ماجرای آخرین خواسته شهید همت از سردار سلیمانی
قسمت چهارم از فصل سوم برنامه تلویزیونی «ملک سلیمان» ویژه سومین سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی با اجرای محمدعلی صدرینیا با حضور محمد مهدی همت، فرزند شهید همت و محمد مهدی حنیف فرزند شهید حنیف روی آنتن شبکه یک رفت.
قسمت چهارم فصل سوم برنامه تلویزیونی «ملک سلیمان»، شب گذشته با اجرای محمدعلی صدرینیا و با حضور محمد مهدی همت، فرزند شهید همت و محمد مهدی حنیف فرزند شهید حنیف روی آنتن شبکه یک رفت.
محمد مهدی همت در چهارمین قسمت از برنامه تلویزیونی «ملک سلیمان» با بیان اینکه اولین بار شهید سلیمانی را در کودکی و در ایام پخش روایت فتح دیدم، افزود: حاج قاسم جزو آخرین نفراتی است که پدرم او را دیده است. پدرم وارد اتاقی میشود که شهیدان زینالدین، احمد کاظمی و سلیمانی بودند و لشکری داشتند که براثر شهادتهای بسیار تبدیل به دسته شده بود و در عین شنیده بودند که امام(ره) فرمودند که جزایر باید حفظ شود و پدرم میگوید اگر آخرین نفر خودمان باشیم، تفنگ به دست میگیریم و جلو میرویم. در همین حال پدرم رو به حاج قاسم میگوید 20 نفر نیرو به من قرض میدهی؟... هر وقت حاج قاسم این موضوع را برایم تعریف میکرد، اشک میریخت که فرمانده لشکر پایتخت میگوید یک دسته نیرو به من قرض بده.
*به حاج قاسم گفتم خوشحالم آخرین خواسته دنیوی پدرم را اجابت کردید
فرزند شهید محمد ابراهیم همت ادامه داد: حاج قاسم به برادرش آقا سهراب میگوید حاج همت را ببر و گردان را تحویل ایشان بده؛ شهید میرافضلی به حاج قاسم میگوید که من او را میبرم. داخل مسیر که درحال رفتن بودند، خمپاره تانک میخورد و هردو شهید میشوند. همیشه به حاج قاسم سلیمانی میگفتم خوشحالم که آخرین خواسته دنیوی پدرم را اجابت کردید و شاید بخشی از علاقه من به حاج قاسم از اینجا نشأت میگیرد.
*صداقت حاج قاسم را احساس میکردیم
فرزند شهید همت درباره نوع ارتباط حاج قاسم با خانواده و فرزندان شهید گفت: عدهای میگویند شما را مانند بچههای خودمان دوست داریم، اما صداقت حاج قاسم را احساس میکردیم، چون به بچهها خیلی مقید بود و خود ایشان فضایی میساخت که به ناگاه او را عمو صدا میزدیم. همیشه گفتم ما از شهدا بهگونهای صحبت میکنیم که ممکن است بعضی باور نکنند که شخصی چنین ویژگیهایی داشته باشد، اما خداوند حاج قاسم را نگه داشت که اگر بخواهیم مثالی بیاوریم، ایشان به نظرمان بیاید.
وی افزود: حاج قاسم سلیمانی میگفت بچه شهید را باید بغل کرد و بو کشید و در حقیقت چهره دیگری از قاسم سلیمانی به ما معرفی میکرد و همین محبتها موجب میشد که خالصانه او را دوست داشته باشند.
محمد مهدی همت با بیان اینکه هروقت در سوریه کار حاج قاسم گره میخورد، با من تماس میگرفت، افزود: حاج قاسم میگفت ما گیر کردیم، از خدا برای ما پیروزی بخواه و به ما میگفت عمو به بچهها زنگ بزن و این خواسته را مطرح کن.
