«فردا» گزارش می‌دهد: فاز دوم دیپلماسی چینی ها در غرب آسیا

دو انگیزه کوتاه‌مدت و بلندمدت چینی‌ها در غرب آسیا

کد خبر: 1211566

چینی ها قصد دارند طبق هدفگذاری قبلی خود، تا سال 2032 به قدرت اقتصادی برتر دنیا تبدیل شوند.

دو انگیزه کوتاه‌مدت و بلندمدت چینی‌ها در غرب آسیا

گروه سیاست سایت فردا: پس از گام موثرچینی ها در واسطه گری میان ایران و عربستان سعودی، قطعا چینی ها در صدد ایجاد نوعی پیوند میان دغدغه های اقتصادی و سیاسی خود در منطقه غرب آسیا هستند. پکن به این نتیجه رسیده است که میانجی گری موثر در نظام بین الملل، یکی از ابزارهای مواجهه با واشنگتن محسوب می شود. فراتر از آن، تشدید نقش واسطه گری چینی ها در بحرانهای بین المللی منجر به از بین رفتن تصویرسازی مخدوش کاخ سفید و وزارت خارجه ایالات متحده نسبت به پکن به شمار می آید.

مروری بر دغدغه ها و انگیزه های چین در واسطه گری میان تهران و ریاض نشان می دهد که پکن قصد تقویت جایگاه و موقعیت خود در منطقه غرب آسیا را به مثابه یک الزام راهبردی( و نه صرفا تاکتیکی) مدنظر قرار داده است.

دراین خصوص، دو انگیزه کوتاه مدت و بلندمدت چینی ها را باید در نظر گرفت:در بعد کوتاه مدت،چینی ها پس از رد طرح12ماده ای صلح پکن در جنگ اوکراین ( از سوی اعضای ناتو) در صدد یک مانوردیپلماتیک در نظام بین الملل بودند که واسطه گری در انعقاد توافق تهران -ریاض این فرصت را برای چینی ها فراهم ساخت. بی دلیل نبود که درجریان سفر اخیر رئیس جمهور کشورمان به چین، مقامات ارشد این کشور طرح پیشنهادی واسطه گری میان تهران و ریاض را ( با هماهنگی قبلی مقامات سعودی) ارائه کردند و این پیشنهاد، با موافقت تحسین برانگیزکشورمان مواجه شد.

اما انگیزه بلندمدت چین، به ارزش و اهمیت حوزه غرب آسیا در معادلات جهانی باز می گردد. چینی ها قصد دارند طبق هدفگذاری قبلی خود، تا سال 2032 به قدرت اقتصادی برتر دنیا تبدیل شوند. با توجه به ارتباط مستقیمی که میان گزاره های "امنیتی" و "اقتصادی" در حوزه روابط بین الملل وجود دارد، چینی ها تبلور"ثبات امنیتی در غرب آسیا" را یکی از پیش شرطهای حرکت رو به جلوی خود درمسیر برتری اقتصادی قلمداد می کنند. از سوی دیگر، واسطه گری چین در منطقه غرب آسیا ، منجر به نقش آفرینی بیشتر پکن در این حوزه جغرافیایی و استراتژیک حساس می شود وهمین مسئله، وزن و قدرت مانور آمریکا را در برابر چین طی سالهای پیش رو کاهش خواهد داد. این همان موضوعی است که چینی ها در سیاستگذاری راهبردی خود دنبال می کنند: مهار چند جانبه  بازی آمریکا از طریق حضور فعال در آوردگاههای بین المللی و ایفای نقش یک بازیگر ثبات ساز در حوزه روابط بین الملل.

قبلا مقامات آمریکایی تلاش داشتند با اقدامات سلبی خود علیه پکن در حوزه دیپلماسی رسمی و عمومی، چین را بازیگری زیاده خواه و طغیانگر در جهان سیاست نشان دهند. آنها حتی تمایل ذاتی چینی ها مبنی بر تحقق هژمونی اقتصادی این کشور بر نظام بین الملل را مصداق یک خطر استراتژیک برای جهانیان قلمداد می کردند.اما نقش آفرینی جدید پکن در تحولات بین المللی این تصویرسازی را به چالش کشیده است. اکنون آمریکایی ها علاوه بر نفوذ اقتصادی چین، باید با نفوذ سیاسی آن نیز در برخی مناطق از جمله غرب آسیا مواجه شوند. این مواجهه برای مقامات کاخ سفید در زمان حال و آینده آسان نخواهد بود، خصوصا آنکه هژمونی منطقه ای آمریکا طی سالهای اخیر به صورتی قابل توجه به چالش کشیده شده است. بدون شک طی هفته ها و ماههای آینده، شاهد اقدامات اشکارتری از سوی آمریکا در راستای تحقق سیاست مهار همه جانبه پکن خواهیم بود، اگرچه چینی ها نشان داده اند که با ابتکارعمل در عرصه روابط بین الملل و عدم محدودسازی بازی خود به شرق آسیا، اجازه تکمیل پازلهای ضد چینی دولت و وزارت خارجه ایالات متحده آمریکا را به سادگی نخواهند داد.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها