تحلیل از چپ و راست؛
صید سیاسی از سیل
در بسته پیشرو تحلیلهای سیاسی را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بخوانید.
گروه سیاست سایت فردا – طبیعی و واضح است که تحلیلگران در عرصه سیاست به موضوعات مختلف از منظر خود و با گرایش سیاسی خود مینگرند و مینویسند. در اینجا اما سعی داریم با کنار هم قرار دادن این تحلیلها ، مسائل را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بررسی کنیم.
در بسته پیشرو تحلیلهای سیاسی را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بخوانید.
صید سیاسی از سیل
«صبح نو» در سرمقاله امروز نوشت: چهرهبهچهره با مردم که با استقرار مجلس انقلابی رنگ و بوی دیگری به خود گرفت، حالا در سیل تابستانی، مسوولان را در کانونهای بحران و در کنار آسیبدیدگان قرار داده است. حضور ملموس مسوولان دولتی و غیردولتی در مناطق سیلزده و تلاش برای حل مشکلات و روحیهبخشی به مردم اما باز هم عدهای را نگران کرده است. انتقادهای سطحی و تشبیه مناطق سیلزده به آتلیه اگرچه آسیبهای مالی، جانی و عاطفی مردم این مناطق را تسکین نمیدهد اما بهخوبی رضایتخاطر مدیران تکنوکراتی که داعیه مدیریت بحران را داشتند، فراهم میکند. مسوولان دولت و مجلس گذشته در بلایای طبیعی که در سالهای گذشته نمود قابلتوجهی در کشور داشته است، نهتنها اعتقادی به حضور تاثیرگذار میدانی نداشتند، بلکه مانند رؤسای خود تنها به مدیریت از پشت درهای بسته و انتقال پیام و دستور اکتفا میکردند؛ موضوعی که گویا منتقدان فعلی یا آن را فراموش کرده اندیا ارادهای برای یادآوری آن ندارند. صید ماهی سیاسی از آب گلآلود سیل اگرچه در برابر بسیاری از راهبردهای برخی منتقدان در ماههای گذشته، قابل اعتنا نیست اما نباید از این مهم غفلت کرد که همیاری در بحرانها، اصلی انسانی است؛ حضور میدانی و مواجهه موثر با مشکلات مردم وظیفه همه مسوولان فارغ از جناح و جبههبندیهاست. همانطور که انتقاد از کمکاری مسوولان و بیتوجهی به مشکلات مردم حق تمام ایرانیان است، سیاهنمایی و وارونه نشان دادن حقایق، ضربه به اعتماد مردم و ناامید کردن آنها از حال و آینده کشور است.
چهکسی خاکی شد؟!
محسن مهدیان؛ مدیرعامل موسسه همشهری در یادداشتی نوشت: « شهردار تهران و وزیر کشور قبل از انتشار خبر رسمی سیل امامزاده داوود در محل حاضر شدند و شخصا مدیریت بحران را در دست گرفتند. تا انتهای متن همراه باشید تا وقتی سخن از جنگ روایتها میشود ببینیم منظور چیست؟
یکم؛ سؤال ساده؛ چرا این خبر دشمن را عصبی کرد؟ دقت کردید؟ کلا چرا خبر خوب صدای دندان قروچههای دشمن را در میآورد؟
یک پیشنهاد رسانهای: همواره در جنگ روایت از تحلیل آرایش دشمن شروع کنید. ببینید دشمن در چه موضعی است و سود و زیانش از این عملیات رسانهای چیست وگرنه حیرتزده دچار خطای تشخیص میشوید.
بازگردیم به سؤال اصلی؛ عصبانیت دشمن از چیست؟
روشن است؛ هر خبر خوبی از حاکمیت که اعتماد اجتماعی به انقلاب بسازد، مثل زلزله بر دیواره سست رسانهای اهریمن است.
با این توضیح خودتان را یکبار جای دشمن بگذارید. چه واکنشی به این خبر خواهید داشت؟ لطفا امتحان کنید.
دوم؛ اجازه دهید کمکتان کنم. پیشتر که خبری از رسانههای اجتماعی نبود و رسانهها در انحصار فراعنه رسانهای قرار داشتند، اخباری از این دست یک سرنوشت بیشتر پیدا نمیکرد: «بایکوت کامل». راهپیمایی چند سال پیش اربعین را خاطرتان هست؟ بیبیسی در اوج حقارت یک خط ننوشت و عبور کرد.
اما امروز به مدد رسانههای اجتماعی هیچ خبری پنهان نمیماند.
سوم؛ دشمن با لباسهای گلی مسئولان ما در سیل باید چه میکرد؟ بنویسد این حضور میدانی ضرورت نداشت؟ مخاطب نمیپذیرد. بنویسد ضرر داشت؟ خب مضحک است. بنویسد ثمر نداشت؟ ثمر نداشت که نمیترسیدند.
چه کنند این جماعت جیرهبگیر با خبر خوب؟ بالاخره باید حقوقی که میگیرند حلال که نه، حداقل کارانه خباثتشان را که پر کند.
بهترین راه چیست؟ تمسخر و استهزا.
این روش برخلاف روشهای دیگر مخاطبش خواص نیست و عموم مردم است. استهزا هم لذت و سرگرمی است و هم دشمنی و مکر و خدعه. به سرعت نیز همهگیر و اجتماعی میشود.
بازگردیم به جنگ روایتها؛ در جنگ روایتها شلوار گلی را نمیشود سانسور کرد؛ حتی نمیشود تحلیل غلط ارائه کرد. پس باید چه کنند؟ روایت نادرست؛ تحریف واقعیت؛ زشتانگاری زیباییها و برعکس؛ برق انداختن نجاست. خاطرتان هست رهبری فرمودند جلاد را جای شهید نشانند؟ همان.
بگذریم. دشمن که دشمن است اما امان از بداخلاقیها و لجاجتها و حسادتهای برخی داخلیها.
بصیرت انقلابی که هیچ؛ از کجا نیتسنج آوردند و با کدام حجت تهمت ریاکاری زدند؟ بگذریم؛ اما کاش مراقبت کنیم تا بیبهره در میدان مبارزه، خاکمال جنگ روایتها نشویم.»
آن سگ بیگناه آمریکایی!
حسین شریعتمداری در «کیهان» نوشت: « ۱- دوازده سال قبل (مهر ۱۳۸۹) لطیفهای برگرفته از یک واقعیت در نیویورک روی خروجی یکی از سایتهای اینترنتی قرار گرفته و در فاصلهای کمتر از 36 ساعت به پربینندهترین مطلب با میلیونها مراجعهکننده تبدیل شده بود. شمار فراوانی از چند میلیون کاربر آمریکایی که این لطیفه را مشاهده کرده بودند در بخش نظر کاربران -COMMENTS- از آن با عناوینی نظیر «بهترین»، «گویاترین» و «لطیفهای برگرفته از یک واقعیت تلخ» یاد کردهاند... پیش از این ترجمه فارسی این لطیفه پرسروصدا را در صدر یکی از یادداشتهای کیهان آورده بودیم و امروز هم تکرار آن را بیمناسبت نمیدانیم. بخوانید!
«مردی در پارک مرکزی شهر نیویورک مشغول قدم زدن بود که ناگهان متوجه میشود یک سگهار به دختربچهای حمله کرده و قصد دریدن او را دارد. مرد، با عجله خودش را به آنها که چند ده متر آن طرفتر بودند، میرساند و با سگ درگیر میشود، بعد از مدتی کشمکش و در حالی که چند تکه از لباسش پاره شده بود، سگ را میکشد و دختربچه را نجات میدهد.
مردمی که در آن حوالی پرسه میزدند و با شنیدن صدای گریه آمیخته به التماس دخترک و غرش سگ هار و دخالت آن مرد در اطراف آنها حلقه زده بودند، بعد از مشاهده فداکاری مرد و پایان خوش ماجرا، برای مرد فداکار هورا میکشند. پلیس وارد صحنه میشود، دست مرد فداکار را به نشانه پیروزی بر سگهار بلند میکند و به او میگوید «هی، تو واقعا یک قهرمانی و نشانه انساندوستی و شجاعت مردم نیویورک.» مرد ضمن تشکر میگوید؛ اما، من اهل نیویورک نیستم و پلیس میگوید؛ چه فرقی میکند، فردا روزنامهها مینویسند یکآمریکاییقهرمان دختربچه بیپناهی را از چنگال یک سگ درنده و هار نجات داد. تو قهرمان و باعث افتخار همه مردم آمریکا هستی و فردا رسانههای آمریکایی با تیترهای درشت و پخش کلیپهای تلویزیونی داستان فداکاری تو را در صدر اخبار خود قرار میدهند.» مرد، سری به علامت نفی تکان میدهد و میگوید؛ «ولی، من آمریکایی نیستم» و پلیس میپرسد؛
ـ«پس تو کجایی هستی؟!» و مرد پاسخ می دهد؛ «من ایرانی هستم». فردای آن روز، تمامی روزنامهها و شبکههای رادیویی و تلویزیونی آمریکا در صدر اخبار خود اعلام میکنند؛ «یک مسلمان تندروی ایرانی، سگ بیگناه آمریکایی را کشت»!
حالا نگاهی هرچند گذرا به برخی از خبرها که در رسانههای فارسیزبان تحت مدیریت آمریکا و متحدانش اداره میشوند بیندازید و بازنشر همان خبرها از سوی پادوهای داخلی آنها را ببینید!
۲- یک شبکه تلویزیونی که تحت نظر مستقیم سرویس خارجی سازمان اطلاعات انگلیس MI6 قرار دارد و از سوی یک گروه بهائی اداره میشود، در گزارشی از ایران، ضمن دهها خبر دروغ میگوید دوستان ما از ایران خبر دادهاند که «نهادهای وابسته به حاکمیت بیش از ۱۷۰۰ قلاده سگ را در دماوند قتل عام(!) کردهاند»!و در ادامه همان گزارش از سفر پاپ به کانادا خبر میدهد و میگوید «پاپ در این سفر از بدرفتاری گردانندگان یک کلیسا نسبت به بومیان کانادا ابراز تاسف کرد»! و اما، اصل ماجرا؛
۳- سرپرست اداره محیط زیست شهرستان دماوند ضمن تکذیب این خبر که قبل از شبکه بهائیها، توسط یکی از پادوهای داخلی آنها مطرح شده بود، میگوید اصلاً امکان کشتار این تعداد سگ وجود ندارد. سگهای ولگرد عقیم شدهاند و بعد از تزریق واکسن، درون پناهگاه گندک نگهداری میشوند و هر خبرنگاری میتواند از پناهگاه بازدید کند.
حالا به ماجرای سفر پاپ توجه کنید؛ گزارش رسانههای غربی حاکی از آن است که «سفر پاپ فرانسیس به کانادا در حالی صورت گرفت که تقریبا یک سال از اولین کشف بزرگ یک گور دستهجمعی کودکان بومی در کانادا میگذرد. اولینبار، دستکم جسد ۲۱۵ کودک بومی که برخی از آنها حدود سه سال سن داشتند، در محوطه یک مدرسه شبانهروزی سابق در استان «بریتیش کلمبیا» کشف شد. سپس ۲۶ ژوئن، اجساد ۷۵۱ کودک بومی دیگر در مجاور مدرسه شبانهروزی «ماریوال ایندییَن» در استان «ساسکاچوان» کشف شد». همین گزارش میافزاید: «کسی باور نمیکرد که کلیسای کاتولیک به همراهی دولت کانادا چنین فاجعهای را به بار آورده باشد. یک هفته بعد دوباره یک گور دستهجمعی دیگر، این بار با ۱۸۲ جسد در نزدیکی شهر «کرنبروک» در استان بریتیش کلمبیا یافت شد».
و آخرین بار، اواخر سال ۲۰۲۱ بود که در ادامه ماجرای هولناک کشف گورهای جمعی کودکان بومی کانادا، بومیان این کشور از کشف ۵۴ گور بینشان دیگر در محل دو مدرسه شبانهروزی سابق در استان «ساسکاچوان» خبر دادند.
۴- شبکه فارسی زبان تحت مدیریت MI6 انگلیس در گزارش دروغ خود از کشته شدن ۱۷۰۰ قلاده سگ، با عنوان «قتل عام»! یاد میکند و در همان حال قتل عام هزاران کودک بومی کانادایی را «بدرفتاری»! مینامد!
گفتنی است پاپ فرانسیس در بازگشت از سفر کانادا به خبرنگاران گفت که قتل عام کودکان بومی در کانادا «نسل کشی» بوده است و پوزش خواست که هنگام حضورش در کانادا این موضوع را فراموش کرده بود!
از این دست تحریفها و سیاهنماییها در بسیاری از گزارشها و اخبار رسانههای فارسی زبان بیگانه و برخی از روزنامههای زنجیرهای و کانالهای اینترنتی مدعیان اصلاحات به وضوح دیده میشود. این نمونهها پُر شمارتر از آنند که «خطا» تلقی شده و ابعاد مجرمانه و خیانتآمیز اینگونه اقدامات نادیده گرفته شود.»
آیا باز فتنهای دیگر در عراق به راه افتاده است؟
سید رحیم نعمتی در یادداشتی برای «جوان» نوشت: «حدود ۹ ماه از انتخابات پارلمانی عراق در اکتبر سال گذشته میلادی میگذرد و مثل همیشه، انتخاب افرادی برای پستهای ریاست جمهوری و نخستوزیری این کشور طول کشیده است. با این حال، چارچوب هماهنگی شیعیان با داشتن اکثریت کرسیهای پارلمان در چند روز گذشته محمدشیاع السودانی را به عنوان گزینه مورد نظر برای پست نخستوزیری معرفی کرد و بعد از آن مذاکرات برای تشکیل کابینه شروع شد. این اتفاق میتواند به بحران سیاسی طولانیمدت برای تشکیل دولت جدید عراق خاتمه بدهد، اما به نظر میرسد که یورش هواداران مقتدی صدر به منطقه سبز بغداد و اشغال پارلمان نه تنها تشکیل دولت جدید عراق را با چالش جدی روبهرو کرده بلکه از پیام رهبر این جریان به نظر میرسد که چالش موجود بسیار عمیقتر از چیزی است که به نظر میآید و همین نیز باعث شده بحثهایی در مورد به راه افتادن فتنهای جدید مثل فتنه ۲۰۱۹ مطرح شود.
هرچند که یورش هواداران صدر روز چهار شنبه اتفاق افتاد، اما انتظار وقوع چنین حادثهای از دو ماه قبل شروع شد، وقتی که صدر از نمایندگان طرفدار خود خواست از نمایندگی در پارلمان استعفا دهند و کرسیهای پارلمان را ترک کنند. شاید این حرکت در آن زمان به عنوان عقبنشینی صدر و هوادارانش از منازعات برای خروج از بنبست سیاسی ارزیابی میشد تا اینکه راه برای تعیین نخستوزیر هموار شود. این تصوری بود که افرادی نظیر خمیس خنجر و محمد الحلبوسی داشتند و در بیانیههای خود از «فداکاری بزرگ از سوی جریان صدر» میگفتند تا اینکه بنبست سیاسی در عراق ادامه نیابد. اما کسانی در آن موقع بودند که با شک و تردید به این اقدام صدر نگاه میکردند و افرادی مثل بشار السبتی، فعال سیاسی و مدنی عراق، و صلاح العرباوی، رئیس جنبش وعی، معتقد بودند هدف صدر نه فداکاری و چیزی از این دست، بلکه در جهت تخریب پارلمان است تا اینکه نمایندگان قادر به تشکیل دولت جدید بدون سلطه مقتدی صدر بر آن نباشند.
حالا معلوم شده پیشبینی السبتی و العرباوی درست بوده و صدر با خارج کردن نمایندگانش از پارلمان به دنبال فداکاری و برون رفت عراق از بنبست تعیین نخستوزیر نبوده بلکه میخواست معادله را به طور کلی تغییر دهد. به عبارت دیگر، صدر در ابتدا حاضر شد تن به معادله انتخابات و رفتاری دموکراتیک بدهد تا اینکه بتواند حرف خود را در پارلمان به کرسی بنشاند و قدرت را در عراق قبضه کند، اما خلق و خوی اقتدارگرایانه او تاب تحمل تکثرگرایی پارلمانی را نداشت و با کنار گذاشتن روش دموکراتیک پارلمانی، رو به روش خشن قلدری و اردوکشی خیابانی آورده است. به نظر میرسد مقتدی صدر میخواهد همان نتیجه فتنه ۲۰۱۹ را بار دیگر تکرار کند و دو هدف را دنبال میکند؛ اول، پارلمان را به زانو در بیاورد تا اینکه گزینه مورد نظرش را به برای نخستوزیری عراق قبول کند. دوم، اعتراضات تا آنجایی پیش برود که چارهای جز انحلال پارلمان و برگزاری انتخابات زودهنگام باقی نماند به این امید که هواداران صدر در آن پارلمان اکثر کرسیها را به دست بیاورند. صدر در پیام خود به یورش روز چهار شنبه به پارلمان از عبارت «قیام محرم الحرام، قیام اصلاح» استفاده کرده که نشان میدهد این تازه شروع فتنه است و قصد دارد تا رسیدن به این دو هدف، آشوبها را ادامه بدهد. شکی نیست که این روش صدر برای تحمیل خواستههای سیاسیاش خطر بزرگی نه تنها در مقطع فعلی بلکه برای اصل حیات سیاسی عراق است. در واقع، اگر دولت و نمایندگان پارلمان در مقابل این روش صدر کوتاه بیایند و او بتواند به خواستههایش برسد، این آینده سیاسی عراق است که به خطر میافتد و هرکس به خود اجازه خواهد داد تا با اردوکشی خیابانی و شورش و فتنهگری در این کشور به خواست خود برسد؛ بنابراین و برای صیانت از موجودیت سیاسی عراق است که دولت، نمایندگان پارلمان، ارتش و نیروهای امنیتی و انتظامی عراق باید در مقابل آشوبطلبی این روزها در عراق بایستند و اجازه ندهند آینده سیاسی عراق به جای پارلمان، در خیابانها و با شورشهای پیاپی رقم بخورد.»
خاورمیانه پس از سفر بایدن و اجلاس تهران
ابوالقاسم دلفی در یادداشتی برای «اعتماد» نوشت: «شکل جدید مناسبات و روندهای جاری خاورمیانه پس از سفر اخیر جو بایدن، رییسجمهور ایالات متحده به سرزمینهای اشغالی و سپس حضور در نشست «فرم جدید و قابل تامل اجلاس سران منطقه عربی و خلیج فارس» در ریاض و متعاقب آن برگزاری اجلاس سران «روند آستانه» در تهران با حضور ولادیمیر پوتین، رییسجمهور روسیه درگیرودار «تهاجم نامفهوم و پرهزینهاش» به اوکراین و رجب طیب اردوغان، رییسجمهور ترکیه، درگیر در «بزرگترین بحران اقتصادی بیش از دو دهه حاکمیت بلامنازع» بر این کشور و در آستانه انتخابات آتی ریاستجمهوری ترکیه، به ایران در حال بروز و ظهور عینیتهای قابل احصاست. پذیرش رسمی و علنی واقعیتی به نام محمد بن سلمان ولیعهد عربستان سعودی و «تایید دو فکتو جانشینی او به جای پدرش ملک سلمان»، پس از سالها انزوای سیاسی - بینالمللی و منطقهای به جرم ارتکاب قتل فاجعهبار جمال خاشقجی ناراضی سعودی - امریکایی در کنسولگری عربستان در استانبول و اهدافی که در پس این «هویتیابی مجدد محمد بن سلمان» نهفته است را میتوان اولین خروجی و بهرهبرداری از فضای سیاسی منطقه، پس از راکد ماندن مذاکرات هستهای جمهوری اسلامی ایران با جامعه بینالمللی نام نهاد . اگر از روندی که با عملکرد «دونالد ترامپ» و همراهی «نتانیاهو نخستوزیر رژیم صهیونیستی» و مشارکت «جرالد کوشنر داماد ترامپ» در مورد پرونده جنایت محمد بن سلمان (MBS) علیه جمال خاشقجی آغاز و ایفای نقش رجب طیب اردوغان در قبال «مثله شدن» خاشقجی طرفدار اخوانالمسلمین، در جهت شبههزدایی از چهره «MBS» تداوم یافت، به مصداق کلیک خوردن این سناریو امریکایی - عبری- عربی یاد کنیم، سفرهای چند ماه پیش طیب اردوغان و امانوئل مکرون رییسجمهور فرانسه به عربستان و دیدار با ولیعهد منزوی سعودی وتکمیل این روند با سفر جو بایدن رییسجمهور امریکا که تحت تاثیر تحولات اوکراین و رویارویی با عملکرد پوتین، شکل عملیاتی شدن خروج از انزوا و ایفای نقش بینالمللی محمد بن سلمان به عنوان حاکم آینده عربستان با ذخایر عظیم انرژی به منظور زورآزمایی با «روسیه درگیر در جنگ اوکراین» به اجرا گذاشته شد. MBS که پس از سفر بایدن به ریاض و انجام تفاهمات لازم «ثمره» هماهنگیهای منطقهای و بینالمللی اخیر و بهرهبرداری «مفید» از عواقب «تهاجم نامفهوم» پوتین به اوکراین بحران انرژی در اروپا را مقدمهچینی کرده بود، اقدام به انجام سفر اروپایی و به ویژه دیدار با امانوئل مکرون رییسجمهور فرانسه در کاخ الیزه کرد. رییسجمهور فرانسه نیز بهرغم اینکه سفر ولیعهد عربستان در هیچ یک از برنامههای کاری هفته گذشته خود درج نشده بود با قبول اصل انجام سفر غیرمنتظره ولیعهد سعودی به پاریس و با علم به اینکه افکار عمومی، رسانهها و سمنهای حقوق بشری در فرانسه، اروپا و جهان شدیدا معترض دیدار و ملاقات وی با محمد بن سلمان در الیزه خواهند شد در چارچوب «Realpolitik» و منافع ملی کشورش بهای دیپلماسی و «راهبرد فرانسه در دوره جدید ریاستجمهوری در خاورمیانه» را برای حاکمیت سعودی و همپیمانان این کشور در منطقه آشکارا تبیین کرد . البته در این میان از این نکته نیز نباید غفلت کرد که رییسجمهور فرانسه از اواخر دوران ریاستجمهوری اولش و به ویژه در مرحله انتهایی آن مساعی بسیاری را به عمل آورد تا در جهت همراهی و همخوانی با راهبرد جمهوری اسلامی ایران در منطقهای که باید در پرتو احیای مجدد موافقتنامه هستهای و هموارسازی بازگشت مجدد «ایالات متحده جو بایدن» به جمع اعضای گروه کشورهای پنج به اضافه یک، تجلی یابد، «برشهای» مشخصی از راهبرد فرانسه در خاورمیانه و خلیج فارس در دوران انزوای محمد بن سلمان و عربستان سعودی را، با ایران تعریف شده در چارچوب سیاستهای حسن همجواری و همسایگی و بازگشت به تعهدات هستهای منبعث از پیمان عدم اشاعه و در فضای کمرنگ شدن حضور امریکا در منطقه، به بوته آزمایش بگذارد . از طرفی رییسجمهور فرانسه در مقطع یاد شده علاوه بر تعارضات آشکار با «راهبرد نگاه به شرق جمهوری اسلامی ایران» و «روابط نوین در حال شکلگیری تهران - مسکو» با دستگاه دیپلماسی تحت اشراف خود نیز که مسوولیت آن به عهده «ژان ایو لودریان» وزیر خارجه دوره اول ریاستجمهوری، به دلیل گرایشهای شدید ضد ایرانی و طرفداری پروپاقرص «لوریان» از اعراب منطقه مواجه بود که اصالت اجرای راهبرد فرانسه در خاورمیانه در دوران تغییر نگاه واشنگتن به منطقه را دچار تزلزل و عدم مقبولیت به ویژه نزد بازیگران اصلی و تعیینکننده منطقه کرده بود .
در دور دوم ریاستجمهوری آقای مکرون که چند ماه از آغاز آن میگذرد با تغییر آقای «لودریان» و جایگزینی وی با خانم «کاترین کولونا» که از دیپلماتها و سفرای باتجربه حوزه دیپلماسی فرانسه است، میشد انتظار داشت که نقیصه قبلی دیپلماسی فرانسه در منطقه خاورمیانه تا حدودی مرتفع شود، لیکن تحولات اخیر در حوزه مذاکرات هستهای و انعکاسات مختلفی که از فقدان اراده جدی در طرفین مذاکرات در فضای سیاسی - بینالمللی در حال گردش است، تاثیرات خود را بر شکلگیری مناسبات جدید منطقه عربی خاورمیانه و به ویژه حوزه انرژی خلیج فارس، با اروپای درگیر در بحران انرژی ناشی از احتمال توقف کامل صادرات نفت و گاز روسیه به قاره سبز، به جای گذاشته است . اینکه اجلاس سران کشورهای روند آستانه در تهران چه تاثیراتی بر روندهای منطقهای داشته است، رخدادهای منطقه کردی عراق و اوضاع داخلی سوریه که هر دو از عملکردهای یکجانبهگرایانه رجب طیب اردوغان رییسجمهور ترکیه نشات گرفته، خود گویای حدیث مفصل مناسبات بین سه کشور عضو «روند آستانه» است که البته نباید از تاثیرات اجلاس سهجانبه تهران بر تحولات اوکراین و تعاملات مسکو - آنکارا برای کاهش معضلات صادرات غلات اوکراین با وساطت سازمان ملل متحد غفلت کرد. لیکن آنچه از تاثیرات سفر رییسجمهور امریکا به سرزمینهای اشغالی و ریاض میتوان استنتاج کرد، حاکی از آن است که چنانچه روند مذاکرات هستهای وین آنگونه که محافل نزدیک به طرفین درگیر در مذاکرات بیان میکنند باشد، معارضین جمهوری اسلامی ایران در منطقه از جمله رژیم اشغالگر قدس از فرصت بحران اوکراین و خرسندی از عدم دستیابی به توافق واقعی در مذاکرات هستهای، نهایت بهرهبرداری را در جهت «تغییر موازنه قوا در منطقه» و هموار کردن دایره همسویی و نزدیکی هر چه بیشتر غرب و اروپا با «ژئوپلیتیک جدید در حال شکلگیری منطقه» طراحی، برنامهریزی و شکلدهی خواهند کرد.»
موج فساد هم مثل سیل است
سید محمد بحرینیان در سرمقاله «رسالت» نوشت: «چند روزی است که موج بارش بسیاری از نقاط کشور را فراگرفته و باعث جاری شدن سیل در شهرها و روستاها گردیده و خسارات فراوان جانی و مالی بر جا گذاشته است. موج فساد هم، از جهات متعددی همچون سیل عمل میکند و متأسفانه به نظر میرسد همانطور که هر از چند گاهی، در غفلت متولیان و مردم، سیل جاری میشود و مدت کوتاهی اولویت جامعه میشود و سپس تا سیل بعدی همهچیز فراموش میگردد، در مواجهه با فساد نیز با همین رویه مواجهیم. بخوانید:
یک. اغلب گفته میشود که سیل بهعکس عمده بلایای طبیعی، از پیش از وقوع همه را خبردار میکند و منشأ و نشانههای روشن دارد. فساد نیز دقیقا به همین شکل است. در شرایط فعلی، هرچند با تغییر دولت، روند فساد اداری و مالی کند شده، اما نشانه هایی وجود دارد که نگرانکننده است. از باب نمونه، خارج کردن برخی محصولات از بورس کالا و قیمتگذاری دستوری، منشأ و محل شکلگیری فساد است و دیر یا زود، موج خرابی آن بر سر اقتصاد و زندگی مردم آوار خواهد شد. خلق نقدینگی سیدرصدی در دوازده ماه گذشته، عدماصلاح وضعیت عرضه خودرو، موانع متعدد صادراتی که گاهی با عوارض همراه میگردد و موارد متعدد دیگر، همگی سرمنشأ سیل فساد خواهند بود و اگر هم دیروزود داشته باشد، سوختوسوز ندارد.
دو. هر زمان سیل جاری میشود، همه به فکر میافتند و در پی اصلاح وضعیت و پیشگیری از وقوع خرابیهای بعدی هستند، اما باگذشت چند روز و آرام شدن اوضاع، همهچیز فراموش میشود. گویا مدیریت مواجهه با فساد اقتصادی ما نیز بر همین منوال است. همه ما، ارز ۴۲۰۰ تومانی را از زیانبارترین اقدامات دولت پیش میدانیم که دولت فعلی، ناچار شد آن وضعیت را اصلاح کند و نتیجه آن، افزایش نرخ دهها درصدی و در بعضی محصولات چند صددرصدی بود. چندهفتهای در باب ضرورت آزادسازی و هدفمندی یارانهها سخن گفته شد اما مجددا برخی اقدامات در مسیری پیش میرود که منافی آزادسازی است. گویا سیل آمد و برخی زندگیها را برد، اندکی از آن سخن گفتیم و فراموش کردیم تا چند سال دیگر، که مجددا لازم باشد آزادسازی قیمتها انجام شود.
سه. جلوگیری از آثار زیانبار سیل، کاری چندوجهی و بین بخشی است و حوزههای متعددی از قبیل مدیریت شهری و روستایی، وزارت کشور، وزارت نیرو، وزارت جهاد کشاورزی، وزارت آموزشوپرورش، هلالاحمر، وزارت راه و شهرسازی و چند دستگاه دیگر را درگیر میکند. ازقضا ما تجربه چندان موفقی از کار بین بخشی نداریم و همین مسئله، در اقتصاد هم دامنگیر کشور شده است. این مسئله هم ارتباطی به این دولت و آن دولت ندارد و گرچه در دولت فعلی، اراده مواجهه با فساد مشاهده میشود، اما تغییر و تحولی متناسب با این معنا در اجزای مختلف اقتصادی کشور مشاهده نمیگردد. البته باید این نکته را اضافه کرد که در همین دوره کوتاه، اقدامات بینظیری همچون انتشار صورت مالی بانکها و شرکتهای دولتی صورت پذیرفته، اما همچنان راه درازی تا دستیابی به شفافیت باقیمانده است. با توجه به مقاومت ذاتی که در برخی دستگاهها وجود دارد، شاید برای برخی شفافسازیها، احتیاج به ورود جدیتر مجلس و حتی تصویب قانون باشد.»
پاییز سرنوشت در انتظار اسرائیل
حسن هانیزاده تحلیلگر مسائل بینالملل در یادداشتی برای «آرمان ملی» نوشت: « درخواست رسمی آمریکا از اتحادیه اروپا برای قرار دادن حزبا... لبنان در لیست سازمانهای تروریستی، بازگشایی مجدد پرونده انفجار مرکز یهودیان در آرژانتین و اتهام زنی علیه ایران و حزبا... لبنان و مقاله تحریکآمیز یک ژنرال جنگطلب اسرائیلی برای نابودی حزبا... نشان میدهد که آمریکا و رژیم صهیونیستی درصدد تجربه مجدد جنگ 33 روزه 2006 برآمدهاند. اتحادیه اروپا از سال 2007 و یکسال پس از شکست ارتش اسرائیل در جنگ 33 روزه لبنان شاخه نظامی حزبا... را در لیست سازمانهای تروریستی قرار داد اما از قرار دادن شاخه سیاسی آن در لیست تروریستی خودداری کرد. از سوی دیگر ژنرال احتیاط ارتش و رئیس سابق شورایعالی امنیت ملی رژیم اسرائیل در مقالهای که در روزنامههای این رژیم چاپ شده از مقامات رژیم صهیونیستی خواسته تا خود را برای یک جنگ سرنوشتساز در پاییز سالجاری آماده کنند. ژنرال «عامید رور» در مقاله خود به سخنان اخیر سیدحسن نصرا...، دبیرکل حزبا... لبنان استناد کرده که گفته بود اگر اسرائیل از چاههای گاز آبهای دریای مدیترانه که در محدوده آبهای اقلیمی لبنان احداث شدهاند بهره برداری کند حزبا... دست بسته باقی نخواهد ماند. با توجه به وجود بیش از 180 میلیارد مترمکعب گاز در این منطقه اسرائیل در آینده به صادرکننده گاز تبدیل خواهد شد. ژنرال عامید رور مدعی شد که جنگ تبلیغاتی میان حزبا... و اسرائیل آغاز شده و این جنگ مقدمهای برای آغاز یک جنگ فراگیر نظامی درماه نوامبر (آبان) خواهد بود زیرا سیدحسن نصرا... حتما تهدید خود را برای حمله به چاههای گاز اسرائیل عملی خواهد کرد. وی که یکی از ژنرالهای جنگطلب رژیم صهیونیستی بهشمار میرود تاکید کرد که نزدیک به 4 دهه است که حزبا... زمان و مکان جنگها را تعیین میکرده و اکنون باید اسرائیل ابتکار عمل را در دست بگیرد، هرچند که جنگ آینده برای اسرائیل تعیین کننده و سرنوشتساز خواهد بود اما تجزیه و تحلیل واقعی جنگ احتمالی آینده میان حزبا... و ارتش رژیم صهیونیستی ثابت میکند که این جنگ با جنگهای گذشته کاملا تفاوت خواهد بود و اسرائیل بیش از حزبا... آسیب خواهد دید. یکی از مولفههای جنگ آینده که ضریب آسیب پذیری اسرائیل را بهشدت افزایش خواهد داد وجود انسجام و هماهنگی میان نیروهای محور مقاومت است که درصورت وقوع جنگ 5 جبهه در داخل و خارج اراضی اشغالی در سوریه، لبنان و عراق و یمن علیه رژیم صهیونیستی گشوده خواهد شد. مولفه دیگر آمادگی رزمی حماس، جهاد اسلامی، جبهه خلق برای آزادی فلسطین و گردانهای الاقصی است که شمار نیروهای این جنبشها به یکصد هزار نفر بالغ میشود و نیز نیروهای حزبا... لبنان، سوریه و عراق که شمار تقریبی آنها به بیش از دویست هزار نفر میرسد بهصورت هماهنگ و با یک اتاق جنگ مشترک اما بهصورت خوشهای علیه اسرائیل عمل خواهند کرد. مولفه سوم افزایش کمی و کیفی توان جنگی همه جنبشهای منطقهای محور مقاومت است زیرا برایند گزارشها نشان میدهد که نقاط هدف و مراکز راهبردی فلسطین اشغالی به دقت شناسایی شده و در صورت وقوع جنگ به دلیل محدودیت جغرافیایی اراضی اشغالی بهشدت آسیب خواهند دید. تجربه جنگ 33 روزه لبنان در سال 2006 میلادی و شکست ارتش اسرائیل در برابر نیروهای حزبا... که به تنهایی 33 روز بار این جنگ را بر دوش کشید و علاوه بر ارتش اسرائیل با ستون پنجم داخلی این رژیم در لبنان نیز مقابله کرد، به خوبی ثابت کرد اراده مقاومت در میان ملتهای منطقه بسیار بالاست. اگر جنگی در پاییز آینده در منطقه شکل بگیرد بهطور قطع منحصر به اراضی اشغالی نخواهد بود و کنترل آن برای قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای بسیار دشوار خواهد بود. یکی از اهداف استراتژیک در جنگ احتمالی آینده، نیروگاه دیمونا اسرائیل است که اکنون به پاشنه آشیل این رژیم تبدیل شده است. از این رو در آستانه بهرهبرداری رسمی از چاه گاز «کاریش» توسط اسرائیل و تهدید سیدحسن نصرا...، دبیرکل حزبا... لبنان مبنی بر حمله به این چاه، آمریکا هیاتهایی را برای مذاکره با دولت لبنان به بیروت اعزام کرده تا مانع درگیری احتمالی بین اسرائیل و لبنان شود اما پاسخ مقامات لبنانی و موضع گیری نزدیک آنان به دیدگاه حزبا... لبنان درخصوص دفاع از منافع ملی این کشور مقامات آمریکایی را غافلگیر کرد. در چنین فضایی وقوع یک جنگ فراگیر منطقهای در پاییز آینده محتمل به نظر میرسد اما تفاوتی که در سپهر سیاسی لبنان بهوقوع پیوسته این است که اکنون دیدگاه همه احزاب و جریانهای سیاسی لبنان حتی مخالفان حزبا... برای تشکیل یک جبهه مشترک علیه اسرائیل به همدیگر نزدیکتر شده است. از آنجا که تجاوز آشکار رژیم صهیونیستی به منافع ملی لبنان در آبهای اقلیمی مدیترانه جنبه کاملا ملی دارد لذا سیدحسن نصرا... با سخنرانی اخیر خود و تهدید اسرائیل در حقیقت هوشمندانه توپ را در زمین احزاب مخالف خود پرتاب کرد.»
دیدگاه تان را بنویسید