تحلیل از چپ و راست؛

اوضاع و احوال عراق

کد خبر: 1171604

در بسته پیش‌رو تحلیل‌های سیاسی را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بخوانید.

اوضاع و احوال عراق

گروه سیاست سایت فردا – طبیعی و واضح است که تحلیل‌گران در عرصه سیاست به موضوعات مختلف از منظر خود و با گرایش سیاسی خود می‌نگرند و می‌نویسند. در اینجا اما سعی داریم با کنار هم قرار دادن این تحلیل‌ها ، مسائل را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بررسی کنیم.

 

در بسته پیش‌رو تحلیل‌های سیاسی را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بخوانید.

 

آمریکا در پیچ تاریخی بایدن در بن‌بست چندطرفه!

محمدحسین محترم در «کیهان» نوشت: «١- شرایط و فضای سیاسی- اقتصادی و رسانه‌ای- امنیتی در جهان و منطقه و به‌خصوص در ایران نشان می‌دهد جمهوری اسلامی با تثبیت اقتدار خود در این حوزه‌ها‌، مغلوب جریان امپراطوری رسانه‌ای صهیونیست جهانی نشده و از پیچ تاریخی عبور کرده و اکنون این آمریکاست که با گرفتار شدن در سلطه امپراطوری رسانه‌ای صهیونیستی و ضعیف‌تر شدن هر روزه در یک پیچ تاریخی پیچیده‌تر قرار گرفته و بایدن با توجه به انتخابات ریاست جمهوری دور بعد گرفتار یک بحران ناتوانی و حیثیتی سیاسی و بن‌بست عجیبی شده است. در این خصوص اولا بایدن برای پیروزی در انتخابات آتی از یک‌سو به رای صهیونیست‌ها و لابی داخلی آمریکا که مقابله با ایران پیش‌شرط آن است‌، نیاز دارد و از سوی دیگر براساس وعده‌های انتخاباتی خود به برجام نیاز دارد که با سیاست‌های منطقی و اقتدار روز افزون جمهوری اسلامی‌، 

پیش شرط آن پذیرش مطالبات ایران می‌باشد. لذا نمی‌داند در این بن‌بست چه باید بکند؟! ثانیا بایدن و همفکرانش از رای‌دهندگان به تحریم‌های ایران در کنگره و سنا بوده‌اند و خود در دولت اوباما دستورات تحریمی بیشتری علیه ایران تصویب و اعمال کردند و به‌دلیل نیاز به دوسوم رای نمایندگان، اکنون اگر هم بخواهند نه توان لغو تحریم‌ها را دارند و نه فضای سیاسی داخلی آمریکا به آنها اجازه چنین اقدامی را می‌دهد، چرا که تمام حیثیت سیاسی و عملکرد گذشته‌شان زیر سؤال می‌رود. لذا این تناقض و چالش نیز بن‌بست بایدن را سخت‌تر کرده است. ثالثا اکنون به‌جای اقتصاد ایران‌، اقتصاد آمریکا و همچنین کشورهای اروپایی به‌دلیل بحران افزایش قیمت‌ها به سرنوشت برجام گره خورده است. بایدن و دنباله‌روهای اروپایی‌اش که دچار بحران بی‌سابقه غذایی و انرژی به‌خصوص بعد از جنگ اوکراین شده‌اند‌، از یک‌سو نیازمند نفت ایران و غلات روسیه هستند که پیش‌شرط آن لغو تحریم‌ها می‌باشد و از سوی دیگر نتیجه اصرار بر ادامه تحریم‌ها و سیاست تقابلی با جمهوری اسلامی و دیگر کشورها ادامه افزایش قیمت نفت و انرژی و اعتراضات داخلی است.

٢- بایدن با توجه به این بن‌بست‌ها و تناقض‌های حیثیتی نیازمند حفظ ‌پرستیژ سیاسی ظاهری خود است و تنها راه باقی مانده برای او بازی با افکار عمومی می‌باشد که نه‌تنها برایش دستاوردی ندارد بلکه بر دامنه تناقضات او نیز می‌افزاید و بن‌بست‌های بیشتری در پی دارد. در این بازی اولا در داخل آمریکا القا می‌کند که «ایران از خواسته‌هایش عقب‌نشینی و واشنگتن شروط اصلی ایران را رد کرده...». ثانیا تلاش می‌کند در افکارعمومی داخل ایران‌، فضای گره زدن اقتصاد کشور به برجام را احیا کند که در این راستا نفوذی‌ها و رسانه‌های جریان اصلاحات آمریکایی فضا‌‌سازی می‌کنند «توافق نهایی شده اما...»، «آمریکا به درخواست‌های ایران برای برجام پاسخ داد، اما...»، 

«توافق برد، برد است به شرطی که....» تا با متهم کردن جمهوری اسلامی القا کنند که این ایران است که توافق را امضاء نمی‌کند! برخی نیز به نقل از رسانه‌های آمریکایی- صهیونیستی برای امضای توافق و احیای برجام،‌ تاریخ آخر شهریور را مشخص و حتی برای تحت تاثیر قرار دادن مردم ادعا کردند «خطوط قرمز نظام رعایت و تحریم نهادهای وابسته به رهبری لغو شدند»! ثالثا در فضای بین‌الملل هم ادعا می‌کنند 

«اگر این توافق را به دست‌‌آوریم فقط برخی از تحریم‌ها را لغو می‌کنیم‌، اما ایران باید برنامه هسته‌ای و ذخیره اورانیوم غنی‌شده ۲۰ و ۶۰ درصدی را از بین ببرد و سانتریفیوژهای پیشرفته را حذف کند». مدیرکل آژانس بین‌المللی اتمی را هم به خدمت گرفته‌اند و او ادعا کرده «تا زمانی که ایران نگوید، تجهیزات و اورانیوم یافت شده در سایت‌های هسته‌ای را به کجا منتقل کرده، هیچ پرونده‌ای درباره ایران بسته نخواهد شد».

٣- حال براساس این تناقضات فراوان و تناقضات بیشتر در خبرهای راست و دروغی که هر روز منتشر می‌کنند‌، به نظر می‌رسد که اکنون از توافق و یا لغو همه تحریم‌ها خبری نباشد و احتمالا مذاکرات برجام طولانی‌تر از آنچه که القا می‌کنند‌، خواهد بود‌. لذا براساس واقعیت موجود و برخلاف فضا‌‌سازی‌ها، میز مذاکره به یک «میز پینگ‌پنگ از راه دور» تبدیل شده که یک طرف پیشنهادی ارائه و طرف دیگر رد و پیشنهاد دیگری را ارائه می‌دهد، و نه تیم ایرانی حاضر است از حقوق ملت کوتاه بیاید و در چاله دیگری بیفتد و نه آمریکا حاضر است دست از تحریم‌های ظالمانه خود بردارد.در نتیجه قبل از خبر پاسخ آمریکا به پیشنهاد ایران و برعکس، محتوا و نتیجه پاسخ‌ها مهم هستند!

٤- سیرک مخالفت‌های اسرائیل و فضا‌‌سازی‌های صهیونیست‌ها هم فقط برای ترساندن کشورهای عرب منطقه و امتیازگیری از آنهاست‌، چراکه لاجرم با بی‌اثری ابزارهایشان در مقابل جمهوری اسلامی، از مرحله ترساندن ملت ایران عبور کردند و همین امر باعث شد آن‌طور که تلویزیون رژیم صهیونیستی گفته، تلاش‌های تل‌آویو برای گفت‌وگوی تلفنی لاپید و بایدن درباره پرونده هسته‌ای ایران ناکام بماند! اما براساس تحولات سریع منطقه کشورهای عربی نیز دریافته‌اند که اگر بخواهند در آینده منطقه حضور داشته باشند‌، راه آن همراهی با دشمنی‌های آمریکا و رژیم صهیونیستی علیه ایران نیست. سی‌ان‌ان هفته گذشته در برنامه‌ای با اشاره به اعلام کویت و امارات مبنی بر برگرداندن سفرای خود به تهران پس از هفت سال و تاکید بر رساندن روابط دیپلماتیک خود با جمهوری اسلامی به سطح عالی و همچنین اشاره به مذاکرات ریاض- تهران‌، تاکید کرد «کشورهای عربی در بحبوحه ابهامات در مورد مذاکرات هسته‌ای روابط خود با تهران را بهبود می‌بخشند». لذا موضوع برقراری روابط ایران با کشورهای عربی در کنار گسترش روابط با همسایه‌ها و کشورهای دیگر جهان نیز ازدیگر بن‌بست‌های بایدن در اثربخشی تحریم‌ها و فشارهای سیاسی است.

۵- نکته مهم این است که اکنون جماعت برجامی با بی‌اعتباری خود نزد افکارعمومی‌، خود را پشت افراد دیگری پنهان کرده‌اند. در این خصوص اولا این جماعت به‌کار گرفته‌شده در خیمه‌شب‌بازی برجامیان‌، با ادعای اینکه چون تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای هیچ خبری از مذاکرات منتشر نمی‌کند‌، پس نمی‌تواند برجام را احیا نماید‌، و یا اینکه هرگونه توافقی بدون اطلاع مردم فاقد وجاهت قانونی است‌، تلاش موذیانه‌ای را شروع کردند تا شاید تیم مذاکره‌کننده و دولت را وارد حاشیه‌ها و براساس آن بتوانند دوباره فضای کشور را دوقطبی‌، اقتصاد را شرطی و وابسته به برجام القا کنند‌، البته تاکنون نتوانسته‌اند و تیم مذاکره‌کننده هم با درک درست این که نتیجه مذاکرات برای مردم مهم است 

نه جزئیات آن‌، وارد زمین بازی اصلاحات آمریکایی نشده است. ثانیا تلاش دولت برای لغو همه تحریم‌ها و عمل به تعهدات برجامی آمریکا و اروپایی‌ها و البته با تضمین کافی است و قرار نیست اتفاق جدیدی بیفتد‌، چراکه مذاکرات برای احیای قرارداد قبلی است که همگان و حتی دانش‌آموزان نیز در جریان برجام هستند و صدالبته جزئیات مذاکرات اخیر نیز به اطلاع نمایندگان مردم رسیده و موضوع محرمانه‌ای وجود ندارد که دولت و یا تیم مذاکره‌کننده آن را پنهان کرده باشند. به‌طور منطقی با توجه به بدعهدی‌ها و فریبکاری‌های آمریکا و خروج این کشور از برجام برای دولت ایران بسیار غیرعقلایی است که بدون تامل و چشم‌بسته همچون دولت گذشته و بدون گرفتن یک ضمانت اجرایی محکم بخواهد مجددا قراردادی را بپذیرد که تبعاتی برای ملت ایران داشته و خواهد داشت. تیم هسته‌ای در تلاش است و باید باشد تا در توافق جدید تکلیف قوانینی همچون «کاتسا»، «اینارا» و «ایسا» و... که با رای اکثریت نمایندگان و سناتورهای دموکرات و جمهوری‌خواه به تصویب کنگره رسیدند‌، مشخص شود. همچنین باید «لغو کامل تحریم‌ها با تضمین کافی»، «حفظ توانمندی‌های هسته‌ای در سطح فعلی و نگهداری میزان اورانیوم‌های غنی‌شده موجود و سانتریفیوژهای نسل جدید» و «اعلام پایان نهایی ادعاهای فعالیت‌های احتمالی نظامی هسته‌ای کشور» به روشنی و ملموس محقق شود تا آمریکا نتواند از این پیچ تاریخی و بایدن از این بن‌بست‌ها بدون پرداخت مابه ا‌‌زایی خارج شود. و اما، در این میان برخی افراد که ادعاهایی از جمله اضطرار احیای برجام به هر قیمتی را مطرح می‌کنند‌، بیشتر برای کسب شهرت و فضا‌‌سازی جهت از رونق نیفتادن تجارت برجامی خودشان است تا بیان واقعیت میز مذاکره! کما اینکه پس از برطرف شدن غبار فضا‌‌سازی‌ها نیز مشخص می‌شود که بسیاری از آن اظهارنظرها بدون پشتوانه عقلانی و سیاسی از منظر منافع ملی بوده است! همان‌گونه که پیش از این نیز شماری از آنها در حالی از برجام دفاع می‌کردند که به اعتراف خودشان هرگز متن آن را نخوانده بودند! از این روی به نظر می‌رسد، بسیاری از اظهارنظرهای آنها قبل از آنکه برخاسته از فهم موضوع باشد، حاصل دستورات حزبی است که به آنان دیکته شده است.»

 

دستاورد این نشست چه بود؟

عباس عبدی در «اعتماد» نوشت: «نشست رسانه‌ای آقای رییسی به یک معنا دستاورد مثبتی نداشت. بخشی از سخنان ایشان درباره رویکردهای دولت بود. این رویکردها تکراری و انتزاعی است. مثلا اینکه رویکرد عدالت در دولت حاکم است، یعنی چه؟ خوب همه این را خواهند گفت. به علاوه هر رویکردی حتی اگر خوب هم باشد، به این معنا نیست که لزوما درست عمل شده است. این نشست باید متمرکز بر دستاوردهای دولت و تحقق وعده‌ها می‌شد. به علاوه تکرار مکرر اینکه کاستی‌ها ناشی از دولت قبل است، موجب این می‌شود که گمان کنیم این دولت نمی‌دانسته که چه چیزی را تحویل گرفته. به‌ طور قطع در همه دولت‌ها کاستی‌هایی وجود داشته است، دولت‌های بعدی می‌آیند و وعده می‌دهند که آن کاستی‌ها را رفع کنند، نه اینکه شکست خود در تحقق وعده‌ها را به عهده همان کاستی‌های دولت پیش بیندازند. هر چه بیشتر ذکر مصیبت دولت پیش خوانده شود، نشان می‌دهد که امیدی به تحقق وعده‌های داده شده نباید داشت. بخشی از سخنان نیز درخصوص روابط خارجی بود که نکته جدیدی در آن نداشت و نیازی به نقد آنها نیست. ولی مهم‌ترین بخش صحبت‌های آقای رییسی که به موضوع این نشست ربط واقعی داشت، ارایه جزییاتی از عملکردهای دولت بود. بخشی از آنها ادعاهای بدون دلیل بود. اینکه فلان مقدار میلیارد دلار سرمایه‌گذاری خارجی جذب شده است، فقط یک ادعا است، لازم است که جزییات این ادعاها طرح شود. یا اینکه بدون استقراض از بانک‌ها و بدون خلق پول کسری بودجه را تامین کردیم، معلوم نیست از کجا تامین شده؟ به علاوه اگر از طریق استقراض و‌ خلق پول نیست، پس این تورم‌های بسیار بالا از کجا آمده است؟ بخشی از دستاوردهای ذکر شده ربطی به این دولت ندارد، اینکه امسال ۶ هزار مگاوات به تولید برق اضافه شده، طبعا ناشی از سرمایه‌گذاری و اقدامات چند سال پیش است و هیچ کارخانه‌ای در طول این مدت ۹ ماه نمی‌تواند آغاز و تکمیل شود. ولی بدترین بخش این گفت‌وگو، ارایه شاخص‌های آماری کاملا نادرست از دو موضوع مهم تورم و اشتغال است.

معلوم نیست که مشاوران آقای رییس‌جمهور چرا دقت نمی‌کنند و گزارش‌های نادرست به ایشان می‌دهند. آنجا که اظهار داشت:  «در شهریور 1400 تورم قریب به 60درصد بود. دولت کاری کرد که تورم افزایش نیابد؛ یعنی خلق پول و استقراض نکند و پایه پولی را بالا نبرد. کار به جایی رسید که در اسفند 1400 و فروردین 1401 کاملا کاهشی و تا حدود 35درصد رسید... در تیر تورم به 4.4درصد رسید و در مرداد این تغییر به 2درصد تورم کاهش یافته است.... اکنون تورم 40درصد و نیم است و در مقایسه با شهریور سال گذشته 20 درصد کمتر است.... در سال اول دولت در 6 ماهه 1400 و 5 ماهه 1401 حدود970 هزار شغل ایجاد شده است که بیش از آن باید انجام شود و این عدد کافی نیست.»

گرچه آمارها مغشوش و غیردقیق بیان شده ولی بدون تردید آمارهای مربوط به تورم سال گذشته و امسال غلط است و نه تنها کمتر نشده که بیشتر هم شده است. کافی است گزارش‌های مرکز آمار ایران که نهاد رسمی برای انتشار این آمار است را مطالعه کنند. این حد از اشتباه پذیرفتنی نیست. آمار نادرست دیگر هم مربوط به اشتغال است که آخرین آمار رسمی آن مربوط به بهار امسال است و مطابق آن و نیز گزارش سازمان برنامه، حداکثر 000/20 شغل در ۹ ماهه پاییز ۱۴۰۰ تا پایان بهار ۱۴۰۱ ایجاد شده است که آن هم ناشی از تمام شدن مساله کرونا است. ضمن اینکه ایشان به صورت روشنی از پرداختن به موضوع مسکن طفره رفتند چون آن وعده هم تحقق‌یافتنی نیست.

بنابراین انجام چنین نشست رسانه‌ای پس از مدت‌های طولانی این انتظار را ایجاد کرده بود که نکات مهم‌تری برای ارایه وجود داشته باشد که متاسفانه نشد، امیدواریم در نوبت بعد حداقل کاستی‌های چنین نشست‌هایی ترمیم شود.»

 

مارپیچ مالیات، تورم و بیکاری

پیمان مولوی در «ابتکار» نوشت: «اقتصاد ایران متخصص مارپیچی کردن مشکلات است و رساندن آن به نقطه ای غیر قابل بازگشت.

وقتی وعده های افزایش درآمد دولت به غیر از افزایش پایه پولی مطرح بود ، مالیات مهم‌ترین ابزار در دست دولتهاست.

فشار مالیاتی بر فعالان تولیدی و صاحبان کسب و کار این روزها بسیار فزاینده شده است، به گونه‌ای که به نظر می‌رسد، دولت بار اصلی تامین نقدینگی مورد نیازش را بر دوش فعالان اقتصادی قرار داده است. در این میان دولتمردان سرخوش از کاهش نسبی صعود شتابنده تورم و نقدینگی اعلام می‌کنند، دلیل این کاهش، برآمده از تهی شدن اثرات حذف ارز 4200 تومانی در اقتصاد ایران است. بر اساس این استدلال، دولتی‌ها تصور می‌کنند، حباب تورمی ناشی از حذف ارز 4200 تومانی در اقتصاد ایران کاملا تخلیه شده، بنابراین شاخص نرخ تورم، اندکی از صعود ناگهانی خود کاسته است. اما آیا به واقع چنین است؟ آیا آن‌گونه که مردان اقتصادی دولت اعلام می‌کنند، تبعات مخرب حذف ارز 4200 تومانی که تکانه‌های نوسانی فزاینده‌ای را در اقتصاد ایران ایجاد کرده بود، پایان گرفته است؟ شخصا معتقدم که این ادعا، درست نیست و هنوز راه درازی تا رسیدن به آن مرحله باقی مانده است. اما دلیلی کاهش نسبی نرخ تورم چیست؟

دلیل کاهش نرخ تورم در اقتصاد ایران، برآمده از نظام مالیاتی سفت و سختی است که دولت در پیش گرفته است. قبل از هر نکته باید به این واقعیت اشاره کنم، شخصا در زمره افرادی هستیم که از کاهش وابستگی بودجه به درآمدهای نفتی و افزایش سهم مالیات در اقتصاد دفاع می‌کنم، اما این فرآیند نباید به‌گونه‌ای محقق شود که فشار فراوانی را متوجه جمعیت حقوق‌بگیر، صاحبان کسب و کار و فعالان اقتصاد کند. اگر قرار است، حجم مالیات در بودجه افزایش پیدا کند این روند باید از طریق توسعه پایه‌های مالیاتی، پایان دادن به معافیت‌ها غیرضروری و رونق کسب و کارها اتفاق بیفتد. اما در عمل، دولت فشار فراوانی را بر دوش جمعیت معدودی از مالیات‌دهندگان قرار داده است، بدون اینکه پایه‌های مالیاتی را توسعه و حفره‌های مالیاتی را پوشش دهد. این روند در شرایطی که فعالان اقتصادی از یک طرف مشکلات دوران کرونا را پشت سر گذاشته‌اند و از سوی دیگر با تبعات تحریم و رکود مواجه بوده‌اند، بسیار خطرناک است. بنابراین هر چند تلاش برای مهار تورم، یک ضرورت غیر قابل انکار است.

اما راهبردهایی که برای مهار تورم به کار گرفته می‌شود نیز باید عقلانی، اقتصادی و کاربردی باشد. 

تداوم فشار مالیاتی بر فعالان اقتصادی باعث خواهد شد تا خروج سرمایه از کشور با شتاب بیشتری همراه باشد. بسیاری از کشورهای همسایه از طریق ارائه سورپرایزهای مالیاتی تلاش می‌کنند، سرمایه‌های سایر کشورها را جلب کنند. اگر دولت برای تامین نقدینگی مورد نیاز‌ش بیشترین فشار را متوجه تولید و کسب و کارها کند، روند خروج سرمایه‌ها از کشور تسریع می‌شود. ضمن اینکه این روند باعث افزایش نرخ بیکاری به دلیل تعدیل نیروها خواهد شد. این‌گونه نیست که دولت مالیات‌های اهالی تولید و صاحبان کسب و کار را افزایش دهد و این فشار متوجه مصرف‌کننده و دهک‌های محروم نشود. به سرعت این فشارهای مالیاتی از دهک‌های بالا و میانی عبور کرده و زندگی دهک‌های محروم را دستخوش تکانه می‌سازد. یا سرپرست خانواده کارش را از دست می‌دهد یا اینکه اقلام مصرفی و خدمات با افزایش قیمت همراه می‌شوند یا اینکه مجموعه این گزاره‌ها به وقوع می‌پیوندند.

به‌طور کلی نرخ تورم، تحت تاثیر شاخص‌هایی چون نقدینگی و پایه پولی قرار دارد. هرگونه نوسانی در پایه پولی یا نقدینگی به‌طور مستقیم نرخ تورم را کاهشی یا افزایشی می‌کند. بر اساس آمارهای اقتصادی ارائه شده توسط مسئولان، هم شاخص نقدینگی و هم شاخص پایه پولی از ابتدای سال 1401 در وضعیت باثبات‌تری قرار گرفته است.نرخ پایه پولی از حدود 38 درصد به حدود 27 درصد رسیده است.رشد نقدینگی نیز طی ماه‌های خرداد و تیر از 43 درصد به حدود 37 درصد رسیده است. همان‌طور که مشخص است، تنها رشد فزاینده شاخص‌های اقتصادی متوقف شده و هنوز تا رسیدن به نقطه باثبات راه بسیاری باقی مانده است. برای تداوم کاهش رد نقدینگی، دولت از یک طرف باید استقراض از بانک مرکزی را متوقف کند از سوی دیگر از سیستم بانکی وام نگیرد و نهایتا اینکه ارز کمتری را به بانک مرکزی تزریق کند. با این دست فرمان می‌توان امیدوار بود که ثبات افزون‌تری در شاخص‌ها شکل بگیرد و کاهش نرخ تورم ادامه‌دار باشد.»

 

«صدر» تا ذیل طرح تجزیه عراق

حنیف غفاری در «رسالت» نوشت: «در سال ۲۰۰۶ میلادی، زمانی که بایدن به‌عنوان سناتور ایالت دلاویر در کنگره آمریکا مشغول به کار بود ، تز معروف خود مبنی بر «تجزیه عراق» را به اتاق‌های فکر و نهادهای دخیل در حوزه سیاست خارجی این کشور ارائه کرد. پردازش اولیه این تز خطرناک، بر مبنای فدرالیزه کردن و متعاقبا تجزیه عراق به سه کشور «کردنشین»، «شیعه‌نشین و سنی نشین» صورت گرفت. بر مبنای  یک نگاه استنباطی نسبت به تز بایدن ، « شکاف‌های قومیتی» ،«تنش‌های مذهبی» و«  اختلافات سیاستی»اجزای تشکیل‌دهنده مثلثی هستند که قرار است «عراق چندتکه» را در دل خود خلق کنند!بدون شک در چنین شرایطی ، هر جریانی که نقش کاتالیزور یا عامل تسریع‌کننده این روند را ایفا کند، دلسوز ملت عراق و جهان اسلام نیست. 

امروز در سال ۲۰۲۲ میلادی قرار داریم و بایدن شخصا در رأس معادلات سیاسی و اجرایی آمریکا قرار دارد! بسی ساده انگارانه است که تصور کنیم «تز تجزیه عراق» که حتی در دوران حضور جمهوری‌خواهان در مسند قدرت نیز به نقشه راه آن‌ها در قبال این کشور تبدیل‌شده، از کاخ سفید رخت بسته باشد. بدون شک دولت بایدن به دنبال تحقق هر چه سریع‌تر این تز و نقشه شوم بوده و از همه ظرفیت‌های خود در این خصوص استفاده می‌کند.یکی از مجاری تحقق تز بایدن،«ناآرام‌سازی مزمن عراق» است. بی‌دلیل نبود که مقامات آمریکایی پس از درهم‌شکسته شدن خلافت داعش توسط رزمندگان غیور مقاومت، ناآرامی‌های داخلی در عراق و برکناری دولت عادل عبدالمهدی را کلید زدند. شهادت مظلومانه سردار دل‌ها حاج قاسم سلیمانی و شهید ابو مهدی المهندس نیز در چنین فضای آشفته و غبارآلودی صورت گرفت. 

اکنون جریان صدر در عراق مدعی «پالایش قدرت از فساد» است. سؤال اصلی اینجاست که چرا خشم این جریان متوجه «ام المفاسد»در این کشور که « حضور اشغالگران آمریکایی» یا« تقویت شکاف‌های داخلی» می‌باشد، نمی‌شود؟! چرا هم در سال ۲۰۱۹ و هم در حال حاضر،«مبارزه با فساد» به اسم رمزی برای «عملیات مفسدان اشغالگر» در بغداد تبدیل می‌شود؟

در این میان، جریان وابسته به مقتدی صدر به‌صورت ناخواسته به یکی از اجزای بازی «تثبیت بحران در عراق» مبدل گردیده و واشنگتن و ریاض نیز از این نقش‌آفرینی استقبال می‌کنند. 

