تحلیل از چپ و راست؛

زمان به نفع ما است

کد خبر: 1167061

در بسته پیش‌رو تحلیل‌های سیاسی را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بخوانید.

زمان به نفع ما است

گروه سیاست سایت فردا – طبیعی و واضح است که تحلیل‌گران در عرصه سیاست به موضوعات مختلف از منظر خود و با گرایش سیاسی خود می‌نگرند و می‌نویسند. در اینجا اما سعی داریم با کنار هم قرار دادن این تحلیل‌ها ، مسائل را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بررسی کنیم.

 

در بسته پیش‌رو تحلیل‌های سیاسی را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بخوانید.

 

شاخصه‌های رسانه حسینی

محمد جواد اخوان در سرمقاله «جوان» نوشت: «از روزی که حضرت سیدالشهدا (ع) به همراه خاندانش از مدینه خارج شد تا روز عاشورا و حتی بعد از آن زمانی که اهل بیتش و در رأس‌شان زینب کبری (س) پیام‌آور این نهضت در کوفه و شام بودند، این قیام ماهیتی تبیین‌گرانه و روشنگرانه داشته است. گزافه نیست اگر این نهضت را خونین‌ترین «جهاد تبیین» تاریخ بنامیم.

تقارن ایام سوگواری حضرت اباعبدالله‌الحسین (ع) با روز خبرنگار در سال جاری یادآور ابعاد رسانه‌ای نهضت عاشورا و مسئولیت فعالان رسانه در پیروی از مکتب و نورانی حسینی است. اینکه رسانه تراز نهضت حسینی دارای چه ویژگی‌هایی است و فعالان این عرصه چه مسئولیتی در سپهر رسانه‌ای دارند، مجالی مستوفا می‌طلبد، اما در حوصله این نوشتار به برخی از مهم‌ترین شاخصه‌های رسانه عاشورایی تراز نهضت حسینی پرداخته خواهد شد:

۱- مسئولیت‌شناسی: اساس نهضت حسینی به مسئولیتی است که امام در قبال وضعیت جامعه اسلامی آن روز احساس می‌نمود. رسانه حسینی به تأسی از سیره سیدالشهدا (ع) خود را در قبال آنچه در جامعه و دنیا می‌گذرد مسئول می‌داند و برای مواجهه منطقی و اثرگذار با چالش‌ها برنامه‌ریزی و اقدام می‌کند.

۲- انقلابی‌گری: نهضت امام حسین (ع) یک حرکت انقلابی به‌معنای اصیل کلمه بود و پیروان ایشان باید انقلابی باشند. انقلاب عاشورا در روز عاشورا پایان نیافت و اتفاقاً حضرت زینب کبری (س) پس از شهادت حضرت سیدالشهدا این راه را ادامه داد. رسانه حسینی نیز باید انقلابی باشد و از هرگونه محافظه‌کاری، جمود و ایستایی پرهیز کند.

۳- هدایت‌گری: چنانکه گفته‌اند امام حسین (ع) مصباح‌الهدی است و امام هادی است که خداوند عزوجل می‌فرماید: «وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّه یهْدُونَ بِأَمْرِنَا». رسانه حسینی نیز وظیفه خود را هدایت ابنای بشر می‌داند و علاوه بر دنیا، برای عقبای آنان تکلیف دارد. رسانه عاشورایی نمی‌تواند با این توجیه که «ما مسئول بهشت بردن کسی نیستیم» چشم خود را بر انحرافات فرهنگی و اجتماعی ببندد و سکوت اختیار کند.

۴- امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر: حضرت اباعبدالله (ع) فلسفه قیام خود را «امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر» معرفی می‌کنند و اصولاً فلسفه اصلی رسانه حسینی نیز چنین است. مخاطب این امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر هم مردم‌اند هم مسئولان. ارشاد هرکدام رافع ارشاد به دیگری نیست. هم باید جامعه را مخاطب قرار داد و برای اصلاح آن تلاش کرد و هم مسئولان و مدیران را و راه و چاه را بدان‌ها نشان داد. طبیعی است که اجرای این دو فریضه فراموش‌شده مراتب و آدابی دارد که باید موردتوجه قرار گیرد.

۵- مبارزه با مستکبران: نوک اصلی پیکان مبارزه حضرت چه در طول قیام و حتی بعد از واقعه کربلا، در قبال مستکبران آن روز یعنی دستگاه فاسد اموی و یزید بود و الگوی نهضت حسینی، مقاومت در برابر نظام سلطه و مستکبران در هر زمان است. رسانه حسینی نیز در برابر استکبار و سلطه‌گران موضع دارد و مبارزه با آن را رسالت خود می‌داند. جنس مبارزه رسانه با نظام سلطه از سنخ و سیاق رسانه‌ای است، ازاین‌رو رسانه عاشورایی، استکبار را به‌خوبی می‌شناسد و به مخاطبان خود معرفی می‌کند و می‌شناساند؛ نقشه‌های شوم مستکبران را افشا می‌کند، نقاب از چهره عوامل و پادو‌های نفوذی دشمن می‌اندازد و از مبارزه با استکبار شرمسار نیست.

بدون شک ادعای پیروی از مکتب اباعبدالله‌الحسین (ع) ادعای بزرگی است که به‌صرف دوستدار بودن نمی‌توان به آن راه یافت، اما محبان حضرت با تمرین الگوگیری از مشی و ممشای آن بزرگوار باید طریق عشق را مشق کنند. همان‌گونه که هیئت عزاداری کانون جهاد تبیین است، رسانه نیز چنین مسئولیتی دارد. اصحاب رسانه نیز اگر ادعای پیروی از راه حسین را دارند، باید در عمل خود این ادعا را به اثبات رسانند.»

 

سیاست‌سنجی

عباس عبدی در یادداشتی برای «اعتماد» نوشت: «سیاست‌سنج بر سیاق دماسنج است. همان‌طور که دماسنج، درجه حرارت بدن را نشان می‌دهد، سیاست‌سنج هم باید درجه سیاست را نشان دهد. دمای بالای ۳۷ درجه تب محسوب شده و نشانه اختلال در عملکرد بدن و احیانا وجود میکروب یا ویروس و عفونت است و اگر از ۳۹ بیشتر شود، به سوی تشنج حرکت می‌کند و در ۴۱ درجه اوضاع بحرانی و احیانا منجر به فوت می‌شود. سیاست‌سنج هم کمابیش باید چنین کارکردی داشته باشد. باید نشان دهد وضعیت یک موجود سیاسی اعم از فرد، گروه یا حکومت چگونه است؟ آیا درجه حرارت آن طبیعی است یا تب دارد و اگر تب دارد چقدر است؟ عامل تب چیست؟ آیا با یک مُسکن و تب‌بر و پاشویه کردن حل می‌شود یا باید منتظر رو به قبله دراز کردنش بود؟ آیا اصولا چنین دستگاهی داریم؟ این یادداشت می‌خواهد پاسخ مثبتی به آخرین پرسش دهد و یک شیوه سیاست‌سنجی را معرفی کند. اولین‌بار در سال ۱۳۸۲ و ۱۳۸۳ بود که با این مساله مواجه شدم. به علت انفرادی بودن دسترسی مناسب به اخبار سیاسی نداشتم. ولی دوست داشتم بدانم که روند سیاسی کشور و سرنوشت جناح‌های سیاسی، به ویژه اصلاح‌طلبان در آن مقطع چه خواهد شد. پس از ماه‌ها، روزانه دو روزنامه در اختیارم قرار دادند، ولی روزنامه‌های خنثی و غیرسیاسی بودند. در نتیجه نه داده‌های ارزشمندی داشتند و نه مواضع گروه‌ها و فعالان سیاسی را به خوبی بازتاب می‌دادند و از همه بدتر اینکه تحلیل معتبری هم نداشتند. پس از مدتی معیاری پیدا کردم تا از اخبار و مواضع عادی افراد و گروه‌های سیاسی بتوانم استنتاج‌های مورد نیاز را انجام دهم. به این صورت که نوشته‌ها یا سخنان آنان را می‌خواندم اگر صدر و ذیل آن تناقض داشت و اصطلاحا جفت و جور نمی‌شد، نتیجه می‌گرفتم که این اختلال نوشتاری یا بیانی، بازتابی از وضعیت نامناسب جناح متبوع آن فرد در جامعه است. از همین‌رو به تحلیل و نتایجی رسیدم که واقعیت نیز صحت آن را اثبات کرد. اکنون هم با همین مبنا می‌توان جناح نواصولگرا را تحلیل کرد. برای این کار یکی از آخرین یادداشت‌های روزنامه کیهان در نقد رسانه‌های اصلاح‌طلب بهترین معیار برای این نتیجه‌گیری است. این روزنامه ضمن بیان اینکه ««بحران‌‌سازی از مسائل و حوادث عادی»، «بزک کردن دشمنان اصلی و واقعی کشور»، «جایگزین کردن دیگران به عنوان دشمن» به عنوان سه محور اصلی عملیات روانی علیه ملت ایران در دستور کار رسانه‌های معاند قرار گرفته است.» به ذکر مصادیقی از عملکرد رسانه‌ای اصلاح‌طلبان پرداخته که یک موردش درباره بنده است.

آنچه جالب است و تاییدکننده وضعیت وخیم سیاسی این گروه است، محور منطق آنان است که می‌نویسد: «برای تکمیل پروژه عملیات روانی دشمن علیه ملت ایران به صورت روزانه با انتشار اخبار دروغ و سانسور اخبار مثبت در جامعه یأس‌آفرینی و با القای بن‌بست در آینده کشور شکاف میان مردم و حاکمیت را دنبال می‌کنند.» این ادعا که اخبار مثبت سانسور می‌شود، موجب خنده و تمسخر شده است ولی شرح بیشتر تناقضات آن هم می‌تواند جالب باشد.

فرض کنیم که دستاوردهای نواصولگرایان و اخبار مثبت زیاد است. فرض کنیم که کارهای رسانه‌های مورد نظر کیهان هم سانسور این دستاوردهای بسیار مثبت باشد. فرض محال که محال نیست. مقایسه توان رسانه‌ای اصلاح‌طلبان با جناح مقابل گویاست زیرا توان اینان چند روزنامه با تیراژ محدود و سایت‌های کوچک است، در برابر رسانه‌های گوناگون مکتوب نواصولگرایان (از کیهان و ایران و همشهری گرفته تا ده‌ها مورد دیگر)، رسانه‌های مجازی و خبرگزاری‌های آنان از ایرنا و فارس و تسنیم گرفته تا ده‌ها مورد دیگر و نیز صدا و سیما با ده‌ها شبکه و هزاران کارمند و مخاطبان میلیونی و ارزان و نیز لشکر عظیم سایبری که همه اینها دارای بودجه‌های کلان هستند. در این رقابت قدرت رسانه‌های اصلاح‌طلب زیر یک در هزار این توان رسانه‌ای است. حال چطور ممکن است که یک مجموعه در دولت و حکومت موفق باشند و هر روز اخبار مثبت تولید کنند ولی مجموعه قوی‌تر آنان در رسانه‌های بسیار نابرابر چنین ذلت‌بار قافیه را به رقیب واگذار کنند؟ اگر شما توانا بودید، باید در رسانه‌های خودتان نیز توانمند باشید که حرفه‌ای‌ترین نیروهای‌تان اینجا هستند. بنابراین کیهان درباره رسانه‌های‌اصلاح‌طلب یا راست می‌گوید یا خلاف. اگر راست می‌گوید اقرار به شکست فاجعه‌بار خودشان است که توان رقابت حتی این اندازه نابرابر را ندارند و اگر هم خلاف می‌گوید که بحثی نمی‌ماند. به علاوه مگر مردم در بند تبلیغ هستند؟ مردم واقعیت را می‌بینند حتی نیازی به تبلیغ واقعیت هم ندارند، چون آن را با پوست و استخوان خود لمس می‌کنند. اگر هم نیاز به تبلیغ دارند، خب! به جای پرداختن به این موارد، همان کارهای مثبت خود را تبلیغ و تبلیغات اندک رسانه‌های منتقدین را خنثی کنید. کافی است به یاد بیاورید که در زمان روحانی مجموعه رسانه‌های حاکم با شدت هر چه تمام‌تر چه تبلیغات راست و دروغی را با خیال راحت علیه او انجام می‌دادند. به جای این توجیهات بهتر است پرچم سفید را به علامت تسلیم در برابر ملت بلند کنید، این اتهامات بیان یا رویه دیگری از همان شکست است. شکستی که علاقه‌ای به اقرار آن ندارند. اینها برحسب این است که اتهامات آن روزنامه علیه رسانه‌های اصلاح‌طلب واقعی باشد. اگر واقعی هم بود، به منزله شکست بود، چه رسد به اینکه دروغ باشد. نمونه؟ موردی که علیه من نوشته است. یک نفر زیر فیلمی که فرد موتوری (که معلوم نیست کجاست، چون اهمیتی ندارد) از روی پلی که اندکی آب از آن سرریز شده عبور می‌کند، ولی همان اندک آب که شاید چند سانتیمتر بیشتر نباشد، او را به داخل رودخانه می‌اندازد. او نوشته بود که «‌یک نمونه تلخ از فقدان آموزش‌های لازم به مردم درباره خطرات سیل» من در زیر آن یک واقعیت علمی را نوشتم تا همه به آن توجه کنند: «‌تقریبا در مهندسی این گزاره پذیرفته شده است که کمتر پدیده‌ای مثل رفتار سیالات غیرقابل پیش‌بینی و بسیار فریبنده است. این را باید در دوره ابتدایی و متوسطه آموزش داد.» کیهان آن را چنین توصیف کرده است!! «با استناد به فیلمی جعلی که خبرنگار بی‌بی‌سی فارسی از غرق شدن یک موتور سوار در کشوری دیگر منتشر کرده و آن را به حادثه سیل در ایران نسبت داده‌، به تحقیر مردم ایران پرداخته و این فیلم جعلی را نماد فقدان آموزشی مردم ایران و ضعف حاکمیت دانسته است.» این همان آسمان و ریسمان بافتن برای پوشاندن ضعف خود است. تقریبا همه موارد آن دروغ است نه ربطی به ایران داشته و نه مردم ایران تحقیر شده‌اند و کلا بی‌ارتباط با مساله ضعف حاکمیت است. فقط یک نمونه آموزشی و تجربی در زندگی روزمره است که می‌تواند برای همه ما رخ دهد. خب این مصداق آن آیه شریفه است که «یحْسبُون کل صیحةٍ علیهِمْ» هر صدایی بشنوند بر زیان خویش پندارند. البته این خلاف‌گویی‌ها در میان نواصولگرایان عادت شده، یکی می‌گوید که گرفتن اینترنت خانگی در امریکا نیازمند گواهینامه است! دیگری میگه در برخی دانشگاه‌های جهان دختر و پسر را جدا کردند، دیدند میانگین نمرات 5/1 نمره بیشتر شده! ظاهرا نطفه نواصولگرایی با خلاف‌گویی و جعل و نفی حقیقت بسته شده است. همین مصداق پایان خط نواصولگرایان است. دمای سیاست آنان بالای ۴۰ درجه است.»