*بچه شهیدی با دیدگاه مخالف که محبت حاج قاسم او را جلب کرد
وی در پاسخ به این پرسش که آیا حاج قاسم در نوع ارتباط گرفتن خود با خانوادههای شهید که ممکن است بعضی گرایشهای متفاوت سیاسی داشته باشند، تفاوت قائل میشد، گفت: وقتی حاج قاسم میگفت تو را مثل بچهام دوست دارم راست میگفت و این دغدغه برایش خیلی مهم بود. یکبار حاجی با من تماس گرفت و گفت دلم برای بچههای شهید تنگ شده است، دور هم جمع شوید تا یکدیگر را ملاقات کنیم. در آن زمان کمی جوانتر بودم و میخواستم حاجی را محک بزنم، پرسیدم از کدام قشر سیاسی باشند؟ حاجی با من تند شد که اینها بچههای من هستند، چرا اینجور صحبت میکنی؟ هرکسی را دوست داری و از هر تفکری باشند، فقط بچهها را بیاور تا آنها را ببینم.
در آن جلسه که حدود 40 نفر از بچههای شهیدان بودند، یکی از آنها بحثهای سیاسی تندی با حاجی میکرد و ایشان هم فقط با لبخند نگاه میکرد. وقتی تمام شد، گفت بدجور نشستی، کمرت درد میکند؟گفت: بله، آن فرزند شهید را داخل یک اتاق برد و با دستش کمرش را ماساژ میداد. ما هم در چارچوب در ایستادیم و از این میزان تواضع یک ژنرال گریهمان گرفت. روزی که حاجی شهید شد، این فرزند شهید وقتی به در خانه او آمد، فریاد میزد.
*حاج قاسم غصه ما را مثل پدر شهیدمان میخورد
در ادامه، محمد مهدی حنیف، فرزند شهید حنیف نیز با اشاره به اینکه پدرم معاون اطلاعات نیروی زمینی سپاه و شهید احمد کاظمی بود، افزود: نام اصلی پدرم شهید نبیالله شاهمرادی معروف به حنیف منتظر القائم بود که همراه شهید کاظمی به شهادت رسید. شکلگیری ارتباطم با حاج قاسم سلیمانی بعد از روزهای شهادت پدرم بود.
حنیف ادامه داد: یکی از تفاوتها میان خانواده من و شهید همت این است که تا 18 سالگی پدرم زنده بود و به یکباره دچار این درد شدیم و این باعث میشود بیش از همیشه خالی بودن جایش را بیشتر احساس کنی. به هرحال نوعی ناراحتی برای خانواده به وجود میآید که چرا این اتفاق برای ما افتاده است.
وی تأکید کرد: ما درگیر دیدن حاج قاسم نبودیم، حاج قاسم درگیر این بود که ما را ببیند و از حال ما خبر داشته باشد. هیچ وقت ما تصمیم نگرفتیم که به حاج قاسم بگوییم عمو، حاج قاسم از روزی که ما را دید گفت عموجان چه کار میکنی. احوال ما را با مدلی از خانوادههای خودمان پرسید و غصه ما را مثل پدرمان خورد.
*سردار سلیمانی در ارتباط با خانواده شهدا دنبال راه میانبری برای شهادت بود
محمد مهدی حنیف با اشاره به اینکه بعد از شهادت حاج احمد کاظمی و رضوان، به جایی رسید که برای پیوستن به یارانش التماس میکرد، افزود: احساس میکنم حاج قاسم راه میانبری برای شهید شدن خود در ارتباطی که با خانواده شهدا داشت، پیدا کرده بود. اگر پیگیر خانواده شهید یا ناراحت آنها بود، مانند بچه خودش ناراحت بود. مدتی هم ارتباطم با حاج قاسم بیشتر بود و میدانست که با بچههای دیگر شهید در ارتباطم و احوالشان را میپرسید و اگر نیاز داشتند، به آنها کمک میکرد.
سومین فصل از ویژه برنامه «ملک سلیمان» محصول مرکز بسیج صدا و سیما و سازمان هنری رسانه ای اوج است که در 10 قسمت آماده شده است و ساعت 20 هر شب از شبکه یک سیما پخش میشود./فارس
دیدگاه تان را بنویسید