گروه جامعه سایت فردا: حالا چند روزی است که طرحی موسوم به «مجازات و تعزیرات بازدارنده در مورد اظهارنظرهای افراد» در صحن علنی مجلس واکنشهای بسیاری را به همراه داشته است، طرحی که در فضای غیر رسمی با تغییر نام و به اشتباه به «ممنوعیت اظهارنظر چهرهها» معروف شده است! اما در کنار همه این حواشی بسیاری در این میان بحث تعارض این طرح با اصل آزادی بیان را مطرح کردهاند. آنها معتقدند این طرح به معنای محدودیت رسانهها در اظهارنظرهای افراد است! البته که این رویکرئ مخالفانی جدی هم داشته است، بدیهی است که مهمترین مخالفان این طرح اهالی بهارستان هستند. علی خضریان سخنگوی کمیسیون اصل نود چند روز پیش در دفاع از این طرح این سوال را مطرح کرد که «با افرادی که صرفا به دلیل چهره بودن، حرف کذبی را مطرح میکنند و جامعه را دچار ناامنی و خسارت عمده میکنند، چه کار باید کرد؟» به نوعی او به صرت تلویحی طرح مذکور را چاره و پاسخ این سوال دانسته است. اما چقدر این موضوعات محدود به جامعه ایرانی است؟ مهمتر اینکه چقدر چهرهها در فضای عمومی جای مرجعیت رسانههای رسمی را گرفتهاند و بالاخره این اتفاق چقدر به معنای افول رسانههای رسمی در ایران است؟ این سوالاتی است که از دکتر علی اردشیر انتظاری رئیس دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی پرسیدهایم.
طرح معروف چیست؟
شاید بهترین تعریف از این طرح را بتوان از زبان علی خضریان شنید. او گفته موضوع این طرح شامل افرادی است که به دلیل چهره شدن در جامعه، مرجعیت اجتماعی پیدا کردهاند، اما بیاطلاع از موضوعی اقدام به بیان اظهارات خلاف واقع میکنند و با انحراف در ذهنیت اجتماعی منجر به خسارت عمده به تمامیت جسمانی افراد یا اموال عمومی و خصوصی میشوند. علیاردشیر انتظاری برای ورود به بحث یک ارجاع کوتاه به گذشته میزند، او معتقد است به این طرح میتوان از دیدگاههای مختلفی نگاه کرد چرا که مصداقهای آسیبهای معطوف به اظهارنظر افراد پیش از این هم وجود داشته است. او به فردا میگوید « اظهارنظر پیش از اعلام از سوی مرجعی رسمی میتواند پیامدهایی هم داشته باشد. به عنوان مثال همچون سال 88 یکی از کاندیداها با اعلام رسمی خودش را برنده آن انتخابات اعلام کرد در حالی که مرجع رسمی هنوز نتیجه انتخابات را اعلام نکرده بود. چنین رویهای در اغلب دنیا مجازات به همراه دارد و این نکته محدود به ایران نیست. یا فردی که در دادگاه حضور دارد اما حکمی برای او صادر نشده اما فردی بیرون از دادگاه اتهام او را به عنوان یک جرم مطرح کند. این رویه نه محدود به چهرههای مشهور میشود و نه تعارضی با آزادی بیان دارد.»
سلبریتیها و مسئولیت اجتماعی
با ظهور رسانههای نوین بستر مناسبی برای شکلگیری پدیدهای به نام سلبریتیها صورت گرفته است. اما از جایی این پدیده مهمتر میشود که بدانیم آنها آرام آرام جای مرجعیت رسانههای رسمی را به خود اختصاص دادند، به این معنا که اگر اظهارنظری از زبان این افراد شنیده میشد تاثیرگذاری بیشتری نسبت به محتوای رسانههای رسمی در جامعه شکل میداد. این رویه هم محدود به ایران نیست و سلبریتیها در کشورهای دیگر هم چنین جایگاهی یافتهاند البته با یک تفاوت آشکار و مهم به نام «پیامدهای احتمالی اظهارنظر این افراد». چیزی که رئیس دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی معتقد است این شیوهنامه در کشورهای مختلف وجود دارد و ما نسبت به آن بیتفاوت بودهایم. او به فردا میگوید: «چهرههای مشهور در کنار فعالیت خود یک مسئولیت اجتماعی هم دارند. به این معنا که آنها اجازه ندارند در رابطه با هر موضوعی اظهار نظر کنند. کسی که مرجعیت پیدا میکند به نوعی یک سرمایه اجتماعی محسوب میشود. این سرمایه اجتماعی، سرمایه شخصی فرد نیست. چرا که اتفاقا یکی از راههای کسب این سرمایه استفاده از رسانههای رسمی در آن کشور بوده است. به همین دلیل آنها اجازه ندارند از این سرمایه اجتماعی استفادهای شخصی کنند. چون اظهارنظر این افراد بازتاب گستردهای دارد و میتواند حتی جریانساز باشد قاعدتا مسئولیت شدیدتری را متوجه این افراد میکند.»
شیوهنامهای برای اظهارنظر افراد مشهور
طرح مذکور از همان ابتدای متن خود مشخص کرده موضوع پیرامون هر شخصی است که دارای موقعیت شغلی، اجتماعی، سیاسی، خانوادگی، علمی، فرهنگی و نظامی جامعه است و علی القاعده موضوع مجازات آن ارتباطی با عموم مردم ندارد و پیرامون اظهارات مسئولان و چهرهها است. البته این موضوع مورد سوءاستفاده بسیاری از سوی رسانههای معاند قرار گرفته است. علی اردشیر انتظاری اما معتقد است افراد مشهور باید به پیامد گفتههای خود آگاه باشند. او به فردا میگوید «این افراد اگر مواضعی را اتخاذ کنند که با منافع عمومی در تضاد باشد یا گفتههای آنها باعث آشوب شود این افراد مسئولیت پیدا میکنند. نمیتوانیم بگوییم آنها هم همچون دیگر افراد آزادند در اظهارنظر.»
مرجعیت چهرهها چقدر مهم است؟
مطرح شدن سلبریتیها در فضای عمومی باعث پیشآمدن بحثی شده است مبنی بر اینکه هر چقدر مرجعیت رسانهای این افراد گستردهتر شود به معنای افول رسانههای جمعی و رسمی در فضای عمومی است. این گزاره چقدر صحیح است؟ رئیس دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی میگوید «نه تنها این گزاره صحیح نیست بلکه باید گفت همان تاثیرگذاری رسانههای رسمی باعث مرجعیت چهرهها شده است. همین حالا و با وضع مدیریت تلویزیون هم این رسانه به نوعی اعتباربخش است. مگر در آمریکا که چهرههای مشهورشان حرف میزنند و اتفاقا تاثیرگذار هم است به معنای افول رسانهها در این کشور است؟ همین موضوع نه تنها تناقضی با مرجعیت رسانههای رسمی ندارد بلکه خود این موضوع نشانه اعتبار این رسانههاست».
دیدگاه تان را بنویسید