گفتوگوی «فردا» با محمدرضا باهنر (بخش اول)
به روحانی گفتم کنار نکش/ احمدینژاد گفت «باهنر خبری از نقدهایت به من نیست»/ لاریجانی میگوید قصد ورود به انتخابات را ندارم
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: یکی از اشکالات ما این است که رقبای خود را به رسمیت نمی شناسیم، یعنی هر کس رقیب ما شد، نگاه مان این است که باید از روی او عبور کنیم، در حالیکه این رقابت ها شادابی سیاسی را پدید می آورد و مسابقه در خیرات ایجاد می کند.
گروه سیاسی فردا: محمدرضا باهنر از سیاسیون باسابقه و تأثیرگذار بعد از انقلاب بر معادلات مختلف است. گرچه او دیگر مسئولیت اجرایی یا تقنینی حضور ندارد اما همچنان نظرات و دیدگاه هایش نشان می دهد در عرصه سیاست داخلی فعال است و نقش آفرینی میکند. با او درباره موضوعات مختلف دنیای سیاسی به گفتگو نشستیم.
بخش اول گفتگوی فردا با محمدرضا باهنر رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام را در ادامه بخوانید.
*****
روحانی گفت دفتر ندارم
آقای روحانی بعد از ریاست جمهوری دوره سکوت داشت اما به تازگی و در این ایام درباره موضوعات سیاسی اظهارنظر میکند، جلسات او با افراد و گروه های مختلف بیشتر رسانه ای می شود، برخی این موضوع را نشانه ای از ورود نرم آقای روحانی به عرصه انتخابات آینده مجلس یا ریاست جمهوری تحلیل می کنند، نظر شما چیست؟
کمی وسیع تر به این موضوع نگاه می کنیم. بعد از پایان دوره ریاست جمهوری آقای روحانی جزء اولین کسانی بودم که با او تماس گرفتم و گفتم «می خواهم بیایم و با شما گپ بزنم». آقای روحانی گفت «من دفتر ندارم»، بالاخره قرار دیدار را در منزل ایشان گذاشتیم و 2 ساعتی نیز با هم گپ زدیم. البته دوستان دیگر همچون آقای جهانگیری، آقای زنگنه، آقای رحمانی فضلی را نیز از اعضای کابینه دولت گذشته دیدم. شاید جزء معدود تشکل های منصوب به اصولگرایی بودیم که بعد از دولت آقای روحانی بیانیه دادیم و ضمن تشکر از خدمات، به دو یا سه اشکال های کار آن دولت نیز اشاره کردیم.
در یک نظام مردمسالار دینی مبتنی و متکی بر رأی مردم باید به انواع و اقسام تفکرات و گرایش ها میدان کار بدهیم. اتفاقا از توصیه هایی که به آقای روحانی داشتیم این بود که «آقای روحانی کنار نکش و در صحنه باش». این خوب نیست که روسای جمهور و روسای مجلس بعد از پایان مسئولیت بروند و در خانه بنشینند. اگر 3 یا 4 حزب قدر داشتیم، اینها در صحنه می ماندند، رقابت می کردند و مسابقه در خیرات می گذاشتند اما متأسفانه چون این احزاب را نداریم، آدم ها سمبل گرایش های سیاسی شدند و خوب این آدم ها حذف می شوند.
همان روزهای اولی که آقای روحانی رئیس جمهور شده بود، قبل معرفی وزرایش به مجلس دو توصیه به ایشان کردم. نخست آنکه هر مسئولی را انتخاب می کنید به او بگویید «پول نداریم، اگر می توانی خلق ثروت کنی، بیا و قبول مسئولیت کن». توصیه دوم آن بود که «به جز بنی صدر که از ایران رفت و شهید رجایی که الان در میان ما نیست، شما با بقیه روسای جمهور سابق مشکلی نداری-البته شاید قدری با احمدی نژاد مشکل داشته باشی-، همت کن روسای جمهوری بعد از انقلاب را دور هم جمع کن تا ماهانه یک جلسه بگذارید و با هم گپ بزنید. البته با حضرت آقا هماهنگی نکردم ولی اگر شما چنین جلسه ای را برگزار کنید و به رهبر معظم انقلاب نیز بگویید هر سه ماه یک بار نیز می خواهیم این جلسات را در محضر شما به عنوان یکی از روسای جمهور سابق برگزار کنیم، اطمینان بالایی دارم که حضرت آقا از این نشست استقبال می کند. این رویکرد را از اعضای کابینه و استانداران نیز بخواه که دنبال کنند یعنی مسئولان قبل خود در آن جایگاه را دور هم جمع کنند و ماهیانه جلسه بگذارند. معتقدم از این جلسات خیلی برکت درمی آید چون به جای آنکه مسابقه در تخریب باشد مسابقه در برکات و خیرات می شود.»
در مجموع اینکه آقای روحانی قصد و نیتش از برگزاری این جلسات چیست؛ آیا می خواهد وارد انتخابات مجلس یا انتخابات ریاست جمهوری آینده شود؟ آیا می خواهد در عالم سیاست بماند یا نماند؟ هیچ خبر یا تحلیلی ندارم اما از اصل این کار خیلی استقبال می کنم که مسئولان سابق از صحنه کنار نروند، در میدان باشند، کار دولت مستقر را رصد و نقادی کنند و پیشنهاد دهند. آقای ناطق از عرصه سیاسی کنار کشیده است اما بارها و بارها از ایشان خواستم که کنار نکشد. این اتفاق که دائم فضا به سرعت خالی شود، خوب نیست. گرچه یکسری افراد جوان و پرنشاط می آیند و صحنه را پر می کنند اما تکیه گاه این افراد باید تجربیات گذشته باشد.
یادم هست به آقای احمدی نژاد در زمان ریاست جمهوری اش می گفتیم «یکسری نیروی قوی در دولت بیاور» اما او می گفت «خیر، من ژنرال نمی خواهم، سرباز می خواهم» در حالیکه حکومت را نمی شود با سرباز اداره کرد، اتفاقا حکومت را باید با ژنرال ها اداره کرد. در بسیاری کشورها وقتی مسئولان ارشد مثل روسای جمهور دوره مسئولیت شان تمام می شود، اتاق فکر حاکمیت می شوند تا به مسئولان حاضر در قدرت پشتیبانی فکری بدهند.
از الان نمیتوان گفت لاریجانی و روحانی برای انتخابات 1404 میآیند یا نه
آقای لاریجانی نیز گرچه کم اظهارنظر انجام می دهد اما درباره موضوعات مهم و مورد توجه جامعه طرح دیدگاه می کند، شما به لحاظ سیاسی خیلی به آقای لاریجانی نزدیک هستید، آیا او برای انتخابات ریاست جمهوری سال 1404 قصد فعالیت سیاسی دارد؟
من و آقای لاریجانی گاه گاهی همدیگر را می بینیم و گپ می زنیم. این طور نیست که آقای لاریجانی کنار کشیده باشد و بگوید «کاری به خیر و شر مملکت ندارم». امثال من و آقای لاریجانی برای ذره ذره ارتقای نظام دل مان می تپد، قصه می خوریم، شاد می شویم. آخرین خبری که دارم و از آقای لاریجانی سئوال کردم، منکر است و می گوید «قصد ورود مجدد به عالم سیاست و انتخابات ندارم» اما در عالم سیاست هیچ کدام از این حرف ها پایدار نیست چون احزاب قدر نداریم، فضای سیاسی 2 تا 3 ماه مانده به زمان انتخابات شکل می گیرد، یک دفعه از دل معادلات، اظهارنظرها و حرکات مختلف فرد جدیدی مطرح و پیروز انتخابات
می شود مثلا آقای خاتمی، آقای احمدی نژاد و آقای روحانی 2 ماه قبل از انتخابات فضایی در عرصه سیاسی شکل گرفت و آنها رئیس جمهور شدند بنابراین از الان نمی توان گفت آقای روحانی می خواهد برای انتخابات ریاست جمهوری 1404 بیاید یا نمی خواهد بیاید؛ آقای لاریجانی قرار است بیاید یا قرار نیست بیاید. الان از هر کس می پرسیم می گوید «خیر ما نیستیم»، شاید هم تا ابد به صحنه انتخابات نیایند اما یکدفعه هم شاید فضایی شکل بگیرد و تصمیم بگیرند که کاندیدا شوند. در مجموع ساحت سیاست در ایران از حالا اصلا قابل پیش بینی نیست.
شما که با آقای لاریجانی گعده و گپ و گفت دارید، هم اکنون نگاهش درباره راهکار برون رفت از مشکلات کشور چیست؟
من نمی توانم نظرات ایشان را بگویم.
به نظر شما اقبال به آقای لاریجانی به نسبت سال 1400 که حامی دولت روحانی بود بیشتر شده است؟
این مسائل را براساس یک خبر یا دیدگاه یک شخص نمی توان تحلیل کرد. باید درباره این موضوعات بین جامعه و نخبگان نظرسنجی علمی شود تا یک ماکتی از در آن برآید که بازتاب دیدگاه کل کشور باشد.
رئیسجمهور 200 ژنرال قدرتمند میخواهد نه سرباز
برخی منتقدان دولت می گویند که اقبال به دولت نسبت به اواسط سال 1400 تغییر کرده و توقع مردم بیشتر بوده است. شما چگونه فکر می کنید؟
اصولا مسئولیت اجرایی در کشورما کمتر اتفاق می افتد که رشد محبوبیت ایجاد کند چون مشکلات و گرفتاری ها خیلی زیاد است. البته الان نمی خواهم وارد ارزیابی عملکرد دولت آقای رئیسی شوم، با این وجود معتقدم به طور کلی شاید بتوان ظرف یک سال و نیم گذشته چند نقد یا ضعف را درباره عملکرد دولت بیان کرد اما به ازای آنها می توان به چند اقدام مهم، قدرتمند و تأثیرگذار دولت هم اشاره کرد. بعضی از این کارها دیرتر به ذائقه مردم می نشیند، بعضی هم زودتر می نشیند. مثلا دولت الکترونیک، شفافیت گردش های مالی و بهبود فضای کسب و کار از آرزوهای 15 ساله ما بود که دولت آقای رئیسی گام برداشتن در مسیر تحقق این اهداف را شروع کرد و امکان دارد مردم آثار و برکات این اقدامات را یک سال دیگر حس کنند. از طرف بعضی اصلاحات وقتی انجام می شود پیامدهایی دارد مثلا حذف ارز 4200 تومانی مثل دومینو قیمت اجناس، ارز و طلا را تحت تأثیر قرار دارد که طبعا این مسئله بر نگاه و روحیات مردم اثر می گذارد. حالا فرض می کنیم آقای رئیسی موقعیت اجتماعی سال گذشته را ندارد اما متقابل سئوال می کنم «آیا فکر می کنید سال آینده نیز همین طور خواهد بود یا آنکه چون آثار بعضی از کارهای خوب دولت سیزدهم نمایان می شود بعضی ریزش ها برمی گردد؟ اگر ریزشی در محبوبیت دولت سیزدهم وجود دارد، این ریزش دور چه کسی جمع می شود؟ آیا ملت می گویند خدا دولت قبل را رحمت کند یا به قبل از دولت یازدهم و دوازدهم برمی گردند و این دعا را در حق دولت نهم و دهم می کنند؟» در مجموع نباید براساس فکت های زودگذر تحلیل کلان انجام داد، امام (ره) می فرمود «نقد منصفانه و سازنده و مشفقانه با نقد تخریبی متفاوت است». اگر کسی عالمانه و عادلانه این دولت را نقد کند، دولت باید از این کار استقبال کند.
روی این صحبتم با دولت آقای رئیسی نیست در مجموع معتقدم کسی که رئیس جمهور می شود باید 200 ژنرال قدر، قدرتمند، توانا، مجرب، عالم، خردورز، با تجربه و حکمران خوب-و نه سرباز- در کنارش باشند، نه آنکه تازه بعد از رأی آوری به فکر بیفتد. متأسفانه آقای خاتمی، آقای احمدی نژاد و آقای روحانی بعد از رأی آوری در انتخابات تازه فکر کردند به چه کسی چه مسئولیتی بدهند. نکته دیگر آنکه شاهد بودیم بعضی ها وقتی 20 میلیون در انتخابات ریاست جمهوری رأی آوردند فکر کردند دیگر به اندازه 20 میلیون نفر می فهمند و خردشان بالا رفته است، در حالیکه این طور نیست او همان فرد روز گذشته بود که هنوز چنین رأیی نداشت؛ درباره نمایندگان مجلس نیز چنین وضعیتی وجود دارد.
دوباره یادآور می شوم، اگر چند حزب قدر، جاافتاده و پاسخگو در کشور نداشته باشیم مردم سالاری دینی دچار آسیب و چالش می شود. اگر حزب در کشور نباشد پوپولیسم بر فضای انتخابات حاکم می شود یعنی هر نامزد برای جلب رأی مردم حرف های عجیب و غریب می زند، وعده های عجیب و غریب می دهد، پول های بی حساب و کتاب خرج می کند که این مسئله گرفتاری های زیادی را برای کشور در پی دارد.
شما که در جلسات مجمع تشخیص مصلحت حضور می یابید، آقای احمدی نژاد را می بینید؟
بله، می بینم.
با او درباره مسائل روز صحبت می کنید؟
خیر، گاه گاهی احوالی می پرسیم، شوخی می کنیم اما وارد بحث جدی نمی شویم. البته مدتی است ایشان نسبتا ساکت شده و کمتر در رسانه ها صحبت می کند.
احمدینژاد گفت باهنر خبری از نقدهایت به من نیست
پس شما هم سکوت آقای احمدی نژاد را حس کردید؟
بله، این مسئله کاملا مشخص است. حدود دو ماه قبل از کنار من در مجمع تشخیص رد می شد و گفت «باهنر هر چند ماه یک بار نقدی به ما می کردی، چند وقتی است که چیزی نمی گویی» به او پاسخ دادم «تقصیر خود است، چیزی نمی گویی و من هم چیزی نمی گویم» (خنده).
میگویند احمدینژاد سکوت رضایتآمیزی دارد
خیلی ها امروز سئوال دارند، چه طور آقای احمدی نژادی که درباره مسائل خیلی جزیی بیباکانه اظهارنظر می کرد، چه شد که درباره ناآرامیهای اخیر هیچ صحبتی نکرد، در عوض آقایان لاریجانی، روحانی و خاتمی که معمولا با ملاحظات فراوان موضعگیری می کنند، راجع به حوادث اخیر طرح دیدگاه کردند، برای شما این رفتار آقای احمدی نژاد جای تعجب و تأمل نداشت؟ آیا این سکوت از سر رضایت است؟
شاید خود آقای احمدی نژاد مصاحبه نکند اما دلیل را می شود از دوستان نزدیک آقای احمدی نژاد سئوال کرد. با این وجود
تحلیل های متفاوتی درباره این مسئله وجود دارد. برخی معتقدند «آقای احمدی نژاد در جریان اغتشاشات و ناآرامی ها احساس کرد اگر حرف دلش را بگوید خیلیها عصبانی و ناراحت شوند بنابراین سکوت کرد»، بعضی نیز می گویند «احمدی نژاد می بیند در دولت آقای رئیسی خیلی از اعضای کابینه اش حضور دارند و فعال هستند بنابراین بخشی از ایده ها و تمهیداتش دارد اتفاق می افتد و به همین دلیل سکوت رضایت آمیزی کرده است» اما شخصا دلیل واقعی این سکوت آقای احمدی نژاد را نمی دانم.
جلسات ناطق، خاتمی و روحانی برای اجرای برنامهای در آینده نیست
آقای واعظی چندی پیش گفت «آقای روحانی، ناطق و خاتمی جلساتی با هم دارند»، شما که به آقای ناطق نزدیک هستید، در جریان محتوای این جلسات قرار دارید؟ برخی معتقدند این نشست ها می تواند شروع یک آرایش جدید سیاسی باشد که از ائتلاف دوباره راست میانه، اعتدال و اصلاحات بیرون می آید، آیا این طور است؟
اینکه آنها جلسه مرتب سیاسی با هم داشته باشند، از هر کدام سئوال کردم قبول ندارند و می گویند «این طور چیزی نیست و کاملا اتفاقی است». حتی یک دفعه رسانه ای نام من را هم برده بود و نوشت «باهنر، آقای روحانی، آقای ناطق، آقای لاریجانی و آقای خاتمی با هم جلسه گذاشتند». آن زمان پاسخ دادم و الان هم می گویم با آقای خاتمی نزدیک 7 سال است چهره به چهره نشستی نداشتم و گاها در مراسمی از کنار هم رد شدیم و سلام و علیکی کردیم، البته اگر هم موقعیتی پیش بیاید با او هم می نشینم و صحبت می کنم. با آقای روحانی هم خودم رفتم، نشستم صحبت کردم. با آقای ناطق جلسه ماهیانه دارم. آقای لاریجانی را نیز در جلسات مجمع می بینم. در مجموع به این جمع بندی نرسیدم که اینها برای اجرای برنامهای در آینده، با هم جلسه سیاسی دارند. وقتی هم که از آنها درباره این خبر سئوال می پرسم «تکذیب می کنند و می گویند «فقط گاه گاهی همدیگر را می بینیم، این طور نیست که نشستی در زمان مشخص با دستور جلسه ای مشخص داشته باشیم».
درباره آرایش فضای سیاسی کشور نیز معتقدم یکی از اشکالات ما این است که رقبای خود را به رسمیت نمی شناسیم، یعنی هر کس رقیب ما شد، نگاه مان این است که باید از روی او عبور کنیم، در حالیکه این رقابت ها شادابی سیاسی را پدید می آورد و مسابقه در خیرات ایجاد می کند. بر این اساس می شود چهار حزب قوی مثلا دو حزب با گرایش اصلاح طلبی و دو حزب با گرایش اصولگرایی باشند و در رقابت های انتخاباتی یا پس از آن دو به دو با هم ائتلاف کنند.
گعده ماهیانه با ناطق داریم اما سیاسی نیست
در صحبت هایتان اشاره داشتید که با آقای ناطق جلسه ماهانه دارید، نظر آقای ناطق درباره نحوه برون رفت کشور از مشکلات چیست؟
جلسه ما گعده است، اصلا سیاسی نیست. اعضای هیأت رئیسه دوره چهارم و پنجم مجلس تصمیم گرفتند هر ماه دور هم جمع شوند. اتفاقا بارها و بارها پیشنهاد شد این نشست ها با دستورجلسه داشته باشد و در انتهای آن بیانیه ای داده شود اما آقای ناطق گفت «اگر می خواهید این جلسات تمام شود، آن را خبری کنید» بنابراین افراد حاضر در جلسه فقط اخبار و اطلاعات را به همدیگر منتقل
می کنند و هیچ تصمیمی نیز نمی گیرند؛ علت هم آن است که اگر جلسه رسمی سیاسی باشد سریع پشت سر آن حرف و حدیث هایی در می آید که اینها می خواهند وارد انتخابات شوند و غیره.
منظور آنکه با ارائه پیشنهاداتی به دولت، برای حل مشکلات کشور کمک شود.
جلسه پیشنهاد نمی دهد. البته اگر از جلسه مطلب خوبی گیرم بیاید حتما به آقای مخبر معاون اول رئیس جمهور منتقل می کنم ولی نمی گویم که مثلا فلان جا جلسه ای با حضور 15 نفر داشتیم و خروجی این جلسه آن بود.
دیدگاه تان را بنویسید