بیانیه اخیر آیت‌الله حائری از مراجع شیعیان عراق و توصیه‌هایی که وی به مقتدی صدر و دیگر شیعیان کرده است، حکم یک نقطه عطف را در تحولات داخلی بغداد دارد زیرا منجر به تفکر و تدبر برخی افرادی می‌شود که تابه‌حال،اشغال پارلمان و حمله به نهادهای حکومتی عراق را در فرامتنی غیر از« تثبیت بحران در عراق» تصور می‌کردند. بدون شک باید میان «متن» و« فرامتن» یک جریان اصلاحی در هر کشوری تناسب و تعادل وجود داشته باشد، اما آیا در قبال عراق و طرفداران جریان صدر این قاعده صدق می‌کند؟ در فضایی که دشمنان امنیت عراق در واشنگتن، تل‌آویو و ابوظبی و ریاض قصد غبارآلوده کردن آن رادارند،«تمرکز بر اصل عراق واحد و امن» و « همسان‌سازی متن و فرامتن مطالبات داخلی» یک الزام محسوب می‌شود.»

 

زمستان سرد اروپا و خواب آشفته مخالفان توافق

جاوید قربان‌اوغلی در «شرق» نوشت: «با نزدیک‌شدن مذاکرات به خط پایان ماراتن «توافق هسته‌ای» و احیای برجام، تلاش‌های مخالفان در خارج و داخل برای تأثیرگذاری بر این روند شدت گرفته است. اسرائیل به‌عنوان مهم‌ترین (و البته تأثیرگذارترین) مخالف احیای برجام به هر دری می‌کوبد تا مانع از تصویب توافقی شود که دیوید برنیع، رئیس موساد، آن را «فاجعه‌ای استراتژیک» برای تل‌آویو توصیف کرده است. در راستای همین تلاش‌ها، در مدت 10 روز گذشته، چند مقام ارشد رژیم صهیونیستی به‌ شمول دبیر شورای امنیت ملی و وزیر دفاع به واشنگتن سفر کردند. بایدن از ملاقات با مقام‌های اسرائیلی شانه خالی کرده و بر‌اساس اخبار موثق تلاش نخست‌وزیر این رژیم برای تماس تلفنی را نیز بی‌پاسخ گذاشته است؛ اقدامی که یادآور روش باراک اوباما سلف دموکرات او در رد ملاقات با نتانیاهو است. از یاد نبرده‌ایم که نخست‌وزیر پیشین اسرائیل نهایتا مجبور به سخنرانی تند در کنگره شد تا از این طریق نارضایتی اسرائیل از توافق با ایران را اعلام کند. مخالفت اسرائیل با توافق به فشار به آمریکا محدود نیست. مقامات این رژیم رایزنی فشرده با حلقه‌های ضعیف‌تر تأثیرگذار بر مذاکرات را نیز به‌ طور هم‌زمان انجام می‌دهند که فرانسه و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در زمره این حلقه‌ها هستند. اظهارات امانوئل مکرون در الجزایر و رافائل گروسی درباره مسائل باقی‌مانده بین ایران و آژانس به‌عنوان آخرین مانع در توافق هسته‌ای، در زمره این حلقه هستند.

در کنار فعالیت‌های مخرب و تلاش‌های مذبوحانه رژیم اسرائیل، آتش تهیه توپخانه مخالفان داخلی برجام‌ نیز همچنان به آتش‌باری به «مواضع خودی» ادامه دارد. در آخرین مرحله از این روند یکی از روزنامه‌های داخلی، دولت و مذاکره‌کنندگان را توصیه به دو ماه صبر کرده تا به ادعای نویسنده شاهد «تفاوت زمین تا آسمان» شرایط باشیم. مقصود نویسنده در‌پیش‌بودن زمستان سرد در اروپا در پرتو جنگ اوکراین و قطع گاز است که به نظر مقاله غرب را مجبور به دادن امتیازات بیشتر خواهد کرد.

در صورت دستیابی به توافق، ایران قادر خواهد بود بی‌هیچ مانع تحریمی دوونیم ‌میلیون بشکه صادر کند که با احتساب صد دلار کنونی برای هر بشکه، روزانه ۲۵۰ میلیون دلار و هفت‌ونیم میلیارد در ماه را روانه خزانه کشور خواهد کرد. براساس اطلاعات منتشرشده از سوی منابع نفتی درآمد عربستان سعودی از قبل بحران اوکراین در شش ماه گذشته بالغ بر ۸۰ میلیارد دلار بود. براساس برآوردهای منابع نفتی حدود ۱۲۰ تا ۱۸۰ میلیون بشکه نفت و میعانات نفتی ایران در آب‌های بین‌المللی منتظر توافق هسته‌ای برای فروش در بازار ملتهب انرژی است. براساس گمانه‌زنی‌ها آمریکا با هدف مدیریت بحران و تأثیرگذاری بر قیمت نفت، با روانه‌شدن ۵۰ میلیون بشکه نفت ایران در بازار موافقت کرده است. کسانی که با «خواب آشفته زمستان سرد اروپا» مسئولان را به صبر دوماهه دعوت می‌کنند، باید پاسخ دهند که چه امتیازی می‌تواند جبران چنین خسارتی باشد.

توصیه‌کنندگان با سواد جغرافیایی اندک احتمالا نمی‌دانند که طرف اصلی ایران در مذاکرات نه اروپا، بلکه کشوری است که هزاران کیلومتر از جنگ اوکراین فاصله دارد، کمترین خسارت را از جنگ متحمل می‌شود و اتفاقا تمایل شدیدی به ادامه بحران دارد. طولانی‌شدن جنگ در اوکراین برای واشنگتن در حکم تحلیل‌رفتن اقتصاد روسیه و غرق‌شدن پوتین در گردابی است که خود مسبب آن بود. در کنار این هدف، تأثیرات مخرب جنگ اوکراین و زمستان سرد اروپا فرصتی برای ایالات متحده آمریکاست که علاوه بر امنیت، قاره سبز را از نظر انرژی نیز بیش‌از‌پیش به خود وابسته کند.

زمستان سرد اروپا یک واقعیت است؛ اما به این واقعیت از دو منظر می‌توان نگاه کرد. اول دستیابی به توافق و حضور قدرتمندانه در استفاده از این زمستان سرد که اروپا نیز به‌شدت مشتاق آن‌ است و دیگر تعویق آن به امید‌گرفتن امتیاز بیشتر که در واقع حواله‌دادن به ناکجاآباد در شرایطی است که دولت به‌شدت نیازمند درآمدهای بیشتر برای غلبه بر وضعیت نابسامان اقتصادی، بحران‌های متعدد و تحقق وعده‌هایی است که مردم آن را انتظار می‌کشند. تصور می‌کنم نزد توصیه‌کنندگان به سناریوی دوم، جنگ اوکراین، زمستان سرد اروپا و خواب آشفته امتیاز بیشتر دستاویزی برای تحقق جلوگیری از توافق هسته‌ای است که سال‌هاست از منابع مختلف رسانه‌ای آن را فریاد می‌زنند. هم‌نوایی و همراهی این قشر با رژیم صهیونیستی در مخالفت با رها‌شدن کشور از بحران هسته‌ای که تمام ظرفیت‌های مادی و فکری کشور را درگیر خود کرده، مصداق این بیت سخن‌سرای نامی شیراز است که فرمود: از دشمنان برند شکایت به دوستان/ چون دوست دشمن است شکایت کجا بریم.

به دلیل اطلاع‌رسانی قطره‌چکانی درباره مذاکرات، پاسخ ایران به طرح اتحادیه و نظرات آمریکا دراین‌باره، نمی‌توان درباره موانع اندک باقی‌مانده‌ای که دستیابی به توافق را به تعویق انداخته، سخن گفت. باوجود‌این با کنکاش در لابه‌لای سطور خبرها چنین برمی‌آید که موضوع خاتمه‌یافتن پرونده ایران در آژانس درباره اماکن آلوده همچنان اختلاف اصلی در دستیابی به توافق است. عبور از این‌ مانع نیازمند درک واقع‌بینانه از سوی ایران و آمریکاست و نمی‌توان انتظار داشت که این مسئله به‌عنوان یک بند در توافق گنجانده شود. در توافق ۲۰۱۵ نیز طرفین توافق کردند که بدون ذکر در متن توافق موضوع PMD خاتمه یابد که چنین شد.»

 