 

اگر خبرنگار کربلا بودیم...

محسن مهدیان-مدیرعامل موسسه همشهری در یادداشت امروز خود نوشت: «اگر من و شما خبرنگار کربلا بودیم، صحنه را چطور روایت می‌کردیم؟ تلاقی روز خبرنگار با عاشورای حسینی فرصتی است برای یک نقد جدی به نهاد رسانه امروز.

رسانه امروز یاد گرفته است که خبر خوب، خبر بد است. آموزش دیده است که تنها روایتگر سیاهی‌ها باشد. اساسا جذابیت را تنها و تنها در استثنائات دیده و طبیعی است که استثنا عمدتا در تلخی‌هاست.

حالا فرض کنیم که چنین خبرنگاری در کربلا باشد و بخواهد آن حوادث را روایت کند. سؤال این است که آیا به «ما رایت الا جمیلا» می‌رسد؟ حضرت زینب به‌عنوان خبرنگار عاشورا چه دید و چه گفت و چه کرد که «کربلا در کربلا می‌ماند اگر زینب نبود...»

برخی گمان می‌کنند زیبا دیدن مصیبت عاشورا، ندیدن قساوت و دنائت‌ها و رذالت‌هاست؛ حال آنکه در فرارفتن از موجود به ‌وجود است و ایستادن در تفوق حق بر باطل.

خوب دیدن، ندیدن بلا نیست؛ معنا بخشیدن به بلاست. آنجا که بحث فعل خداست و نسبت امور با حق است، هرچه هست زیباست.

«با صد هزار جلوه برون آمدی که من با صدهزار دیده تماشا کنم ترا»

زینب کبری در مکتب انسان کامل، به زیباترین شکل، ظهور حق در کربلا را جلوه‌گری کرد؛ هنری که از یک‌سو تجلی اراده و قدرت حق است و از سوی دیگر ظهور‌ زیبایی‌ و حکمت او.

اما فهم و تماشای عمق زیبایی کربلا نیازمند چشمی مسلح به معرفت زینبی است. مرور برخی از این صحنه‌ها در قالب یک کار خبری آموزنده است. فرض کنیم یک خبرنگاریم و می‌خواهیم در سطح یک گزارش، خوبی‌ها و زیبایی‌های کربلا و عاشورا را روایت کنیم.

وفاداری اصحاب

یکی از صحنه‌های زیبای کربلا وفاداری یاران سیدالشهداست. شرح معنای حقیقی فتوت و جوانمردی در کربلا خودش یک سرفصل مهم و تأثیرگذار و به‌غایت زیباست. یاران امام حسین علیه‌السلام در اوج فتوت بودند.

دستگیری و دلسوزی امام

از صحنه‌های زیبای دیگر در کربلا دلسوزی حضرت با دشمن است؛ حتی در سخت‌ترین شرایط نیز جز به هدایت دشمنان فکر نمی‌کند. یکی از سپاهیان حر می‌گوید: من وقتی با تأخیر پشت سر سپاهیان رسیدم دیدم همه یاران امام حسین(ع) مشغول سیراب کردن لشکریان حر بودند و کسی به من توجه نمی‌کرد که در این لحظه مردی زیبا و خوش‌چهره متوجه من شد و به یاری‌ام شتافت و بعداً معلوم شد «حسین بن‌علی» است. حضرت و یارانش وقتی شدت خستگی دشمنان خود در سپاه حر را می‌بینند، آنها و اسب‌هایشان را سیراب می‌کنند.

در جای دیگری دعوت سیدالشهدا(ع) از عبیدالله بن حر جعفی نیز آموزنده است. حضرت به عبیدالله می‌فرمایند: «اکنون که حاضر به یاری ما نشدی، در صف دشمنان ما هم قرار نگیر و تا می‌توانی از ما دور شو؛ زیرا اگر کسی ندای مددجویی ما اهل‌بیت را بشنود و پاسخ ندهد، خداوند او را با صورت به آتش می‌اندازد... .»

یا اینکه حضرت به عمر سعد می‌گوید: تو برای مال دنیا به جنگ با من آمدی، ولی دستت به‌جایی نمی‌رسد؛ من از مال خودم برای تو خانه‌ای می‌سازم، اما دست از این عناد بردار که عمر سعد گوش نمی‌سپارد و وقتی می‌شنود: به خدا سوگند از گندم عراق هم نصیبت نمی‌شود. به استهزا می‌گوید: جوی عراق برای من بس است.

توبه‌ها و انابه‌ها

از دیگر زیبایی‌های کربلا توبه و انابه در میان مخالفان و سپاه دشمن است. یکی از آنها زهیر از هواداران عثمان است که وقتی در مسیر کاروان قرار می‌گیرد، با کلام امام منقلب و همراه سپاه سیدالشهدا می‌شود، اما نماد توبه و بازگشت در کربلا، حضرت حر است.

‌یکرنگی

از دیگر صحنه‌های شورانگیز کربلا حضور یکرنگ افراد در کنار هم و در سپاه حق است؛ از کودکان گرفته تا پیرمردها و زنان و در نهایت غلامان و... همه یکرنگ و یکصدا هستند و حضوری قهرمانانه و دلیرانه دارند. در این میان اعتبار و جایگاه نیز هیچ شأنی نداشت؛ تا آنجا که وقتی «جون» غلام امام‌حسین(ع) از اربابش چنین می‌شنود که من بیعتم را از تو برداشتم و آزادت گذاشتم؛ درحالی‌که پای حضرت را می‌بوسد، می‌گوید: به خدا سوگند من هرگز از شما جدا نمی‌شوم تا خون من با خون شما آمیخته شود.

ادب مبارزه

ادب این صحابه در همراهی مولایشان حضرت حسین بن علی علیه‌السلام، خود، تابلویی زیبا‌، دلنشین‌ و شیرین از همه خوبی‌هاست؛ از قاسم و عبدالله بن‌حسن گرفته که با آن قصه‌های حماسی از امام حسین(ع) دفاع کردند تا فرزند 11ساله «جناده انصاری» که وقتی پدرش به شهادت رسید از مادرش اذن میدان خواست و وقتی سر از بدنش جدا کردند، مادرش خاک سر و صورت او را پاک کرد و سر فرزندش را به سمت سپاه دشمن انداخت که بگوید آنچه در راه خدا داده است، پس نمی‌گیرد.

نجواهای عاشقانه

از دیگر صحنه‌های زیبا در کربلا عبادت‌های عاشقانه و عارفانه صحابه در دل رزم و نبرد است؛ چنانکه قدرت سهمگین‌شان را از دل همین نجواهای شبانه و عبادات رمزآلود کسب کرده‌اند. اوج این نغمه‌های عاشقانه نیز شب عاشوراست.

فداکاری

 از دیگر صحنه‌های زیبای عابدانه در کربلا نماز ظهر عاشوراست‌؛وقتی از دشمن خواستند جنگ را متوقف سازد تا نماز ظهر را به‌جای آورند و دشمن نپذیرفت. زیباتر اینکه هنگام نماز 2نفر از یاران، خود را مقابل تیرهای دشمن سپر می‌کنند تا حضرت نمازشان را بخوانند. همین که نماز تمام می‌شود از شدت تیرها به زمین می‌افتند و درحالی‌که سر یکی‌شان در دامن سیدالشهداست، می‌گوید: «اوفیت یا اباعبدالله؛ آیا وفا کردم؟»

رجزها و حماسه‌ها

اما اوج این عبادت‌های عاشقانه را باید در صحنه نبرد دید. وقتی در اوج قلت ظاهری و مادی لشکر، صحابه در نهایت حماسه و قدرت و به‌غایت امیدوارانه می‌جنگیدند؛ گویی تردید نداشتند پیروز این میدان هستند و از این جهت جانانه می‌جنگیدند. حماسی رجز می‌خواندند و بسیار نمایان و پهلوانانه بر دشمن می‌تاختند.

چهره زیبای سیدالشهدا

این همه شمه‌ای از حواشی مصیبت کربلاست. ده‌ها سرفصل با محتوا و ظاهر زیبا می‌توان به فهرست مصایب کربلا اضافه و دقیق‌تر عمق بلا را تحلیل کرد، اما شاید اوج این صحنه‌های دلربا و انسان‌ساز را بتوان در گودال قتلگاه نظاره کرد؛ وقتی سیدالشهدا در اوج غربت و مصیبت، شاد و متبسم هستند. راز این شادی خودش عنوان صدها منبر و ده‌ها جلد کتاب است؛ هر چند باز هم به کنه و معنای حقیقی آن نخواهیم رسید، اما در ظاهر ماجرا کار بدانجا رسید که «هلال بن نافع» می‌گوید: آنقدر غرق جمال و هیبت حضرت شدم که متوجه نشدم چطور حضرت شهید شد. کربلا تجلی‌گاه رضای انسان به قضای حق است. حسین بن‌علی علیه‌السلام در واپسین لحظات حیات در قتلگاه چنین فرمود: الهی رضا بقضائک. شاید سری از اسرار شادی در قتلگاه اینجاست؛ خود را هیچ دیدن و جز خدا هیچ ندیدن.

به تعبیر نیرتبریزی:

انبیا محو تماشا و ملائک مبهوت

شمر سرشار تمنا و تو سرگرم حضور

جهاد تبیین

خبرنگاری چشم مسلح می‌خواهد؛ چشمی که هم «زیبایی‌ها را ببیند» و هم «زیبا ببیند» ؛ دیدن زیبایی‌ها، دیدن نعمات است، اما زیبا دیدن، قدرت روایت امیدوارانه در دل بلاست و این چنین است که خبرنگاری حضرت زینب، خبرنگاری سازنده است و حرکت‌دهنده در دل تاریخ. و این همه شرح زاویه نگاه و زیبا دیدن و چشم مسلح حضرت زینب به‌عنوان خبرنگار کربلاست. درست دیدن خودش مقدمه جهاد تبیین است و تبیین‌گری و رسواسازی باطل، بر این مقدمه کلیدی استوار است.»

 

خوش‌بینی محتاطانه توافق هسته‌ای

جاوید قربان‌اوغلی در سرمقاله «شرق» نوشت: «پنج هفته پس از مذاکرات غیرمستقیم نمایندگان ایران و آمریکا در قطر به ابتکار جوزپ بورل، معاون سیاست خارجی اتحادیه اروپا، هتل کوبورگ وین از پنجشنبه گذشته بار دیگر به مرکز تلاش‌های دیپلماتیک برای احیای توافق هسته‌ای ایران با قدرت‌های جهان تبدیل شده است. دور جدید مذاکرات که این بار نیز به ابتکار نماینده اتحادیه اروپا از سر گرفته شد، نمایانگر عمق نگرانی اتحادیه از شکست احتمالی مذاکرات است. با آنکه جزئیات طرح آقای بورل علنی نشده، گفته می‌شود نماینده اتحادیه و هماهنگ‌کننده مذاکرات احیای برجام، با جمع‌بندی هفت دور مذاکره قبل و با محوریت متنی که در آخرین روزهای دولت روحانی مورد توافق ایران و آمریکا قرار گرفت، در تلاش برای احیای توافقی است که به تأیید تحلیلگران به علت مواضع سرسختانه دو طرف اصلی عملا آخرین نفس‌های خود را می‌کشید. جوزپ بورل قبل از آغاز دور جدید مذاکرات در مصاحبه با فایننشال‌تایمز درباره ابتکار جدید خود گفته بود: «متنی را روی میز گذاشته‌ام که در آن، رفع تحریم‌ها و گام‌های هسته‌ای برای احیای برجام به تفصیل شرح داده شده‌اند. این متن توافق بی‌نقصی نیست؛ ولی بهترین توافقی است که در آن به همه عناصر ضروری پرداخته شده و دربردارنده مصالحه‌های سخت از سوی همه طرف‌هاست».

نمایندگان سه کشور انگلیس، فرانسه و آلمان روز جمعه در دومین روز دور جدید مذاکرات با صدور بیانیه‌ای مشترک بار دیگر از ایران خواستند خواسته‌های غیرواقعی و فرابرجامی خود از‌جمله مسائل نظارتی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را کنار بگذارد و تصمیم نهایی را بگیرد. دور جدید مذاکرات در شرایطی آغاز شد که بر‌اساس شواهد موجود، ایران شرطی خارج از برجام مطرح نکرده است. مشاور تیم مذاکره‌کننده ایران گفته است که مسئله سپاه هرگز از شروط ایران در مذاکرات نبوده. با‌وجوداین مشکل دور جدید مذاکرات که ظاهرا بیانیه نمایندگان سه کشور اروپا به آن معطوف است، مشروط‌کردن توافق به بسته‌شدن پرونده اماکن مشکوک از سوی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی است. پرونده‌ای که پس از مواضع سرسختانه ایران در مذاکرات گشوده شده و و رافائل گروسی با مانور سیاسی آن را به قطع‌نامه ماه ژوئن در شورای حکام به موضوعی با درجه اهمیت بالا در فعالیت‌های هسته‌ای ایران تبدیل کرد. میخائیل اولیانوف، نماینده روسیه که دستیابی به توافق را نه چند هفته بلکه چند روز آینده بیان کرد، ‌در صورت صحت، نمایانگر توافق احتمالی درباره مانع جدید است. هرچند سابقه نشان داده که اظهارات نماینده روسیه از اعتبار چندانی برخوردار نیست؛ ولی با توجه به اظهار امیدواری انریکه مورا درباره در دسترس بودن توافق، می‌توان آن را تا حدودی مقرون به صحت ارزیابی کرد.

عبور از شرط جدید ایران با توجه به سیاسی‌بودن کار رافائل گروسی، مدیرکل در باز‌کردن مجدد پرونده‌ای که قبلا بدون ذکر آن در توافق ۲۰۱۵، بسته شده بود، کار چندان دشواری نیست و در صورت خواست و اراده سیاسی می‌توان آن را مختومه اعلام کرد. کمااینکه صدور قطع‌نامه ماه گذشته از سوی آژانس نیز اقدامی کاملا سیاسی و با هدف وادار‌کردن ایران به کناره‌گیری از شروط غیربرجامی و از‌جمله مسئله سپاه بود؛ بنابراین به نظر می‌رسد در صورت مقرون به صحت بودن تصمیم ایران در کناره‌گیری از شرط قبلی موارد دیگر حل‌شدنی است و می‌توان خوش‌بینی محتاطانه‌ای را در دستیابی به توافق گمانه‌زنی کرد. شرایط جهان در پرتو جنگ اوکراین، بحران انرژی اروپا با توجه به نزدیکی به فصل سرما، تشدید اختلافات آمریکا و چین پس از سفر نانسی پلوسی به تایوان و شرایط نامساعد اقتصادی ایران، نیاز به عبور از پرونده هسته‌ای را برای همه طرف‌های درگیر مذاکرات به اولویتی سطح بالا تبدیل کرده است.

برای بایدن توافق با ایران دستاورد بزرگی برای حزب دموکرات است که با توجه به در پیش بودن انتخابات کنگره روزهای دشواری را پشت سر می‌گذارد؛ اما مهم‌تر از انتخابات کنگره، احیای برجام، اطمینان از فعالیت‌های هسته‌ای ایران است که مسئله‌ای فراحزبی و درخور اهمیت از نظر امنیتی برای آمریکاست.

توافق هسته‌ای اما برای اروپا اهمیتی فراتر از نگرانی‌های آمریکا و ملاحظات اقتصادی ایران دارد. تلاش‌های چند دهه قاره سبز برای کاهش وابستگی به آمریکا از نظر امنیتی و انرژی در پرتو جنگ اوکراین عملا رنگ باخت‌. دو‌دستگی کشورهای اتحادیه در بحران اوکراین و وابستگی بیش از ۸۰ درصدی برخی از این کشورها به روسیه در تأمین انرژی شرایط دشواری را پیش‌روی اروپا قرار داده است. توافق با ایران از آن نظر برای اتحادیه اهمیت دارد که علاوه بر کاهش نگرانی‌های امنیتی و صلح جهان، ایران را به بازیگری تأثیرگذار در عرصه انرژی تبدیل خواهد کرد که می‌تواند در کنار گزینه‌های دیگر، عبور از بحران را برای قاره سبز آسان‌تر کند. به نظر می‌رسد این امر، فصل مشترکی است که می‌تواند ایران و اتحادیه اروپا را به تفاهم برد‌-برد نزدیک کند. موضوعی که باید در کانون توجه سیاست‌گذاران ایران قرار داشته باشد.

در ایران، رئیسی یک سال پس از پیروزی و جلوس در پاستور، به این باور رسیده که تحقق وعده‌هایی که در مبارزات انتخاباتی داده بود، در گرو توافق هسته‌ای، رفع تحریم‌ها، عادی‌شدن تعامل اقتصادی با جهان، فروش بی‌دغدغه نفت و واریز درآمدهای حاصل از آن به خزانه است. 

به بیان دیگر، رئیسی هم‌ مثل سلف خود پس از رویارویی با واقعیت‌های کشور به این درک رسیده که بدون توافق هسته‌ای نمی‌توان کشور را اداره کرد و به مطالبات مردم پاسخ قانع‌کننده‌ای داد.

گفته می‌شود آمریکا نیز با عقب‌نشینی محسوس موضوع «تضمین» را حداقل تا پایان دوره بایدن در عدم خروج از توافق و انتفاع اقتصادی ایران حل کرده است. بورل در مقاله مورد اشاره به‌طور ضمنی نوشته بود «در تهران بعد از تجارب منفی سال‌های اخیر، تحفظ‌های مهمی بر سر اجرای کامل توافق وجود دارد. با‌وجود‌این، توافق روی میز، عزم همه طرف‌های برجام برای اطمینان از دوام‌پذیری آن را نشان می‌دهد و ازجمله شامل تعهد جو بایدن و آمریکا در این زمینه است. در نتیجه، این توافق از حفاظ‌های بهتری در برابر اقدامات یک‌جانبه برای تضعیف آن برخوردار است».

اگر گمانه‌زنی‌های مربوط به دستیابی به توافق و اظهارات اولیانوف درباره همراهی روسیه و چین با توافق احتمالی مقرون به صحت باشد، می‌توان با احتیاط از احتمال برخاستن دود سفید از هتل کوبورگ وین سخن گفت.»

 

چرا زمان به نفع ایران می‌‌گذرد؟

مصطفی خوش چشم، کارشناس مسائل بین‌الملل در یادداشتی برای «ایران» نوشت: «از اوایل سال جاری، طرف غربی در مذاکرات هسته‌ای، جنگی اراده‌ای را شروع کرده و روی چند مورد معدود باقیمانده در زمینه تحریم‌ها، تضامین و بسته شدن پرونده‌های ادعایی در آژانس سرسختی نشان می‌‌دهد. این درحالی است که غربی‌ها طی ماه‌های گذشته، با ادعای اینکه تنها مورد باقیمانده در مذاکرات، خارج کردن نام سپاه از فهرست گروه‌های تروریستی است، آن را به حاشیه بردند.  در طول این مدت، طرف غربی جنگ ترکیبی مشتمل بر انواع عملیات روانی و... راه انداخته است. حملات سایبری با استفاده از عوامل صهیونیستی برای ترور و خرابکاری، فشار دیپلماتیک از طریق شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، دستور توقیف محموله نفتی ایران در سواحل یونان و بازاعمال مجموعه‌ای از تحریم‌ها، از جمله اقداماتی بود که از سوی آنان انجام شد تا طرف ایرانی را عقب بنشاند. با شکست مجموعه این اقدامات، امریکایی‌ها متوجه نزدیک شدن به فصل پاییز و زمستان و زمان پیش خرید نفت شدند. آنان بخوبی دریافتند که با افزایش قیمت سوخت و فشار به جامعه اروپا و امریکا، عواقب اقتصادی، سیاسی و امنیتی آن دامن طرف غربی را خواهد گرفت. از این رو، زمان کنونی را دوره حساسی برای پرداختن به اختلافات می‌‌شمارند و نظر خود در مورد مذاکرات را تغییر دادند.

طرف‌های غربی، خود اذعان می‌‌کنند که اساساً دعوا، بر سر موضوع سپاه و قرار گرفتن یا نگرفتن نام آن در لیست گروه‌های تروریستی نیست اما بازهم، از دادن امتیازات طفره رفته و از ایران می‌‌خواهند که از خواسته‌های خود عقب‌نشینی کند و همچنان به دنبال امتیازگیری در لحظات آخر است؛ این رویکرد حاکی از عدم صداقت طرف مقابل در مذاکرات است.

در سوی دیگر، ایران نمی‌تواند از درخواست‌های خود در سه زمینه یاد شده، عقب‌نشینی کند. انجام توافق- در صورتی که بتوان آن را توافق خوب خواند- برای بهبود وضعیت معیشتی و اقتصادی مردم صورت می‌‌گیرد. این مهم در صورتی محقق خواهد شد که «تحریم‌ها» برداشته و صدها فرد، شرکت و نهادهایی که در لیست تحریم‌ها قرار دارند از آن خارج شوند. در غیر این صورت رفع تحریم‌ها تنها بر روی کاغذ، معنا ندارد و عملاً شرکت‌هایی که سهولت در تجارت را برعهده دارند، با باقی ماندن در لیست تحریم‌ها از کارکرد خود باز می‌‌مانند.

«ارائه تضمین» از دیگر درخواست‌های ایران در این مذاکرات است. هرچند سرمایه‌گذار خارجی به دنبال بهره‌برداری از بازار ایران به عنوان یک بازار پرسود باشد اما، این امر زمانی اتفاق خواهد افتاد که نسبت به آینده اعتماد و اطمینان داشته باشند. آنان با توجه به تجربه خروج امریکا از برجام، هیچ اعتمادی نسبت به تعهد ایالات متحده برای باقی ماندن در هیچ توافقی را ندارند و تنها در صورتی به بازار ایران باز خواهند گشت که طرف امریکایی «تضامین» محکم و مشترکی به ایران و این شرکت‌ها بدهد. اگر قرار باشد که طرف امریکایی تضامین مربوطه را اعطا نکند، پای هیچ شرکت سرمایه‌گذاری خارجی به ایران باز نخواهد شد. به همان ترتیب چیزی به عنوان امتیاز اقتصادی هم عاید کشورمان نخواهد شد، به غیر از صادرات نفت به میزان یک تا یک و نیم میلیون بشکه آن هم برای مدت محدود چند ماهه. چرا که به باور اکثر کارشناسان، جمهوری‌خواهان در امریکا در انتخابات آتی اکثریت هر دو مجلس این کشور را به دست خواهند آورد و قبل از اینکه توافقی به طور کامل انجام شود، آن را نقض خواهند کرد. با وضعیت موجود به نظر می‌‌رسد که آنها تنها به دنبال این هستند تا نیمکره غربی را در این زمستان سرد از کمبود انرژی نجات دهند. مسأله دیگر ایران در این مذاکرات، بسته شدن پرونده ادعاهای آژانس بین‌المللی انرژی اتمی است. آژانس در برابر سؤالات و ابهاماتی که مطرح کرده، بخوبی پاسخ طرف ایرانی را دریافت کرده است. اما طرف غربی با استفاده‌ ابزاری از آژانس به منزله اهرم فشار سیاسی به ایران، مجدداً پرونده‌های پیش از سال 2015- یعنی زمان توافق- را بازگشایی کرده تا ایران را در پای مذاکرات مجبور به عقب‌نشینی کند. پر واضح است تا زمانی که این پرونده‌ها بسته نشود، هیچ ضمانتی برای بقای توافق باقی نخواهد ماند و همچنان طرف غربی از آژانس به عنوان اهرم فشار استفاده خواهد کرد و ایران را مجبور به دادن امتیازات بیشتر در فردای توافق می‌‌کند. این روند باید یک‌بار برای همیشه پایان یابد تا بشود نسبت به هر توافقی اعتماد و اطمینان اولیه را پیدا کرد.

با توجه به جمیع جهات، «تحولات بین‌المللی» در صحنه جنگ اوکراین و تایوان، کمبود انرژی و افزایش تقاضا در ماه‌های آینده، افزایش قیمت‌ها و تبعات سیاسی، اقتصادی و امنیتی آن، «توان داخلی» در خنثی‌سازی تحریم‌ها، گشایش روابط با کشورهای خارج از بلوک غرب و همچنین افزایش توان هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران و تحقق بیشتر اهداف دفاعی و منطقه‌ای حکایت از این دارد که زمان به نفع ایران در حال سپری شدن است.  طی روزها و هفته‌های آتی شاهد خواهیم بود که اهرم‌های طرف غربی تأثیرگذاری خود را بیشتر از دست خواهند داد و فشار ایران بر طرف غربی سنگین‌تر خواهد شد. اگر طرف غربی واقع‌گرایی را پیشه خود کند، درخواهد یافت که توافق امروز بهتر از فرداست. چرا که حداقل جو بایدن رئیس جمهور ایالات متحده امریکا بشدت نیازمند یک دستاورد برای ارائه در انتخابات پیش روی امریکاست.»

 


 

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها