تحلیل از چپ و راست؛
نیویورک، مهسا، اربعین ، اصلاحطلبان و ...
در بسته پیشرو تحلیلهای سیاسی را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بخوانید.
گروه سیاست سایت فردا – طبیعی و واضح است که تحلیلگران در عرصه سیاست به موضوعات مختلف از منظر خود و با گرایش سیاسی خود مینگرند و مینویسند. در اینجا اما سعی داریم با کنار هم قرار دادن این تحلیلها ، مسائل را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بررسی کنیم.
در بسته پیشرو تحلیلهای سیاسی را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بخوانید.
چای کمرنگ در قهوهخانه اصلاحات!
حسین شریعتمداری در «کیهان» نوشت: «۱- میگویند در دوران طاغوت شخصی وارد قهوهخانهای شد و از قهوهچی پرسید؛ حشیش دارید؟ قهوهچی پاسخ مثبت داد و مشتری گفت یک بست بیار! بعد پرسید تریاک و شیره چی؟ باز هم پاسخ مثبت بود و از هرکدام یک نخود بالا انداخت! پرسید؛ توی دَم و دستگاهت هروئین هم پیدا میشه؟ قهوهچی گفت؛ داریم! بعد، کوکائین و... همه را که مصرف کرد، به قهوهچی گفت؛ داداش! قربون دستت حالا یک استکان چای بیار ولی کمرنگ باشه! قهوهچی با تعجب پرسید؛ شما و چای کمرنگ؟! و یارو با صدای بلند که همه بشنوند گفت؛ خُب برای اینکه چای پر رنگ برای قلب ضرر داره!
۲- شاید باور نکنید ولی با اسناد و شواهدی که ارائه میشود کمترین تردیدی باقی نمیماند که مدعیان اصلاحات نظیر محمد خاتمی، جهانگیری، عبدالله نوری، جبهه اصلاحات، حزب اتحاد ملت، حزب کارگزاران و یک مشت آدمها و گروههای دم دستی دیگر، نه فقط از فوت خانم مهسا امینی متأسف نیستند بلکه از این اتفاق ناگوار خشنود و خوشحال نیز هستند و این رخداد تاسفآور را فرصتی برای خالی کردن عقدههای فرو خورده خود از پیروزیهای چشمگیر اسلام و انقلاب و مخصوصاً حماسه بینظیر راهپیمایی اربعین تلقی میکنند. نگاهی -هرچند گذرا- به کارنامه این طیف به وضوح نشان میدهد که ابراز تاسف آنها از فوت خانم مهسا امینی نمیتواند با هویت برملا شده آنها همخوانی داشته باشد! و به ماجرای همان شخصی شبیه است که به استفاده از انواع مواد مخدر آلوده بود و در همان حال برای فریب دیگران ادعا میکرد که برای سلامت قلب حتی از نوشیدن چای پُر رنگ هم خودداری میکند! تعجب نکنید. بخوانید!
۳- اسناد ارائه شده از سوی مسئولان و مخصوصاً فیلمی که از محل وقوع حادثه منتشر شده است کمترین تردیدی باقی نمیگذارد که فوت خانم مهسا امینی بر اثر سکته قلبی بوده است اتفاقی که در هر جای دیگری نیز احتمال وقوع آن وجود داشته و نمیتواند کمترین ربطی به نیروی انتظامی داشته باشد و برخلاف آنچه که طیف مورد اشاره ادعا میکنند، ضرب و شتم و یا هیچ برخورد فیزیکی دیگری در میان نبوده است. پزشک قانونی نیز تاکید کرده است که هیچ آثاری از ضرب و شتم در پیکر متوفی وجود ندارد. با این حال مسئولان ذیربط اعلام کردهاند که به تحقیقات خود ادامه خواهند داد. اکنون سؤال این است که کدام انسان برخوردار از اندک شعور و یا کمترین احساس مسئولیت به خود اجازه میدهد که از ماجرای تأسفآور یاد شده با عنوان «قتل»! یاد کرده و این ادعای دروغ را با هدف حمله به نظام و نیروی انتظامی در بوق و کرنا کند؟!
۴- مدعیان اصلاحات در جریان فتنه آمریکایی- اسرائیلی ۸۸، قتل مشکوک ندا آقا سلطان را نیز به نظام نسبت دادند و حال آنکه فیلم منتشر شده از آن ماجرا به وضوح نشان میداد که از دقایقی قبل از اصابت گلوله به خانم آقا سلطان، دوربین روی چهره او زوم شده بود! و حکایت از آن داشت که فیلمبردار از قبل منتظر وقوع حادثه بوده است! شبکه بیبیسی یکبار این فیلم را پخش کرد و بعد از آن که در کیهان به این نکته مشکوک اشاره کردیم از پخش مجدد آن خودداری کرد و حتی با اصرار کیهان برای پخش مجدد آن فیلم هم حاضر به پخش آن نشد!
۵- همین طیف در همان جریان فتنه آمریکایی- اسرائیلی ۸۸ از دختر خانمی نام بردند که در آشوبهای خیابانی به قتل رسیده است و برای او مجلس ختم هم برگزار کردند. چند روز بعد آن دختر خانم با اعلام تنفر از اصلاحاتچیها اعلام کرد که خبر قتل او دروغ بوده است و از خاتمی و موسوی ابراز انزجار کرد ولی نه ملاقاتکننده با جرج سوروس صهیونیست و نه موسوی عضو تشکیلات فراماسونری لام تا کام پاسخی ندادند!
۶- مدعیان اصلاحات با بوق و کرنا اعلام کردند که دختری بنام «ترانه موسوی توسط نیروهای به اصطلاح لباس شخصی دستگیر، و بعد از تجاوز و شکنجه به قتل رسیده است»! اما تحقیقات برای یافتن فردی با این نام به نتیجهای نرسید و نام چند خانم با همین نام به دست آمد که همگی به زندگی عادی خود ادامه میدادند!
۷- «سعیده پورآقایی»، یکی دیگر از قربانیان پروژه کشتهسازی مدعیان اصلاحات بود که ادعا شده بود پس از دستگیری، شکنجه و هتک حرمت توسط بسیجیان، سوزانده شده و در قطعه ۳۰۲ بهشت زهرا دفن شده است! اما چندی بعد، این دختر که از خانه فرار کرده بود شناسایی و به خانوادهاش تحویل داده شد. او در گفتوگو با رسانه ملی ماجرای فرار خود و تلاش برخی برای سوءاستفاده از او را اینگونه روایت کرد: «روز ۱۳ تیر از خانه بیرون رفتم. چون در قفل بود و مادرم ممانعت میکرد از تراس پریدم و پایم شکست، وقتی رفتم بیرون خیلی حالم بد بود و بدنم زخمی شده بود. من را به بیمارستان بردند و از من پرستاری کردند. در این مدت یکبار یکی از افراد به من گفت که عکس من را به عنوان کسی که در تظاهرات کشته شده در سایتها زدهاند!»!
۸- فردی به نام احمد باطبی که اصلا دانشجوی دانشگاه تهران نبود با در دست گرفتن یک زیرپیراهن خونی (که بعدها اعتراف کرد در خانه با خون حیوانات،
آن را رنگ کرده است) مدعی کشته شدن دوست دانشجوی خود شد. او که با همین عکس در رسانههای خارجی معروف شده بود، مدتی بعد از ایران فرار کرد و در آمریکا به فعالیتهای ضدایرانی خود ادامه داد!
۹- مدعیان اصلاحات در ماجرای قتل «میترا استاد» همسر دوم آقای نجفی، شهردار اسبق تهران که با شلیک چند گلوله از سوی نجفی به قتل رسیده بود، بهجای حمایت از مقتول، جانب همحزبی خود را گرفتند و با تهمتهای شرمآوری که به مقتوله زدند، در روزنامههای زنجیرهای او را فاسد! و مهدورالدم! نامیدند. اصلاحاتچیها در اوج بیشرمی قتل را غیرعمد معرفی میکردند! و حال آنکه قاتل به صراحت بر عمدی بودن قتل تأکید کرده و گفته بود در قتل همسرش برای آن که صدای گلوله شنیده نشود از یک بالش استفاده کرده و گلوله را از پشت بالش به وی شلیک کرده بود! حالا میزان شرف برخی از مدعیان اصلاحات را حدس بزنید!
۱۰- چندی قبل یکی از اراذل زورگیر در اتوبان نیایش با قمه به راننده خانم یک خودرو حمله و از وی سرقت کرد. این زورگیر اندکی بعد با تلاش نیروهای انتظامی دستگیر شد در حالی که به حدود ۱۰۰ فقره زورگیری با قمه اعتراف کرده و بیش از ۵۰ شاکی داشت. دستگاه قضایی وی را به اعدام محکوم کرد. ناگهان احساسات انساندوستانه! (بخوانید قاتل پرور) مدعیان اصلاحات به جوش آمد و صدا به اعتراض بلند کردند که او نباید اعدام شود! مدعیان اصلاحات که سرو صدای آنها در دفاع از حقوق و جایگاه زنان به آسمان بلند شده بود، اصلاً به روی خود نیاوردند که این خانم مورد هجوم وحشیانه یک زورگیر قمه به دست قرار گرفته است و با کمال وقاحت به دفاع از زورگیر برخاستند! چرا؟!
۱۱- شامگاه روز ۱۲ شهریور ماه ۱۴۰۱ (۱۵ روز قبل) در روستای «چشمیدر» از توابع شهرستان مریوان واقع در استان کردستان، مردی به بهانه نیاز همسر بیمارش از «شلیر رسولی»، خانم جوان همسایه تقاضای کمک میکند. این مرد شیطانصفت بعد از ورود آن خانم به خانهاش قصد تجاوز به او را داشت که این خانم عفیف و پاکدامن برای نجات از دست او، خود را از پنجره به پایین پرتاب کرده و جان به جانآفرین تسلیم میکند. این زن پاکدامن به نماد عفاف کردستان تبدیل شده است ولی مرگ شهادتگونه او سبب واکنش هیچ رسانه و سلبریتی، اصلاحاتچی و... نشد!
۱۲- فقط یک نیم نگاه به مواضع طیف یادشده و مقایسه آن با مواضع آمریکا و اسرائیل و انگلیس و شبکههای تلویزیونی ضد انقلاب نشان میدهد که مواضع آنها بیکم و کاست شبیه یکدیگر است. آیا اینهمه همراهی و همسویی میتواند تصادفی باشد؟! این همسویی و اشتراک مواضع، یکبار و دو بار و سه بار و ... نیست که خطا تلقی شود! پای هماهنگی کامل در میان است! به عنوان مثال، در ماجرای مورد اشاره به مواضع اسرائیل، انگلیس، رابرت مالی، جیک سالیوان و... نگاهی بیندازید آیا میتوانید کمترین احتمالی درباره اتفاقی و تصادفی بودن این همسویی بدهید؟!
۱۳- هیاهوی مشترک طیف یاد شده و اسرائیل و آمریکا و انگلیس در حالی است که حماسه عظیم راهپیمایی اربعین، دشمنان بیرونی و دنبالههای داخلی آنها را عمیقاً به خشم آورده است. حالا به تیترها و صفحات اول روزنامههای زنجیرهای نگاه کنید تقریباً (و در مواردی تحقیقاً) هیچ خبری از این رخداد عظیم و بینظیر دیده نمیشود و در همان حال موضوعاتی نظیر آنچه به آن اشاره شد، به تیتر و عکس صفحه اول آنها تبدیل میشود. مدعیان اصلاحات و نشریات و سایتهای آنها در حالی به بزرگنمایی همراه با سیاهنمایی برخی از مسائل مشغولند که درباره رخدادهای شرمآور و ضدبشری دوستان آمریکایی و اسرائیلی خود زبان به کام و قلم به نیام کشیدهاند. به عنوان مثال، اعتراف رسمی مقامات آمریکایی که سالانه بیش از هزار شهروند آمریکا و عمدتاً سیاهپوست در خیابانهای این کشور به دست پلیس کشته میشوند و یا تیراندازیهای منجر به قتل صدها انسان در آمریکا و انگلیس، چاقوکشیهای پیدرپی صهیونیستها و... را نادیده میگیرند و...
۱۴- و بالاخره این حق مسلم و قانونی و شرعی مردم است که با این پلشتیها برخورد قاطعانه شود و به عنوان یک گام موثر و افشاکننده پیشنهاد میشود دستگاه قضایی افرادی نظیر آقایان محمد خاتمی و جهانگیری و عبدالله نوری و... چند مدعی اصلاحات دیگر را احضار کند و در یک نشست رودررو از آنها بخواهد دلائل و اسناد خود را درباره ادعای قتل! خانم مهسا امینی ارائه کنند و از این نشست فیلم تهیه کرده و برای اطلاع عموم مردم از تلویزیون پخش شود. در این حالت، اگر آقایان سند و شاهد و قرینهای برای ادعای خود داشته باشند ارائه میکنند و چنانکه سند و دلیلی در چنته نداشته باشند (که ندارند)، دروغپردازیهای آنها برای همگان برملا خواهد شد. بسمالله این گوی و این میدان!»
سیاست خارجی هوشمند و متوازن؛ دریچهای به جهان آینده
حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه در یادداشتی برای «ایران» نوشت: «نظام بینالمللی در حال تحول و دگرگونی قابل توجهی است که به موازات این دگرگونی، سیاست خارجی کشورها نیز متأثر خواهد شد. گذار نظام بینالمللی از سیستم تکقطبی به سوی جهانی چندقطبی، هرچند ممکن است بهصورت تدریجی و آرام صورت پذیرد، اما چنین گذاری یک روند اجتنابناپذیر (طبیعی و تاریخی) است. پیروزی انقلاب اسلامی ایران در دوران نظام دوقطبی و متعاقباً اتخاذ سیاست خارجی «نه شرقی و نه غربی» الگوی نوینی از سیاست خارجی مستقل و عدم وابستگی به بلوکهای قدرت جهانی را پیش روی دولتها و ملتها قرار داد. این شعار برگرفته از روح استقلالخواهی ملت ایران در انقلاب شکوهمند اسلامی و نیز سیاست خارجی غیروابسته بوده است و تاکنون جمهوری اسلامی ایران سیاست خارجی خود را به هیچ کشور و بلوکی متعهد و محدود نکرده و نخواهد ساخت.
با شکلگیری دولت مردمی و تحول خواه جناب آقای دکتر رئیسی، دستگاه دیپلماسی در انتخابی جدید و مبتنی بر درک درست از تحولات نظام بینالمللی، توسعه گسترده روابط با همه کشورهای دنیا با اولویت «نگاه به آسیا» و «همسایه محوری» را پیگیری نموده است. رویکرد راهبردی «نگاه به آسیا»قطعاً به معنای نفی ارتباط با سایر مناطق جغرافیایی نخواهد بود و جمهوری اسلامی ایران تمامی تلاش خود را برای توسعه روابط با همه مناطق جهان همچنان ادامه خواهد داد.
در سایه دکترین سیاست خارجی متوازن، دیپلماسی پویا و تعامل هوشمند و نیز با استفاده از فرصت تغییر در معادلات جهانی، جمهوری اسلامی ایران بیش از پیش به یک کنشگر فعال، مستقل و تأثیرگذار تبدیل شده که در چهارچوب سیاست خارجی خود، نه اقماری را برای خویش میطلبد و نه قمر پیرامونی سایر قدرتهای نظام بینالملل خواهد شد. در این راستا، جمهوری اسلامی ایران ضمن حفظ منافع ملی، خواهان ایجاد روابط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی با همه کشورها و با همسایگان بوده و بر تشنجزدایی و تأمین امنیت دسته جمعی در منطقه، حل بحرانهای منطقهای و مبارزه با حرکتهای تروریستی و تفکرات افراطی تأکید دارد. تلاش برای برقراری عدالت و برابری در نظام بینالمللی و مبارزه با تحریمهای غیر قانونی یک جانبه علیه ملتها از جمله راهبردهای اصلی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است. تداوم اعمال تحریمهای امریکا علیه ایران بهرغم تحمیل هزینههای سنگین بر کشور و ملت، مانع و رادعی در مقابل راهبرد صحیح سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران نبوده و نخواهد بود. بدیهی است در راستای برقراری عدالت در نظام بینالملل، جمهوری اسلامی ایران تحریمهای یکجانبه و غیرقانونی امریکا علیه ایران و سایر دولتها و ملتها را که تنها در راستای رسیدن به مقاصد سیاسی طراحی شدهاند قویاً محکوم نموده و برای بیاثر کردن آن از مسیر اجرای سریع و مؤثر برنامه توسعه پایدار اقتصادی و همزمان، به موازات مذاکرات وزارت امور خارجه ازمسیر مذاکره برای رفع تحریمها اقدام نموده است.
لازم است که دولت رئیس جمهور بایدن که ادعای تفاوت جدی با سلف خود دارد از سیاستهای یکجانبه فشار حداکثری دولت ترامپ فاصله گرفته و راهبرد جدیدی را که مبتنی بر تعامل و احترام به ملتها باشد در پیش گیرد، دولت امریکا بهتر است به این واقعیت توجه کند که سیاست «فشار حداکثری» ترامپ نیز با مقاومت ملت بزرگ ایران به «شکست حداکثری» انجامیده است. ایالات متحده بهتر است سیاستهای شکست خورده و نادرست خود را اصلاح نماید.
راهبرد سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران برقراری صلح، ثبات و امنیت و احترام به حاکمیت و تمامیت ارضی کشورها است. اعتقاد راسخ داریم دخالت قدرتهای فرامنطقهای عامل ایجاد اختلافات، تنش و گسترش تروریسم و افراط گرایی در برخی مناطق بوده و پایان مداخلات و اشغالگری بازیگران فرامنطقهای میتواند نقطه عطفی در راستای برقراری صلح و ثبات محسوب گردد. کشورهای منطقه ما از طریق راهبرد همگرایی منطقهای، ظرفیت لازم برای حل و فصل مسالمتآمیز مشکلات بدون مداخله خارجی از طریق گفتوگو و ساز کارهای منطقهای را دارند. در این راستا، تلاش جمهوری اسلامی ایران ایجاد یک چهارچوب همکاریهای جامع سیاسی و اقتصادی میان کشورهای پیرامونی خلیج فارس برای افزایش همگرایی مبتنی بر احترام متقابل و منافع مشترک است. جمهوری اسلامی ایران همواره مسیر معاضدت و همیاری را با کشورهای منطقه برگزیده است و در این چهارچوب از ابتکار آقای آنتونیو گوترش دبیرکل سازمان ملل برای گفتوگو و همکاری منطقهای استقبال مینماید.
تردیدی وجود ندارد که سردار شهید قاسم سلیمانی، قهرمان مبارزه و مقابله با تروریسم و افراط گرایی در منطقه بوده و ملتهای منطقه نیز همواره از این قهرمان شهید به عنوان یک فرد آزاده و بزرگ تجلیل و تکریم نمودهاند. ژنرال سلیمانی در مبارزه با پدیده شوم تروریسم و بازگرداندن امنیت و حفظ حرمت انسان فارغ از نژاد، دین و مذهب نقش بینظیری ایفا نمود.
جمهوری اسلامی ایران از مسیر فتوای شرعی حضرت آیتالله خامنهای و همچنین مسیر دیپلماتیک همواره تأکید کرده که به دنبال دستیابی به سلاح هستهای نیست. پروندهسازی کاذب نسبت به فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران تنها انگیزه سیاسی داشته و با هدف ایران هراسی صورت میگیرد. ایران به عنوان بانی طرح «خاورمیانه عاری از سلاح هستهای» شناخته میشود. در حالی که رژیم اشغالگر صهیونیستی که عضو هیچ کدام از معاهدات عدم اشاعه و نظارتهای بینالمللی در حوزه هستهای نبوده و تاریخچه سیاه، طولانی و آشکاری از نقض قوانین و مقررات بینالمللی و تجاوز به حقوق ملتها و تروریسم را داشته و زرادخانه بزرگی از امکانات و تسلیحات هستهای را جمع کرده است، نمیتواند درباره فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران اظهار نظر کند اما اکنون این مسأله به یکی از طنزهای تلخ تاریخی دنیای سیاست تبدیل شده است.
موضع جمهوری اسلامی ایران درخصوص روند مذاکره رفع تحریم، کاملاً شفاف و مشخص است. پیام واضح جمهوری اسلامی ایران این است که به روند مذاکره و دیپلماسی برای رسیدن به توافق خوب، قوی و پایدار متعهد است. جمهوری اسلامی ایران در پاسخ به ایدههای هماهنگ کننده اتحادیه اروپا، نظرات و مواضع سازنده خود را برای هموارسازی مسیر دستیابی به توافق اعلام نمود که به اذعان طرفهای مقابل، این نظرات سازنده، معقول و منطقی بوده و در صورت واقعبینی امریکا، توافق در کوتاهترین زمان، دستیافتنی است.
جمهوری اسلامی ایران در دستیابی به توافقی که تضمینکننده منافع اقتصادی ملت ایران ناشی از اجرای توافق برجام باشد، جدی است و تاکنون بیشترین ابتکارات را در طول مذاکرات ارائه کرده است. توپ در زمین امریکا بوده و این بر عهده واشنگتن است که باید تصمیم سیاسی خود را برای به نتیجه رساندن مذاکرات و توافق در آینده نزدیک اتخاذ کند. ما همچنان به تعامل سازنده ادامه میدهیم و از میز مذاکره فاصله نمیگیریم. ما مذاکره را برای مذاکره نخواستیم بلکه برای دستیابی به نتیجه رضایت بخش و ملموس میخواهیم. همانگونه که پیشتر گفته شد جمهوری اسلامی ایران در کنار تلاش متین، قوی و فعال دیپلماتیک برای لغو تحریمهای غیرقانونی، همزمان برنامه مؤثری برای خنثیسازی تحریمها در راستای توسعه پایدار سیاسی و اقتصادی در اختیار دارد.
در پایان بار دیگر تأکید میکنم که توافق در مذاکرات بهمنظور رفع تحریمهای غیرقانونی، ممکن و قابل دسترسی است البته اگر اراده سیاسی و واقع بینی لازم در طرف مقابل وجود داشته باشد. ما همچنان با برخورداری از اراده واقعی و حسننیت تلاش خواهیم کرد تا به توافقی خوب، پایدار و دارای منافع اقتصادی برای مردم کشورمان دست یابیم.»
نقد سه گزاره رایج
عباس عبدی در یادداشتی برای «اعتماد» نوشت: «در جایی دیدم کسی در نقد اعتراضات طرفداران وضع موجود از نحوه عملکردی که منجر به فوت خانم مهسا امینی شد، نوشته بود که: «الان مقصر این ماجرا کیست؟ اسلام که گفت حجاب؟ نظام که حکم اسلام را قانون کرد؟ یا ناجا که قانون را اجرا میکند؟ یا چی؟» به جز بخش یا چی؟ که پرسش درستی است و پاسخ دارد. هر سه گزاره اول محل نقد و بحث است. «اسلام که گفت حجاب». اول اینکه در حدود و شمول مفهوم حجاب اتفاق نظری نیست. هرکس برحسب اینکه از چه کسی تقلید کند، میتواند برداشت خود را داشته باشد و فتوای یکسانی وجود ندارد.
به علاوه حجاب برای مسلمانان با غیرمسلمانان در اسلام تفاوت دارد. ضمن اینکه فلسفه اولیه حجاب با آنچه امروز مطرح میشود، به کلی مغایرت دارد. از همه اینها گذشته، در سنت نبوی و سیره ائمه به ویژه در حکومت امام علی اینگونه رفتارها علیه زنان دیده نمیشود، در حالی که بهطور قطع و یقین آن زمان چنین حجابی که مورد نظر آقایان است نمیتوانسته نزد همه زنان وجود داشته باشد ولی در رفتار آنان علیه زنان مشابه رفتار امروز نیست، حتی عکس آن است. گزاره دوم که نظام حکم اسلام را قانون کرد، نیز مخدوش است. اول اینکه اسلام احکام بسیاری دارد، چرا آنها را قانون نکردهاند؟ از جمله چرا وجوب حجاب را در همه جا قانون نکردند، فقط در معابر و انظار عمومی جرمانگاری شده است، در حالی که حکم شرعی حجاب با هر ویژگی که دارد، در همه جا هست، پس چرا عدم رعایت حجاب در منزل مشمول جرمانگاری نشده است؟ این نشان میدهد که مقنن در پی تبدیل عدم رعایت حکم کلی حجاب به جرم نبوده، بلکه بخش خاصی از آن مورد نظرش بوده که اگر چنین است، پس میتوان در همین بخش نیز تجدیدنظر کرد. به علاوه همین بخش هم مطابق اسلام نیست، زیرا حکم حجاب مربوط به مسلمانان است، در حالی که در این ماده همه زنان مشمول آن دانسته شدهاند. به علاوه میتوان دهها حکم شایع شرعی دیگر را ذکر کرد که هرکدام به عللی تبدیل به قانون نشدهاند. مثل بردهداری، گذاشتن ریش برای مردان، یا حتی مثل نماز خواندن که نخواندن آن جرمانگاری نشده است. تقریبا همه آن چیزهایی که داعش و طالبان میگویند در شرع یافت میشود پس از این جهت هم میتوان درستی گزاره دوم را رد کرد. ولی گزاره سوم که ناجا قانون را اجرا میکند، به کلی نادرست است و نشاندهنده بیاطلاعی چنین نویسندگانی نسبت به موضوع است. در قانون آمده است: «زنانی که بدون حجاب شرعی (البته حدود آن تعریف نشده) در معابر و انظار عمومی ظاهر شوند، به حبس از ده روز تا دو ماه یا از ۵۰ هزار تا پانصد هزار ریال جزای نقدی محکوم خواهند شد.» گرچه حجاب شرعی در قانون تعریف نشده ولی فرض کنیم که مطابق فتوای مشهور کنونی باشد که به جز کف دو دست و گردی صورت باید همه جا پوشیده باشد. در این صورت باید چند درصد زنان را زندان یا جریمه کرد؟ مطابق این قانون در همان محل کارتان اکثریت زنان مجرم خواهند بود. به علاوه باید علیه این زنان در دادگاه پرونده تشکیل و حکم صادر شود، یا ۵۰ هزار تومان جریمه بدهند یا ۱۰ روز تا دو ماه به زندان بروند. آیا میدانید برای اجرای این قانون چند ده هزار پلیس و قاضی جدید و چه بودجه بزرگی نیاز است؟ به علاوه نیروی انتظامی در این ماجرا چه وظایف قانونی دارد؟ وظیفهاش فقط دستگیر کردن و تحویل دادگاه دادن است. هیچ وظیفه دیگری از جمله ارشاد کردن ندارد. به علاوه حق تبعیض قایل شدن هم ندارد. اینکه یک خانم یک تار موی او بیرون باشد یا قدری از مچ دستش پیدا باشد فرق نمیکند که روسری نداشته باشد یا آستین کوتاه پوشیده باشد در شرع چنین چیزهایی نیامده. البته اینها در میزان مجازات تعزیری اثر دارد ولی در اصل مجرمانه بودن رفتار تاثیری ندارد. جالب اینکه مجازات چنین جرمی حداکثر ۵۰ هزار تومان است که میتوان به راحتی پرداخت کرد. در واقع بعید است که جرمی خفیفتر از این داشته باشیم و در عین حال هیچ جرمی به اندازه این مورد، مسالهسازتر نیست. این نشان میدهد که این ماده قانونی یا تبصره آن به کلی غیرعقلایی تنظیم شده است، نیازمند بحث عمومی درباره آن است. پاسخ گزاره آخر؛ «یا چی؟»، روشن است. هرکس که توجیهکننده وضع موجود باشد و چشم را بر واقعیت ببندد و بخواهد که جامعه را از درک واقعیت دور کند، یکی از مقصران اصلی این وضع است. اینکه سه گزاره قابل نقد و بعضا نادرست را به عنوان پیشفرضهای قطعی معرفی کنیم، و بنای نقد خود را بر چنین پایههای سستی قرار دهیم، بسیار عجیب است. به قول مرحوم مطهری تقصیر جُهّال است که به خیال خود میخواهند امر به معروف و نهی از منکر کنند، ولی نتیجه عکس میدهند.»
اربعین و جمهوری اسلامی ایران
عبدا...گنجی؛ مدیرمسئول روزنامه همشهری نوشت: «هرقدر مراسم اربعین پرشکوهتر میشود، متهمکردن جمهوری اسلامی به «بهرهبرداری سیاسی» و «رقابت با حج» نیز در داخل و در بین اپوزیسیون رسانهمحور بیشتر میشود. چرا؟ آیا اربعین از آن جمهوری اسلامی است؟ آیا ایران مبدع آن است؟ آیا ایران برگزارکننده است؟ مدعیان چنین تحلیلی از زیباکلام تا سعودی اینترنشنال یک مشکل دارند و آن فراتر از اربعین است.
هر امر فرهنگی دینی که بهتبع آن ایرانیان را به حسین(ع) پیوند دهد، مقوم جمهوریاسلامی ایران میدانند و برایشان شکننده است. اما نمیدانند که این فقط اربعین نیست بلکه همه حیثیت، تولد و حیات جمهوری اسلامی از عاشوراست که امام فرمود: «نهضت ما پرتویی از نهضت عاشوراست.» اما سستی منطق آنقدر برجسته است که فراتر از خشکمغزی جلوه میکند.
گویا عصبانیت «قوه فهمیه» را ازکار میاندازد. در اربعین کمتر از یکچهارم از 20میلیون زائر، ایرانی هستند. اگر جمهوری اسلامی مرز را ببندد و ورود ایرانیان را ممنوع کند، آنچه میماند، غیرایدئولوژیک، فاقد بهرهبرداری سیاسی و فاقد رقابت با حج میشود؟ یعنی 15میلیون عراقی و خارجی حاضر در اربعین از حدود 4میلیون ایرانی کماثرتر هستند؟ اربعین بوده و خواهد بود و ارتباطی با ایران و جمهوری اسلامی و تاریخ گذشته و حال و آینده ندارد. جرم جمهوری اسلامی بهرسمیتشناختن آن و انجام وظایف حاکمیتی خویش در این موضوع است. در آنسو آیا اربعین برای رقابت با حج و سعودی است؟ یعنی حج از آن آلسعود و اربعین از آن ایران است؟ حج هیچ ربطی به آلسعود ندارد، آنان خود را مجری میدانند و جغرافیای آن چنین ایجاب میکند. آلسعود 97سال است که آنجا پیدا شده است آیا قبل آن حج نبوده است؟
آیا بیش از 2میلیون زائر حج از سراسر جهان برای تولید مانور و قدرت آلسعود به حج میروند؟ آیا 85هزار ایرانی برای رقابت با اربعین به حج میروند؟ ناراحتی از حرکت عظیم اربعین چه عصبانیتی تولید کرده است. اگر شما گمان میکنید اربعین یکی از چشمههای جوشان حیات جمهوری اسلامی است، از عصبانیت بمیرید اما تاریخ را برای اغراض سیاسی تحریف نکنید. اربعین ریشه در قرنها دارد اما ظهور و بروز آن با حکام جور و غیرجور دچار قبض و بسط شده است. اگر شما بر این باورید که 20میلیون زائر اربعین با اشاره جمهوری اسلامی به میدان میآیند و قیام و قعود میکنند این افتخار ماست. چه اشکال دارد شما هم مبلغان غالی افتخارات ما باشید که «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد».
فرصتی برای اثبات حقانیت ایران
عباس مقتدایی خوراسگانی - نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی در یادداشتی برای «جام جم» نوشت: «براساس برنامه سالانه سازمان ملل، اجلاسیه مجمع عمومی این سازمان در سپتامبر برگزار میشود و کشورهای عضو تلاش میکنند علاوه بر حضور، دیدگاههای خود را درباره مهمترین مسائل حوزه بینالملل در سخنرانی عمومی و دیدارهای عمومی و سیاسی خود مطرح کنند.
سفر آقای رئیسی به نیویورک، نخستین حضورشان در سازمان ملل است و این اتفاق در شرایطی رخ میدهد که فضای بینالملل نسبت به سالهای گذشته تغییرات گستردهای کرده و بهویژه کشورهای محور شرق وحدت نظر بیشتری در حوزه همکاری با یکدیگر دارند. یکی از تفاوتهای اجلاسیه آتی، شکلگیری مقابله با دیدگاههای یکجانبهگرایانه آمریکاست. علاوه بر این برخی از ساختار بینالمللی قبلی مثل شانگهای و همچنین ساختارهای جدیدی مثل پیمان بریکس رویکردهای متفاوت و متمرکزی را در مواجهه با نظام سلطهگر غرب در پیش گرفتند.
با توجه به این تغییر و تحولات سیاسی اکنون فرصت مناسبی برای رئیس جمهور فراهم شده تا با اشاره به سالها مواجهه ایران با رویکردهای تکبعدی و زورمدارانه ایالات متحده در عرصههای سیاسی،اقتصادی و فرهنگی پیوند خود را با کشورهای مستقل و غیرمتعهد اعلام و نسبت به طرح دیدگاههای خود که در سطوح بینالمللی طرفداران فراوانی دارد، اقدام کند. آقای رئیسی میتواند با موضعی مقتدرانه اعلام کند آمریکا قدرت فلج کردن ایران را ندارد و همچنین بر این نکته تاکید کند که جمهوری اسلامی در حوزه امنیت بینالملل تاثیرگذار است. رئیس جمهور میتواند مدعی شود امنیت منطقه بدون حضور ایران امکانپذیر نیست و ما لنگرگاه امنیت، صلح و آرامش در منطقه هستیم. همچنین برای رئیس قوه مجریه این امکان فراهم است تا اعلام کند قویترین مردمسالاری طی دهههای گذشته در ایران متمرکز است در حالی که برخی دولتها که از سوی آمریکا حمایت میشوند از ابتداییترین مسائل مرتبط با دموکراسی برخوردار نیستند.»
اجلاسیه عمومی سازمان ملل فرصت مغتنمی برای جمهوری اسلامی است تا ضمن تاکید بر دیدگاههای صلحجویانه خود با صراحت از خسارتهایی که بهواسطه زورگوییهای ایالات متحده بر ملت ایران تحمیل شده، سخن بگوید و در عین حال بر این نکته تاکید کند که امروز ایران در میانه همه تحریمها، دستاوردهای عظیمی در زمینه علم، فناوری، پزشکی، هوا فضا و دفاع بومی بهدست آورده است.
دیدگاه تان را بنویسید