تحلیل از چپ و راست؛

ایران قوی

کد خبر: 1179611

در بسته پیش‌رو تحلیل‌های سیاسی را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بخوانید.

ایران قوی

گروه سیاست سایت فردا – طبیعی و واضح است که تحلیل‌گران در عرصه سیاست به موضوعات مختلف از منظر خود و با گرایش سیاسی خود می‌نگرند و می‌نویسند. در اینجا اما سعی داریم با کنار هم قرار دادن این تحلیل‌ها ، مسائل را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بررسی کنیم.

 

در بسته پیش‌رو تحلیل‌های سیاسی را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بخوانید.

 

تناسب هدف و روش

عباس عبدی در یادداشتی برای «اعتماد» نوشت: «این یادداشت در پی اشاره به نکته‌ای است که احتمالا برخی اصولگرایان و بانیان وضع موجود موافق آن نباشند ولی ایرادی ندارد اگر بخوانند و آن را نقد کنند، شاید به نتیجه خوبی برسیم. رسیدن به هر هدفی اعم از فردی یا جمعی و حکومتی، مستلزم استفاده از ابزار مناسب آن است. پیچ‌های شش ضلعی را با پیچ‌گوشتی و پیچ‌های شیاردار را با آچار باز نمی‌کنند. چه بسا استفاده از ابزار نامناسب موجب هرز شدن و تخریب پیچ شود و دیگر نتوان آن را به صورت متعارف باز کرد. نکته دیگر اینکه هر اقدام اجتماعی یا حتی فردی، آثار کوتاه‌مدت و میان‌مدت و بلندمدت دارد. مثلا با گفتن دروغ ممکن است کار ما در کوتاه‌مدت راه بیفتد ولی پس از مدتی که دروغ ما آشکار شدکل اعتبارمان زایل می‌شود و برای کسب اعتماد دوباره باید هزینه زیادی پرداخت کنیم. بالاخره عوارض جانبی برخی اقدامات و سیاست‌ها ممکن است از نتایج یا دستاوردهای مستقیم آن مهم‌تر باشد. با این ملاحظات فرضیه بنده این است که اجباری کردن «حجاب شرعی» و  برخورد با زنان در قالب گشت ارشاد، یکم؛ شیوه غیرموثر در مساله حجاب است. دوم؛ آثار کوتاه‌مدت آن در برابر آثار منفی میان و بلندمدت آن بسیار ناچیز است. سوم؛ عوارض جانبی این اقدام چنان هولناک است که به ضد هدف اولیه تبدیل شده است. درباره اولین استدلال باید گفت که قانون جزا مبتنی بر مجرمانه دانستن افعال، فقط در مواردی کاربرد دارد که عدم رعایت آن فعل، نظم اجتماعی را دچار اختلال می‌کند. سرقت، قتل، مستی در حال رانندگی، اختلاس، جاسوسی و... و موارد مشابه، جملگی نظم اجتماعی را مختل می‌کنند، لذا به تناسب برای آنها مجازات تعیین می‌شود. اصولا کسی نیست که با جرم دانستن این موارد مخالف باشد. ولی در جامعه ایران پوشش شرعی (و نه پوشش به معنای عام) چنین وضعی را ندارد به همین علت است که اکثریت مردم مخالف تلقی شدن آن به عنوان جرم هستند و در عمل هم اغلب با زنان فاقد پوشش شرعی مواجهیم و هیچ اختلالی هم در نظم اجتماعی نمی‌افتد یا اگر هم برخی معتقدند که عوارضی دارد در برابر عوارض اصل ممنوعیت چیز چندان چشمگیری نیست. در حالی که ممکن نیست سرقت را از دایره رفتارهای مجرمانه خارج کنید و جامعه حتی برای یک لحظه روی خوش ببیند. یک علت دیگر که الزام به رعایت پوشش شرعی در قالب قانون جزا نمی‌گنجد، عدم اجرای آن است. بعید است که هیچ موردی از زنان با این قانون (به‌طور دقیق) محاکمه و مجازات شده باشند. آثار کوتاه‌مدت گشت ارشاد می‌تواند موجب شود که زنان بیشتری آن را رعایت کنند، به این معنی که قدری روسری یا شال را جلو و عقب بکشند، یا دکمه مانتو را دستکاری کنند و امثال آن. این فقط برای افراد ظاهربین جالب است، ولی واقعیت حتی در کوتاه‌مدت چیز دیگری است. خیلی از کسانی که با مانتوهای مورد نظر گشت ارشاد از وزرا خارج می‌شوند، همان‌جا، دکمه‌هایش را دوباره جدا می‌کنند و به خانه می‌روند. ولی اثر بسیار بد این رفتار در میان‌مدت و بلندمدت یا در تعارض میان خانه و عرصه عمومی است. ما در خانه به نحوی لباس می‌پوشیم که طبعا در عرصه عمومی متفاوت از آن می‌پوشیم، ولی اگر محتوای کلی پوشش و نه شکل و ظاهرش در خانه و عرصه عمومی در تضاد باشند، یعنی در جمع‌های خانوادگی و مهمانی به گونه‌ای لباس بپوشند که در تقابل با اجبار آن در عرصه عمومی است، فرد را دچار دوگانگی رفتاری می‌کند، به ویژه برای کودکان و نوجوانان غیرقابل پذیرش و فهم است. لذا آنان به این تعارض و دوگانگی تن نمی‌دهند. به احتمال فراوان دهه هشتادی‌ها در مواجهه با مساله حجاب چنین تجربه‌ای را دارند که زیر بار این حد از تعارض نمی‌روند. البته تحقق این قاعده که؛ «مردم از هر چه منع شوند به آن حریص‌تر می‌شوند» نیز اثر بلندمدت دیگری است که موجب تشدید گرایش به برداشتن حجاب می‌شود.

اثرات جانبی این قانون و گشت ارشاد نیز بسیار مهم‌تر از اصل مساله حجاب است. هر زنی که پایش به گشت ارشاد می‌رسد، طبعا احساس می‌کند که با او به عنوان یک مجرم برخورد می‌کنند، در حالی که او اصلا چنین حس و برداشتی از رفتار خود ندارد. در نتیجه احساس توهین و تحقیر و تخفیف می‌کند. پس از آن روایت خود را نزد خانواده، دوستان و هر جای دیگری از نحوه برخوردها بیان می‌کند که تخم کینه و نفرت کاشته شده را پراکنده می‌کند. این کاری است که هیچ متهم به قتل یا سرقت نمی‌تواند انجام دهد، و این تحقیر آثار خودش را در اتفاقات اخیر نشان داد. آیا ممکن است دوباره این تجربه شکست خورده را تکرار کنیم؟ در بیشتر حوزه‌ها مشابه چنین تجربیاتی دیده می‌شود. نواصولگرایان حاکم برای بسیاری از اهداف خود، ابزارهای نامناسب انتخاب می‌کنند، سپس از اهداف خود دفاع می‌کنند در حالی که ابزارشان نامناسب و زیان‌بار است.»

 

خاطره‌ای از آن روزها

حسین شریعتمداری در «کیهان» نوشت: «۱- این خاطره را از دوران جنگ شهرها و بمباران مناطق مسکونی کشورمان به خاطر دارم و از آنجا که در آن، سخن از رسول خدا‌(ص) در میان است‌، غبار زمان بر آن نمی‌نشیند. بخوانید؛ 

در نوجوانی از استاد شهید مرتضی مطهری سؤالی پرسیده بودم و از مرحوم علامه جعفری نیز‌، پاسخ‌ها دقیق بود و قانع‌کننده. اما، آن شب پاسخی از نوع دیگر یافتم که دلنشین بود و مصداق عینی آنچه بزرگان یاد‌شده با دلایل نظری گفته بودند.

آن شب اولین شب موشک‌باران تهران بود. اولین موشک ساعتی به غروب مانده در خیابان شیخ‌هادی فرود آمده و بیمارستانی را ویران کرده بود. مردم هنوز نمی‌دانستند که آن غرش‌ها و انفجارهای مهیب و پی‌درپی ناشی از موشک‌پرانی عراق است. تصور می‌کردند بمباران هوایی است، مثل دفعات قبل و در تعجب که چرا مثل همیشه قبل از بمباران آژیر قرمز کشیده نمی‌شود. ما در سپاه می‌دانستیم که موشک‌های عراقی - بخوانید تولید مشترک شوروی سابق، آمریکا و انگلیس- است که با افزایش برد به تهران رسیده است. خیابان‌های تهران خلوت بود و موشک‌ها هراز‌چندگاه با غرشی بلند به آسمان تهران می‌رسید و چند ثانیه بعد، صدای انفجاری مهیب در فضا می‌پیچید... آخر شب بود که موشک دیگری از راه رسید، خط آتش آن نشان می‌داد که به سمت کوه‌های شمال تهران می‌رود و بعد... انفجاری مهیب در همان حوالی... یکی از برادران سپاه که در کنارم بود با رنگ پریده پرسید؛ جماران؟!... هر دو به دلشوره افتادیم... با برادران سپاه در جماران تماس گرفتیم... خبری نبود. قلبمان که به سختی در طپش بود، آرام گرفت ... راستی اگر آن شب یکی از موشک‌ها به جماران و خانه محقر و بدون پناهگاه امام اصابت می‌کرد چه می‌شد؟ تصور فاجعه نیز هولناک بود... اگر امام می‌رفت؟... آن شب این سؤال در ذهن نگارنده با نگرانی چرخید و چرخید تا به این‌جا رسید که اگر موهبتی به نام خمینی نبود چه می‌شد؟... ما می‌ماندیم و دنیای پر از پلشتی‌ها و آدم‌ها و مکتب‌های بدرد نخوری که دنیا را احاطه کرده بودند. ما می‌ماندیم و لیبرال دموکراسی خفن غرب و سردمداران بی‌شخصیت و عفن. ما می‌ماندیم و شوروی و مارکسیسم انسانیت‌سوز‌، انگلیس و نوادگان دزدان دریایی که در آن به حکومت رسیده بودند... دنیایی با این رنگ و بو و مکتب‌هایی با این سمت و سو به چه دردی می‌خورد؟...

 کم کم به پاسخ آن سؤال نزدیک شده بودم... اگر رسول‌خدا(ص) نبود و محمد مصطفی(ص) به پیامبری مبعوث نشده بود، بودن در دنیا با کدام بهانه‌ای توجیه‌پذیر بود؟... و خلقت مردمان و آفرینش زمین و آسمان را چه سود؟!...هیچ!... و این پاسخ و توضیح خالی از ابهامی برای آن کلام نورانی بود که خدای مهربان خطاب به رسول گرامی اسلام فرموده بود... «لولاک لما خلقت الافلاک... اگر تو نبودی، جهان را نمی‌آفریدم...».

۲- در آیات دوم و سوم سوره جمعه آمده است « هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِّنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَإِن کَانُوا مِن قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ (۲) وَآخَرِینَ مِنْهُمْ لَمَّا یَلْحَقُوا بِهِمْ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ (۳)... اوست که در میان مردم درس ناخوانده‌، پیامبری از خودشان برانگیخت تا آیات او را بر آنان بخواند و آنان را [از آلودگی‌های فکری و روحی] پاک کند و به آنها کتاب و حکمت بیاموزد، هر چند پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند! (۲) و [نیز پیامبر را] بر مردمی دیگر که هنوز به آنان [‌اعراب‌] نپیوسته‌اند [برانگیخت]. و او توانای شکست‌ناپذیر و حکیم است (۳). بعد از نزول این آیات، حاضران پرسیدند: منظور از این «‌گروه دیگر‌» که هنوز به اعراب نپیوسته‌اند چه کسانی هستند؟ رسول خدا‌(ص) دست بر شانه سلمان فارسی نهاد و فرمود «‌منظور خدا، این مرد و قوم اوست‌» و سپس افزود «‌سوگند به آن که جانم در اختیار اوست، اگر ایمان و دانش به ستارة ثریا بسته باشد، گروهی از مردان فارس، آن را به چنگ می‌آورند». و ده‌ها نمونه دیگر از این دست که از سوی هر دو گروه مفسران شیعه و اهل سنت به فراوانی نقل شده است. 

۳- پس از آن گردونه زمان چرخید و گردنه‌های سخت فراوانی را درنوردید تا به دورانی رسید که رسول خدا (ص) خبر داده بود و امیر مؤمنان‌(ع) مردمان را به آمادگی برای آن روز توصیه کرده بود. امام راحل ما، ندا به انقلاب برداشت. مردم ایران (همان‌ها که رسول خدا نشانی آنان را به سلمان داده بود‌) این ندا را در دل خویش آشنا یافتند و با پای جان به سویش شتافتند، خون دادند و جان باختند و سقف ظلمانی جهان سلطه را شکافتند. طرحی نو در‌انداختند که ۴۴ سال است علی‌رغم هجوم همه‌جانبه قدرت‌های ریز و درشت نه فقط از پای نیفتاده، بلکه از نقطه شروع تا‌کنون گام‌های بلندی برداشته است. دلیل؟ چه دلیلی برتر از اینکه ۴۴ سال است، نظام سلطه بین‌الملل تمامی توان خود را برای مقابله با آن به میدان آورده است.

به قول حضرت امام(ره)خطاب به آمریکا: «‌اگر می‌گویید چیزی نشده پس چرا این همه هیاهو می‌کنید‌»؟!...

و کوتاه سخن، همین جا باید گفت: آشوب‌های این روزها یک پیام روشن و خالی از ابهام در خود دارد و آن اینکه کفگیر دشمن به ته دیگ خورده است. این، همان نکته‌ای است که دیروز حضرت آقا در دیدار اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام بر آن تاکید فرموده و اغتشاشات اخیر را «حرکت انفعالی‌» دشمن نامیدند. بارش نور در میلاد رسول خدا (ص) و امام صادق‌(ع) مبارک باد.»

 

کنکور و داستان تکراری

آرین احمدی در سرمقاله «ابتکار» نوشت: «به رغم آن که شورای انقلاب فرهنگی مصوبات شرایط برگزاری و شرایط جدید کنکور سراسری را ابلاغ نموده اما همچنان شرایط و نحوه برگزاری کنکور سراسری سال 1402 دانشگاه ها در هاله ای از ابهام قرار دارد ، در همین رابطه عضو هیات‌رئیسه مجلس شورای اسلامی در گفت‌وگو با یک از خبرگزاری ها گفت: موضوع کنکور و مسائل مربوط به آن در یک کارگروه 10 نفر متشکل از نمایندگان مجلس و شورای عالی انقلاب فرهنگی تا پایان هفته تعیین تکلیف می‌شود.

وی افزود: شورای عالی انقلاب فرهنگی امروز یک جلسه اختصاصی برای بررسی موضوع کنکور و رفع ایرادات و اشکالات مصوبه اخیر شورا در این باره برگزار کرد و در نهایت مقرر شد این موضوع در یک کارگروه 10 نفره متشکل از 5 نفر از نمایندگان مجلس و 5 نفر از نمایندگان شورای عالی انقلاب فرهنگی مورد بررسی قرار گیرد.

عضو هیات‌رئیسه مجلس شورای اسلامی اظهار داشت: براساس تصمیم اتخاذ شده در جلسه امروز شورای عالی انقلاب فرهنگی، این موضوع باید در کارگروه 10 نفره تا پایان هفته جاری تعیین تکلیف و نتیجه آن برای اجرا از سوی رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی ابلاغ شود.

دانش آموزی که به میزان فراوان برای رقابت کنکور اضطراب و نگرانی دارد ، حال نگرانی جدیدی از جنس مشخص نبودن دقیق شرایط کنکور هم به او اضافه می شود و احتمالا باعث از بین رفتن تمرکز او نیز می شود ، یک روز می گویند دروس عمومی از کنکور حذف شده و فقط در قسمت سوابق تحصیلی قرار دارد روز دیگر می گویند ترمیم معدل فقط یک بار است و روز دیگر می گویند ممکن است کنکور دو بار در سال برگزار نشود و ... ، و همه این عدم قطعیت ها در برگزاری کنکور نه تنها به دانش آموزان اضطراب و نگرانی بسیار وارد می سازد بلکه به مسئولان آموزشی و معلمان و مشاوران تحصیلی هم نگرانی و اضطراب ایجاد می کند و آن ها را نیز در برنامه ریزی آموزشی و نحوه ی تدریس دچار مشکل ساخته است.

اما پرسش های اساسی که مطرح می شود این است ؛ چرا قبل از تصویب شرایط جدید کنکور به این مسائل پرداخته نشد؟ و چرا قبل از تصویب شرایط جدید کنکور جلسات کارشناسی و هم اندیشی با نمایندگان مجلس و متخصصان آموزشی به اندازه کافی برگزار نشده است ؟ آیا به راستی نمی توان یک بار برای همیشه برای کنکور قوانین مشخص و ثابتی وضع نمود تا هر سال تیتر خبری مطبوعات و رسانه ها نشود ؟ و آیا تغییرات پی در پی در سیستم آموزشی و نحوه ی برگزاری کنکور ، تا امروز منفعتی در نظام آموزشی کشور و رشد کیفی آن د اشته و آیا باعث رشد علمی و بالا رفتن انگیزه دانش آموزان شده است؟

به نظر می رسد برای رفع مشکلات کنکور و شرایط برگزاری آن ، باید اقدامات کارشناسی و علمی بیشتری صورت پذیرد و همچنین بیشتر از نظرات متخصصان و نظریه پردازان آموزشی در این رابطه بهره جست ، اقداماتی صحیح و اصولی که محصولش بالا رفتن سطح علمی و آموزشی آینده سازان کشور باشد .»

 

باز هم خطای محاسباتی غرب در برابر ایران قوی

سیدعبدالله متولیان در سرمقاله «جوان» نوشت: «روندنگاری حوادث و وقایع یک ماه اخیر و بررسی مواضع دشمنان، معاندین، مخالفین، اپوزیسیون خارج نشین (اعم از سلطنت‌طلبان، منافقین و...) فرقه‌ها و گروهک‌های تروریستی جدایی‌طلب (پژاک، کومله، دموکرات، خلق بلوچ، خلق عرب و..)، رسانه‌های غربی، وهابی و صهیونیستی (BBC، اینترنشنال، VOA و...)، مواضع سران دولت‌های اروپایی و امریکا و... و هجمه فوق سنگین هشتگ‌سازی‌های رباتیک در دنیای مجازی و... کوچک‌ترین تردید باقی نمی‌گذارد که ائتلاف «غربی، صهیونیستی، وهابی»:

 ۱- از همدلی، همسویی، اتحاد و انسجام قوای کشوری و لشکری و عزم جدی برای غلبه بر مشکلات به شدت بیمناک شده و به این باور رسیده‌اند که موفقیت ایران در حل معضلات، مشکلات و موانع اقتصادی به منزله مهر پایان بر رؤیای نظم نوین امریکایی و تشکیل دهکده جهانی خواهد بود.

۲- از پیوستن ایران به سازمان همکاری‌های شانگ‌های و سرعت غلبه ایران بر موانع، تهدید‌ها و تحریم‌ها، به شدت هراسناک شده‌اند و تلاش آنان نه برای جلوگیری از قوی شدن ایران بلکه نوعی فرار مذبوحانه به جلو به دلیل بیم از قوی بودن ایران و موفقیت در فتح آخرین سنگر‌های دشمن و غلبه بر تحریم‌ها و شیرین شدن کام مردم ایران است.

۳- اقدامات آنان از مدت‌ها قبل برنامه ریزی شده و منتظر بهانه‌ای برای شروع عملیات برای فروپاشی و تجزیه ایران بوده اند.

٤- اقدامات آنان در یک جنگ شناختی بر روی اندیشه و ادراک مردم به‌عنوان بزرگ‌ترین سرمایه و شاخصه قدرت ملی متمرکز است.

۵- توسل به توحش رسانه‌ای بر این حقیقت تأکید دارد که آنان از اینکه ابتکار عمل به دست ملت ایران بوده و در میدان اغتشاشات به دشمن همراهی نکرده و جمعیت قلیل (کمتر از ۵۰هزار نفری) پراکنده و بدون فرمانده میدانی اغتشاش‌گران را منزوی ساخته‌اند نیز به شدت عصبانی هستند.

۶- حرکت دشمن غربی از سر استیصال و ضعف بوده و به فرمایش آن پیر فرزانه این صدای عرعر از سر ترس الاغ‌ها است و جفتک پرانی تبلیغاتی آنان صرفاً برای آن است که شیر‌ها صدای ضعف الاغ‌ها را نشنوند.

۷- دشمن در این دوره از دسیسه و توطئه به یک جنگ تمام عیار ترکیبی روی آورده و تمام بضاعت خود را به میدان آورده است.

۸- خوب فهمیده‌اند که غلبه ایران بر تحریم‌ها و مشکلات ناشی از تداوم دشمنی غرب با ایران، الگویی برای سایر ملت‌های منطقه خواهد بود.

۹- پیروزی ایران به منزله پیروزی محور مقاومت و نقش بر آب شدن همه آمال و آرزو‌های غرب در منطقه غرب آسیا خواهد بود.

۱۰- فهمیده‌اند که تا حدود زیادی تحریم‌ها بی اثر شده.

۱۱- بیش از آنکه واقعی باشد یک مانور توخالی تبلیغاتی و قمپزگونه در بستر دنیای مجازی و تحریک احساسات و هیجانات جوانان و نوجوانان است.

۱۲- هدف اصلی تجزیه ایران است. آنان فراتر از جمهوری اسلامی از ایران قوی می‌ترسند.

۱۳- با الگو‌گیری از مدل جلیقه زرد‌های فرانسه برای اغتشاشات بلند مدت و پردامنه برنامه ریزی کرده اند.

۱٤- و باز هم مثل همیشه دچار خطای محاسباتی شده و اینک به دلیل پنبه شدن همه نقشه‌های خود قافیه را به کلی باخته و به جفنگیات روی آورده اند.

وقایع و اغتشاشات اخیر به وضوح نشان داد که ائتلاف «غربی، صهیونیستی، وهابی» از پیشرفت‌های مستمر جمهوری اسلامی ایران و برنامه ریزی برای غلبه بر تحریم و حل مشکلات و معضلات کشور بیمناک شده و نه فقط از جمهوری اسلامی بلکه از ایران قوی هراس دارند و از بی تأثیر بودن جنگ ادراکی بر مردم عصبانی هستند. در واقع تلاش ائتلاف برای استمرار اغتشاشات، نوعی انتقام‌گیری از ملت ایران است. این حقیقتی است که از چشمان تیزبین کشتی بان انقلاب اسلامی پنهان نمانده و معظم‌له طی دهه‌های اخیر از جمله بهمن ماه سال ۱۳۹۵ از برنامه ریزی دشمن برای «ایجاد تفرقه قومی و ترویج جدایی‌طلبی در بین اقوام»، «تهاجم فرهنگی و هجمه به باور‌ها و اعتقادات مردم»، «برنامه ریزی برای براندازی نظام اسلامی» و «نفوذ برای تغییر محاسبات مسئولان و باور‌های مردم» پرده برداشتند. بدخواهان و دشمنان به چشم خود می‌بینند که ایران اسلامی در زمینه دفاعی به حدی از توانمندی و اقتدار رسیده که به تنهایی و به عبارتی یکه و تنها در مقابل استکبار ایستاده و در جنگی نابرابر اراده خود را بر آنان دیکته نموده است. از این رو تحقق اقتدار اقتصادی ایران (پس از اقتدار دفاعی) برای آنان بسیار سنگین خواهد بود و لذا برپایی اغتشاشات و ایجاد ناآرامی و ایجاد فضای ناامن برای جلوگیری از سرمایه‌گذاری اقتصادی یکی دیگر از اهداف میانی دشمنان انقلاب اسلامی محسوب می‌گردد. دشمن می‌داند که گوهر امنیت در صدف قدرتمندی یک ملت شکل می‌گیرد. اگر ملتی قدرتمند نباشد، در تلاطم اراده‌های کشور‌های مستکبر دچار چالش می‌شود و از بین می‌رود. تردیدی نیست که ویژگی کمی و کیفی جمعیت، منابع ملی، وسعت سرزمینی، دولت و حاکمیت، بنیه علمی، ثبات، هویت، تنوع قومی، وحدت و یکپارچگی مهم‌ترین عناصر شکل‌گیری امنیت پایدار و اقتدار یک ملت در برابر دشمن محسوب شده و از مؤلفه‌های مهم قدرت در هر کشوری محسوب می‌گردند، اما از آنجا که در جمهوری اسلامی ایران، قدرت در همه وجوه آن مردم بنیان است و مردم قاعده و اساس حکومت به حساب می‌آیند، مردم بزرگ‌ترین سرمایه ملی و بنیادی ترین، مهم‌ترین، مؤثر‌ترین و کارآمد‌ترین مؤلفه قدرت ملی محسوب می‌گردند، به همین دلیل دشمن بعد از ناکامی و شکست‌های تلخ در امواج براندازی در سال‌های ۷۸، ۸۸، ۹۶ و ۹۸ اینک به جنگ شناختی روی آورده و بر روی اندیشه، اعتقادات، ایمان و باور مردم متمرکز شده است. ائتلاف دشمنان تلاش می‌کنند تا با غبارآلود کردن فضای سیاسی و اجتماعی و سیاه نمایی اوضاع جامعه و با دمیدن در کوره تنفر نسبت به نظام اسلامی و دین، بی اعتمادی به نظام، ناامیدی نسبت به آینده روشن و بهتر و... مردم را رو در روی دین، قرآن، مسجد، پرچم و به طور کلی فرهنگ ملی و اسلامی به میدان آورده تا با آشوب و اغتشاش موجبات ناامنی و ناآرامی را در کشور فراهم کرده و جلوی پیشرفت کشور و خنثی شدن تحریم‌ها را گرفته و در نهایت ایران را به‌عنوان بزرگ‌ترین مانع تحقق دهکده جهانی و نظم نوین امریکایی به چندین کشورک ضعیف تجزیه کنند. برنامه تجزیه ایران نظریه برنارد لوئیس، طراح تجزیه ایران است که گفته: «یک ایران وسیع و قوی که تهدیدی برای امنیت سرمایه‌داران غرب است باید به شش قسمتِ ترک، کرد، لر، عرب، بلوچ و فارس تقسیم شود یا ضمیمه خاک همسایگان آن گردد تا خطر ایران دفع شود». اینکه در فتنه اخیر، قرآن سوزی، مسجد سوزی، پرچم‌سوزی و توهین به مقدسات راه انداخته و تجزیه‌طلبان را هم وارد میدان آشوب گری و تجزیه‌طلبی کرده اند، عمل به وصیت برنارد لوئیس انگلیسی است. دشمن با اصل نظام ایران یکپارچه و مستقل، با قرآن و اسلام، مسئله دارد و آن را هدف قرار داده است. راه‌حل پشیمان کردن دشمن چیست؟ ملت ایران با حضور نیرومند خود در صحنه، فتنه‌های دشمن را در جنگ نرم، جنگ شناختی و جنگ ادراکی خنثی کرده و اهداف دشمن را خنثی کرده است. وقتی دشمن صریح و بی‌پرده می‌گوید: «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است»، «مذاکرات هسته‌ای بهانه است، اصل نظام نشانه است»، «قیمت بنزین بهانه است، اصل نظام نشانه است»، «مهسا بهانه است، اصل نظام نشانه است» و... ما نیز باید صریح و روشن به دشمن تفهیم کنیم اصل نظام سلطه در منطقه و جهان، نشانه است و ائتلاف دشمن و از جمله رژیم سعودی حاکم بر حجاز که از طریق رسانه اینترنشنال به هدایت و مدیریت اغتشاش‌گران می‌پردازد باید بدانند که یا باید رسانه خود را کنترل کرده و از دخالت در امور ایران بپرهیزند و یا باید هزینه غیر مترقبه آن را بپردازند.»

 

ایران قوی

سیدمصطفی هاشمی‌طبا در سرمقاله «شرق» نوشت: «مقام معظم رهبری در سخنان اخیرشان تصریح کردند که دشمنان، ایران قوی را نمی‌خواهند و صد البته این سخنان تصریحی بود بر آنچه در طول سالیان دراز «برخلاف آنان که می‌گویند ما ایران را خرج اسلام خواهیم کرد» عملا برای تعالی ایران تلاش کرده‌اند. در این مختصر می‌خواهیم نگاهی کنیم به ایران قوی و ببینیم چه کسانی دانسته یا ندانسته در جهت تضعیف ایران قدم برداشته‌اند و ایران قوی چه معنایی دارد و چگونه می‌تواند در عرصه گیتی بروز و ظهور کند. برای تصور ایران قوی ناچار به مثالی روی می‌آوریم. یک بطری پلاستیکی آب را در نظر بگیرید که پر از آب است و درِ آن بسته است. با نیروی معمولی نمی‌توان آن را تغییرشکل داد؛ یعنی اگر پوسته پلاستیکی مقاومت نداشته باشد، آب درون بطری مانع از فشرده‌شدن آن می‌شود. حال تصور کنید آب آن تا نیمه یا خالی باشد. بطری با یک فشار ساده دست تغییر شکل می‌دهد؛ درحالی‌که در حالت اول اگر هم بطری سوراخ شود و آب از آن به بیرون تراود، مدتی می‌تواند مقاومت کند. می‌توان کشور را به آن بطری تشبیه کرد. پوسته اطراف یعنی مرزها باید قوی باشد؛ اما این قدرت طبعا حد و حدودی دارد. اگر داخل کشور قدرتمند و توانمند باشد، فشار به پوسته خارجی با توانمندی‌های داخلی خنثی می‌شود و حتی اگر رخنه‌ای در مرزها پدیدار شود، نیروی داخلی توان پوشش آن را دارد. شکی نیست که قدرت نظامی و توان دفاع از سرحدات یکی از ارکان اصلی کشوری قوی و نیرومند است و این به معنای آن است که باید تجهیزات و تدارکات کافی وجود داشته باشد و نیز نیروهای توانمند و فداکار و مخلص عامل اجرائی آن باشند؛ اما قوی‌بودن یک کشور صرفا به قوی‌بودن نیروهای نظامی خلاصه نمی‌شود و چه‌بسا برخی جاها نتیجه عکس دهد؛ مانند آلمان در جنگ جهانی دوم که دارای نیروی نظامی بس قدرتمند بود؛ اما همین قدرت نهایتا به تلاشی آلمان انجامید. اگر به مؤلفه‌های قدرت و قوی‌بودن کشور توجه کنیم، به دو مؤلفه اصلی می‌توانیم دسترسی پیدا کنیم؛ یکی قدرت بیرونی که عبارت از قدرت نظامی یعنی پوسته کشور و همراه آن قدرت دیپلماسی و نفوذ در کشورها اعم از نفوذ سیاسی یا اقتصادی است و دوم قدرت درونی که می‌توان برخی مؤلفه‌های آن مانند قدرت سرزمینی، قدرت علمی و فناوری، قدرت خودکفایی و تولید، قدرت یکپارچگی مردمی و امید به آینده و قدرت پاکدستی و صداقت و فسادزدایی را نام برد. اگر بخواهیم ایرانی قوی داشته باشیم، باید مؤلفه‌های مختلف را مورد توجه و بررسی قرار دهیم و برای هریک از موارد یادشده برنامه‌ای برای قدرتمندشدن طراحی کرده و عمل کنیم، وگرنه تکیه بر قدرت تک‌ساحتی نمی‌تواند متضمن پیشرفت ملت باشد. به‌ هر حال قوی‌بودن تنها یک وسیله است و با آن باید به اهداف متعالی برای ملت و مردم دست یازید، وگرنه صرف قوی‌شدن خاصیتی ندارد. می‌توانیم مؤلفه‌های قدرتمندی کشورمان را حسب آنچه آمد، به‌ صورت بسیار خلاصه مرور کنیم و طبیعی است که نه مؤلفه‌های قدرت به همین تعداد محدود می‌شود و نه متن بررسی امری دقیق و کامل است و آنچه خواهد آمد مجموعه‌ای از اطلاعات و استنباط‌های عمومی است که در رسانه‌های رسمی داخلی نیز به نوعی ذکر می‌شود.

1- قدرت نظامی و دیپلماسی خارجی: براساس آنچه برآورد می‌شود، ایران از لحاظ فناوری و تولید نظامی و نیز آموزش و تجهیز پرسنل اعم از ارتشی، سپاهی و بسیجی پیشرفت چشمگیری کرده است؛ امری که باید همچنان با قوت و قدرت ادامه یابد؛ اما متأسفانه در زمینه دیپلماسی جهانی و نفوذ اعم از سیاسی و اقتصادی جایگاه مطلوبی ندارد. نشانه‌های آن از قبیل آرای کشور‌های مختلف در شورای امنیت یا مجمع عمومی در برهه‌های مختلف می‌تواند هشداری در این زمینه باشد.

2- قدرت سرزمینی: همه اطلاعات و آمار منتشرشده در پژوهش‌های رسمی که در رسانه‌ها نیز منتشر می‌شود، دلیل برآسیب سرزمین ایران از طریق هدر‌رفتن آب، نشست دشت‌ها، خشک‌شدن تالاب‌ها، کم‌شدن پوشش جنگلی، آلودگی رودخانه‌ها و سرانجام بیابان‌زایی و به خطر افتادن کشاورزی و باغداری و حتی زیربناهای ملی در کشور است. سرزمین تکیده و برهوت حتما دلیل بر نبود توانایی و قدرت کشور است.

3- قدرت علمی و فناوری: حسب آنچه بیان می‌شود، در برخی فناوری‌ها مثل فناوری نانو پیشرفت‌هایی در کشور دیده می‌شود. متأسفانه جریان علمی در دانشگاه‌های کشور، به تصدیق دانشگاهیان دچار ضعف‌هایی است و فناوری در واحدهای تولیدی عموما -هم به دلیل تحریم و هم به دلیل عدم کفایت هسته‌های فناوری- نتوانسته با نیازهای کشور خود را تطبیق دهد؛ بنابراین می‌توان به این نتیجه رسید که قدرت فناوری کشور در حد مورد نیاز نیست.

4- قدرت خودکفایی و تولید: با وجود مصرف مسرفانه انرژی در کشور اعم از برق، گاز، بنزین و فراورده‌های نفتی نه تولید صنعتی مانند اتومبیل و دیگر وسایل نقلیه می‌تواند نیازهای داخلی و صادرات را تأمین کند و نه تولید کشاورزی نیازهای واقعی را تأمین می‌کند و سالانه حدود 20 میلیارد دلار محصولات کشاورزی وارد می‌شود. در اینجا از طرح مباحث دیگر مانند یکپارچگی مردمی و امید به آینده و میل به مهاجرت و خارج‌کردن سرمایه از کشور و پاکدستی خواص و عموم و فسادزدایی می‌‌‌گذریم اما می‌خواهیم اشاره‌ای به آنان که ندانسته یا دانسته دشمن قدرت کشور هستند، داشته باشیم. آنکه مردم را نادان می‌انگارد، آنکه به منابع طبیعی کشور بی‌اعتناست، آنکه ورود قاچاق کالا به کشور می‌کند یا چشم بر آن می‌بندد، آنکه به عدالت داوری نمی‌کند، آنکه در مصرف آب و برق و گاز اسراف می‌کند، آنکه وعده ناشدنی به مردم می‌دهد، آنکه آگاهی و اطلاعات را از مردم دریغ می‌کند، آنکه به‌نوعی می‌اندیشد و نوعی دیگر بیان می‌کند و دیگرانی که عمل مشابه انجام دهند، خود دانسته یا ندانسته دشمن قوی‌شدن ایران هستند. دشمن تنها در خارج کشور نیست، دشمن تنها عوامل خارجی در ایران نیستند، بسیاری با اعمال خود عملا دشمن قوی‌شدن ایران هستند. به خود نگاه کنیم. آیا در زمره علاقه‌مندان به قوی‌شدن ایران هستیم یا شخص دیگری هستیم؟»

 

محکمات تحلیل رهبری از حوادث اخیر

محسن مهدیان در «همشهری» نوشت: «اگر 3سخنرانی رهبر انقلاب در ایام اغتشاشات را مرور کنیم، محکمات تحلیلی ایشان به‌دست می‌آید. این محکمات مبنای تحلیل ایشان در حوادث مشابه است.و اما محکمات ثابت در هر 3 سخنرانی چیست؟ به این فهم عدم‌ اشاره مستقیم در سخنرانی اول نیز مرتبط به همین محکمات است.

یکم. «حوادث جزئی»

ابعاد ماجرا را چطور دیدند؟ حوادث جزئی.

تعبیری که در سخنرانی سوم باعث شد رسانه‌های دشمن در همان ساعت اولیه عصبانی شوند. فرامتن سخنرانی اول نیز همین بود. عدم‌اعتنای رهبری نشان داد ماجرا بی‌اهمیت است.

اما چرا اهمیت نداشت و ندارد؟

برویم بند دوم.

دوم. «ملت مظلوم و مقتدر»

علت جزئی بودن این حوادث چیست؟ ملت مظلوم‌اند ولی قوی ظاهر شدند.

یعنی چی؟

ملاک اهمیت یک مسئله در جمهوری اسلامی فهم و عملکرد مردم است. مردم اگر دچار شبهه و خطای محاسبه شوند، می‌شود فتنه. اگر مردم قوی ظاهر شوند صدمات عمیق نیست. مردم در این حوادث از همان ساعت اول صف‌شان را جدا کردند؛ حتی اگر اعتراض داشتند.

در سخنرانی دوم فرموند به این مردم ظلم شد ولی آنها قوی ظاهر شدند. مظلوم مقتدر برای اینجاست. این تعبیر را پیش‌تر درباره حضرت امام(ره) نیز فرموده بودند.

به همین دلیل در سخنرانی اول هیچ اشاره‌ای به حوادث روز نکردند، چون روشن بود. سخنرانی دوم نیز اساسا تبیینی نبود و بلکه بیشتر از هر چیز سهم‌دهی و تعیین تکلیف دشمن و اخلالگران در سطوح مختلف بود. در سخنرانی سوم نیز فرمودند حواشی، حواس‌تان را از اصل کار و تلاش پرت نکند.

سوم. «باطن حوادث»

عامل اصلی حوادث چیست؟ دشمن خارجی

در سخنرانی دوم فرمودند باطن این حوادث دشمن خارجی است. در جایی اظهار تعجب کردند که چطور برخی نمی‌بینند و هوشیار نیستند. بهانه‌های ظاهری را نیز کم اهمیت شمردند. در سخنرانی سوم نیز به ‌دست دشمن در حوادث اخیر اشاره کردند که حتی برای صاحب‌نظران بی‌طرف خارجی نیز عیان است.

خلاصه اینکه در اراذل و اوباش و هیجان‌زدگی‌ها و حتی نقش سلبریتی‌ها و غیره نمانید.

چهارم. «حرکت را تحمل نمی‌کنند».

انگیزه اصلی دشمن چیست؟ اینکه جمهوری اسلامی در حال حرکت است. این را نمی‌توانند تحمل کنند.

در سخنرانی دوم تأکید کردند عامل اصلی دشمنی‌های اخیر حرکت جمهوری اسلامی است. رشد و پیشرفت است. دستاوردهای دولت است. برای همین در سخنرانی سوم نیز بر همین تأکید و فرمودند مراقبت کنیم اصل کار و تلاش و پیشرفت درگیر این حاشیه‌ها نشود.

پنجم. «بهانه است...»

با بهانه داخلی این حوادث چه کنیم؟ فرمودند دستاویز است.

فرمودند حجاب و غیره بهانه است. این نبود، سراغ موضوع دیگر می‌رفتند. در سخنرانی دوم فرمودند تا وقتی ایران قوی است. و در سخنرانی سوم فرمودند تا شعار اسلامی می‌دهیم دشمن فعال است.

خطای محاسباتی که باعث شد تحلیل خیلی‌ها در این روزها گرفتار مسائل ظاهری و داخلی شود.

ششم. «همه یک حکم ندارند...»

ترکیب اخلالگران به چه نحوی است؟ سهم‌ها متفاوت است.

تکلیف اوباش و مزدور و منافق و تروریست را مشخص کردند. حتی بین کسانی که از سر هیجان به خیابان آمدند(سخنرانی سوم) با کسانی از سر هیجان دست به تخریب زدند نیز فرق گذاشتند. (سخنرانی دوم).

در نهایت اینکه کار امنیتی و قضایی در کنار کار فرهنگی است.

در نهایت اینکه

این محکمات در تحلیل حوادث اخیر بر پایه چند گزاره اصلی است. این گزاره‌ها در همه تحلیل‌های رهبری تکرار می‌شود.

یکم. پیش می‌رویم. در حال حرکتیم؛ چه در امور مادی و چه معنوی.

دوم. مردم ما هوشیارند و اسلام و انقلاب می‌خواهند. لذا در ظواهر نمانیم؛ آن دختر بدحجاب نیز دل در گروی انقلاب دارد.

سوم. تا پرچم اسلام به‌دست داریم، دشمن هست و البته فراتر از جمهوری اسلامی با ایران قوی نیز مخالف‌اند.

چهارم. رمز پیروزی تنها ایستادگی و پیشرفت است.

پنجم. پیروزیم؛ به حکم اِن‌تَنصُرُوا‌الله ینصُرکم.

 


 

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها