بازی دو سر باخت بایدن در مذاکرات هستهای
در امریکا جمهوریخواهان، دموکراتهای حاکم را در هچل انداخته و آنها را در کانال دو سر باخت افکندهاند. آنان از یک طرف دموکراتها را مجبور ساختهاند که برای نمایش قاطعیت، مرتباً به تحریمها و سیاستهای ترامپ ادامه دهند و از این طریق بر مینهای مانع سازش، عملاً بیفزایند و از طرف دیگر دموکراتها را هم برای مماشات با ایران تقبیح میکنند و مانع انعطاف و امتیازدهی و پیشرفت مذاکرات میشوند.
امریکاییها دچار استیصال شده و رفتار متناقضی از خود نشان میدهند. مقامات امریکایی در همه سطوح، اذعان دارند که سیاست فشار حداکثری دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق ایالات متحده، یک اشتباه تاریخی بوده و شکست خورده است. اما در عین حال همزمان، خودشان هم همین سیاست را اعمال کرده و اقدام به تحریمهای جدیدی میکنند که نتیجتاً واکنش شدیدتر ایران را در پی داشته است. این امر نشان میدهد که در امریکا جمهوریخواهان، دموکراتهای حاکم را در هچل انداخته و آنها را در کانال دو سر باخت افکندهاند. آنان از یک طرف دموکراتها را مجبور ساختهاند که برای نمایش قاطعیت، مرتباً به تحریمها و سیاستهای ترامپ ادامه دهند و از این طریق بر مینهای مانع سازش، عملاً بیفزایند و از طرف دیگر دموکراتها را هم برای مماشات با ایران تقبیح میکنند و مانع انعطاف و امتیازدهی و پیشرفت مذاکرات میشوند.
نتیجه آن میشود که دموکراتها در وضعیت دو سر باخت قرار گرفتهاند؛ هم متهم به مماشات با ایران هستند و هم مذاکرات را با ناتوانی در انعطاف نمیتوانند به نتیجه برسانند. بدین ترتیب جمهوریخواهان، دموکراتها را در وسط قرار داده و آچمز کردهاند. دموکراتها برای خروج از این هچل، باید بدون واهمه از تبلیغات جمهوریخواهان، هر چه زودتر با انعطاف لازم مذاکرات را به نتیجه برسانند و در انتخابات سه ماه آینده مفصل بر سر این موضوع تبلیغات کنند که سیاست جمهوریخواهان، ایران را به آستانه هستهای رسانده اما دموکراتها اوضاع را متحول کردند و با توافق، بحران بزرگ و وخامت اوضاع را برطرف کردند. دموکراتها فقط از این طریق میتوانند خود را از هچل جمهوریخواهان خارج کرده و به کریدور خود بازگردند و اوضاع را برای انتخابات بهتر کنند.
با اینکه رفتار ایران در قبال اقدامات امریکا، ثابت کرده که فشار حداکثری شکست خورده و نتیجه بخش نیست اما آنها در استیصال رفته و آن را ادامه میدهند. واکنش شدید اخیر ایران مبنی بر تزریق گاز به صدها ماشین سانتریفیوژ پیشرفته از سوی سازمان انرژی اتمی کشورمان، زیانی فوقالعاده برای استراتژی امریکاییها اعم از جمهوریخواه و دموکرات به همراه دارد و قاعدتاً باید بازدارندگی برقرار کند. بهتر است که امریکاییها به جای روند همیشگی رشد تضاد و تخاصم، یکبار هم به حسن نیت و اقدام مثبت روی آورند و این را نه مخفی بلکه علناً هم اعلام کنند. خصلت ایرانیان این است که اساساً در واکنش، چه به رفتار منفی و چه به رفتار مثبت به طور مضاعف عکسالعمل نشان میدهند.
در سویی دیگر، در شرایط کنونی ایران در واکنش به اقدامات امریکاییها، توانایی هستهای صلحآمیز خود را به سطح بالاتری منتقل کرده است. رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی اقدام کشورمان را بلندپروازانه خواند.
این ادعای گروسی با توجه به پیشینه اظهاراتش قابل تأمل است. وی اساساً با سفر به سرزمینهای اشغالی و متعاقب آن محکومیت ایران در آژانس، نشان داد که در موقعیت رئیس یک سازمان بیطرف فنی قرار ندارد. رژیم صهیونیستی دارای سلاح اتمی و در تخاصم با ایران بوده و عضو ان. پی. تی نیست و آقای گروسی در زمینه همکاری با ایران با این رژیم مشاوره کرده و ایران را محکوم میکند. گروسی که با این سفر، خود را بی اعتبار و از بیطرفی ساقط کرده اظهاراتش دیگر اعتبار یک سازمان فنی بی طرف را ندارد.
با این حال، اقدامات متقابل و متناظر تنها استراتژی قابل اتکا در بحران هستهای است. برخی دچار اشتباه استراتژیک و به دنبال اجرای استراتژی اعتمادسازی بودند. استراتژی اعتمادسازی اساساً معامله نقد با نسیه است. در این 20 سال همیشه به بهانه اعتمادسازی ابتدا ما اقدامات خودمان را انجام دادهایم بعد وقتی نوبت آنها شده، نه تنها اعتماد پیدا نکردهاند و به تعهدات خود عمل نکرده و طفره رفتهاند بلکه فشار علیه ایران را افزایش دادهاند.
در معامله نقد با نسیه، شما باید به دنبال تضمین برای اجرای تعهدات نسیه طرف مقابل باشید. در ساختار امروز جامعه بینالملل برای موافقتنامهای مثل برجام هیچ گونه تضمین قابل اتکایی وجود ندارد. تجربه سه سال گذشته نشان داد که نه قطعنامه شورای امنیت و نه دیگر کشورهای اروپایی و... جلودار امریکا نمیتوانند باشند و امریکا همه را نقض و تحریمهایش را اعمال میکند. حتی اگر مجلس امروز امریکا برجام را تصویب کند با تغییر چند نماینده یا تغییر نظر آنها میتواند مصوبه تغییر کند. هیچ مکانیزم قابل اتکایی نه در داخل امریکا و نه در خارج امریکا به عنوان تضمین وجود ندارد.
بزرگترین نقص برجام همین معامله نقد با نسیه بدون مکانیزم تضمین قابل اتکا برای اجرای تعهدات نسیه طرف مقابل بوده است. تنها تضمین ممکن در اراک و نطنز و فردو و اصفهان و تهران قرار گرفته است و همین اقدامات متقابل در آنجاست که اکنون بعد از سالها اشتباه تحت عنوان «اعتمادسازی» و ورود خسارات گزاف بر کشور، آن را اجرا میکنیم. در حال حاضر تیم مذاکره کننده هم باید توجه کنند و در تضمینیابی بیراهه نروند و موافقتنامه را طوری تنظیم کنند که مکانیزم اقدامات متقابل فوری در صورت نقض طرفهای مقابل، مشروع و قانونی گردد. در چنین شرایطی دیگر نگرانی از تغییر دولتها و نقض تعهدات توسط امریکا و دیگر کشورها وجود نخواهد داشت و مانند همین اقدام اخیرمان فوراً به تحریمشان پاسخ خواهیم داد.
منبع: روزنامه ایران
دیدگاه تان را بنویسید