معنایابی پیشگامی اروپاییها در مذاکرات هستهای
شتاب و پیشگامی اروپاییها برای گرهگشایی از روند مذاکرات هستهای اگرچه میتواند به نیابت از امریکاییها یا حتی صهیونیستها باشد، ولی تردیدی نمیتوان داشت که چشم انداز بحرانهای پیشروی اروپا که ناشی از جنگ اوکراین، بحران سوخت در زمستان پیشرو و بحران خشکسالی و پیامدهای تحریم ایران است، اروپاییان را وادار کرده است که در این مسیر پیشقدم شده تا بتوانند بخشی از مشکلات پیش روی خود را حل کنند.
در این زمینه موضع روز گذشته آقای جوزف بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا شنیدنی است که در مصاحبهای با یک روزنامه اتریشی میگوید اگر در روزهای آینده برجام احیا نشود، ازسرگیری مذاکرات پس از تابستان بسیار دشوار خواهد بود. او میافزاید: «چند روز فرصت داریم، زیرا پس از پایان تابستان وارد یکسری تحولات سیاسی دیگر خواهیم شد»، اگرچه بورل در ادامه سعی میکند که ایران را هم نیازمند این توافق نشان دهد، ولی باید به او و دیگر همفکرانش حق داد که نگران سرنوشت اروپایی باشند که در سالهای اخیر به دلیل دنبالهروی امریکایی ها، اعتبار و سیادت گذشته خود را در جهان ازدستداده و عملاً به مستعمرهای برای امریکاییها و شاید صهیونیستها تبدیلشده است.
در مورد اقدامات ایران درروند مذاکرات هستهای بهویژه در دولت سیزدهم آنچه اجمالاً میتوان اشاره کرد این است که تلاشهای دولت در تقویت زیرساختها و توانمندیهای هستهای، ایجاد مصونیت برای اقتصاد کشور در برابر فشارها و تحریمها و گسترش نفوذ منطقهای و تعامل با کشورهای منطقه از یکسو و تلاشهای تیم مذاکرهکننده در پیشبرد مذاکرات بر اساس یک نقشه راه مشخص و دفاع منطقی از منافع امنیت ملی از دیگر سو، عملاً باعث ارتقای جایگاه ایران درروند تعامل با ۱+۵ گردیده و به همین دلیل این امریکاییها و اروپاییها هستند که به دلیل شکست سیاستهای تحریمی و مهار توانمندیهای هستهای ایران، اکنون نیازمند به ثمر نشستن نتیجه مذاکرات و رهایی از یک پرونده خودساخته هستند که سالهاست دست وپا گیر آنها شده است. اینها همان اتحادیه اروپا و سه کشور اروپایی هستند که در آبان سال ۱۳۹۸ و پس از اعلام تصمیم ایران برای شروع گام چهارم و ازسرگیری فعالیتهای غنیسازی در تأسیسات فردو به دلیل خروج ترامپ از برجام بهجای ایستادگی در برابر ترامپ، در بیانیه مشترکی ایران را تهدید به استفاده از مکانیسم ماشه کرده بودند.
اما در مورد شرایط اروپا و روند سلطه امریکاییها براین قاره، فارغ از وضعیت کنونی کشورهای مطرح این اتحادیه که به آن اشاره خواهد شد، شاید ارزیابی مکرون رئیسجمهور فرانسه را از شرایط اروپا که در سال ۱۳۹۸ مطرح کرده بود بتوان مستندترین ارزیابی قلمداد کرد. او آن زمان شرایط اروپا را بهخوبی ترسیم کرده و گفته بود:
۱- ازنظر ژئوپلیتیک، اروپا در حال محو شدن است. ما در اروپا دچار بحران اقتصادی، اجتماعی، اخلاقی و سیاسی هستیم.
۲- امریکا بیثبات است و قابلاعتماد نیست.
۳- شکست در سوریه نشان داد بلوک غرب در حال فروپاشی است.
۴- نسبت به تداوم سیاست دفاع جمعی ناتو به رهبری امریکا تردید دارم. اروپاییها نباید بیش از این برای حمایت و دفاع از ناتو صرفاً به امریکا متکی باشند.
۵- شرط احیای قدرت اروپا خلاصی از سلطه امریکا است. زمان آن رسیده که کشورهای اروپایی در خاورمیانه دیگر خود را شریک کوچکتر امریکا ندانند.
بیان احساس حقارت از سلطه امریکا بر اروپا به مکرون خلاصه نشده و پیش از او نیز دیگر مقامات اروپایی بر آن تأکید کرده بودند. چندی پیش از مکرون وزیر وقت اقتصاد آلمان، امکان اروپا برای اتخاذ سیاستهای متفاوت از امریکا در تحریم ایران را فرصتی برای خروج اروپا از زیر سلطه امریکا دانسته بود. نشریه آلمانی تاگس شاو نیز در آن زمان در مطلبی در این زمینه به موضوع اختلافها بین واشنگتن و بروکسل در بسیاری از مسائل اشاره کرده و مینویسد: میتوان اذعان کرد که دستکم در موضوع ایران این اختلافها فاحش است. این نشریه همچنین از اروپاییها میخواهد با استفاده از این فرصت، استقلال خود را به نمایش گذاشته و از زیر سایه سلطه امریکا خارج شوند.
اکنون باگذشت سه سال از آن زمان متأثر از روند تحولات جهانی، پیامدهای جنگ اوکراین، افزایش تحریمها علیه روسیه ازیکطرف و ارسال دهها میلیارد دلار کمک مالی و جنگافزار نظامی به اوکراین از سویی دیگر، بحران کشورهای غربی افزایشیافته و این روند نهتنها تأمینکننده راهبرد غرب در حمایت از کییف نبوده، بلکه به تشدید تورم و رکود اقتصادی در امریکا و اروپا دامن زده و اعتراضهای داخلی را به همراه داشته است. حمایت مالی و نظامی از اوکراین در حدود هفت ماهی که از آغاز درگیریهای نظامی در این کشور گذشته، به سیاهچالهای تبدیلشده است که همهچیز را در خود میبلعد و سیری پذیر هم نیست.
کشورهای اروپایی امروز شرایط سختی را تجربه میکنند. علاوه بر چالشهای فوق درگیر بحرانهای ساختاری وبی ثباتی سیاسی شدهاند، سقوط دولتها، اوجگیری اعتراضات اجتماعی در کشورهایی که تاکنون بهعنوان لنگرهای ثبات جهان و نقطه اتکا برای تحولات جهانی و شناخته میشدند، محصول این روند است. فرانسه بهعنوان مهره کلیدی تروئیکای اروپایی، با بحران کمسابقه تورم و رکود مواجه است؛ بحرانی که هرچند پای دولت امانوئل مکرون رئیسجمهور این کشور را به بحث توزیع کوپن و ارائه بستههای حمایتی از خانوارها کشانده است. جهش بیسابقه شاخص تورم و افزایش افسارگسیخته هزینههای زندگی در انگلیس، این جزیره را در بدترین شرایط اقتصادی نیمقرن گذشته قرارداده و این واقعیت که دورنمایی از بهبود اوضاع دیده نمیشود و مقامهای رسمی هم درباره تشدید اوضاع هشدار میدهند، مردم کشور را شوکه کرده است. پیش از جنگ اوکراین پیشبینی میشد که نرخ تورم باوجود فشارهای ناشی از برگزیت و بحران همهگیری کرونا در محدوده ۲ درصد حرکت کند. اما حالا اقتصاددانان پیشبینی میکنند که نرخ تورم به دلیل افزایش بهای انرژی، تا پایان سال جاری میلادی به بالای ۱۱ درصد خواهد رسید.
آلمان نیز بهعنوان ضلع سوم تروئیکای اروپایی اگر حالوروزش بدتر از فرانسه و انگلیس نباشد، بهتر نیست؛ چراکه افزایش بیسابقه تورم، تراز تجاری منفی، افزایش قیمت انرژی و چالشهای مرتبط با حوزه تولید موجب شده است که آلمان بهعنوان الگوی اقتصادی اروپا برای نخستین بار در طی ۳۰ سال اخیر شرایط سخت و تاریکی را تجربه کند. شبکه تلویزیونی فرانس ۲۴ با ارزیابی این شرایط نوشت: سپهر اقتصادی آلمان در هفتههای اخیر ابری و مدل پایدار اقتصاد این کشور مخدوش شده است و برای نخستین بار در ۳۰ سال اخیر تورم در این کشور اتحادیه اروپا به سطح رکورد هشت درصد نزدیک شده، رشد اقتصادی کاهشیافته و تراز تجاری در مدار قرمز قرارگرفته است.
در امریکا نیز درحالیکه مردم این کشور با بحران اقتصادی دستوپنجه نرم میکنند، وزارت خزانهداری امریکا از ارسال کمک جدید ۵/۴ میلیارد دلاری به کییف طی ماههای آتی خبر داد؛ کمکی که مجموع حمایتهای مالی دولت جو بایدن رئیسجمهور ایالاتمتحده از اوکراین را در کنار ارسال تجهیزات نظامی به این کشور از زمان آغاز جنگ به ۵/۸ میلیارد دلار میرساند. این درحالیکه است که تورم در امریکا طی یک سال گذشته به بالاترین مقدار از دهه ۱۹۷۰ میلادی رسیده و سفره امریکاییها به علت افزایش شدید قیمت مواد غذایی کوچکتر شده است، بهطوریکه مردم برای تأمین نیازهای روزمره خود مجبور شدهاند بیش از گذشته به استفاده از کارتهای اعتباری روی بیاورند.
تحولات فوق که تنها گوشهای از بحرانهایی است که کشورهای اروپایی درگیر آن شدهاند، و این در حالی است که هیچکدام از این کشورها شرایطی مانند شرایط ایران نظیر تحمل بیش از چهل سال تحریم و انواع مختلف تهدیدات امنیتی را تجربه نکردهاند. این امر بیانگر ظرفیت بالای انقلاب اسلامی و حقانیت ایران در مسیر پیشرو است. ثبات قدم دولت در مسیر استیفای حقوق ملت ایران و پایداری مردم ایران در این مسیر چشماندازی روشن و امیدوارکنندهای را ایجاد کرده است.
منبع: روزنامه جوان
دیدگاه تان را بنویسید