ادعای جدید آمریکا؛ روسیه به ایران جنگنده پیشرفته سوخو ـ 35 میدهد
. جان کربی با اعلام اینکه تهران و مسکو در حال بررسی راهاندازی خط مونتاژ پهپاد در روسیه برای استفاده در حملات علیه اوکراین هستند و همزمان روسیه مشغول آموزش خلبانان ایرانی برای استفاده از جنگندههای سوخو-۳۵ است، این روند را سطح بیسابقهای از همکاری نظامی میان تهران و مسکو توصیف کرده است که روابط دو کشور را به یک مشارکت دفاعی تمامعیار تبدیل میکند.
روند رو به پیشرفت همکاریهای دوجانبه ایران و مسکو به دغدغه جدی دولتمردان واشنگتن و لندن تبدیل شده است. ابراز نگرانی اخیر سخنگوی شورای امنیت ملی کاخ سفید پیرامون همکاریهای گسترده نظامی میان ایران و روسیه از جمله ادعای تبادل قریبالوقوع «سوخوی» روسی به تهران و از سوی دیگر بیانیه ادعایی جیمز کلورلی، وزیر دفاع انگلیس در انتقاد از فروش پهپادهای نظامی ایران به روسیه، کلیدواژه مشترکی به نام «تهدید امنیتی» داشت که بعد دیگری از نگاه غرب در اجرای فارغ از تدبیر رویکرد تقابل با جمهوری اسلامی ایران و فراهم شدن زمینه برای ظهور ائتلافها و اتحادهای جدیدی را روشن کرده است. جان کربی با اعلام اینکه تهران و مسکو در حال بررسی راهاندازی خط مونتاژ پهپاد در روسیه برای استفاده در حملات علیه اوکراین هستند و همزمان روسیه مشغول آموزش خلبانان ایرانی برای استفاده از جنگندههای سوخو-۳۵ است، این روند را سطح بیسابقهای از همکاری نظامی میان تهران و مسکو توصیف کرده است که روابط دو کشور را به یک مشارکت دفاعی تمامعیار تبدیل میکند.
او همچنین انتقال تسلیحات میان ایران و روسیه را نقض قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل دانسته و مدعی شده که مسکو به دنبال دریافت صدها موشک بالستیک از تهران است. این ادعای او را باید در کنار بیانیه جیمز کلورلی، وزیر دفاع انگلیس نشاند که سمت و سوی تبادلات نظامی ایران و روسیه را افزودن بر سطح مشارکت در جنگ اوکراین ارزیابی کرده و همچون مقام امریکایی این تبادل همکاری نظامی را خطری برای شرکای خود در خاورمیانه و امنیت بینالملل توصیف کرده است.
به چالش کشیده شدن هژمونی امریکا
فارغ از درستی یا نادرستی ادعاهای مطروحه در سخنان این مقامهای غربی، محتوای این مواضع در هدف قرار دادن روند رو به رشد رابطه تهران و مسکو، گزارههای مناسبی را در اختیار میگذارد تا دلایل نگرانی غرب از تحولات جاری در مناسبات میان ایران و شرکای آسیاییاش مورد واکاوی قرار گیرد؛ مناسباتی که زیر سایه افول ایالاتمتحده توانسته است اقتضائات خاص خود را به صحنه بینالملل تحمیل کند؛ یعنی دورهای که دیگر امریکا در مواجهه با موضوعات بینالمللی مدنظر خود باید همچون دیگر بازیگران برای خود تکلیف و حق تعریف کند، در غیر این صورت با سطح جدیدی از مواجهه دیگر کشورها که مدتها است به استقبال نظم چندقطبی رفتهاند و با یکجانبهگرایی این کشور مقابله میکنند، روبهرو میشود. مناسبات میان جمهوری اسلامی با ایالاتمتحده بویژه در یک سال گذشته نمونه روشنی از به چالش کشیده شدن نقش ابرقدرتی این کشور در سطح بینالملل به شمار میآید. ابتکارعمل تهران در مواجهه تمامقد با سیاست فشار حداکثری و بیاثر شدن گزینههای روی میز این کشور که دیگر در فشار و اجماعسازی علیه ایران شکست خورده است، گویای این واقعیت است که چرا توجه واشنگتن به تحولات راهبردی میان ایران و دیگر بازیگران بزرگ آسیایی از جمله چین و روسیه جلب شده است.
تقویت ائتلاف سهجانبه
تردیدی وجود ندارد که رویکرد مداخلهجویانه امریکا در قبال ایران در دههها و سالهای گذشته و از سوی دیگر روند رو به رشد رقابت امریکا با چین و تقابل با روسیه که در بحران اوکراین به اوج رسید، نقش مهمی در شکلگیری تقویت اتحاد دوجانبه تهران با پایتختهای مسکو و پکن و همچنین همکاریهای سهجانبه میان ایران، روسیه و چین داشته است. در حقیقت درک مشترک سه کشور ایران، روسیه و چین از خطرات دامنهدار رویکرد یکجانبه امریکا، این کشورها را به سمت و سوی تقویت همکاریهای همهجانبه کشانده است؛ مناسباتی که بویژه پس از آغاز به کار دولت سید ابراهیم رئیسی در عرصه مناسبات سیاسی و اقتصادی دوجانبه و چندجانبه روند رو به پیشرفتی تجربه کرده و چنین وجهی از همکاری به دیگر حوزههای دفاعی، امنیتی و سیاسی تسری یافته است.
اهمیت این همکاریهای چندوجهی زمانی دوچندان میشود که به خاطر بیاوریم پیش از آن امریکا کوشیده بود با ائتلافهای ادعایی با شماری از همپیمانانش در منطقه خاورمیانه و آسیا، از شرکای عربی گرفته تا بازیگرانی همچون کرهجنوبی و استرالیا پیوندی ایجاد کند که ایران و همپیمانان آسیاییاش را با چالشهای امنیتی در سطحی افزونتر روبهرو کند. این چالش به موازات سیاستی که علیه ایران در زمین بازی هستهای از سوی امریکا در پیش گرفته شد، همزمان بود با سیاست معروف چرخش به آسیا که واشنگتن بر مبنای آن، چین را در کنار روسیه و ایران در رده یک تهدید بزرگ طبقهبندی میکرد. ذیل چنین نگاهی بود که ایالاتمتحده درصدد برآمد با ایجاد چالشهای متعدد در منطقه آسیا هزینه ایران، روسیه و چین را بابت تقویت پیوندهای میان خود افزایش دهد.
تلاش برای ازهم پاشیدن مثلث
رویکردی که واشنگتن برای مواجهه با رابطه رو به افزون تهران و مسکو و ائتلاف سهجانبه این سه قدرت در دستور کار قرار داده، به نوعی اجرای استراتژی مطلوب هنری کیسینجر، وزیر خارجه اسبق و سیاستمدار کهنهکار امریکا است که نوعی سیاست ترکیبی را پیشنهاد میکند که دو مؤلفه کلیدی «موازنه قدرت» و «تفرقه انداختن و حکومت کردن» را برای ازهم پاشیدن مثلث آسیایی با ایران، روسیه و چین در نظر میگیرد؛ استراتژی که در بطن خود فرسایشی کردن و ایجاد مزاحمت برای ایران در مسیر همکاری با روسیه و چین و فاصله انداختن میان روسیه و شریک راهبردیاش یعنی چین را دنبال میکند. تاکتیک موضعگیریهای دیپلماتیک اخیر مقامهای امریکایی و بریتانیایی درباره همکاریهای متعارف نظامی ایران و روسیه، دامن زدن به ابعاد بحران اوکراین با هدف افزایش فشار به روسیه و متوقف کردن مذاکرات وین و وسعت بخشیدن به عملیات روانی علیه جمهوری اسلامی ذیل این رویکرد تعریف میشود.
اینچنین است که رویکرد جمهوری اسلامی مبنی بر گسترش رابطه با روسیه و چین که ناظر بر تقویت چندجانبهگرایی به جریان افتاده است، هدف نگرانی امریکایی واقع شده که تا پیش از این در قالب ائتلافهای نیمبند در عرصه همکاریهای امنیتی و نظامی نتوانسته است معادله قدرت را در این بخش مهم از جغرافیای جهان برهم بریزد و محور یکجانبهگرایانه خود را به بازیگران اثرگذار این منطقه همچون ایران تحمیل کند.
روزنامه ایران
دیدگاه تان را بنویسید