بازی زودهنگام با حافظه تاریخی مردم/تخریب دولت سیزدهم با بزک دولت روحانی

کد خبر: 1164496

اصلاح‌طلبان بر آتش تخریب خود علیه دولت سیزدهم همزمان با بزک دولت روحانی افزوده‌اند

بازی زودهنگام با حافظه تاریخی مردم/تخریب دولت سیزدهم با بزک دولت روحانی

 تقریباً روزی نیست که رسانه‌ها و فعالان سیاسی اصلاحات به دولت سیزدهم حمله نکنند. حمله به دولتی که میراث‌دار اقتصادی است که با ادامه یافتن دست‌فرمان قبلی می‌توانست ویران شهری قطعی را پیش روی چشم ایرانیان بگذارد. یک روز محسن‌ هاشمی فرزند مرحوم ‌هاشمی رفسنجانی که به عنوان فردی میانه‌رو شناخته می‌شد، حمله به دولت و حتی مدیریت رهبر معظم انقلاب را در دستور کار قرار می‌دهد، روز دیگر دبیرکل حزب سازندگی به قلب واقعیت درخصوص وضعیت اقتصادی دولت روحانی دست می‌زند و بار دیگر حتی محمدجواد ظریف و حسن روحانی به میدان می‌آیند و با صحبت‌هایی خلاف واقع، سعی بر دستکاری در کارنامه مردود خود می‌کنند. البته همه این موارد درحالی است که تنها یک سال از پایان زمامداری این افراد به عنوان بانیان وضع و مشکلات امروز می‌گذرد.

تاریخچه یک کینه

برای اصلاح‌طلبان و کارگزاران همیشه سخت بوده که قوای مجریه و مقننه را در دست نداشته باشند. آنها که در دولت مرحوم رفسنجانی مادام‌العمر کردن ریاست جمهوری و سیطره همیشگی بر کشور را دنبال می‌کردند در سال 1384 با شکست ‌هاشمی رفسنجانی در مقابل گزینه مردم روبه‌رو شدند که به چند دوره قدرت جریان غیرانقلابی داخل نظام پایان داده بود.

این رخداد باعث شد کشور در سال 1388 توسط همان جریان که تنها برای چهار سال دولت را در دست نداشتند، به آشوب کشیده شود. فتنه 88 که با پشتیبانی دشمنان خارجی و لیدرهای جریان اصلاح‌طلب و کارگزاران رقم خورد، منتج به تخفیف اقتدار ملی به وجود آمده پس از مشارکت 85 درصدی مردم در انتخابات شد اما این مسأله برای کسانی که خود را جنبش سبز می‌نامیدند، اهمیتی نداشت. همین مسأله منجر به امیدواری دشمن و تغییر ادبیات آنها با ایران شد. باراک اوباما که تا پیش از آن طی چندین نامه فدایت شوم برای رهبر معظم انقلاب از به رسمیت شناختن حقوق هسته‌ای مردم ایران سخن می‌گفت، به یکباره  امیدوارانه به میدان آمد تا شاید بتواند با فشار تحریم‌ها بر گسست ایجاد شده در کشور بیفزاید.

کینه بزرگان جریان اصلاحات و کارگزاران از روی کار آمدن دولتی که برخلاف میل آنها بود، تمام نشد و آنها تمام تلاش خود را در سنگ‌اندازی مقابل دولت وقت به کار بستند. در نهایت اگرچه در سال 88 نتوانستند رأی جمهور را وتو کنند اما در سال 92 با وعده‌هایی که هیچ گاه محقق نشد با اختلاف چند هزار رأی توانستند زمام امور را بار دیگر به دست بگیرند.

همین مسأله باعث شده است تا محسن‌ هاشمی رفسنجانی چند سال قبل در یک برنامه تلویزیونی با مثبت ارزیابی کردن شرایط کشور با سرمستی تمام بگوید که از دولت‌ میرحسین موسوی تا دولت‌های محمد خاتمی،‌ هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی یک جریان سیاسی خاص بر کشور حاکم بوده‌اند.

تحلیل سیاسی بر محور منافع شخصی

اما فرزند مرحوم‌ هاشمی که مدتی است پس از ناکامی در اداره شورای شهر اصلاح‌طلب تهران و انتقادات فراوان هم‌تیمی‌هایش در حاشیه حکمرانی کشور قرار گرفته است، با خروج از رویه سابق، تصمیم گرفته با مواضعی رادیکال مسیر دیگر اعضای خانواده را ادامه دهد؛ مسیری که یکبار این جریان سیاسی آن را به فتنه و آشوب در کشور برای بازپس‌گیری قدرت کشاند.

وی چندی قبل با عصبانیت درخصوص استفاده مردم از واژه «بانیان وضع موجود» نوشت: «استفاده‌کنندگان این اصطلاح تخریبی، متوجه نیستند که در نظام ولایت فقیه اکثر راهبردهای کلان و کلیدی در امور مختلف از جمله روابط خارجی، فرهنگ، اجتماع و اقتصاد، امنیت و... در دست دولت نیست.  نمی‌توان وضع موجود را که حاصل ۴۴ سال جمهوری اسلامی و نظام حکومت دینی است از ولایت فقیه جدا دانست.» مشخص نیست اگر ادعای اصلاح‌طلبان در این خصوص که دولت‌ها نقشی در وضع موجود ندارند صادقانه باشد، چرا آنها برای رسیدن به دولت به هر اهرمی چنگ زده و برای آن تقلا می‌کنند و حتی کشور را به آشوب می‌کشانند؟

مغالطه آشکار رئیس سابق شورای شهر تهران در حالی در حمایت از دولت گذشته و بانیان وضع موجود به کار رفته است که تعیین راهبردهای کلان به معنای اجرای سیاست‌های درست توسط مجریان اصلاح‌طلب و سازندگی نبوده است. مثال‌های فراوان و تفاوت کنش‌های دولت‌های مختلف نیز این گزاره را اثبات می‌کند. انتقادهای رهبر انقلاب از دولت گذشته درخصوص کاهش رشد علمی کشور، وضعیت شاخص‌های اقتصادی، لزوم خوشبین نبودن به دشمن و در نهایت خداحافظی معنادار و معرفی مسیر اشتباه دولت قبل به عنوان «عبرت و تجربه» از جمله مواردی است که این مهم را اثبات می‌کند. سخن مهم ایشان درخصوص عبور تیم مذاکره کننده کشور از خطوط قرمز نیز گواه دیگری از عدم اجرای راهبردهای کلان کشور توسط برخی دولت‌هاست؛ جایی که ایشان گفته بودند: «وزیر خارجه‌ محترم ما [محمدجواد ظریف] در مواردی به بنده گفت که ما [مثلاً] اینجا را یا این خط قرمز را دیگر نتوانستیم حفظ کنیم.»

 دوران پرضرر کارگزارانی

این مسأله در طول دولت‌های مختلف قابل ملاحظه است. نهیب مهم رهبر انقلاب به دولتمردان سازندگی درخصوص بی توجهی به راهبرد کلان اقتصاد کشور در فاصله گرفتن از اقتصادی رانتی و نفتی که با لبخند مقامات وقت روبه‌رو شد یکی از این موارد است.

آیت‌الله خامنه‌ای در یکم فروردین 1392 در این خصوص می‌گویند: «من 18-17 سال قبل به دولتی که در آن زمان سر کار بود و به مسئولان گفتم  کاری کنید که ما هر وقت اراده کردیم، بتوانیم درِ چا‌ه‌های نفت را ببندیم. آقایانِ به قول خودشان «تکنوکرات» لبخند انکار زدند که مگر می‌شود!؟» با این وجود محسن‌ هاشمی در یادداشت خود می‌گوید: «اینکه به جای ریشه‌یابی مشکلات اقتصادی، آن را ناشی از بی‌توجهی به اقتصاد مقاومتی، انقلابی نبودن مسئولان یا غربزدگی آنان نسبت دهیم، چیزی جز شعارگرایی نیست.» وی در حالی فرار رو به جلو انجام داده است که به گواه همه کارشناسان بی توجهی به اقتصاد درون‌زا، عدم توازن در سیاست خارجی و گره زدن تمامیت حکمرانی کشور به برجام از دلایل عقب ماندن اقتصاد کشور بوده است.

هیأت دولت سابق در خط مقدم تخریب

هجمه‌های اخیر و سیاسی اصلاح‌طلبان را می‌توان جریان‌سازی هدفمندی دانست که درصدد از بین بردن امیدواری مردم به دولت مردمی است.

در روزهای اخیر حسین مرعشی دبیرکل حزب کارگزاران نیز باهجمه به دولت کنونی گزاره های خلاف واقعی را در خصوص وضعیت اقتصادی تحویل داده شده به دولت سیزدهم مطرح کرده است.

 همچنین محمدجواد ظریف و حتی حسن روحانی نیز به میدان آمده‌اند و در مصاحبه‌ها و نشست‌های خود به پروپاگاندا علیه دولت و جریان انقلابی می‌پردازند. هرچند از پیش مشخص است که بازی زودهنگام با حافظه تاریخی مردم نمی‌تواند به فراموشی کارنامه آنها منجر شود. رسانه‌های مخالف دولت نیز بعضی با تحریف سخنان اعضای کابینه و برخی دیگر با طرح مسائل خلاف واقع به صورت مستمر سعی دارند به تخفیف اقدامات اساسی دولت بویژه در زمینه سیاست خارجی اقدام کنند.

منبع: روزنامه ایران

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها