چرا کریمی برای ضدانقلاب جذابتر از امثال نیکا، سارینا و اسرا است؟
کریمی دیروز در توییتی اعلام کرد که از طرق مختلف تهدید شده و احتمال خطر برای او وجود دارد. در شرایطی که «خون» کریمی بیشتر از «نفس» او برای ضدانقلاب راهگشا است باید مراقب جان کریمی بود.
کریمی دیروز در توییتی اعلام کرد که از طرق مختلف تهدید شده و احتمال خطر برای او وجود دارد. در شرایطی که «خون» کریمی بیشتر از «نفس» او برای ضدانقلاب راهگشا است باید مراقب جان کریمی بود.
علی کریمی دیروز در توییتی نوشت: «از طرق مختلفی تهدید شده و میشویم ولی نه از طریق تماس مستقیم. البته من مهم نیستم. من همچنان عزادار و نگران هموطنانم در جای جای میهن عزیزم هستم.»
کریمی در چند هفته گذشته نقش لیدری را برای اغتشاشگران بازی کرده و اکنون در خارج از کشور نیز تلاش میکند همین نقش را ایفا کند. اما یک مسئله جدی وجود دارد:
ضدانقلاب پروژه خطرناکی را در دست اقدام دارد: پروژه کشتهسازی!
پروژه کشته سازی سالها است در دستور کار ضدانقلاب برای ایجاد آشوب و اغتشاش در ایران بوده است. از پیراهن خونینی که احمد باطبی سال 78 سر دست گرفت و آن عکس معروف را در رسانههای مختلف پخش کرد تا ندا آقاسلطان و ترانه موسوی و ... که در سال 88 سوژه ضدانقلاب شد، تا امروز که نیکا شاکرمی و اسرا پناهی و سارینا اسماعیلزاده و ... همه سوژههای جدید ضدانقلاب برای تحریک احساسات جامعه و شعلهور ساختن آتش اغتشاشات است.
مهدی محمدی در توییتی نوشت: «... هیچ هدفی برای دشمن مهمتر از این نیست که بر جمع معترضین بیفزاید و به هر قیمت مجددا اعتراض را با تولید یک شوک یا جرقه به آشوب تبدیل کند...»
انگیزه علی کریمی از انتشار این توییت معلوم نیست؛ کریمی بارها نشان داده است برای خودنمایی حاضر است چنین جوسازیهایی را انجام دهد اما تحلیل پروژههای جاری ضدانقلاب و عملکرد این جریان در هفتههای گذشته نشان میدهد که این توییت میتواند شروع یک پروژه کشتهسازی با محوریت خود علی کریمی باشد. قابل پیشبینی است در شرایط کنونی «خون» کریمی از «نفس» او بیشتر به درد ضدانقلاب میخورد. در شرایطی که آشوبها فروکش کرده است و رسانههای ضدانقلاب برای بازتولید آشوبها نیازمند یک شوک جدی هستند، کریمی میتواند سوژه خوبی برای تحریک عواطف عمومی باشد.
کریمی از چند جهت برای ضدانقلاب جذابتر از امثال نیکا، سارینا و آرنیکا است:
اول: اینکه کریمی شناخته شدهتر است و نیازی به فشار رسانهای برای شناساندن و شهرت او نیست، در حالی که موجسازی رسانهای برای معرفی سوژههای گمنام سختتر است.
دوم: نسبت کریمی با اغتشاشات نیز شفاف است و نیازی به خرج انرژی برای مظلوم نمایی نیست.
سوم: کریمی خارج از کشور است و صحنهسازی و سناریو نویسی برای پروژه کشتهسازی بسیار راحتتر است. تصاویری که قابل تولید است به مراتب میتواند حرفهایتر و اقناعپذیرتر باشد.
چهارم فعال کردن برخی نهادهای بین المللی با توجه به امکان سندسازی در خصوص پروژه کریمی امکانپذیر است و میتواند به عنوان پروژه مکمل در نظر گرفته شود.
ضربالمثل قدیمی ایرانیان میگوید «نترس از آن که هایوهوی دارد؛ از آن بترس که سر به تو دارد» ولی در شرایطی که اوضاع پیچیده است و پروژههای مختلفی از سوی دشمن در حال اجرا است باید از کریمی مراقبت کرد؛ خود کریمی بیشتر از همه باید مسوول این مراقبت است.فارس
دیدگاه تان را بنویسید