تدوین شد. این برنامه هفت سند فرعی دارد که یکی از این سندها مربوط به توسعه نیروگاهی است. این برنامه نقشه راه و ضمیمههای مختلفی هم دارد. نیروگاههای بومیساز نیازمند بهکارگیری ظرفیت مختلف کشور در ابعاد گوناگون صنعتی است، بنابراین ظرفیتهای هستهای را که در کشور هست باید درست مدیریت کنیم. مثل صنعت اتومبیل است، نمیتوانید به یک صنعت اتکا داشته باشید و آن صنعت به تنهایی خودرو بسازد. مدیریتی لازم است تا صنایع گوناگون را به هم وصل کند تا محصول نهایی ساخته شود، یعنی ما صنایع را به صورت متفرق داریم، ولی نیازمند مدیریتی هستیم تا این صنایع را به هم وصل کند. در این مسئله مدیریت با سازمان انرژی اتمی است. در حال حاضر برنامه نوشته شده، نقشه راه نهایی شده و مقدار زیادی هم به جلو رفتهایم، یعنی با تعدادی از صنایعی که ظرفیت دارند، صحبت شده است. در نتیجه این اقدام، ساخت نیروگاه دارخوین کاملاً ایرانی در حال انجام است.
در برنامه تدوین شده سال ۱۴۰۰ چه هدفگذاریای در زمینه تولید برق هستهای انجام شده است؟
بحث ۱۰هزارمگاوات به اضافه ۳هزارمگاوات در سند تهیه شده توسط سازمان انرژی اتمی دیده شده است. با فرمایش رهبر معظم انقلاب باید این هدفگذاری را به ۲۰هزارمگاوات برسانیم. لازمه این امر همکاری بخشهای مختلف مثل مجلس، دولت و نهادهای مرتبط است، کمااینکه این ۱۰هزارمگاوات هم در سند بودجه دیده شده است. اجازههای اقدام در این زمینه به سازمان داده شده است که از راههای مختلف نظیر فاینانس (تأمین مالی) داخلی و خارجی و از محل صرفهجویی نفت، منابع اختصاص داده شود. اگر همین منابع نفت به دست ما برسد، یعنی حدود ۵ میلیارد دلار باید به دست ما میرسید، اگر این مبلغ را داشته باشیم، به سرعت نیروگاههای دیگری را هم میسازیم.
موانع موجود در مقابل تحقق هدفگذاری کشور برای تولید ۲۰هزارمگاوات برق هستهای چیست؟
اگر کشوری تحریم نداشته باشد درخواست مناقصه بینالمللی میکند تا هر کشور و شرکتی که بخواهد در آنجا نیروگاه بسازد. تأمینکنندگان مالی بینالمللی برای این کار هم شوق دارند، چون سود مالی میبرند، بنابراین شما در این مقطع پول و تکنولوژیای هم لازم ندارید. این رویه برای کشوری است که مشکلات تحریمی نداشته باشد. وقتی شما با مشکلات تحریمی مواجه هستید، یعنی تأمینکننده مالی هم از خارج وارد کشور نمیشود. شرکت خارجی هم بنا به ملاحظات سیاسی همکاری نمیکند، پس شما هم با مشکلات مالی و هم تکنولوژیکی مواجه خواهید شد، چون در دنیا بر اساس بودجه عادی کشور شروع به ساخت نیروگاههای هستهای نمیکنند. مثل این میماند که شما برای خرید خانه روی حقوق ماهانه خود حساب کنید. پس ما دو راه داریم؛ یک راه این است که فضای بینالمللی باز شود. یک راه این است که از ظرفیت و امکانات داخلی استفاده کنیم. خب طبیعتاً هر دوی اینها میتواند همزمان انجام شود، یعنی هم ما به دنبال رفع موانع بینالمللی باشیم و هم تلاش کنیم ظرفیتهای داخلی را فعال کنیم. در حال حاضر ظرفیت صنعتی ما ظرفیت خوبی است، ولی ببینید مثلاً اگر بخش خارجی هم به ایران میآمد، شرکت خارجی بسیاری از تجهیزات را هم خود نمیساخت بلکه به صنایع داخلی سفارش میداد، چون ارزانتر تمام میشود. این موضوع برای نیروگاههای ۲ و ۳ بوشهر در حال انجام است، اگر بتوانیم بخش خصوصی را فعال کنیم. بخش خصوصی انگیزه برای سرمایهگذاری دارد، ولی باید سودآوری داشته باشد. مادامی که ما برق را با قیمت یارانهای میفروشیم، نباید انتظار داشته باشیم بخش خصوصی وارد این حوزه شود، چون نیروگاه را میسازیم، باید سودآوری داشته باشد چراکه همه مراحل با قیمت بینالمللی محاسبه میشود، اما برق تولیدی را با قیمت یارانهای میفروشیم. قیمت برق در حال حاضر حدود یکپانزدهم قیمت بینالمللی است. مثل قضیه بنزین در کشور است. در اروپا هر لیتر بنزین بالای دو یورو است، یعنی لیتری حدود ۱۲۰هزار تومان، در کشور ما با ۱۲۰هزار تومان باک ماشین را پر میکنند. این اتفاق در برق هم رخ داده است، لذا اگر امروز روابط ما با دنیا هم دوباره عادی شود و بخواهند سرمایهگذاری کنند، به همین دلایل اقتصادی مایل به سرمایهگذاری نخواهند بود، مگر اینکه دولت بخشی از برق تولیدی را بخرد؛ همان اتفاقی که در ترکیه رخ داده و ترکیه مجبور شده است به روسها اعلام کند به مدت ۲۰ سال ۷۰درصد برق نیروگاه اول و ۵۰درصد نیروگاه دوم را با قیمت بینالمللی میخرند. اینها موانع اقتصادی، مالی، سیاسی و تکنولوژیکی است. در حال حاضر ما مشکلات را در حوزه تکنولوژیک رفع کردهایم، در مالی هم تا اندازهای میشود موانع را رفع کرد. اصلاحاتی هم باید در قوانین انجام شود. در حال حاضر برق انرژیهای تجدیدپذیر را دولت با قیمت تشویقی خریداری میکند. نیروگاههای تجدیدپذیر به منظور بهرهبرداری از منابع طبیعی مثل باد و گرما ساخته میشوند، منتها تفاوت این نیروگاهها با نیروگاههای هستهای در این است که «بارپایه» (BASE LOAD) نیستند، یعنی نمیتوانید روی آن حساب کنید. ممکن است نور خورشید نباشد یا باد کم شود، اما در مورد نیروگاههای اتمی اینگونه نیست و این نیروگاهها پایدار هستند. برق تولیدی صنعت هستهای هم پاک است و آلاینده ندارد. همین نیروگاه بوشهر سالانه مانع تولید ۵/۷میلیون تن آلاینده میشود و در مجموع از ابتدای راهاندازی در سال ۱۳۹۰ تاکنون مانع انتشار ۵/۵۶ میلیون تن آلاینده در کشور شده است.
ممکن است برای افکار عمومی این پرسش و ابهام ایجاد شود که ایران دارای نفت و گاز است، چه نیازی دارد با صرف هزینههای گسترده برق هستهای تولید کنیم؟
این امر همانند این نکته است که برگردیم به زمانی که نفت تازه کشف شده و یک عده بگویند شما جنگل دارید و برای سوخت و پخت و پز میتوانید از آن استفاده کنید و چه نیازی به نفت دارید. در مقابل پاسخ این بود که چرا من جنگل را بسوزانم، میتوانم دهها استفاده دیگر از جنگل بکنم و نفت را میسوزانم. برای ما هم مسئله اینگونه است. اگر ما به جای اینکه نفت خود را بسوزانیم در صنایع مختلف استفاده کنیم، بهتر است یا اینکه فقط این ماده خام را بسوزانیم و از بین ببریم، پس بهتر است این نفت را نسوزانیم و به جای آن از انرژی هستهای استفاده کنیم. برعکس این چیزی که غربیها مطرح میکنند که ایران نفت دارد و انرژی هستهای لازم ندارد، باید بگوییم که اتفاقاً، چون نفت داریم، باید سراغ انرژی هستهای برویم، چون از نفت میتوانیم در صنعت پتروشیمی استفاده کنیم. برخی شعار میدهند که الان کسی به دنبال نیروگاه هستهای نیست. آلمان را مثال میزنند که سه نیروگاه خود را تعطیل کرده است. این ادعاها غلط است. در این زمینه فقط آلمان است که شرایط خاص خود را دارد و حزب سبز با حضور در دولت این کشور بیشتر دغدغههای محیط زیستی را دارد. غیر از آلمان بقیه کشورها به سرعت در حال ساخت نیروگاه هستهای هستند. اماراتیها در حال ساخت چهار نیروگاه هستند، ترکیه در حال ساخت هشت نیروگاه و عربستان به دنبال ساخت ۱۶ نیروگاه است. چین، اردن، مصر و تعدادی از کشورهای اروپایی از آن جمله هستند.
زیرساختهای هستهای دقیقاً شامل چه بخشهایی از صنعت هستهای کشور میشوند که در هر توافقی باید این زیرساختها حفظ شوند؟
زیرساختهایی که رهبری فرمودند در مرحله اول شامل نیروی انسانی صنعت هستهای کشور است. در مرحله بعد تحقیق و توسعه، زیرساختهای صنعتی و در نهایت تأسیسات مرتبط با سایتهای هستهای کشور که ایجاد این مراکز زیرساخت زمانبر هستند. در واقع سالها باید بگذرد تا یک نفر تبدیل به دانشمند هستهای شود. اگر سانتریفیوژ نداشته باشیم، سریع میسازیم، اما دانشمند هستهای به سرعت تربیت نمیشود. در حوزه سایتها، زیرساختها یا تحقیق و توسعه زمان میبرد، بنابراین اگر آسیب ببیند به این راحتی قابل اصلاح نیست. سایتهایی که ساخته شدهاند دارای تأسیسات مهمی هستند که اگر آسیب ببینند به راحتی و در فاصله کوتاه قابل جبران نیست. به عنوان مثال تأسیسات لولهکشی و برق سایتها پیچیده است و نباید آسیب ببیند.
رهبر معظم انقلاب در همین بازدید اشاره کردند که آژانس بینالمللی انرژی اتمی بدعهدیهایی داشته، این بدعهدیها چه مواردی بوده است؟
برای فهم این مسئله باید ساختار آژانس را بدانیم. درست است که آژانس سازمانی حرفهای است، اما انتخابات مدیرکل طی یک فرایند سیاسی انجام میشود. به بیان دیگر اینطور نیست که در انتخاب مدیرکل فقط ملاحظات حرفهای و فنی مدنظر باشد. در واقع انتخاب مدیرکل فرایند سیاسی دارد و این پست، یک پست سیاسی است. در دیگر سازمانهای بینالمللی هم همین وضعیت حاکم است. گزارشهایی هم که مدیر کل ارائه میکند، گزارشهای فنی همراه با ملاحظات سیاسی است. این گزارش به شورای حکام ارائه میشود که این مجموعه کاملاً سیاسی است. بخش زیادی از اعضای شورای حکام اصلاً اطلاعی از ملاحظات فنی ندارد. در این فرایند زمانی که مدیرکل گزارش دوپهلو میدهد، طرفهای غربی آن بخشی را که به نفع خودشان است برجسته میکنند تا بتوانند به ایران فشار بیاورند. مثلاً مواقعی بوده است که ما همکاری کردهایم، اما به گونهای منعکس شده که آن مسئله حلنشده باقی مانده است. در واقع لای در چیزی قرار دادند که بعداً دوباره آن را باز و سوءاستفاده کنند، بنابراین ما باید مراقب باشیم که به این وعدهها اعتماد نکنیم تا بعد زیر آن نزنند و بدعهدی کنند. تجربه چندین دهه خود بنده در عرصه دیپلماسی هم شاهدی بر این بدعهدیهاست. اگر حواس ما جمع نباشد و دقت نکنیم، بدعهدیها دوباره تکرار میشوند.
منبع: روزنامه جوان
دیدگاه تان را بنویسید