نه فتنه 88 نشانه عقلانیت بود و نه اعتماد به غرب در برجام
محسن هاشمی گفت: خلأ حضور آیتالله هاشمی بهعنوان نماد عقلانیت در حکمرانی بیش از گذشته احساس میشود.
محسن هاشمی گفت: خلأ حضور آیتالله هاشمی بهعنوان نماد عقلانیت در حکمرانی بیش از گذشته احساس میشود.
پسر ارشد هاشمی رفسنجانی در مراسم سالگرد آن مرحوم گفت: در ششمین سالگرد رحلت آیتالله هاشمی، شاهد شرایط بسیار سخت و ویژهای در کشور هستیم که شاید بیش از هر زمان دیگری نیاز به عقلانیت در حکمرانی داریم و خلأ حضور آیتالله هاشمی بهعنوان نماد عقلانیت در حکمرانی بیش از گذشته احساس میشود.
وی همچنین گفته است: «عقلانیت اقتضا میکند تا تصمیمات براساس محاسبه هزینه/فایده و تامین مصالح اجتماعی و منافع ملی گرفته شود.
از پیش از انقلاب و در دوران مبارزه، شاهد سه رویکرد عمده در نگاه به حکمرانی در میان انقلابیون بودیم. رویکرد اول را که میتوانیم رویکرد ایدئولژیک بنامیم، رسالت انقلابی و ایدئولژیک را اولویت نخست میداند و معتقد است که باید آرمانها با هر هزینهای محقق شود. رویکرد دوم، رویکرد تکنوکراسی وتخصصگرا به حکمرانی است که معتقد است که نباید در حکمرانی مولفههای غیرتخصصی و به اصطلاح ارزشها را دخیل کرد و به حکومت مسلمانان نه حکومت اسلامی اعتقاد دارد که شاخصه این طیف را در ایران شاید بتوانیم جریان ملی- مذهبی و مهندس بازرگان بنامیم. اما رویکرد سوم را که میتوانیم رویکرد عقلانی در حکمرانی اسلامی نام بگذاریم بر تامین منافع ملی و مصالح جامعه در عین توجه به ارزشها وآرمانهای اسلامی در حد مقدورات تاکید دارد. در حوزه سیاست خارجی، رویکرد ایدئولژیک، بر استکبارستیزی و مبارزه با غرب و امپریالیسم تاکید دارد و هویت خود را از این مبارزه میگیرد، حال این مبارزه چه نتایجی در داخل کشور و چه هزینهای به مردم تامین میکند، تعیینکننده نیست، سیاست خارجی در ایران بعد از انقلاب در برخی مقاطع از دولتها، در دهههای شصت، هشتاد و دولت فعلی را میتوان در این طیف جای داد.
در رویکرد دوم، سیاست خارجی، مشابه سایر کشورها و صرفا براساس مصالح ژئوپولتیک، ژئواستراتژیک و منافع ملی تعیین میشود. اما رویکرد سوم، سیاست خارجی را متأثر از اهداف و آرمانهای انسانی و انقلابی اما در چارچوب منافع ملی تعیین میکند، که مصداق این رویکرد ابداع «دکترین امالقری» توسط آیتالله هاشمی رفسنجانی بود که سیاست خارجی انقلاب اسلامی را در راستای تقویت ایران بهعنوان امالقری جهان اسلام میدانست و هر اقدامی که به تضعیف و انزوای ایران میانجامید را برخلاف ارزشهای اسلامی ارزیابی میکرد.
حوزه دومی که میتوان تفاوتهای این سه رویکرد را در آن مشاهده کرد، حوزه اقتصاد است. رویکرد ایدئولوژیک، در اقتصاد عدالت را از طریق کمک به طبقات فرودست، نگاه منفی به انباشت سرمایه و تولید ثروت و به نوعی اقتصاد چپگرا و دولتی میداند. رویکرد دوم، مدل اقتصادی آزاد و سرمایهداری را دنبال میکند که در برخی از کشورهای غربی و شرق آسیا اجرا شده است. اما رویکرد سوم، بر توسعه متعادل، متوازن و پایدار تاکید دارد که عدالت اجتماعی را نه در توزیع فقر بلکه در تولید ثروت و بازتوزیع آن بوسیله ابزارهای حاکمیتی میداند، در این رویکرد انباشت ثروت و سرمایه منفی تلقی نمیشود بلکه مقدمه لازم برای تولید انبوه کالا وخدمات محسوب میشود اما این سرمایه باید در رقابت و تحت نظارت قوانین فعالیت کرده و موتور توسعه کشور باشد.»
درباره این سخنان گفتنی است:
1- عقلانیت، در برخی رفتار مدعیان اعتدال و اصلاحات که مرحوم هاشمی نیز با آنها هماردوگاه شده بود، کاملا زیر پا گذاشته شد. از جمله در ادعای دروغین تقلب در انتخابات 1388 و کشاندن کشور به کام بیثباتی و آشوب که برنامه دشمنان ملت ایران بود؛ و سپس، ترغیب غرب از سوی برخی اطرافیان سران فتنه به اعمال تحریمهای فلجکننده علیه ملت ایران. نمونه دوم رفتار ضدعقلانی، بزک توافق به هر قیمت با آمریکا و اروپا و اجرای نامتوازن و به هر قیمت آن بود که موجب شد ضمن تعطیلی بخشهای مهم پیشرفت هستهای، تحریمها نیز گسترش پیدا کند.
2- نتیجه اعتماد به وعدههای دغلبازانه دشمن، برجا گذاشتن رکورد تورم 60 درصدی در دولت برجام (روحانی) و شکستن رکورد 49/6 درصدی دولت مرحوم هاشمی بود. عجیب این که میراث عملکردی هر دو دولت، موجب نارضایتی و اعتراض مردم شد.
3- معالاسف برخی نزدیکان و اطرافیان مرحوم هاشمی در طول دههها توسط گروهکهای معارض نظام جذب شدند و توانستند از این طریق، مشورتهای غلط و مسموم به آن مرحوم بدهند. آلودگی برخی از این اطرافیان به حدی بود که در پی جلب همراهی غرب برای تشدید تحریمها علیه ملت ایران باشند و خود، در پستو و خیابان با گروهکهای برانداز همراه شوند./کیهان
دیدگاه تان را بنویسید