تحلیل از چپ و راست؛

ویرانی ویرانی‌طلبان و تخیل براندازان

کد خبر: 1176688

در بسته پیش‌رو تحلیل‌های سیاسی را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بخوانید.

ویرانی ویرانی‌طلبان و تخیل براندازان

گروه سیاست سایت فردا – طبیعی و واضح است که تحلیل‌گران در عرصه سیاست به موضوعات مختلف از منظر خود و با گرایش سیاسی خود می‌نگرند و می‌نویسند. در اینجا اما سعی داریم با کنار هم قرار دادن این تحلیل‌ها ، مسائل را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بررسی کنیم.

 

در بسته پیش‌رو تحلیل‌های سیاسی را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بخوانید.

 

ویرانی ویرانی طالبان

صبح نو در سرمقاله امروز خود نوشت: «در حالی که پرونده درگذشت خانم مهسا امینی با دستور و تاکید روسای سه قوه در حال بررسی دقیق بود تا حقیقت به صورت کامل روشن و به اطلاع افکار عمومی برسد، دشمنان کشور از ناراحتی و غم جامعه برای ایجاد دور تازه‌ای از اغتشاش و ناامن‌سازی استفاده کردند و عملا کار را به جایی رساندند که ناراحتی از درگذشت خانم امینی تبدیل به پوسته و ظاهری برای انتقام‌گیری از انقلاب اسلامی و جامعه شود. حجم خشونت‌های کلامی شبکه‌های ضدانقلاب که به مثابه رسانه‌های تروریستی، جامعه را آماج حملات خود قرار داده‌اند در کنار برنامه‌ریزی گروه‌های آشوب‌طلب، فضا را به سمتی برد که عملا اعتراض‌های اولیه به اغتشاش و نبرد خیابانی کشیده شد. به همین دلیل طی روزهای گذشته از حجم افراد حاضر در خیابان کاسته و عملا صحنه خیابان شاهد حضور سرنگونی طلبان و ویرانی طلبانی شد که هم از حمله به پلیس و هموطن خود ابایی نداشتند و هم پرچم وطن را به آتش کشیدند و هم به مسجد حمله کردند. در طول این چند روز گذشته پروژه ناامن سازی ایران با حمایت واضح گروه‌های تجزیه‌طلب و دولت‌های حامی آنان عملا چیزی به عنوان اعتراض مدنی باقی نگذاشت و صحنه در اختیار رادیکال‌های خشونت‌طلب قرار گرفت. رفتارها و کنش‌های چهره‌های معروف به سلبریتی از جمله اصغر فرهادی و مهران مدیری هم که همواره در مقابل ظلم‌های استکبار به فلسطینیان و مردم یمن و سایر مظلومان سکوت و بی‌محلی بوده نه در جهت آرام کردن فضا و دعوت به آرامش و محکوم کردن خشونت‌طلبان خیابانی که کاملا در جهت دامن زدن به موضوع و ناامن شدن فضای کشور بود. این به اصطلاح چهره‌های هنری که سا‌ل‌ها با اموال عمومی و دولتی رشد کرده و به اینجا رسیده‌اند نه در نقش یک مصلح اجتماعی که در قامت بخشی از این جدال به میدان آمده و بر تنش‌ها افزودند. تردیدی نیست که کام مردم ایران همگی از درگذشت خانم امینی تلخ بود و احساس همدردی با خانواده وی وجود دارد اما برخی کاسبان سیاسی در چنین فضایی جوانان را تحریک و فضا را برای ویرانی طلبان مهیا کردند. تجمع بزرگ امروز در میدان انقلاب نشان داد که براندازان و سلطنت‌طلبان و منافقان و تجزیه‌طلبان جز خیال خام در سر نداشتند که با حضور و آگاهی مردم دود شد و به هوا رفت. در چنین شرایطی وقت آن است که رسانه‌ها باب گفت‌و‌گو با افکار عمومی و به خصوص جوانان را بگشایند تا پشت پرده ضدانقلاب ویرانی طلب بر این نسل به خوبی روشن شود. اقناع و آگاهی افکارعمومی بزرگ ترین دشمن افکار پوسیده و ارتجاعی ضدانقلاب و رسانه‌های تروریستی‌شان است که در این مدت جز دعوت به تنش و خشونت کار دیگری نکردند.»

 

قاب انقلاب و تخیل براندازی

یونس مولایی در یادداشتی برای «وطن امروز» نوشت: «خیابان انقلاب روز گذشته یکی دیگر از قاب‌های پرشکوه تاریخ خود را به ثبت رساند. حضور گسترده مردمی در بیعت با آرمان حضرت رسول(ص) و برائت از هنجارشکنانی که در هفته گذشته بار دیگر بهانه‌ای برای حمله به مقدسات و انقلاب اسلامی پیدا کرده بودند، جلوه‌ای از پشتیبانی جمهور از نظام اسلامی بود. با این حال هر قدر معنای ایجابی حضور مردم نشان از عمق وفاداری جامعه به آرمان‌های متعالی انقلاب داشت، وجه سلبی این حضور بار دیگر دست خالی جریانات معلوم‌الحالی که آرزوی براندازی را در سر می‌پرورانند را نمایان کرد. 

ضدانقلاب در دهه‌های گذشته بهانه‌های مختلفی را برای اردوکشی خیابانی علیه نظام اسلامی آزموده است. فتنه 78 و 88 بیش از همه بر وجه سیاسی سوار بود و تقلا می‌کرد تا جمهوریت و اسلامیت نظام را به تقابل بکشاند و نهایتا با عظیم‌ترین حضورهای مردمی خنثی شد. حوادث سال‌های 96 و 98 پیرنگ اقتصادی داشت اما با حضور مردمی که خود متحمل سخت‌ترین مشکلات معیشتی بودند، شکست خورد. حوادث هفته اخیر اما بیشتر برآمده از موضوعات اجتماعی و فرهنگی بود؛ موضوعاتی که دشمنان در تخیل خود پاشنه آشیل نظام اسلامی به حساب‌شان می‌آوردند. با این همه عدم شکل‌گیری تجمع بزرگ در همراهی با ضدانقلاب و به موازات آن حضور پرشور مردم در تجمعات اعتراض به هنجارشکنی بار دیگر مشت پوچ معاندان در پیش‌بردن سناریوی براندازی را نمایان کرد. 

حضور روز گذشته مردم را باید قابی از ماندگاری انقلاب در میان نسل‌های متمادی دانست. انقلابی که کماکان پویا مانده و توانایی دفع فتنه‌ها و نیرنگ‌های دشمنان را دارد. موج‌سازی‌های مکرر ضدانقلاب و بخشی از جریان‌های سیاسی داخلی در هفته گذشته بیش از همه بر این استوار بود که مردم را بریده از نظام و انقلاب تعریف کنند؛ تعریفی که البته با تصویر روز گذشته منافات جدی داشت و بی‌اعتبار شد. با این حال سوای غلط بودن چشم‌انداز براندازان و ضدانقلاب از واقعیت‌های بیرونی، آنچه که در روزهای گذشته و در قالب رفتار و گفتار آشوبگران نمایان شد وهم آنان نسبت به مناسبات جامعه ایران بود. رفتارهایی همچون آتش‌زدن پرچم و قرآن و حمله به حجاب زنان بار دیگر موید این واقعیت بود که حتی اگر رویای براندازی ضدانقلاب نیز رنگ تحقق به خود بگیرد هیچ چشم‌اندازی برای قدرت گرفتن‌شان نمی‌توان متصور بود. جریانی که هنوز نسبت به پیوند عمیق مردم با مقدسات و باورهای دینی‌شان جاهل است، نمی‌تواند برای فتح کرسی قدرت رویاپردازی کند.

 سوای این عمل، جنس کنشگری آشوبگران و اهتمام جد‌ی‌شان برای کسب حمایت خارجی گویای این واقعیت است که این جریان به رغم تمام سروصدایش فاقد هرگونه ایده و دستورالعملی برای اداره ایران است و در نهایت مدیریت داخلی کشور را در اوهام خود هم به دولت‌های غربی سپرده است. روز گذشته قاب انقلاب در خیابان انقلاب تصویر جدیدی ثبت کرد؛ تصویری که توهم ضدانقلاب در تخیل براندازی را بیش از پیش به رخ‌شان کشید.»

 

الحاق و برگ های جدید بازی روسیه

حامد رحیم پور در سرمقاله «خراسان» نوشت: «در آستانه آغاز فصل سردی که روس‌ها قولش را به اروپا داده بودند، به نظر در روزها و ماه‌های آینده شاهد تشدید وضعیت در جنگ اوکراین خواهیم بود.همه پرسی  پیوستن به روسیه در جمهوری‌های خودخوانده دونتسک و لوهانسک در شرق اوکراین که تحت کنترل جدایی‌طلبان طرفدار روسیه هستند و همچنین مناطق زاپوریژیا و خرسون، برگزار شد. این چهار استان که هم اکنون تحت کنترل روس ها قرار دارند، معادل ۱۵ درصد از خاک اوکراین را تشکیل می‌دهند و در صورت پیوستن به خاک روسیه، وسعت سرزمینی اوکراین کاهش خواهد یافت.البته تقریبا از ابتدای جنگ اوکراین و روسیه، رسانه‌های روسی، دایم از برگزاری همه پرسی هایی گفته اند که  در مناطقی تحت کنترل روسیه است. منظور از همه پرسی دقیقا همان سبکی است که روسیه برای الحاق شبه جزیره کریمه استفاده کرده بود. یعنی اکثریت ساکنان این مناطق جدید بیایند و رای دهند که می خواهند جزیی از روسیه باشند و همین برای کرملین کافی است تا الحاق را قانونی بداند. هر چند روند روسی‌سازی این مناطق  از خیلی وقت قبل تر آغاز شده بود، از پخش شدن شبکه های تلویزیونی روسیه گرفته تا به کارگیری روبل و پرداخت حقوق بازنشستگان دولتی در دونتسک، لوگانسک، خرسون، خارکوف، نیکولایف و زاپاروژیا.

حتی در خرسون متون درسی و کدهای تلفن‌ نیز به روسی تغییر یافت  اما هر بار تاریخ برگزاری این همه پرسی به تعویق می‌افتاد و شاید دلیل اصلی اش این بود که هنوز برخی از این استان ها به صورت کامل تحت کنترل روسیه نیستند. برای مثال، روسیه تمایل داشت که کنترل اودسا را هم در دست بگیرد و این موضوع روندی طولانی است.افزون بر این، به نظر می‌رسد که تسریع پوتین در برگزاری همه پرسی نشانه نگرانی او از تداوم پیشروی‌های اوکراین است. همین نگرانی موجب دستور او به فراخوان 300 هزار نیروی ذخیره ارتش روسیه شده ، زیرا ارتش اوکراین تاکنون توانسته است مناطق قابل توجهی را در محدوده خارکیف و خرسون آزاد کند. برگزاری همه پرسی در دونباس و الحاق این منطقه به روسیه تأثیرات مهمی بر آینده منازعه اوکراین دارد.

از سویی از این پس،مسکو هر حمله اوکراین برای بازپس‌گیری این مناطق را حمله به خاک روسیه محسوب کرده و ممکن است به هر روشی، حتی کاربرد تسلیحات کشتار جمعی،  آن گونه که این روزها پوتین برای اولین بار از کاربرد سلاح اتمی سخن گفت از این مناطق دفاع  کند و حتی از سویی دیگر می‌تواند  این دستاویز حقوقی را برای حمله روسیه به اوکراین ایجاد کند که این حمله در دفاع از ساکنان دونباس که از مسکو کمک خواسته بودند، انجام شده است.یکی دیگر از اهداف الحاق تاثیر گذاری داخلی بر جامعه روسیه است.هرچند به دنبال اعلام بسیج عمومی محدود توسط پوتین برای گسترش دامنه جنگ اوکراین، تعدادی از جوانان در مسکو دست به اعتراض علیه جنگ زدند اما به طور کلی مخالفت های داخلی در روسیه را خیلی نباید جدی گرفت . حدود ۲۰ درصد مردم روسیه طی سال‌های اخیر هیچ گاه به پوتین رای نداده اند.  این افراد در هر مناسبتی  برای ابراز مخالفت با پوتین آماده اند و به خیابان می آیند و رسانه های غربی هم کل ماجرا را آب و تاب می دهند و  بزک می کنند و  البته اقدامات آنان  نیز تاثیری در اوضاع داخلی یا سیاست های پوتین نگذاشته است چون اکثریت مردم تا به حال حامی پوتین بوده اند و به نظر نمی رسد این حمایت خیلی دچار خدشه شده باشد.با این  اوصاف،  الحاق این مناطق می‌تواند رضایت نسبی افکار عمومی و نخبگان سیاسی و اقتصادی را در داخل روسیه برای کرملین به ارمغان بیاورد و تأثیر منفی عقب‌نشینی‌های اخیر و فشار تحریم‌ها را تا حدی خنثی ‌کند.

افزون بر این،الحاق مناطق شرقی و جنوبی اوکراین، زمینه برای پیشنهاد آتش‌بس احتمالی از سوی روسیه ای که حضور خود را در منطقه دونباس مستحکم کرده است، فراهم می‌کند.

پیشنهادی که اگر اوکراین بپذیرد، متهم به انفعال و عقب‌نشینی خواهد شد و اگر نپذیرد، مسکو سعی  خواهد کرد با مانور دیپلماتیک روی آن ، کی‌یف را مسئول ادامه جنگ معرفی کند. به نظر می رسد همه‌پرسی الحاق فصل جدیدی از جنگ و بحران اوکراین را رقم خواهد زد، فصلی که با توجه به  عوامل مختلف باید انتظار رویدادهای شگفت انگیز در آن را نیز داشت .آیا غرب به رغم موضع سرسختانه فعلی در قبال همه پرسی الحاق  مناطق شرقی اوکراین ،پیشنهاد احتمالی  روسیه  برای پایان جنگ را در آستانه زمستان سرد رد خواهد کرد؟»

 

 


 

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها