یادداشتی از مهدی فضائلی
یکبار دیگر؛ چرا انرژی هستهای حق مسلم ماست؟
زمان زیادی نخواهد گذشت که آیندگان، نسل مقاوم در برابر زیادهخواهیهای غرب مستکبر، راهبر و رهبر این مقاومت را تحسین خواهند کرد و به دستاوردهای این مقاومت افتخار خواهند نمود.
گروه سیاست سایت فردا - مهدی فضائلی، کارشناس سیاسی در روزنامه صبح نو نوشته: حدود ۲۰ سال از آغاز پروندهسازی برای صنعت هستهای ایران میگذرد و امروز یکبار دیگر جا دارد به چرایی این شعار بپردازیم که «انرژی هستهای حق مسلم ماست»؛ شعاری که از نخستین روزهای این ماجرا از سوی مردم تکرار شده است. البته این حق آنچنان بدیهی است که پرسش از چرایی آن خودش سوالبرانگیز است، لیکن تردید در بدیهیات سابقهای دیرینه دارد! اولین پاسخ به این چرایی، به نقش و جایگاه دانش هستهای در بین علوم و دانشهای روز برمیگردد. دانش هستهای اصطلاحا در لبه فناوری قرار دارد و نقش پیشران را برای بسیاری از علوم دیگر ایفا میکند. در حال حاضر بیش از ۱۴۰ بخش صنعتی و غیرصنعتی، از پزشکی، داروسازی و کشاورزی گرفته تا صنعت فولاد، سیمان، پتروشیمی و معدن، بهرهبردار دستاوردهای دانش هستهای هستند؛ لذا دانش هستهای نقش مستقیمی در زندگی مردم دارد. دومین دلیل، نقشآفرینی دانش هستهای در تحقق ایران قوی و بالا بردن اعتبار بینالمللی کشورمان است. شاید بسیاری نقش دانش هستهای در تولید قدرت را تنها در بُعد غیرصلحآمیز این دانش جستوجو کنند؛ اما واقعیت این است که اگر مصارف گسترده و متنوع صلحآمیز این دانش، بیش از سلاح اتمی در تولید قدرت نقش نداشته باشد، کمتر نیز نخواهد بود.
به طور نمونه، آب سنگین اراک که هماکنون یکی از دهها زیر مجموعه سازمان انرژی اتمی ایران است، به زبان ساده به مهندسی مولکولها مشغول است و به تعبیر زیبای یکی از متخصصان این رشته، ترکیب «آب با مغز متفکرین داخلی» است. ثمره آب سنگین در داروسازی، نفت و گاز، الکترونیک (صفحات تلویزیون و اپتیک) و کیتهای تشخیص بیماری نوزادان و غربالگری برای تشخیص حدود ۵۷ بیماری، مورد بهرهبرداری قرار میگیرد. امروز صاحبان نامآور صنعت الکترونیک در جهان به دنبال پیدا کردن راهی برای استفاده از محصولات آب سنگین اراک هستند؛ آیا این اعتبار بینالمللی ما را ارتقاء نمیبخشد و برای ایران تولید قدرت نمیکند؟ سومین پاسخ به این چرایی، تأثیر شگرف این دانش در بالا بردن اعتماد به نفس ملی و تقویت روحیه «ما میتوانیم» است، به ویژه وقتی به این واقعیت توجه کنیم که تمام قدرتهای جهانی و سازوکارهای بینالمللی به ناحق به کار گرفته شدهاند تا ملت ایران را از دستیابی به این دانش محروم نمایند.وقتی یک ملت و به ویژه جوانانش بفهمند بهرغم میل و تلاش قدرتهای زیادهخواه جهان، دانشمندان جوان کشورشان به چنین دانشی دست یافتهاند و آنچنان بر آن مسلط شدهاند که دیگر هیچکس قادر به محروم کردن ایران از این دانش نخواهد بود، ممکن است احساس غرور نکنند و به تواناییهای خود اعتراف و اعتماد ننمایند؟
چهارمین و آخرین پاسخ نویسنده به این پرسش که چرا انرژی هستهای حق مسلم ماست؟ به استقلال سیاسی برمیگردد.
عزم و اراده ایران اینگونه استوار شده بود که ایران، صاحب دانش هستهای صلحآمیز شود و اراده چند قدرت زیادهخواه در نقطه مقابل شکل گرفته بود تا به بهانه غیرصلحآمیز بودن رویکرد ایران به این فناوری، ایران را از آن محروم نمایند؛ اما این تمام ماجرا نبود، بلکه شروع ماجرا بود!
اگر این چند کشور؛ یعنی آمریکا و تروئیکای اروپایی با همکاری تمامقد رژیم صهیونیستی موفق میشدند با فشارهای ظاهرا فنی و حقوقی آژانس بینالمللی انرژی اتمی از سویی و فشارهای سنگین سیاسی و اقتصادی از سوی دیگر، اراده خود را بر اراده ایران اسلامی مسلط و تحمیل کنند، پرونده هستهای فتح بابی میشد برای لگدکوب کردن استقلال سیاسی ایران و در آن صورت پروندههای بعدی، یکی پس از دیگری فعال میشد و ایرانی که ارادهاش یکبار شکسته شده، مجبور میشد شکستهای بعدی را نیز یکی پس از دیگری بپذیرد یا حداقل فشار بیشتری را تحمل کند.
پرونده بیستساله ایران در موضوع هستهای (که البته هنوز کامل بسته نشده)، پروندهای هم درسآموز و هم عبرتانگیز است برای آیندگان.
زمان زیادی نخواهد گذشت که آیندگان، نسل مقاوم در برابر زیادهخواهیهای غرب مستکبر، راهبر و رهبر این مقاومت را تحسین خواهند کرد و به دستاوردهای این مقاومت افتخار خواهند نمود.
دیدگاه تان را بنویسید