گفتاری در باب بیانیه اخیر زهرا رهنورد

وقتی حجاب از رفتارهای متناقض رهنورد کنار می‌رود!

کد خبر: 1227378

زهرا رهنورد در شرایطی علیه اصل حجاب بیانیه می‌نویسد که خود سخت‌ترین برخوردها را با کسانی که حجاب کاملی نداشتند، انجام می‌داد.

وقتی حجاب از رفتارهای متناقض رهنورد کنار می‌رود!

گروه سیاست سایت فردا: زهرا رهنورد اخیرا در بیانیه‌ای خطاب به حاکمیت می‌گوید که اجبار در حجاب را کنار بگذارید». او موضوع را فراتر از بحث حجاب می‌رود و مدعی می‌شود که جنگی تن‌به‌تن درباره حجاب در کار است!

چند نکته در باب بیانیه اخیر او قابل ذکر است؛ نخست آنکه رهنورد می‌کوشد با از آب گلالود ماهی سیاسی خود را بگیرد. او به نوعی می‌خواهد خود را نماینده فرهنگی اپوزیسیون نظام جلوه دهد؛ همان کاری که میرحسین موسوی در موضوع سیاسی برعهده گرفته است. در واقع نوعی تقسیم مسئولیت است. چنانکه در سال88 هم همین شیوه عملکرد سیاسی از این دو دیده می‌شد اما با یک تفاوت؛ آنکه پیش از برگزاری انتخابات در آن سال موسوی و رهنورد در قالب فعالیت‌های انتخاباتی این دستور کار را در پیش داشتند اما حالا در قالب اپوزیسیون. کافی است بیانیه چند وقت پیش موسوی را بخوانیم و دریابیم که قصد او نیز یکه‌تازی در میان اپوزیسیون داخلی و خارجی است.

برای طرح نکته دوم قدری باید به تاریخ معاصر رجوع کنیم؛ زمانی که زهرا رهنورد و میرحسین موسوی خود از طرفداران حجاب بودند. شاید بد نباشد خود خانم رهنورد هم خاطراتش را مرور کند؛ زمانی که مسئولیت روزنامه جمهوری اسلامی را برعهده داشت. او در روزنامه‌اش تصاویر زنان بی‌حجاب را منتشر می‌کرد و به تندی علیه آنها می‌تاخت. تازه او در شرایطی به شکلی بسیار رادیکال علیه بی‌حجابان عمل می‌کرد که هنوز قانون حجاب به شکل کنونی وضع نشده بود؛ یعنی به تعبیری می‌شود گفت زنان بی‌حجاب در آن زمان دستِ‌کم دچار بی‌قانونی نمی‌شدند اما رهنورد برای آنها شمشیر را از رو کشیده بود.

او حتی در کتابش با عنوان «پیام حجاب زن مسلمان» خطاب به دشمنان انقلاب اسلامی نوشته بود: «حجاب من که اینک خود یک اسلامِ مجسم است شما را می‌کوبد و می‌گوید که دشمن قسم‌خورده‌ شما قدرت‌های حاکم است. شما سیاستمداران فاسد، شما برگزیدگان قدرتمند، شما فرعون‌ها، قارون‌ها، امپریالیست‌ها و دست‌نشاندگان.»

یا در جایی دیگر از همین کتاب مطرح می‌کند: «آری هموطن! خواهرم! برادرم! ای همه مستضعفین سرزمینم! حجاب مرا ببین و در کنارش عصیان بر ضدنظام‌های باطل، بر ضد تمام ارزشهای کثیف قدرت، ثروت، زیبایی، بر ضد تلقیهای غیرانسانی و سودپرستانه و شیءوار از زن و از انسان؛ بر ضد ذلت، استثمار، قرض، تبلیغات منحط و خواب‌آور، عصیان بر ضد طبقات ستمگر، بر ضد قدرتهای حاکمه خونخوار، بر ضد فرعون‌ها...».

او در 28تیر سال59 هم در گفت‌وگو با روزنامه «انقلاب اسلامی»، نزدیک به بنی‌صدر، می‌گوید: «وقتی برمی‌گردیم به مسئله حجاب دقیقا چیزی را کشف می‌کنیم آن ریشه‌های استعماری کشف حجاب است؛ یعنی دسیسه استعمار بوده برای اینکه بتواند به کشور ما حمله بکند از طریق زور نتوانسته آمده از طریق خویشتن‌زدایی اینکار را بکند».

او در ادامه راهکارش برای جلوگیری از بی‌حجابی را اینگونه شرح می‌دهد: « ما عفت عمومی را باید می‌خواستیم آنهم در سطح کشور نه در سطح ادارات بدین ترتیب که زنان پوشیده باشند. لباس بلند با آستین بلند بدون آرایش، ما این را می‌خواستیم و برای عدم رعایت آن مجازات قائل می‌شدیم».

با این اوصاف یک پرسش مهم وجود دارد؛ آنکه مگر می‌شود فردی به این میزان دچار استحاله شده باشد؟ و حالا که زنان صرفا باید قدر متیقن حجاب را رعایت کنند و کسی مانند خود رهنورد با آرایش‌کردن زنان کاری ندارد، این طور علیه اصل حجاب بیانیه دهد؟ هرچند شاید پاسخ به این سؤال در دو موضوع «افراط» و «تفریط» نهفته باشد. همان‌هایی که روزگاری از سر افراط از آن سوی بوم می‌افتند، روز دیگر از سر تفریط همه‌چیز را انکار می‌کنند؛ حتی ضروریات دین را.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها