اظهارات اخیر ظریف و خاتمی را باید نوعی قیام علیه ارزش‌های پدرخواندگان جریان چپ اسلامی به شمار آورد

ظریف و خاتمی در مسیر تجدید نظر‌طلبی

کد خبر: 1226913

پروژه نرمالیزاسیون اصلاح‌طلبان در دوره هشت ساله خاتمی به سنگ خورد؛ اما تتمه این تاکتیک، خود را در دولت روحانی به شکلی دیگری نمایان ساخت.

ظریف و خاتمی در مسیر تجدید نظر‌طلبی

روزگاری طیفی از جریان چپ اسلامی، با تشبث به واژگان و عباراتی نظیر «ملت رشیده»، «احیای مدینه‌النبی» و «اصلاحات در چارچوب» قدرت را در دوم خرداد 76 دست گرفت و مدعی اصلاح‌طلبی در درون نظام با حفظ ارزش‌های موجود شد. دیری نپایید که طیفی پر سروصدا؛ اما در اقلیت، عنان کار جبهه دوم خرداد را به دست گرفت و خود را صاحب کل گفتمان اصلاح‌طلبی قلمداد کرد. پروژه نرمالیزاسیون اصلاح‌طلبان در دوره هشت ساله خاتمی به سنگ خورد؛ اما تتمه این تاکتیک، خود را در دولت روحانی به شکلی دیگری نمایان ساخت. اکنون و در شرایطی که اصلاح‌طلبان، دوری از قدرت را طی می‌کنند، تاکتیک «نرمالیزاسیون در سایه» به نحو دیگری در حال بازسازی و احیاء است. اظهارات اخیر خاتمی در باب حجاب یا پیش‌تر گفته‌های ظریف درباره تضییع امر آرمانی، نمونه‌هایی از شمایل «نرمالیزاسیون متأخر» است. دگردیسی اصلاحات، این جریان را به کدامین سو سوق خواهد داد.

اول دی‌ماه 1381 سخنرانی هاشم آقاجری (از متفکرین جریان دوم خرداد) در دانشگاه همدان، غوغایی به پا کرد و او را تا پای حکم اعدام نیز پیش برد. او در این سخنرانی با معرفی مرحوم شریعتی به عنوان شارح اسلام اعتراضی (پروتستانی) و آغازگر رنسانس دین ضد روحانی، در مقام دفاع از دین شخصی و سکولار برآمد. آقاجری در این سخنرانی با قائل شدن تضاد میان ایمان و عقلانیت، تصریح کرد: «اگر پاپ چیزی گفت، ولو اینکه با عقل شما متناقض باشد، شما باید او را به عنوان حجت و به عنوان رئیس نهایی سلسله مراتب روحانیت کلیسایی قبول کنید. می‌گفت: اصلا ایمان یعنی همین. آن‌کسی که می‌فهمد نمی‌تواند ایمان بیاورد. بر سر خانه ایمان نوشته شده است که ابتدا عقلت را کنار بگذار، بعد وارد خانه ایمان شو.» آقاجری با حمایت از اومانیسم تأکید کرد: «نهضت اومانیزم، نهضتی بود که می‌گفت انسان ارزش دارد در مقابل کلیسا، کلیسا خدا را مطرح می‌کرد، برای این‌که به نام خدا انسان را قربانی کند.» آقاجری در جمله‌ای که بعدها بسیار از او نقل شد، با زیر سوال بردن مرجعیت، گفت: «شریعتی می‌گفت رابطه دین‌شناسان با مردم، رابطه معلم و متعلم است، نه رابطه مراد و مرید، نه رابطه مقلِد و مقلَد ... که مردم از او تقلید کنند. مگر مردم ..... که از او تقلید کنند. رابطه معلم و متعلم، متعلم می‌فهمد و بعد عمل می‌کند و سعی می‌کند این فهم‌اش را رشد بدهد تا روزی خودش از معلم بی‌نیاز شود تا بتواند مستقیم مراجعه کند، بفهمد و درک کند. رابطه روحانیت سنتی با عوام، رابطه مراد و مریدی است. رابطه مراد و مریدی؛ یعنی اینکه مراد همیشه مراد باشد و مرید هم همیشه مرید باشد. تا ابد این حلقه بر گردنش باشد، رابطه عالم با مردم، یک رابطه انتقادی است.» اظهارات آقاجری هر چند با استقبال سمپات دانشگاهی دوم خرداد؛ یعنی دفتر «تحکیم وحدت» مواجه شد و برای مدت‌ها فضای کشور به خصوص دانشگاه‌های کشور را با وضع آشوب‌ناکی مواجه ساخت، لیکن مشت نمونه خروار از ایده‌های ساختارشکنانه جریان اصلاحات و ضدیت بنیادین این جریان با «اسلام سیاسی» بود. استقبال یا سکوت جریانات فکری متصل به اصلاحات نسبت به اظهارات آقاجری نشان می‌داد که اساس گفتمان اصلاح‌طلبی که قرار بود «اصلاحات در ساختار» را پیگیری و پی‌ریزی کند، به سرقت رفته و تماما جلوه ضد ارزشی و ضد حاکمیتی به خود گرفته است. بی‌تفاوتی اصلاح‌طلبان نسبت به کشف حجاب شیرین عبادی و سپس استقبال از او در فرودگاه توسط چهره‌های ارشد اصلاحات نظیر ابطحی (معاون پارلمانی خاتمی) بعد از بازگشت از مراسم صلح نوبل، نمونه دیگری از رویکردهای غیر ارزشی اصلاح‌طلبان بود. پس از پایان دوره هشت ساله دولت خاتمی، پروژه استحاله هنجاری نظام و سوق دادن کشور به سمت «اسلام پروتستانی» و ضدیت با «اسلام انقلابی و سیاسی» به شکل رسمی پایان گرفت و در لایه‌های غیررسمی اصلاح‌طلبان (نشریات، محافل فکری و...) ادامه یافت.

نرمالیزاسیون؛ اسم رمز بازگشت به «اسلام پروتستانی»

اصلاح‌طلبان پس از شکست در آوردگاه 88، بازگشتی ائتلافی به عرصه انتخابات 92 داشتند و ضمن هم‌سویی با طیفی از اصولگرایان محافظه‌کار و جریان اعتدالی نزدیک به مرحوم هاشمی، از حسن روحانی حمایت کردند و پس از پیروزی او، سهم قابل توجهی از قدرت را کسب کردند. آن‌طور که سعید حجاریان، اندیشه‌ورز تجدیدنظرطلب، پس از امضای برجام به نشریه اندیشه پویا، گفت، مهم‌ترین پروژه روحانی در واقع نرمالیزاسیون بود. حجاریان در باب این پروژه، گفت: «پروژه روحانی، نرمالیزه‌کردن است؛ اما اصلاح‌طلبی نیست. نرمالیزاسیون و گذر از استثنا به نرمال، درجه‌بندی دارد و مرحله به مرحله صورت می‌گیرد. برخلاف آنچه که برخی می‌گویند شکست روحانی، شکست اصلاح‌طلبان نیست، اگر آقای روحانی شکست بخورد، پروژه نرمالیزه- و به تبع آن پروژه دموکراتیزه- کردن شرایط به تعویق می‌افتد.» هر چند حجاریان در این گفت‌وگو از نرمالیزاسیون تعبیری عمدتا سیاسی و مذاکراتی ارائه داد، لیکن از فحوای آن، تعابیر اجتماعی و فرهنگی نیز مستفاد می‌شد. چنانچه در دولت روحانی، طرح‌ها و پروژه‌هایی نظیر حقوق شهروندی، سند 2030 و ... که منطبق با فلسفه اندیشه‌ای غرب بودند و تجانسی با ارزش‌های اسلام انقلابی نداشتند، به سر و دست گذاشته شدند و تبلیغاتی عظیم حول آنها از سوی اصلاح‌طلبان شکل گرفت.

عوامل داخلی براندازان

با پایان کار دولت روحانی در مرداد 1400 و آمدن دولت سیزدهم، پروژه نرمالیزاسیون اصلاح‌طلبان (بخوانید استحاله سیستماتیک ارزش‌ها) بار دیگر از سطح رسمی به ساحت غیررسمی رجعت کرد. حوادث و ناآرامی‌های پاییز 1401 و حمایت محافل اصلاح‌طلبی از شعار وارداتی و تجزیه‌طلبانه «زن، زندگی، آزادی» و دفاع از مفاهیم قلابی و فیک نظیر «زندگی نرمال»، اوج کارکرد ضد ارزشی اصلاح‌طلبان را به منصه ظهور رساند که می‌توان سرنخ آن را در کنشگری آقاجری، عبادی و حامیان سیاسی آنها در جریان اصلاحات در بیش از دو دهه گذشته جست‌وجو کرد. اصلاح‌طلبان در وقایع سال گذشته با حمایت علنی از مقوله کشف حجاب، عملا به عوامل داخلی براندازان تبدیل شدند. در همین‌باره، خاتمی، رئیس جریان اصلاحات در اظهارنظری عجیب، شعار زن، زندگی، آزادی را «شعار زیبا» دانست.

ظریف و خاتمی در مسیر تجدید نظر‌طلبی

اظهارات اخیر محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه سابق در نکوهش امر آرمانی و گفته‌های چندی پیش محمد خاتمی، رئیس‌جمهوری پیشین درباره حجاب را باید آغاز دور جدیدی از دیالکتیک اندیشه‌ای اصلاح‌طلبان در مدح نرمالیزاسیون و عبور از ارزش‌ها به شمار آورد. نکته جالب اینکه هر دو اظهار نظر، با استقبال گسترده رسانه‌های برانداز مواجه شد. خاتمی اخیرا در جمعی با مستمسک قرار دادن عبارت «حجاب اجباری»، تأکید کرد که نمی‌شود حجاب را به زور در جامعه تحمیل کرد. ظریف نیز پیش‌تر در مطلبی اینستاگرامی ابراز کرد که امر واقعی باید ملاک عمل سیاست‌گذاران قرار بگیرد و در پیش گرفتن امر آرمانی، کشور را به خاک ذلت، آنچنانکه در ترکمانچای تجربه شد، خواهد کشانید. گفته‌های ظریف و خاتمی هر چند به اعتبار فردی آنها بوده، لیکن دامنه جریانی دارد و به نوعی بازتابی از پروژه 26 ساله گفتمان دوم خرداد در ضدیت با اسلام انقلابی، ترویج ناسیونالیسم عاجز و بی‌آرمان و متداول ساختن جامعه فردیت‌گرای بی‌هنجار است.

علیه چپ دهه شصت

آنچه از اقتدار، طی بیش از چهار دهه گذشته نصیب ایران شده، منبعث و نشأت گرفته از مختصات اسلام انقلابی است که هندسه خود را از طرز فکر شجاعانه و مدبرانه امام خمینی(ره) و خلف صالح ایشان حضرت آیت‌الله خامنه‌ای دارد. آنچه ظریف و خاتمی و به طور کلی، کلان گفتمان اصلاحات به دنبال ترویج و نهادینه ساختن آن هستند، یک ایران ضعیف،  مطیع خواست و اراده سیاست‌گذاران غربی است.

هر چند گفته‌های اخیر ظریف و خاتمی را باید نوعی قیام علیه «ارزش‌های چپ» دانست، لیکن چپ دهه شصت مدت‌هاست که از درون‌مایه تهی شده و تنها قالبی عاری از رنگ، روی دستش باقی‌مانده است.

عنان کار جریان چپ به دست مشتی درس‌خوانده خارج افتاده که ایران را الا و لابد از قاب چشمان لاک، روسو، بنتهام و ... می‌بینند و هیچ نسبت و تناسبی با هنجارهای تاریخی ملت ایران ندارند. چپ‌هایی که روزگاری حامی مداخله نظامی ایران در کویت به نفع صدام بودند یا گرایش به مستضعفین عالم از زبان‌شان نمی‌افتاد، اکنون باید پای درس کسانی بنشینند که دم از واقع‌گرایی می‌زنند و آرمان‌گرایی را به‌مثابه امری زائد و غیرضرور به شمار می‌آورند. لوترها و کالوین‌های جریان اصلاحات برای استفاده سیاسی از وضعیت موجود به نفع خود، در حوزه‌هایی مشغول به کار شده‌اند. اینکه ایشان رنسانس خود را در چه موعدی تعیین کرده‌اند، باید منتظر ماند.

البته از نظر سیاسی باید سخنان جدید خاتمی را عبور از مرزهای گفتمانی نظام و انقلاب دانست که پیش‌تر از سوی امثال تاجزاده ترویج می‌شد اما اکنون به مرکزیت اصلاحات رسیده است./صبح نو

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها