نقدی بر بیانیه اخیر سید محمد خاتمی

با کدام خاتمی مواجهیم؛ رفورمیست یا اپوزیسیون؟

کد خبر: 1203789

خاتمی باید یک هشدار مهم را بشنود؛ اینکه اندک‌اندک مرز رفورمیست بودن او با اپوزیسیون شدنش بسیار اندک شده است.

با کدام خاتمی مواجهیم؛ رفورمیست یا اپوزیسیون؟

گروه سیاست سایت فردا: سید محمد خاتمی که روزگاری مهم‌ترین چهره اصلاح‌طلب در کشور به شمار می‌رفت، حالا و آرام‌آرام خود به سمت عبور از اصلاحات حرکت می‌کند؛ شاهد آنکه او در بیانیه اخیرش گفته است: «اصلاح طلبی به شیوه و روال تجربه شده، اگر نگوییم ممتنع شده است، دست کم به صخره ستبر بن بست برخورد کرده است و مردم حق دارند از آن مثل خود نظام حاکم ناامید باشند». خاتمی در اینجا دو گزاره را مطرح می‌کند؛ ناامیدی مردم از اصلاحات و ناامیدی مردم از نظام. او در واقع به یک امر واقع اشاره می‌کند یعنی ناامیدشدن مردم از جریان اصلاحات اما برای مخاطب‌ قرارنگرفتن خود، پای نظام را هم وسط می‌کشد و به نوعی می‌خواهد اینگونه القاء کند که ناامیدی مردم از اصلاحات نتیجه ناامیدشدن آنها از نظام است.

خاتمی در جای دیگر از بیانیه‌اش مدام مطرح می‌کند که نظام باید به سمت اصلاح حرکت کند. او کوشیده همچنان خود را در قامت یک اصلاح‌طلب معرفی کند اما در عمل از پس این ادعا برنیامده است و برآیند این بیانیه چنین می‌رساند که خاتمی به سمت اپوزیسیون در حرکت است، نه اصلاحات به چند دلیل که در ادامه مطرح می‌شود.

1. شرط اولیه اصلاحات آن است که چارچوب‌های سیاسی، تقنینی و سیاسی کشور به رسمیت شناخته شود و سعی شود در آن چارچوب ایرادات موجود رفع و حتی به شیوه جدیدی از حکمرانی دست یافت؛ نکته‌ای که هم خاتمی و هم دیگر اصلاح‌طلبان یا از درک آن عاجزند یا واقعا دیگر باوری به نظام کنونی ندارند. اصلاح‌طلبان هر جا که بنا به تخریب نظام باشد با استفاده از کلیدواژه «اصلاحات» به میدان می‌آیند و «حاکمیت» را مسئول همه نقص‌ها معرفی می‌کنند؛ همان کاری که اکنون خاتمی هم انجامش داده است و برای فرار از پاسخگویی به چنین نقدهایی یک واژه «آرمان‌های انقلاب» هم آورده است تا به او گفته نشود ضدانقلاب! اصلاح‌طلبان از جمله خود خاتمی اگر معنای واقعی «اصلاحات» یعنی اصلاح در چارچوب نظام را به درستی درک می‌کردند، همان‌طور که مطالبات مردم را بازگو می‌کنند، در قبال ساختارشکنی‌های ماه‌های گذشته هم موضعی روشن اتخاذ می‌کردند و خاتمی دستِ‌کم می‌توانست یک بیانیه هم در میانه آشوب‌ها بدهد و بگوید که چنین رفتارهای خشونت‌باری را محکوم می‌کنم که نکرد. همین حالا هم خاتمی در قبال بیانیه موسوی که رسما خروجش از مبانی نظام اسلامی را اعلام کرده است، هیچ موضعی نگرفت. حالا خاتمی با این پرسش مهم روبه‌رو است که این چه طور اصلاحاتی است که می‌شود در آن هر کنشی علیه ساختار سیاسی را به صورت ضمنی تأیید کرد و در عین حال مدام از مشی اصلاح‌طلبانه سخن گفت؟

2. خاتمی همواره همه مشکلات را بر گردن «حاکمیت» می‌اندازد و طوری جلوه می‌دهد که انگار خودش سال‌هاست خارج از حاکمیت بوده است. او نمی‌خواهد متوجه این نکته باشد که بخش عظیمی از مطالبات انباشته مردم ریشه‌های اقتصادی دارد و اگر ناکارآمدی دولت مورد حمایتش نبود، شاید کار به جایی نمی‌رسید که شدیدترین فشارهای معیشتی بر مردم تحمیل شود. هر کسی که قدری اهل سیاست باشد می‌داند وقتی یک لیدر سیاسی با تمام آبرو و توانش پشت فردی می‌ایستند، مسئولیت عملکرد خوب و بد او را می‌پذیرد و چه کسی از یاد برده است که سید محمد خاتمی برای حسن روحانی چه‌طور «تَکرار» می‌کرد یا در انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری در سال94 چه‌طور تأکید می‌کرد همه به تمام نفرات «هر دو لیست» رأی دهند! خاتمی حتی یک بار هم نشد در میانه کار دولت و مجلس وقت یا  حتی بعد از دوره آنها موضعی انتقادی علیه آنها بگیرد و هیچ وقت نگفت که ریشه بسیاری از مشکلات ناشی از حمایت خود من از چنین نیروهایی بوده است.

3. خاتمی می‌گوید مردم از اصلاحات ناامید شده‌اند که درست هم می‌گوید اما دلیل ناامیدی مردم ریشه در انتخابات‌ها و توصیه‌های اشتباه خود اصلاح‌طلبان و البته بی‌عملی نیروهای مورد حمایتشان بوده است؛ برای مثال محمدرضا عارف به عنوان معاون اول دولت اصلاحات در چهارسال نمایندگی‌اش چه کرد جز سکوت؟ یا اسحاق جهانگیری چه آورده‌ای جز ارز 4200تومانی داشت که منشأ بسیاری از رانت‌ها بود؟ یا سیاست‌های پولی و مالی همتی به عنوان رئیس بانک مرکزی جز تورم افسارگسیخته چه نتیجه‌ای داشت؟ یا خود روحانی جز برجام چه ایده‌ای برای اداره کشور داشت؟ خاتمی هیچگاه نگفت که چرا دولتی که قرار بود در تمام ارکان کشور را به سوی سعادت هدایت کند، بعد از خروج آمریکا از برجام چرا مملکت را رها کرد؟ خاتمی به جای طلبکار بودن از نظام باید جواب دهد که آیا در به وجود آمدن چنین وضعی «حاکمیت» مقصر است، یا جبهه اصلاحات؟

4. گرچه بیانیه خاتمی قدری ملایم‌تر از بیانیه موسوی است اما به نظر می‌رسد هر دوی این بیانیه‌ها با هدف ناامیدی مردم از اصلاح‌ امور نوشته شده‌اند؛ همان هدفی که از قضا در دستور کار خارج‌نشینان معاند نظام اسلامی است. شاید هنوز شرایط خاتمی با موسوی قدری فرق داشته باشد اما بعد از این بیانیه حتما خاتمی باید یک هشدار مهم را بشنود؛ اینکه اندک‌اندک مرز رفورمیست بودن او با اپوزیسیون شدنش بسیار اندک شده است.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها