حمایت قاتل حاج قاسم از آشوبگران؛ ما با شماییم
رئیسجمهور پیشین امریکا در پیامی خطاب به معترضان ایرانی مدعی شد در کنار آنها قرار دارد
«ما با شماییم»؛ این سخن صریح که خطاب به معترضان ایرانی در پی بروز آشوب و ناآرامی مطرح شده است، از سوی «دونالد ترامپ» رئیسجمهور پیشین امریکا بر زبان آمده که در تاریخ تحریمهای ظالمانه امریکاییها علیه ایران، بیش از هر مقام دیگری نامآشناتر به نظر میرسد. این موضعگیری پس از این دیدگاه ترامپ که معتقد بود پای فرمان بازگشت تحریمهای هستهای را به بهانه حمایت از ملت ایران امضا کرده تا زمانی که در تصویب تحریمهای غیرهستهای «ملت ایران» را تروریست خطاب کرده بود، چندان عجیب به نظر نمیرسد. حمایت صریح این مقام پیشین امریکا از اغتشاشات کشور پس از مرگ مهسا امینی پرده دیگری از رفتارهای متناقض علیه مردم ایران را به نمایش گذاشته است. مهمترین پرده این نمایش در فراز تاریخ جمهوری اسلامی در روند تشدید تحریمهای اقتصادی همراه با تهدیدات نظامی ذیل هدف فروپاشی نظام به نمایش درآمده است؛ تحریمهایی که گرچه قدمتش به آغاز انقلاب اسلامی بازمیگردد اما دشمنی در پرونده فعالیتهای صلحآمیز هستهای بر آتش آن دمید و حتی انجام مذاکراتی طولانی و دستیابی به توافق هم مانعی برای تداوم بخشیدن به این تحریمهای ستیزهجویانه نشد؛ چه آنکه موضوع هستهای بهانه این مذاکرات بود اما مقامهای امریکایی در بطن این تحولات، هدفی بزرگتر یعنی فروپاشی نظام جمهوری اسلامی را جستوجو میکردند.
ورود صریح به میدان براندازی
در جستوجوی چنین هدفی بود که باراک اوباما، رئیسجمهور اسبق امریکا از اجرای درست توافق هستهای که خود در دستیابی به آن نقش مستقیم داشت، شانه خالی کرد و کوشید در مسیر تحقق اهداف اقتصادی ایران در چهارچوب این توافق مانعتراشی کند، اما ترامپ برای به اجرا درآوردن راهبرد ایالاتمتحده در قبال ایران، صریحتر وارد میدان شد و پس از اعلام رسمی خروج از توافق هستهای در نوامبر 2018 علاوه بر بازگرداندن تحریمهای هستهای، تصویب سلسله تحریمهای جدیدی را به بهانههای دیگر در دستور کار قرار داد. ترامپ با اتخاذ چنین اقداماتی مدعی شد ایران یا باید مطابق خواستههای جدید امریکا عمل کند یا انزوای اقتصادی را به جان بخرد. این چنین بود که واشنگتن بیشترین تحریمهای ممکن را با هدف کاهش درآمدهای نفتی ایران تا به صفر رساندن آن به تصویب رساند و به طور خاص هزاران شخصیت حقیقی و حقوقی را هدف تحریم قرار داد. او در عین حال به صراحت ادعا کرد: «اقتصاد ایران در حال فروپاشی است و ما میتوانیم به سادگی آن را نجات دهیم یا شرایط را برای آنها بدتر کنیم.» ترامپ تحریمها را به این دلیل مؤثر میدانست که معتقد بود میتوانند درد و ناراحتی به ملت ایران تحمیل کنند. به عبارت دیگر مقامهای امریکایی کوشیدند جان هزاران ایرانی را به خطر بیندازند با این امید که بتوانند دولت ایران را به عمل به خواستههای خود وادار یا آن را با دولتی سازگارتر جایگزین کنند.
مقاومت ایران و ناامیدی واشنگتن
قابل انتظار بود که جو بایدن، رئیسجمهور امریکا بهرغم وعدههای فریبنده در بهرهگیری از دیپلماسی برای احیای برجام، همچنان راه سلف خود را در تداوم تحریمها بپیماید با امید به دستیابی به همان نتیجهای که پیشتر ترامپ در ایجاد فشار بر مردم ایران جستوجو میکرد. در این سیاست که مبتنی بر خط براندازی تعریف شده است، اعمال تحریمهای گسترده با هدف اختلال گسترده اقتصادی و در نتیجه بسترسازی شورش گسترده طبقه ناراضی جامعه ایران در دستور کار قرار گرفته است، اما این تلاشها در مواجهه با سیاست مقاومت فعال جمهوری اسلامی که بویژه در دولت سیزدهم به بیاثرسازی تحریمها و در ادامه داشتن دست بالا در مذاکرات رفع تحریمها در وین انجامید، موجی از ناامیدی و سردرگمی در میان تصمیمگیرندگان سیاست خارجی در واشنگتن به راه انداخت. در چنین فضایی بود که آغاز برخی اعتراضها در کشور به بهانه یک موضوع مدنی آنچنان کورسوی امید را در دل سیاستمداران امریکایی روشن کرد که آنها بکوشند با طرح ادعاهای واهی در حمایت از مردم ایران، بر گذشته خود در ایجاد فشار تحریمی بر همان ملت خطی از فراموشی نقش کنند. چنانکه ویلیام برنز، رئیس سازمان اطلاعات مرکزی امریکا به صراحت اغتشاشگران ایرانی را افراد بسیار شجاعی خواند که حاضرند خطر تظاهرات را بپذیرند چراکه از فروپاشی اقتصادی، فساد و محدودیتهای اجتماعی خسته شدهاند. او مدعی شد حمایت امریکا بهعنوان یک دولت از این اغتشاشات با قدرت ادامه خواهد یافت.
هم دشمنی هم دورویی!
آنچه مقامهای امریکایی در این موضعگیریهای شتابزده نادیده میگیرند آن است که نمیتوان همزمان هم دشمن مردم بود و زندگی و معیشت آنها را با تحریمهای ظالمانه در فشار و مخاطره قرار داد و هم در کنارشان ایستاد و برای آنها ادعای دلسوزی کرد. این پیشینه تاریک که ایالاتمتحده در اعمال تحریمها علیه مردم ایران از سر گذرانده سبب شده است که ادعاهای واهی دولتمردان کنونی و سابق امریکایی در قبال اعتراضات اخیر ایران، برای معترض و غیر معترض شگفتانگیز و مضحک به نظر برسد. جالب آنکه مقامهای غربی که از تلاش برای واداشتن دولت سیزدهم در پذیرش خواستهای زیادهطلبانهشان حاصلی جز شکست نیافتهاند، در روزهای اخیر با صریحترین و عریانترین وجه ممکن وارد فاز مداخلهآمیز در حوادث داخلی ایران و حمایت سازماندهی شده از گروههای تجزیهطلب و آشوبگر شدهاند؛ اما چنانکه اشاره شد با ناکامیهایی که مسئولان امریکایی در ادوار پیشین و به فراخور رویدادها در قبال جمهوری اسلامی متحمل شدهاند، میتوان موضعگیریهای حمایتی و مداخلهجویانه آنها را بیش از هر چیز مرثیهای برای شکست ارزیابی کرد؛ شکست خیال خام براندازی که تا امروز نه تحریمها و نه پنهان شدن زیر نقاب شعارهای بشردوستانه به تلاش برای ایجاد ناآرامی و اغتشاش برایش تعبیری نیافته است.
روزنامه ایران
دیدگاه تان را بنویسید