عراق به سمت جنگ داخلی می رود؟

حامد رحیم پور در «خراسان» نوشت: «تحولات پرشتاب عراق که همواره بن بست سیاسی والتهاب و آشوب در 10 ماه اخیر ضمیمه آن بوده است، وارد مرحله جدیدی شد، به طوری که پیش بینی شرایط آینده تحولات این کشور بسیار سخت و دشوار شده است، اما به نظر می رسد که بر اساس تداوم روند کنونی با گذر زمان راه‌های مسالمت آمیز خروج از این بحران کم رنگ‌تر  می شود و گزینه های نگران کننده و بی‌ثبات‌ساز  فرصت بیشتری برای عرض‌اندام در کنش نخبگان، احزاب و ائتلاف‌های سیاسی پیدا خواهند کرد.دیروز مقتدی صدر با صدور بیانیه‌ای والبته در اقدامی تاکتیکی،کناره‌گیری خود را از فعالیت‌های سیاسی اعلام کرد.هر چند که از ابتدا به نظر می‌رسید بیانیه آیت‌ا... العظمی سید کاظم حسینی حائری و انتقادات تلویحی وی از مقتدی، واکنش تند وی را به همراه داشته باشد. در فضای سیاسی عراق، کمتر پیش آمده فرد یا جریانی دست به انتقاد از شخص مقتدی بزند؛ آن‌ هم فردی در قامت یک مرجع تقلید که از قضا بسیاری از بدنه سنتی جریان صدر مقلد وی هستند. آیت‌ا... حائری در بیانیه خود به سه نکته مهم اشاره کرد: یک) بر همه مومنان لازم است که از ولی فقیه، رهبر انقلاب اسلامی، حضرت آیت‌ا... العظمی سیدعلی خامنه‌ای (دام ظله) اطاعت کنند چرا که ایشان بهترین و شایسته‌ترین شخص برای رهبری امت و اداره مبارزه با نیروهای ستمگر و مستکبر در این شرایط هستند که نیروهای کفر و شر ضد اسلام محمدی اصیل هم قسم شده‌اند.دو) بر فرزندان دو شهید صدر که رحمت خدا بر آن دو باد، لازم است که بدانند که دوستی آن دو شهید، اگر با ایمان به روش آن دو در عمل صالح و با پیروی واقعی از اهداف آن دو همراه نباشد، کافی نخواهد بود و بدانند که تنها ادعا یا نسبت خویشاوندی به آن دو شهید کفایت نمی‌کند و هر کس تلاش کند به نام آن دو شهید، بین فرزندان امت و مذهب تفرقه بیندازد یا به نام آن دو رهبری را بر عهده گیرد در حالی که فاقد درجه اجتهاد و دیگر شرایط قید شده در رهبری شرعی است، در واقع او صدری نخواهد بود هرچند چنین ادعایی کند یا نسبتی داشته باشد.سه) همه مومنان را به حمایت از الحشد الشعبی مقدس سفارش می‌کنم و همه باید از آن به ‌عنوان نیرویی مستقل که در دیگر نیروها وارد نشده است، حمایت و آن را تایید کنند زیرا همان گونه که بارها تاکید کرده‌ام، کنار دیگر نیروهای مسلح عراقی، قلعه محکم و دست توانا برای کسانی است که در پی امنیت و منافع مردم کشور عراق هستند.نکته این جاست که آیت ا... العظمی محمد صدر (پدرِ مقتدی صدر) قبل از شهادتش به صراحت  بیان کرده بود بعد از وی از آیت ا... العظمی سید کاظم حائری اطاعت شود و حالا آیت ا... حائری، دیروز وپس از استعفا از مرجعیت به وضوح اظهار و اعلان می دارد که آیت ا... العظمی خامنه ای بهترین فرد و مرجع اعلم برای اداره امور امت اسلامی است وباید از ایشان اطاعت شود.چنین اتفاقی  اصلا مورد انتظار مقتدی صدری که همواره تلاش می کند از پله دین، به قدرت برسد،  نبود و وی به شدت دچار به هم ریختگی شد و سعی کرد با اعلام استعفا و بروز التهاب و بحران آفرینی توصیه های آیت ا... حائری را به حاشیه ببرد .مقتدی خود را پیروز اصلی انتخابات سال گذشته می‌داند اما با ناکامی در تشکیل دولت اکثریت ملی،  با هدف انحلال پارلمان و برگزاری مجدد انتخابات اقدام به استعفای دسته جمعی نمایندگانش از پارلمان کرد. اما این ترفند مثمر واقع نشد و با مشاهده بارقه‌های اولیه موفقیت چارچوب هماهنگی شیعی برای انتخاب نخست ‌وزیر و در نهایت پایان دادن به بن بست سیاسی حتی بدون مشارکت جریان صدر، سران این جریان تنها چاره کار را متوقف کردن روند اقدامات چارچوب هماهنگی از این طریق دیدند.مقتدی بارها انگشت اتهام فساد سیاسی و مالی را به سمت سران چارچوب هماهنگی شیعیان دراز کرد،بارها چوب لای چرخ  فرایند سیاسی گذاشت،برای پیشبرد برنامه‌های خود بارها هوادارانش را به خیابان ها کشاند،بارهابه پارلمان یورش برد، دوئل خیابانی گذاشت و...اما تا بدین جای کارموفقیت عینی در فضای سیاسی حاکمان عراق نداشته است.نکته این جاست که متحدان صدرهم ، یعنی حزب دموکرات کردستان عراق و ائتلاف حاکمیت به رهبری محمد الحلبوسی، به مرور در حال دور شدن از نوع بازی سیاسی صدر و تاکتیک‌ها و راهبردهای تقابلی آن هستند واز طرفی دیگرچارچوب هماهنگی که با استعفای نمایندگان جریان صدر قاطعانه اکثریت کرسی‌های پارلمانی را از آن خود کرده با نشان دادن گوشه‌ای از بدنه اجتماعی گسترده هواداران در اعتصابات خیابانی روزهای گذشته، ثابت کرد که به اعتماد به نفس لازم برای پیشبرد مسیر تشکیل دولت جدید بدون صدر نیز رسیده است.بنا بر این به نظر می رسد که مقتدی صدررویکرد ضد ایرانی خود را تشدید کند و برای موازنه این وضعیت، بیش از گذشته به کشورهای عربی حوزه خلیج فارس خاصه عربستان سعودی نزدیک شود.همچنان که الکاظمی نیزچند سالی است در حال نزدیک شدنِ قابل تامل به محور عربی-آمریکایی مخالف ایران در منطقه است.از این ‌رو باید منتظر بازگشت مقتدی به عرصه سیاسی طی هفته‌های آینده بود. هرچند با بیانیه آیت ا... حائری نیز باید شاهد کاهش فرمانبرداری پیروان مقتدی از او بود  .البته بدیهی است که التهاب در خیابان وماندن در میدان می‌تواند با نقش‌آفرینی بازیگران مداخله‌گر همانند سرویس‌های اطلاعاتی بیگانه  یا عناصر بعثی و داعش و ...، هزینه‌ توافق احتمالی را که تنها راه چاره برای خروج از بحران است ، بسیار بالا ببرد.هزینه ای حتی به قیمت برپایی یک جنگ داخلی!»

 


 

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها