خوشچهره: دشمن پیچیده و اتوکشیده میان دانشگاهیان نفوذ کرده است
برخی میگویند اگر در بخش نظامی پیشرفت کردیم به این دلیل بوده که شما سرمایه انسانی عظیمی از دانش آموختگان دارید که بخشی از آنها را در حوزه نظامی استفاده کردید و اگر بقیه سرمایه انسانی خود را هم وارد بقیه بخشها میکردید، طبیعتاً برای آنها هم این اتفاق میافتاد.
ژنرال مکنزی، فرمانده سابق سنتکام در نشستی که در مرکز مطالعات امنیتی و نظامی سیاستهای خاور نزدیک در واشنگتن برگزار شد، با اشاره به پیشرفتهای شگفتانگیز ایران در حوزههای دفاعی از جمله موشکی و پهپادی تأکید کرد «بر این باورم که این توانمندیهای پهپادی و موشکی ایران نشانگر نگینهای جواهرات ایرانیان است» نگینهایی که موجبشده متخصصان نظام سلطه هر جایی که برخوردی با آنها داشتهاند، انگشت تحیر به دندان بگیرند و بر پیشرفتهای علمی ایرانیان اعتراف کنند، در کنار اینکه نشان از قدرت شگرف علمی کشور دارد، این سؤال را ایجاد میکند که چرا این قدرت علمی در دیگر حوزههای زندگی روزانه مردم به منصه ظهور نمیرسد، در حالی که در بسیاری از کشورهای غربی و شرقی سرریز این قدرت نظامی به زندگی مردم نیز وارد شده و تولیدات در این حوزهها را هم ارتقا میبخشد.
برای پاسخ به این سؤال به سراغ یکی از چهرههای شناختهشده حوزه مدیریت استراتژیک رفته ایم و با محمد خوش چهره، نماینده سابق مجلس، استاد دانشگاه تهران و دارای دکترای توسعه و برنامهریزی اقتصادی از دانشگاه استرثکلاید انگلستان این موضوعات را مورد بررسی قرار داده ایم. بخش اول این گفتگو سه شنبه ۱۱ اردیبهشت در همین صفحه منتشر شد و در ادامه بخش دوم گفت وگوی «جوان» با خوشچهره ارائه میشود.
برخی میگویند اگر در بخش نظامی پیشرفت کردیم به این دلیل بوده که شما سرمایه انسانی عظیمی از دانش آموختگان دارید که بخشی از آنها را در حوزه نظامی استفاده کردید و اگر بقیه سرمایه انسانی خود را هم وارد بقیه بخشها میکردید، طبیعتاً برای آنها هم این اتفاق میافتاد.
اینکه ما سرمایههای عظیم انسانی به عنوان یک عامل پیشرفت و ترقی رو به جلو داریم در آن شکی نیست، اما قطعاً یک چیزی را که نسبت به آن غفلت میکنیم این است که در یک فضای گل و بلبلی نیستیم و در فضایی هستیم که تحریم بودیم و اتاقفکرهای آنها علیه ما اتاق جنگ است، یعنی در کنار سیاستهای غلط و ناپخته برخی از دولتها و مجلسها که معیشت و معاش برخی از قشرهای مردم را تحتتأثیر قرار میدهد از خارج کشور نیز شیطنتهایی انجام میشود.
بعضی جاها اجرا توسط افراد غافل انجام میشود و نفوذیهای کنار آنها هم موجب شدهاند تا فرد راه و چاه را از هم تشخیص ندهد. در نتیجه فضای تولید ملی، پول ملی و نیازهای اساسی مردم مانند خوراک و پوشاک را مورد هدف قرار دادند. من شک ندارم اتاقهای فکر و جنگ سیای ای، موساد، اینتلیجنس انگلیس و فرانسه و مانند آنها در این جاها فعال هستند.
این اتاقفکرها فقط در حوزههای امنیتی و سیاسی فعال هستند؟
نه اینگونه نیست فرهنگی هم هست که در موضوع سلبریتیها نشان داده شد و حتی روی ورزشکاران هم نفوذ کردند. در این شرایط قبل از اینکه تقصیر سلبریتیها باشد، تقصیر مسئولان ماست که اجازه دادند، کار نکردند و تشخیص ندادند که اینها طعمه هستند از طرف دیگر بعضی از اینها سلبریتیها هم از نظر فکری ساده هستند دوست دارند مثلاً اسکار بگیرند و وعدههای آسمانی که به آنها میدهند باورشان شدهاست، دشمنان هم میبینند اینها میتوانند مرجع باشند و مقابل نظام ایستادهاند.
همه این موارد به دو دلیل است یکی اینکه در خصوص جلوگیری از نفوذ روی سلبریتیها برنامهریزی نشده و دیگری اینکه سازمان یافته از قبل روی آنها کار شده است همانطور که روی نخبگان دانشگاهی هم کار میکنند خیلی هم پیچیده و اتوکشیده این کار را انجام میدهند که کمتر میتوان آن را تشخیص داد که استاد کنار تو چگونه دارد تو را ناامید میکند و از طرف دیگر با وعدههای مختلف برای بیرون از کشور رفتن تشویقت میکند؛ تازه این برای استاد به استاد است وگرنه برای استاد به دانشجو که اوضاع خیلی بدتر است. یک فضای اینگونه موجب شده تا من به هیچ کدام از دولتهای بعد از جنگ نمره خوبی ندهم.
این موارد را به دولت فعلی نیز گفتهاید؟
رئیسجمهور نخبگان اقتصادی را دعوت کردهبود و در همان نشست به او گفتم یک چشم من برای شما گریان و یکی خندان است، خندان از اینکه یکپارچه شدید مجلس، دولت و قوه قضائیه همه یکی شدید ولی چشمم گریان است که اگر شما از پس مأموریت، وظایف، هدفها و کارهای وعده داده شده برنیایید، دیگر نمیگویند دولت بلکه میگویند نظام و اسلام و به همین دلیل شما حق اشتباه ندارید ولی متأسفانه هنوز این اشتباه در انتخابها و اولویتبندیها اتفاق میافتد، البته دارند تلاش میکنند و در اینکه سالم هستند و روحیه اصلاح دارند، شکی نیست وگرنه وای به حال اینکه انسان محدودنگر، خام خیال و ساده انگار باشد اینجاست که شیطانهای نفوذی سرویسهای اطلاعاتی از پشت سر بر انسان مسلط میشوند.
بالاخره قبول دارید که در حوزه نظامی افراد به خوبی جذب شدند و در دیگر حوزهها نه؟
اینکه پیشرفتهایی در حوزه نظامی اتفاق میافتد، فقط به صرف جذب نیست، انگیزهها هم مهم است که بتوانند افراد باانگیزه، غیرتی و سالم را پیدا و از آنها استفاده کنند، بعد هم جریانات حفاظت در مورد آنها مراقب بودند. در سیستمهای نظامی همه جا ضداطلاعات و حفاظت اطلاعات دارند که موجب میشود این افراد تا میتوانند دچار اعوجاج و مانند آنها نشوند و، چون خودشان هم از اول سالم بودند اینگونه نشدند ولی در بخشهای دیگر هر آدم توانمندی را در صنعت یا جاهای دیگر میدیدند یا میزدند یا جذب خارج میکردند.
خیلی از افراد خوبی که وارد حوزه صنعت شدند نوع نامناسب رفتار، حقوق و دستمزد موجب پراندن آنها شد، البته در مورد همه این گونه نبود ولی این مسائل در نتیجه فضای جنگی است که ایجاد شده و مسئله بعدی عدم باور دولتها به رونق پایدار و جدی تولید است.
بالاخره این نیروها تربیت شدند برای اینکه تولید ناخالص ملی ما را بالا ببرند، ولی تولید ملی ما هر چه جلوتر میرویم در خیلی از جاها فشلتر شدهاست، مثلاً وقتی شما نگاه میکنید در صنایع الان بیشتر سرمایه گذاریها در خام فروشی نفت، میعانات گازی، پتروشیمی و مانند اینهاست که چرخهای اصلی اقتصاد را میچرخانند وگرنه رکود سنگین در مسکن و کارخانجات دیگر وجود دارد، مثلاً پوشاک مردم عمدتاً وارداتی است در صورتی که بخش زیادی از این پوشاک قبل از انقلاب و اوایل انقلاب با کیفیتهای بالا داخلی بود ولی یک جریان سازمان یافتهای تولید ملی را هدف قرار داده که متأسفانه از دید خیلی از نمایندگان و دولتمردان دور است. من این حرفها را در مجلس هفتم هم زدم که رفع موانع از سرراه تولید باید باشد که موانع شامل مواردی است که یک لیست بلند دارد.
برای حل این مشکلات مدل اقتصاد باید دولتی باشد یا بازاری؟
برخی فکر میکنند بازار خوب است و برخی هم فکر میکنند دولت خوب است، در حالی که نه دولت خوب است نه بازار. در دنیا همه مداخلات دولت در بازار را هم قبول دارند، در حالی که اینجا به شکل مداوم گفته میشود که دولت نباید مداخله کند. اصل مداخله پذیرفته شده ولی شیوه آن فرق میکند که بیاید تصدیگری کند، مالکیت داشته باشد یا نظارت و هدایت داشته باشد. مسائلی از این دست در داخل به خوبی تعریف نشده و زمانی که میگویید فلان چیز میبینید که از ردههای مختلف میگویند اگر همه چیز دست بخش خصوص باشد درست میشود در حالی که اقتصاد ایران انفال سنگینی دارد، نفت و گازی دارد که متعلق به حکومت است و بعد از آن هم سرمایه گذاری سنگینی نیاز دارد که اصلاً بخش خصوصی نمیتواند این کارها را انجام دهد، البته اگر بعداً توانمند شد، بیاید ولی اصل ۴۴ را دیدیم که چگونه به بخش خصوصی واگذار شد و هدف دریافتکنندگان اصلاً رونق و پیشرفت نبود، بلکه فقط دنبال گوشت لخت میگشتند. همان کارخانه نیم بند با ۵۰ یا ۶۰ درصد راندمان را تعطیل و نیروهای کار آن را هم بیرون کردند تا از زمین و اموال آن استفاده آنچنانی کنند.
در مجموع مفاهیم به خوبی تعریف نشده که الگوی ایران باید دولت بازار باشد، حالا دولت ۲۰ درصد یا ۸۰ درصد بازار باید دستش باشد نیز بستگی به شرایط دارد؛ مثلاً در زمان جنگ، چون صاحبان صنایع فرار کردهبودند، صنایع مصادر شده و زیر نظر بنیاد مستضعفان و چند تا از جاهای دیگر شد، فضا متفاوت بود و کلاً در زمان جنگ دولتها در اقتصاد مداخله میکنند؛ یعنی مثلاً در زمان جنگ اول و دوم جهانی امریکا و انگلیس آمدند کارخانههای بخش خصوصی خودرو را در اختیار گرفتند و پلتفرم آنها به جای خودرو که کالای لوکس و رفاهی بود، تبدیل به تانک، نفربر، زرهپوش و دیگر ادوات نظامی و مانند آنها شد. همانطور که در زمان جنگ مداخلات دولت اضافه میشود، در زمان تحریمهای شدید نیز باز این مداخلات اضافه میشود و اینگونه نیست که بتوانید ارز را برای کالاهای لوکس و مانند آن تخصیص داد، بلکه ارز باید در اختیار دولت برای مصارف اصلی قرار میگیرد.
این فضایی که تشریح کردید به این معنا نیست که فضا برای کار جوانان تحصیلکرده مهیا نیست؟
کجفهمیها در کنار شیطنت دنیای سلطه و سرویسهای اطلاعاتی آنها و همچنین نفوذیهای متأثر از دنیای سلطه در دانشگاهها و بعضی از افراد غافل و جاهل، فضای ناامیدی را در کشور ایجاد میکنند وگرنه الان اگر کسی در ایران ظرفیت داشتهباشد، مخصوصاً در این شرکتهای دانش بنیان موفق است، منتها، چون دانش بنیان تعریفنشده و بدون درک صحیح هرکسی که در صنعتی شریف یک کالا یا فنی را تولید کرده فکر میکنیم نوآور است به مشکل میخورند؛ باید بدانیم هر کسی چیزی اختراع کرد نمیتواند بیزینس آن را هم بداند و این کار کسی دیگر است. اینجا هر کسی که چیزی اختراع میکند میگوییم برو کارخانه راه بینداز بعد هم میگوییم که پول ندادند و آنها اینگونه کردند در حالی که معلوم است که بازاریابی نمیشناسد و نمیتواند رقابت کند؛ این اشکالاتی است که در تصمیمگیریها داشتیم.
در مورد مدیریتهای دولتی که اشارهای نسبت به آن داشتید، باید وضعیت چگونه باشد؟
وقتی نافرمانی خدا را میکنیم، کشور عقب میرود، نافرمانی هم در احاله مسئولیت به افراد نااهل است. خداوند امر و فرمان کم داده ولی اگر داده باشد و انجام ندهیم، یعنی نافرمانی شدید کرده اید، یکی از آن فرامین این است که «انالله یامرکم ان تؤدوا الامانات الى اهلها» یعنی خدا دستور میدهد که واگذاری مسئولیتها به اهلش باشد.
وقتی تئوریهای نوین مدیریتهای دکتری درس میدهیم، جلوههایی از اهمیت تواناییها ذکر میشود. مولای متقیان حضرت علی (ع) میفرمایند که مسئولیت امانت است، معلم دبستان موضوع امانتش دانشآموز و پرستار موضوع امانتش بیمار است، نماینده ۲۵۰ هزار نفر به او تفویض اختیار کردهاند، استاد دانشگاه، وزیر، وکیل و رئیسجمهور همگی مسئول هستند و بر همین اساس مسئولیت باید به اهل داده شود و اهل هم طبق آیات قرآن با صراحت اعلام شدهاست. وقتی حضرت یوسف میخواهد مسئولیت را بگیرد، بیان میکند که «انی حفیظ علیم» یعنی من عالم و حافظ هستم یا دختران شعیب که حضرت موسی را به پدرشان معرفی میکنند، میگویند که قوی و امین است یا در داستان حضرت سلیمان وقتی آن فرد میخواهد عرش ملکه سبا را بیاورد، میگوید من قوی و امین هستم، حال اگر دقت کنیم دولتها بعد از جنگ فقط به یک طرف متمایل شدهاند، دولت سازندگی در ابتدا تحت عنوان تکنوکراتها تأکیدش این بود که این فرد دکتر یا فلان است و به سلامت فرد کمتر توجه شدهبود که انحرافات از آنجا شروع شد و البته این افراد خطرناکتر هم هستند «چو دزدی با چراغ آید گزیدهتر برد کالا» بعد همینطور که آمدیم جلو به اسم عدالت و مهرورزی میگوید مدرک و اینها کاغذپاره است و من انقلابی و جبههای میخواهم بعد معلوم میشود که راست هم نمیگوید، چون موج اولی که انقلابی بودند همینطور از صحنه خارج شدند و کلی از وزرایش را کنار گذاشت و حتی کار به جایی رسید که اگر آقای صفارهرندی را هم کنار میگذاشت، کابینه باید یک بار دیگر از مجلس رأی اعتماد میگرفت.
همه این موارد به معنای نافرمانی بود و شما کار را به اهلش ندادی و این انحرافات ایجاد شد، الان هم این انحرافات را داریم و دوستان نباید اشتباه کنند همین که یک نفر پاکدست و مانند اینهاست کافی است، خیر شما دارید فردی را برای وزارتخانهای منصوب میکنید که در این وزارتخانه باید فکر کنی در آن نفوذی هست و مورد توجه میزهای امنیتی سرویسهای خارجی قرار دارد. این افراد اولویتها و راه و چاه را برای این مدیر عوض میکنند همانطور که در ارز، خودرو، مسکن و خیلی از چیزها دیدیم که چه تصمیمات ناپختهای گرفته شد.
بنابراین مهم است که در مورد توانایی افراد دقت شود، شرط لازم این است که فرد سالم باشد ولی شرط کافی توانایی ها، قابلیت ها، تخصص، هوشیاری نسبت به زمان است که مقام معظم رهبری نیز اخیراً اشاره کردند. وقتی فرد پرت باشد در مقابل دشمن هم نمیتواند بایستد ولی اگر عالم باشد دشمن شناسی خوبی هم میتواند پیدا کند که آنها چطور در حوزههای مختلف میتوانند به آن سازمان یا وزارتخانه ضربه بزنند.
منبع: روزنامه جوان
دیدگاه تان را بنویسید