سلیمینمین: افروغ انسان آزاده ای بود
چرا راه و مسیر افروغ از مهدی نصیری جداست؟
نصیری نماد یک فرد بریده از آرمان هاست که به صورت کامل به آرمان های گذشته خود پشت کرده در حالی که افروغ در مسیر رسیدن به آرمان ها نقد درون گفتمانی را توصیه می کرد.
به گزارش سایت فردا، به نقل از روزنامه صبح نو، وجه همزمان به امر آرمانی و واقعی، موضوعی است که بسیاری از روشنفکران و اهل تفکر، از عهده آن عاجزند. عدهای با غلتیدن افراطی در وادی واقعیت، از آرمانها دست میشویند و اصول را زیر سوال میبرند و عدهای دیگر برعکس، آنچنان غرق در آرمانهای انتزاعی میشوند که واقعیت برایشان دور ریختنی تصور میگردد. مرحوم دکتر عماد افروغ از جمله متفکرانی بود که راه میانه را انتخاب کرده بود و در عین ایستادگی انقلابی روی اصول اصیل، هیچگاه از توجه به واقعیتها و کاستیهای آن و دادن راهحل، روی نگرفت.
این در حالی است که افرادی نظیر نصیری، نماد کسانی هستند که واقعیتزده بوده و با پشتکردن به آرمانها و گرفتن ژست اپوزیسیونی، تلاش دارند برای خودشان مخاطب و دنبالهکننده فیک بسازند.
نصیری نماد یک فرد بریده از آرمان هاست که به صورت کامل به آرمان های گذشته خود پشت کرده در حالی که افروغ در مسیر رسیدن به آرمان ها نقد درون گفتمانی را توصیه می کرد.
افروغ در مسیر حقیقتخواهی، افراط و تفریط نداشت و در عین پذیرفتن ضررها و تهمتها، حاضر به ترک دفاع از ایمانش نمیشد. پس از درگذشت دکتر افروغ، برخی نیروهای مدعی، هجمههایی را علیه او ترتیب دادند و آن مرحوم را به تذبذب در رویکرد و کلام و عدول از آرمانهای انقلابی، متهم ساختند. در این رابطه با عباس سلیمینمین، دوست و یار دیرینه مرحوم افروغ، شخصیت این روشنفکر انقلابی را واکاوی کردیم.
عباس سلیمینمین، کارشناس و تحلیلگر مسائل سیاسی در گفتوگو با «صبحنو» به تحلیل و ارزیابی هجمههای وارد شده درباره مواضع و نظریات مرحوم عماد افروغ پرداخت و اظهار کرد: ما چندان نباید در دام کسانی بیفتیم که برای اهداف سیاسی، دست به هر کاری میزنند. وقتی فردی در قید حیات نیست که از خودش دفاع کند، طبیعتا حرفهایی زده میشود که البته این مساله تنها به آقای افروغ هم اختصاص ندارد و درباره دکتر شریعتی هم شاهد چنین مسالهای بودیم. وی افزود: برای مثال درباره دکتر شریعتی گفته میشد که اگر او در قید حیات بود، امروز در برابر نظام اسلامی میایستاد، در حالی که دکتر شریعتی یکی از تبیینگران نظام دینی است و آثار او به حدی در این زمینه زیاد است که هیچکس نمیتواند این مساله را رد کند. سلیمینمین ادامه داد: در حوزه تاریخی، فرض، معنایی ندارد که بگوییم اگر فردی امروز در قید حیات بود، از مواضع سیاسی یک گروه خاص حمایت میکرد. پاسخ به این مساله این است که این اگر گفتنها، هیچگاه در تاریخ معنایی ندارد و ممکن است که اگر آن فرد در قید حیات بود، صد درجه مخالف این مواضع را اتخاذ میکرد. در نتیجه این شیوهای است که ما خیلی نباید در دام آن بیفتیم. سلیمینمین گفت: مرحوم آقای افروغ در این زمینه از سابقه طولانی برخوردار هستند و در جریان اصلاحات در برابر کسانی که تلاششان زیرسوال بردن ارزشهای نظام بود، محکم ایستاده و با حضور در دانشگاههای مختلف، از آرمان خود دفاع کرده و در برابر اینگونه هجمهها محکم ایستادگی کردند.
وی ادامه داد: در خارج از کشور شاهد هستیم که در برابر نیروهای التقاطی یا متمایل به افکار غیردینی محکم میایستاد و به هیچ وجه انسان مذبذبی نبود که هر لحظه به رنگی دربیاید که امثال آن را در آقایانی همچون صادق زیباکلام شاهد هستیم که گاهی مواضع سوسیالیستی و برخی مواقع مارکسیستی میگیرد. وی با بیان اینکه آقای افروغ، شخصیت ثابتی داشتند گفت: اینکه من با این صراحت در اینباره سخن میگویم، چون من از نزدیک با ایشان محشور بوده و شاهد این مساله بودم که ایشان همواره در برابر جریان التقاط میایستاد و در سال 58 زمانی که برای گذراندن دوران دکترا در کشور انگلستان حضور داشتم، به همراه آقای افروغ در تظاهراتی ضدآمریکایی مقابل سفارت این کشور در لندن حضور پیدا کردیم که در نهایت نیز منجر به دستگیری تعدادی از دانشجویان ایرانی از جمله بنده و آقای افروغ شد و توفیق داشتم که مدتی را در زندان انگلستان با ایشان در یک سلول بگذرانم و با هم اعتصاب غذا کردیم. تحلیلگر مسائل سیاسی گفت: در آن زمان، خیلی با همدیگر حرف میزدیم و بحث میکردیم و بسیار به همدیگر نزدیک بودیم. در نتیجه، این سواستفادهها درباره افرادی که در قید حیات نیستند، همواره وجود داشته و نباید برای آن اهمیتی قائل شد. البته شخصیت آقای افروغ اینگونه نبود که به راحتی از خطای مدعیان دفاع از اصول، بگذرد که بسیار کار درستی بود. علیرغم اینکه در مجلس هفتم، رئیس کمیسیون فرهنگی بود اما در برابر خطاهای جریان اصولگرا بهویژه مدعیانی که بسیار تنگنظر هستند، محکم میایستاد، به حدی که واکنش آنها را برمیانگیخت و باعث شد آنان، او را از ریاست کمیسیون بردارند. برای مثال در مورد کتاب «پرسمان صلح» از چندین شخصیت خواستیم که نظریاتشان را درباره این کتاب بیان کنند که ایشان نظرشان را صریح بیان کردند و ما نظر مرحوم افروغ را چاپ کردیم و این صراحت کلام ایشان مثالزدنی بود.
وی به این سوال که نیروهای سیاسی باید چه رویکردی را در پیش بگیرند که در عین آرمانگرایی، به سمت تفریط نروند، پاسخ داد و گفت: اگر فرد به دنبال پست و موقعیت نباشد، این حریت را خواهد داشت و ایشان میدانست اگر با برخی نظریات افراد کمتحمل و کمظرفیت مخالفت کند، او را از ریاست کمیسیون فرهنگی کنار خواهند گذاشت، ولی این مساله برای او اهمیتی نداشت و حق را به حقیقت در کلام و عملش میداد و این مساله را عملیاتی کرد.
سلیمینمین خاطرنشان کرد: طبیعتا آنچه در این زمینهها به یک فرد حریت میدهد، دخیل نکردن منافع شخصی است و اگر فردی این کار را انجام دهد، قطعا میتواند حریت داشته باشد و هر جریانی که باشد، اگر انتقاداتی هم به آن جریان وارد باشد، با حریت تمام انتقادات را مطرح میکند که مرحوم افروغ همین کار را کرد و انتقادات خودش را بهطور صریح اعلام کرد.
دیدگاه تان را بنویسید