«فردا» بررسی می‌کند:

چگونه اصلاح‌طلبان واژه اصلاحات را مسخ کردند؟/ ماکیاولیست‌هایی در لباس رفورمیسم

کد خبر: 1192814

اصلاحات مورد نظر اصلاح‌طلبان یعنی عبور از هر گونه ساختار و هنجار سیاسی اما اصلاحات واقعی یعنی تلاش همه‌جانبه برای اصلاحات ولو ساختاری در چارچوب‌های موجود.

چگونه اصلاح‌طلبان واژه اصلاحات را مسخ کردند؟/ ماکیاولیست‌هایی در لباس رفورمیسم

گروه سیاست سایت فردا: از دوم خرداد سال76 و با روی کار آمدن سید محمد خاتمی، نیروهای چپ سابق که آن روزها با نام اصلاح‌طلبان شناخته می‌شدند، سعی کردند کلیدواژه‌های تازه را در جامعه جا بیندازند که از قضا اگر صرفا به آن واژه‌ها نگاه کنیم، محتوای ارزنده‌ای هم داشتند و طبیعتا هیچ فرد مطلعی به عالم سیاست مفاهیمی چون توسعه سیاسی، توسعه فرهنگی، انتخابات آزاد، آزادی بیان، آزادی مطبوعات و... را نفی نمی‌کند که اگر چنین کند حتما پای در مسیر انسدادگرایی گذاشته است. اصلاح‌طلبان از چنین مفاهیمی استفاده کردند تا هم جامعه را متوجه خود کنند و هم بر موج مطالبات سیاسی نسل نوظهور پس از جنگ سوار شوند تا از رقبای سیاسی خود پیشی بگیرند که چنین هم شد و چه در انتخابات ریاست‌جمهوری 76 و چه در انتخابات مجلس ششم توانستند پیروز باشند. اما همه ماجرا همین نبود.

اصلاح‌طلبان از چنین مفاهیمی صرفا استفاده‌ ابزاری می‌کردند و با همان تکنیک پیشین یعنی سوارشدن بر موج مطالبات جوانان خود را قهرمان قصه سیاست و رقیب را دیو این قصه معرفی می‌کردند اما آیا در این قصه دیو و دلبر، آنها دلبری شایسته تحسین بودند؟ نبودند زیرا اولا اصلاح‌طلبان در جهت همین مفاهیمی که خود بر آنها تکیه می‌کردند هیچ اقدامی واقعی انجام ندادند؛ به این معنا که با سند نمی‌توانند بگویند که چه قدم‌هایی در جهت تحقق و استمرار آزادی‌های سیاسی برداشتند؟ آیا آنها حتی اهتمامی به تصویب قانون انتشار و گردش آزاد اطلاعات ورزیدند؟ پاسخ منفی است و جالب است همین قانون در مجلس اصولگرای هفتم تصویب شد. آیا واقعه کوی دانشگاه به نفع همان دانشجویانی شد که خاتمی و اطرافیانش سنگ آنها را به سینه می‌زدند؟ یا آنها حتی از واقعه کوی دانشگاه هم به‌عنوان ابزاری سیاسی برای رقیب‌ستیزی استفاده کردند؟

اصلاح‌طلبان با بهره‌جویی از عناوین پرطمطراق استاد ایجاد هیاهوی سیاسی بودند و در هر شرایطی کار خود را با فضاسازی به جای قانون‌گرایی پیش می‌بردند. نمونه واضحش تحصن نمایندگان مجلس ششم در پی اعلام نتایج بررسی صلاحیت‌ها در جریان انتخابات مجلس هفتم بود.

تحریم انتخابات هم یکی دیگر از آن موضوعات است. اصلاح‌طلبان هر زمان که احساس می‌کنند از سوی جامعه اقبالی دریافت نمی‌کنند، تا مرز عبور از تمام ساختارها پیش می‌روند و نظام را متهم به دیکتاتوری می‌کنند و انتخابات در جمهوری اسلامی را فرمایشی نشان می‌دهند اما به محض آنکه احساس کنند شاید رأی بیاورند، با تمام قوا وارد همین انتخابات می‌شوند. اگر در انتخابات پیروز شوند، پز آن را می‌دهند که ما چه‌قدر مردمی‌ هستیم و اگر ببازند می‌گویند در انتخابات تقلب شده است! روشن است که منش اصلاح‌طلبان کاملا ماکیاولیستی است؛ هدف برای آنها بر هر چیزی ارجحیت دارد و وسیله رسیدن به هدف مهم نیست.

اصلاح‌طلبان در تمام دورانی که دولت یا مجلس را در اختیار داشته‌اند نمی‌توانند بگویند که دقیقا چه اصلاحاتی در ساحت نظری، سیاسی و قانونی انجام داده‌اند و هنوز هم در ساختارشکنی را اصلاحات معرفی می‌کنند. آنها مانند طبل‌های توخالی‌ای بودند که با ردیف‌کردن کلماتی خوش‌آب و رنگ ذهن مخاطب را فریب می‌دادند که البته همین امروز هم می‌خواهند همین کار را کنند اما مدت‌هاست که جامعه اقبالی به نیروهای اصلاح‌طلب و حتی خاتمی نشان نمی‌دهد اما اصلاح‌طلبان دست از پای ننشسته‌اند و می‌کوشند بار دیگر از آب گلالود ماهی خود را بگیرند.

اصلاح‌طلبان تمامیت‌خواه هم هستند و این روزها به شدت دیده می‌شود در شرایطی که سخن از اصلاحات ساختاری به میان می‌آید، نه تنها کمکی در این راستا نمی‌کنند که آن را تخطئه می‌کنند. اما چرا؟ زیرا به خیال خودشان هر گونه اصلاحاتی باید از سوی خودشان مطرح شود. آنها واژه اصلاحات را مصادره به مطلوب کرده‌اند و هر کس جز خودشان حتی از واژه اصلاحات استفاده کنند، در معرض آماج حملات آنها قرار می‌گیرد. اما مشکل فقط همین هم نیست و که اگر آنها هم واقعا به اصلاحات ساختاری باور داشتند، حمایت یا عدم حمایتشان چندان مهم نبود؛ مشکل جایی است که اصلاح‌طلبان واژه اصلاحات را مسخ کرده‌اند و مدت‌هاست به ویژه از سوی نیروهای رادیکال این جبهه سیاسی، اصلاحات به مثابه براندازی معرفی می‌شود. در صورتی که اصلاحات کاملا در تضاد با براندازی است. اصلاحات ولو ساختاری‌اش یعنی در چارچوب‌های نظام اصلاحاتی حتی وسیع برای بهبود شیوه حکمرانی انجام شود، یعنی ضعف‌ها شناسایی و رفع شود، یعنی از ظرفیت‌های موجود قانون اساسی و قوانین عادی استفاده شود و اگر خلأ قانونی وجود دارد، قانون‌گذاری متناسب انجام شود. یعنی اعتراض مردم شنیده شود و اعتراض با ناآرامی متفاوت تلقی شود. اصلاحات ساختاری یعنی کوشش شود در همه ابعاد حکمرانی در نظام جمهوری اسلامی متعالی و به تبع آن کیفیت زندگی مردم هم افزایش یابد اما اصلاحات مورد نظر اصلاح‌طلبان یعنی عبور از هر گونه ساختار و هنجار سیاسی و تحریک مردم به ایجاد ناامینی در جامعه. همان کاری که در سال‌های 78 و 88 هم از اصلاح‌طلبان شاهد بودیم. اصلاح‌طلبان هم هیچ وقت پاسخ روشنی نداده‌اند که این چگونه اصلاحاتی که همیشه میل به عبور از ساختارها را دارد و اگر ساختاری نباشد اصلا اصلاح در ساختارها معنا پیدا می‌کند؟ برای همین است که باید گفت اصلاح‌طلبان سال‌هاست که واژه ارزشمند «اصلاحات» را مسخ، مخدوش و مصادره به مطلوب کرده‌اند.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها