تحلیل از چپ و راست؛

تهران و دیپلماسی فعال

کد خبر: 1162683

در بسته پیش‌رو تحلیل‌های سیاسی را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بخوانید.

تهران و دیپلماسی فعال

گروه سیاست سایت فردا – طبیعی و واضح است که تحلیل‌گران در عرصه سیاست به موضوعات مختلف از منظر خود و با گرایش سیاسی خود می‌نگرند و می‌نویسند. در اینجا اما سعی داریم با کنار هم قرار دادن این تحلیل‌ها ، مسائل را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بررسی کنیم.

 

در بسته پیش‌رو تحلیل‌های سیاسی را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بخوانید.

 

تهران؛ پایتخت دیپلماسی فعال منطقه‌ای

حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه در یادداشتی که روزنامه ایران منتشر کرده، نوشت: «بدون شک یکی از اهداف دولت مردمی و تحولخواه از ابتدای شروع به کار تاکنون، تقویت سیاست خارجی کشور با اولویت برقراری ارتباط با کشورهای همسایه و فعال کردن هر چه بیشتر نقش سازنده موجود جمهوری اسلامی ایران در منطقه بوده است. در همین راستا با وجود گذشت کمتر از یک سال از شکل‌گیری این دولت، آقای دکتر رئیسی رئیس‌جمهور کشورمان، در چهارچوب سیاست اعلانی دولت خود، سفرهای متعددی به کشورهای همسایه همانند تاجیکستان، ترکمنستان، روسیه، قطر و عمان داشته است و متقابلاً تاکنون سفر سران کشورهای همسایه به ایران را شاهد بوده‌ایم. ماحصل این مراودات فعال، تقویت حضور و نقش جمهوری اسلامی ایران در منطقه و انجام توافقات و امضای سندهای همکاری متعدد برای تقویت مناسبات دوجانبه با کشورهای همسایه و منطقه در تمامی زمینه‌ها بخصوص در مسائل اقتصادی، تجاری، سیاسی، گردشگری، فرهنگی، همکاری بخش خصوصی و حتی دفاعی و امنیتی بوده است.

در این رابطه سفر آقایان ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه و رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه به تهران و برگزاری نشست سه‌جانبه رؤسای جمهور ایران، ترکیه و روسیه (معروف به فرمت آستانه) را باید در چهارچوب سیاست همسایگی و منطقه‌ای مورد تحلیل و واکاوی قرار داد.

هرچند در این نشست قرار است که سران سه کشور به طور عمده به مسأله سوریه و ادامه روند آستانه بپردازند، اما در حقیقت همکاری بین جمهوری اسلامی ایران، فدراسیون روسیه و جمهوری ترکیه، تنها به مسأله سوریه محدود نمی‌شود و سه کشور در زمینه‌های مختلف از جمله مسائل اقتصادی، امنیت انرژی و امنیت غذایی علایق یا نگرانی‌های مشترکی دارند که در این نشست مورد رایزنی قرار خواهند گرفت.

در این راستا جمهوری اسلامی ایران به عنوان میزبان نشست سه‌جانبه روند آستانه، در تلاش است تا بسترهای لازم را جهت تقویت همکاری‌ها و همچنین ارائه راه‌حل‌های مناسب در راستای حل و فصل مسأله سوریه فراهم آورد.

در ادامه تلاش‌های ایرانی معطوف بر تحقق صلح در اوکراین، تهران همچنین با استفاده از این فرصت، مساعی جمیله خویش را برای توقف جنگ در اوکراین، تمرکز بر راه‌حل سیاسی و تبادل اسرا به کار خواهد بست. امروز خرسندم که بار دیگر رؤسای جمهور سه کشور ضامن روند آستانه، به عنوان پایدارترین چهارچوب برای حل و فصل مسالمت‌آمیز موضوع سوریه، دور هم جمع شده تا مجدداً بر اعتقاد راسخ خود در حمایت از روند سیاسی در آن کشور تأکید نمایند. این یک واقعیت مسلم است که روند آستانه به عنوان یک ساز‌وکار موفق دیپلماسی چندجانبه در جهت حل و فصل مسأله سوریه، تاکنون دستاوردهای بسیاری را داشته است. این سه کشور به عنوان بانیان این روند، در اصول اساسی و تغییرناپذیر خود یعنی حفظ یکپارچگی و تمامیت ارضی، احترام به حاکمیت ملی و استقلال جمهوری عربی سوریه و همچنین اعتقاد راسخ به اینکه سرنوشت این کشور تنها به دست مردمان سوریه و بدون مداخله خارجی تعیین خواهد شد، هم‌نظر هستند. در این راستا، نقش و کنشگری فعال و پویای جمهوری اسلامی ایران در دفاع قاطع از حاکمیت مردم سوریه امری غیرقابل اغماض است. ما همواره بر این نکته تأکید داشته‌ایم که مسأله سوریه تنها راه حل سیاسی داشته و مداخله نظامی خارجی در این کشور تنها موجب وخامت بیشتر شرایط اقتصادی و انسانی مردم سوریه می‌شود. جمهوری اسلامی ایران بر این باور است که اختلافات موجود بین دو کشور مسلمان و همسایه ترکیه و سوریه با درک نگرانی‌های امنیتی، می‌بایست از طریق مسالمت‌آمیز و گفت‌وگوی سیاسی حل و فصل شود. ما در این نشست درصدد آن هستیم تا ضمن جلوگیری از بروز هرگونه تنش و اختلاف ارضی و مرزی جدید بین دمشق و آنکارا، این دو کشور را به گفت‌وگو، احترام به توافقات قبلی دوجانبه و همچنین عمل به توافقات به عمل آمده در چهارچوب روند آستانه جهت حل و فصل اختلافات خود، ترغیب نماییم. همچنین در راستای نقش سازنده خود برای کمک به حل و فصل اختلافات منطقه‌ای، آمادگی خود را برای کمک به رفع نگرانی‌های ترکیه و تسهیل گفت‌وگوهای سیاسی با سوریه اعلام می‌کنیم.

جمهوری اسلامی ایران بر این باور است که رژیم آپارتاید صهیونیستی به عنوان عامل ناامنی و تروریسم در منطقه که بقای مصنوعی خود را همواره به ایجاد ناامنی در کشورهای منطقه مرتبط کرده است، برای دور کردن توجه جهانیان از بحران‌های داخلی و نیز جنایات ارتکابی خود علیه مردم مظلوم فلسطین، با حمله به زیرساخت‌های سوریه از جمله فرودگاه‌های غیرنظامی و بنادر، قوانین و مقررات بین‌المللی را به بازی گرفته است. ما این اقدامات خصمانه و تحریک‌آمیز را تهدیدی علیه صلح و امنیت منطقه‌ای و بین‌المللی می‌دانیم و اعتقاد داریم که جهان باید با آن مقابله کند. در نشست تهران در پی آنیم که علاوه بر محکومیت این حملات، توجه جامعه جهانی و کشورهای ضامن روند آ‌ستانه را نسبت به ماهیت غیرقانونی و تجاوزکارانه حملات رژیم صهیونیستی به سوریه جلب نموده و مانع ادامه این حملات متجاوزانه شویم.

همچنین ما حضور امریکا در سوریه به بهانه مبارزه با تروریسم و در عین حال حمایت از گروه‌های تجزیه‌طلب در شرق سوریه را غیرقانونی و مغایر اصول مندرج در منشور سازمان ملل متحد دانسته و اعتقاد داریم که این حضور نامشروع در کنار تحریم‌های تحمیلی یکجانبه امریکا و برخی کشورهای اروپایی در سوریه، امری کاملاً غیرانسانی و اساساً علیه مردم بی گناه سوریه بوده که ناقض حقوق بین‌الملل و مغایر با حقوق بشردوستانه بین‌المللی است. نشست‌های دوجانبه و نشست سه‌جانبه تهران مبین این موضوع است که مسائل منطقه‌ای باید در درون منطقه حل و فصل شده و هیچ بازیگر خارجی حق دخالت در موضوعات منطقه‌ای را ندارد. در این رابطه هم ضرورت دارد تا نیروهای خارجی به حضور غیرقانونی خود در سوریه پایان داده و زمینه برای ارتقای امنیت مردم سوریه و بازسازی این کشور و تسهیل بازگشت آوارگان به این کشور فراهم گردد.جای بسی خرسندی است که امروز با وجود شرایط پیچیده جهانی و منطقه‌ای و تلاش شکست خورده دشمنان برای ایران‌هراسی، شاهد یکی از بانشاط‌‌ ترین و پویاترین دوران در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران هستیم. رویکرد و حرکت دستگاه دیپلماسی مبتنی بر سیاست کلی نظام و منویات مقام معظم رهبری(مدظله‌العالی) براساس مؤلفه‌های گفتمانی و رویکرد سیاست خارجی متوازن، دیپلماسی پویا و تعامل هوشمند شکل گرفته و به مدد الهی و با همدلی مردمی بر همین مبنا ادامه می‌یابد.»

 

از همان دست که می‌دهیم می‌گیریم

عباس عبدی در یادداشتی برای «اعتماد» نوشت: «تورم مواد غذایی با تورم سایر کالاها فرق اساسی دارد. برای مثال اگر پوشاک گران شود، می‌توان مصرف پوشاک را کم کرد و پوشاک دست دوم پوشید. ولی کمیت و کیفیت مصرف مواد غذایی را چقدر باید کاهش داد تا دچار کمبود پول نشد؟ کافی است که به تورم مواد غذایی در چند سال اخیر مراجعه کنیم که احتمالا شاخص آن بیش از 4 یا 5 برابر شده است. طبیعی است که فشار این امر برخانواده‌های ضعیف‌تر سنگین‌تر است و این فشار بازتابی پیدا می‌کند در نگاه و انتظارات آنان از دولت و موجب اعتراض و بدبینی می‌شود. ولی نکته جالب این است که برخی مواقع، مشکلات پیش آمده فراتر از برنامه‌های دولتی رخ می‌دهد. نه فقط مشکلات، بلکه در برخی موارد پدیده‌های مثبت هم فراتر از اراده دولت‌ها رخ می‌دهد. برای نمونه خشکسالی و ترسالی را می‌توان نام برد. در سال 98 باران‌های فراوانی آمد و اوضاع آب و کشاورزی خوب شد. طبعا این به سود دولت روحانی بود، گرچه دولت او نقشی در این‌بارش‌ها نداشت. این‌بارش‌ها ابتدای سال بود ولی در پایان سال، ماجرا معکوس شد و کرونا آمد که نه تنها منافع آن بارندگی را بی‌اثر کرد که وضعیت اقتصادی را چند پله به عقب برد. البته در هر دو مورد عملکرد دولت در مواجهه با پدیده رخ داده، چه در جلوگیری از خسارات سیل و چه در مواجهه با کرونا قابل ارزیابی است. ولی در هر حال، اصل ماجرا در هر دو مورد خارج از مدیریت و برنامه دولت بوده است. گرانی‌های اخیر مواد غذایی به ویژه در زمینه غلات و نان و آرد، روغن، نهاده‌های دامی و....نیز از همین نوع است. اگرچه نه همه آن ولی، ولی بخش مهمی از این گرانی‌ها ناشی از جنگ اوکراین است. به همین میزان و در کنار آن افزایش شدید قیمت نفت که به سود تولیدکنندگان نفت از جمله ایران است نیز ناشی از این جنگ است و ربطی به سیاست‌های دولت ایران ندارد. پس مشاهده می‌کنیم که در دولت جدید نیز، هم‌زمان دو پدیده خارج از اراده دولت به وجود آمد که یکی به زیان و دیگری به سود دولت و جامعه است. در جوامع پیشرفته میان اثرات اینگونه مشکلات تمایز قایل می‌شوند. برای نمونه اروپایی‌ها بر خلاف ما با دو مشکل ناخواسته مواجه شدند، هم گرانی مواد غذایی و هم گرانی سوخت که هر دو محصول جنگ اوکراین است، ولی تاکنون نشنیده‌ام که رقبای سیاسی در این کشورها، دولت‌های خود را در این باره متهم به بی‌کفایتی کنند. درباره سایر مسائل اعتراض می‌کنند، ولی می‌دانند که مشکل مواد غذایی و سوخت فراتر از رقابت‌های سیاسی و حزبی رخ داده است. با این مقدمه باید پرسید که چرا در ایران چنین نیست؟ چرا مخالفان و منتقدان دولت به این نکات اذعان نمی‌کنند و مشکلات را فارغ از علت آنها متوجه دولت می‌کنند؟ دو دلیل برای این برخورد وجود دارد‌. اول اینکه دولت‌ها نیز حاضر به تفکیک نیستند. در واقع اگر سال پربارشی داشتند، یا به هر علتی قیمت نفت زیاد شد و امکان صادرات نیز راحت‌تر شد، اینها را جزو کارنامه خود می‌نویسند و حاضر نیستند بگویند این موارد خارج از اراده و برنامه آنان رخ داده است. دلیل دوم، مهم‌تر است. آنان هنگامی که خودشان در صف منتقدان دولت قبلی هستند، هیچ علاقه‌ای به تمایز‌گذاری ندارند و همه مشکلات را متوجه دولت مستقر می‌کنند، فارغ از اینکه دولت نقشی در آن داشته باشد یا نداشته باشد. اگر کرونا بیاید یا تحریم شویم، برای آنان فرقی ندارد در هر صورت دولت مقصر است. نتیجه این وضع را که ضعف اقتصادی مردم است، تبدیل به چماقی علیه دولت می‌کنند. در نهایت روزی که خودشان به این انصاف تحلیلی نیاز دارند از آن بهره‌مند نمی‌شوند. حتی اگر کسی هم بخواهد انصاف به خرج دهد، باز هم می‌ترسد که مبادا نظرش مورد سوءاستفاده قرار گیرد و آن را مستمسکی برای بی‌تقصیر بودن خود تلقی کنند. از همان دستی که می‌دهی می‌گیری؛ توضیح دقیق این ماجراست. آیا می‌توان این دور معیوب را قطع کرد؟ سخت است ولی بنده به اندازه سهم محدود خودم اعلام می‌کنم که بخشی از گرانی‌های چند ماه اخیر در مواد غذایی محصول جنگ اوکراین و یک پدیده جهانی است. همچنان که افزایش قیمت انرژی ونفت و امکان صادرات آن نیز خارج از اراده دولت کنونی ایران بوده است. عملکرد این دولت را با توجه به این دو نکته ارزیابی کنیم.»

 

عدالت به بهای مظلومیت

محمدجواد اخوان در سرمقاله «جوان» نوشت: «۱۴۳۲ سال از آن هنگام که پیامبر (ص) دست امیرالمؤمنین علی (ع) را در غدیر خم بالا برد و او را، ولی پس از خود معرفی کرد و ۱۴۰۸ سال از آن روز که مردم در تحویل حکومت به حضرت دست از پا نمی‌شناختند می‌گذرد. آنچه در طول این ۱۴ قرن مورد اذعان هر مورخ منصفی بوده، مظلومیت آن امام چه در زمان حیات پربرکتش و چه بعد از شهادتش است. نکته تلخ‌تر آن است که بدانیم مظلومیت علی ناشی از عدالت‌گستری او بود، چنانکه گفته‌اند «قتل فی محرابه لشده عدله» (از شدت عدالتش در محراب به شهادت رسید).

۱۴۳۲ سال از آن هنگام که پیامبر (ص) دست امیرالمؤمنین علی (ع) را در غدیر خم بالا برد و او را، ولی پس از خود معرفی کرد و ۱۴۰۸ سال از آن روز که مردم در تحویل حکومت به حضرت دست از پا نمی‌شناختند می‌گذرد. آنچه در طول این ۱۴ قرن مورد اذعان هر مورخ منصفی بوده، مظلومیت آن امام چه در زمان حیات پربرکتش و چه بعد از شهادتش است. نکته تلخ‌تر آن است که بدانیم مظلومیت علی ناشی از عدالت‌گستری او بود، چنانکه گفته‌اند «قتل فی محرابه لشده عدله» (از شدت عدالتش در محراب به شهادت رسید).

هنوز دو روز از آغاز خلافت رسمی‌اش نگذشته بود که به غارتگران بیت‌المال هشدار داد «وَاللهِ لَوْ وَجَدْتُه قَدْ تُزُوِّجَ بِهِ النِّساءُ، وَ مُلِکَ بِهِ الاِماءُ، لَرَدَدْتُهُ»؛ (اگر اموالی که از بیت‌المال غارت کرده‌اید را حتی کابین زنان کرده باشید یا با آن کنیز خریده باشید از شما بازمی‌ستانم). آیا حضرت نمی‌توانست چند صباحی صبر کند و هنگامی‌که پایه‌های قدرتش تثبیت شد به حساب مفسدان برسد؟ هنوز چیزی از آغاز کار نگذشته بود که کارگزاران پیشین و به‌ویژه معاویه را کنار گذاشت و در این اقدام هیچ‌گونه تعارف و رودربایستی‌ای به خرج نداد؟ آیا حضرت نمی‌توانست به توصیه افرادی، چون ابن‌عباس یا مغیره‌بن‌شعبه عمل کند و با آنچه سیاست خوانده می‌شد، مدتی معاویه را تحمل کند تا زمانی که قدرتش نهادینه شد او را کنار زند؟ هنگامی‌که به حضرت خبر رسید «نجاشی» شاعری که در وصف حضرت و در تبلیغ جبهه حق اشعار بسیار گفته بود، در ماه مبارک رمضان با شرب خمر روزه‌خواری کرده، حضرت در اجرای حد لحظه‌ای تردید نکرد و همین تلخی قاطعیت حضرت در اجرای حکم خدا نجاشی را به اردوگاه معاویه ملحق کرد. آیا حضرت نمی‌توانست به پاس خدمات گذشته نجاشی یا به‌خاطر نیازمندی دولت اسلامی به فعالیت تبلیغی او، دیده در مقابل گناهش بر هم نهد و از او درگذرد؟

او همه این‌ها را می‌دانست، اما چنانکه از او منقول است «لو لا التّقی لکنت ادهی العرب»؛ (اگر تقوا دست و پای مرا نمی‌بست، از همه آحاد و مکاران عرب، مکر و حیله را بهتر بلدم). یا در جای دیگر تصریح می‌کند که «واللَّه ما معاویه بأدهی منّی»؛ (معاویه زیرک‌تر از من نیست). قرار نبوده و نیست ولیّ خدا به‌خاطر راضی کردن مفسدان و هوسرانان و در حکومت ماندن حکم خدا را نادیده بگیرد و با مستکبران سازش و با افراد آلوده مماشات کند. او هدف از حکومت را «عمل به اوامر الهی»، «قیام به قسط» و «امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر» می‌دانست و به بهانه سیاست‌ورزی حکم خدا را معطل نمی‌گذاشت.

نکته اعجاب‌آور تاریخ آن است که اگرچه عدالت علوی تنها منافع صاحبان زر و زور و تزویر را به مخاطره می‌انداخت، اما اینان با مکر و حیله گاه جاهلان جامعه و حتی برخی از عوام‌الناس را مقابل حضرت قرار می‌دادند. اگرچه تقسیم عادلانه بیت‌المال تنها برای برخی ویژه‌خواران عرصه را تنگ کرد، اما قدرت تبلیغاتی ذی‌نفعان، جنگ جمل را بر حضرت تحمیل کرد که طی آن امام مجبور به مقابله با پیروان جاهل شتر سرخ‌مو شد و در صفین و نهروان نیز به‌گونه‌ای همین داستان تلخ تکرار شد. جنگ روانی دشمنان حضرت سبب شد که انبوه مردمی که زیر سایه حکومت او از عدالتش متنعم بودند، شیرینی این نظام عادلانه را درک نکرده و در بزنگاه‌ها بسیاری او را تنها گذاشتند. در آخر نیز جهل در پوشش «عدالت‌خواهی»، بر قله عدالت تیغ کشید و جهان را از فیضش محروم ساخت. بزرگ‌ترین تلخی این داستان در آنجا است که در ذهن بسیاری از مردم تحت تأثیر تبلیغات دشمنان حضرت، ادراکی غلط از واقعیت‌های جامعه شکل گرفته بود که افکار عمومی آفتاب را به صورتی «وارونه» ببیند.

اگر امیر مؤمنان به‌جای آنکه «سیاست» ش، «دینی» باشد، «دین» ش «سیاسی» بود و به‌جای عدالت‌گستری و اجرای حدود و اوامر الهی در پی راضی کردن نخبگان متنفذ و چشم بستن بر هوسرانی اقلیت لذت‌طلب بود، به‌جای آنکه کمتر از پنج سال آن‌هم در میانه جنگ‌های مکرر حکومت کند، شاید چندین برابر این مدت را در آرامش و بی‌دردسر حکم می‌راند. اگر علی منافع «ناکثین» و «قاسطین» را به مخاطره نمی‌انداخت، شاید هیچ مارقی در مقابل حضرت شمشیر نمی‌کشید؛ اما در حکمرانی علوی «مصلحت جامعه» بر «راضی نگاه‌داشتن افراد آلوده و خطاکار به هر قیمتی» مقدم بود. علی (ع) تلخی ایستادن مقابل خواص فاسد و عوام جاهل را به جان خرید، اما همان چهار سال و ۹ ماه را «لله» و در تراز «ولایت الهی» حکومت کرد.»

 

متن و حواشی سفر بایدن

جاوید قربان‌اوغلی در یادداشتی برای «شرق» نوشت: «بایدن با درنظر‌گرفتن اینکه به علت کبر سن فرصت ریاست بر کشور در پایان دوره اول را نخواهد داشت، ریسک سفر و عقب‌گرد تاریخی را برگزید.‌دو عامل در تغییر رویکرد بایدن تأثیرگذار بود؛ اول جنگ اوکراین و بحران انرژی حاصل از آن و دوم، ناکامی در دستیابی به توافق با ایران در مذاکرات هسته‌ای. به بیان بهتر بایدن در انتخاب وجهه خود و منافع استراتژیک آمریکا، دومی را برگزید. اقدامی در جهت منافع و مصالح آمریکا در شرایط پیچیده ناشی از جنگ اوکراین و آرایش مجدد دو قدرت غرب و شرق در مقابل هم. بایدن در سفر به منطقه سه هدف را دنبال می‌کرد.‌اول، تشویق عربستان به افزایش تولید و صادرات نفت برای تأمین بخشی از نیاز بازار جهان که با اعلام افزایش صادرات به ۱۳ میلیون بشکه از سوی محمد بن سلمان، بایدن هدف خود را محقق کرد. هرچند عربستان نیز با آگاهی از نیاز مبرم جهان به نفت، بازی دو سر برد هوشمندانه‌ای را به نمایش گذاشت. سفر بایدن به جده در واقع تثبیت موقعیت محمد بن سلمان و به‌دست‌گرفتن قدرت پس از فوت پادشاه کنونی خواهد بود. به‌قدرت‌رسیدن محمد بن سلمان، برهم‌خوردن سنت حاکم چند دهه گذشته مبنی بر موروثی‌بودن سلطنت بین افراد ذکور عبدالعزیز پادشاه فقید سعودی و اولین پادشاهی نسل دوم خانواده سلطنتی خواهد بود. از این منظر محمد بن سلمان برنده بزرگ سفر بایدن به منطقه بود و درصورتی‌که اتفاق غیرمترقبه‌ای مانع نشود، او جوان‌ترین پادشاهی خواهد بود که می‌تواند حداقل چهار دهه آینده بر ثروتمندترین کشور عرب حکومت کند.‌دوم، نشست با رهبران شش کشور شورای همکاری خلیج فارس و سه کشور مصر و اردن و عراق. بایدن در مقام دفاع در مقابل سیل انتقادات از سفر به عربستان و ملاقات با محمد بن سلمان، شرکت در نشست ۳+۶ را هدف اصلی از سفر اعلام کرد. بایدن در سخنرانی خود ضمن تعهد مجدد آمریکا در قبال خاورمیانه، با رد ترک منطقه تأکید کرد فرصت را در اختیار رقبا (چین و روسیه و ایران) قرار نخواهد داد. به نظر می‌رسد آمریکا درصدد ایجاد نظم جدیدی در منطقه است. نظمی که براساس آن اسرائیل با تکیه بر توانمندی صنعتی، حمایت آمریکا و دیگر کشورهای غرب و در پرتو عادی‌سازی روابط با اعراب، به ستون فقرات ترتیبات جدید امنیتی منطقه تبدیل خواهد شد. احتمالا بایدن هم بر این نکته واقف بود که عربستان مسافر بعدی قطار عادی‌سازی روابط با اسرائیل نخواهد بود و برای چنین رویدادی به زمان بیشتری نیاز است. با وجود این دو توافق سفر در راستای سیاست‌های آمریکا و عربستان و برخلاف منافع ایران بود؛ اول بازشدن فضای عربستان به روی هواپیماهای تجاری اسرائیل و همچنین پرواز مستقیم اعراب ساکن سرزمین‌های اشغالی برای مراسم حج و دیگری اتصال برق عراق به کشورهای شورای همکاری خلیج فارس. سیاست مشترک آمریکا و عربستان، دورکردن عراق از ایران و بازگشت این کشور به آغوش اعراب است.

‌سوم، با وجود تمرکز سفر بر ایران، باید اذعان کرد اتفاق خاصی در این سفر نیفتاد. بایدن در هر دو مقصد، بر پایبندی و اصرار آمریکا بر گزینه دیپلماسی برای بحران هسته‌ای ایران تأکید کرد. امری که به مذاق اسرائیل خوش نیامد و و این رژیم مواضع خود در اقدام نظامی علیه ایران را برای آنچه ممانعت از دستیابی به بمب اعلام می‌کند، تکرار کرد. «بله» بایدن برای گزینه نظامی در شرایط شکست دیپلماسی به نظرم بیشتر ناشی از مدیریت مصاحبه‌کننده در شبکه ۱۲ تلویزیون اسرائیل بود. اعلام اینکه آمریکا اجازه نخواهد داد که ایران به سلاح اتمی دست یابد در واقع تکرار موضع قبلی بود و نه چیزی بیشتر از آن. در سفر به عربستان نیز شاهد موضع تندی از سوی بایدن علیه کشورمان نبودیم. هرچند به نظر می‌رسد مذکرات امنیتی‌-نظامی ماه مارس شرم‌الشیخ با حضور اکثر کشورهای عرب خلیج فارس با اسرائیل با چراغ خاموش همچنان دنبال می‌شود، ولی کشورهای عرب در شرایط کنونی ترجیح می‌دهند از اقدامی علنی که باعث افزایش خصومت تهران شود، پرهیز کنند.

احیای برجام متأسفانه به بن‌بست رسیده و با اعلام علنی در اسرائیل مبنی بر اینکه ولو به قیمت شکست مذاکرات، آمریکا سپاه را از لیست گروه‌های تروریستی خارج نخواهد کرد، عملا مسئله سپاه به موضوعی حیثیتی برای دو طرف تبدیل شد که سایه سنگینی بر دور جدید مذاکرات که امیرعبداللهیان از آن سخن گفته، خواهد انداخت. تصور می‌کنم اصرار ایران بر این موضوع ناشی از دو برداشت (تحلیل) است که توانسته در ذهن تصمیم‌سازان کشور تأثیر بگذارد.

اول اینکه بخشی از بدنه کشور معتقد است تهران بر این باور است کلا گزینه نظامی از دستور کار آمریکا خارج شده و دیگر گرفتارشدن آمریکا و غرب در بحران اوکراین است. براساس این دو برداشت «سیاست صبر و انتظار» در نهایت نتیجه داده و آمریکا و اروپا را به امتیازدادن وادار خواهد کرد. براساس این تحلیل ایران بر دو شرط «تضمین‌ عدم خروج» و «حذف سپاه از فهرست سازمان‌های تروریستی» تأکید می‌کند و تصور بر این است که در مذاکرات می‌توان به «توافق بهتری» دست یافت.

فارغ از درست یا ناصواب‌بودن چنین برداشتی، توسعه کشور مهم‌ترین «مغفول» این شرط‌بندی است. در شرایطی که کشورهای منطقه با بهره‌جستن از منابع داخلی، سرمایه خارجی و ائتلاف‌سازی به سرعت درحال‌توسعه و تبدیل‌شدن به بازیگرانی تأثیرگذار هستند، ایران بیش از دو دهه است که گرفتار مناقشه هسته‌ای است. بحرانی که باعث ازدست‌دادن فرصت‌های احیانا تجدیدناپذیری است که می‌تواند مجددا ایران را به هژمون منطقه تبدیل کند. در یادداشت هفته پیش به این نکته اشاره کردم که ایران در صورت اتخاذ سیاست هوشمندانه می‌تواند بر تصمیم کاخ سفید تأثیرگذار باشد. دستیابی به توافق با ایران به همان دلیلی که اسرائیل با آن مخالف است و تغییر ریل خصومت به مذاکره با آمریکا یقینا می‌تواند ریل‌گذاری مسیر خلاصی ایران از وضعیت کنونی و قرارگرفتن در مسیر توسعه باشد.»

 

ماجرای تاریخی اتوبوس و یک خطای فاحش

محسن مهدیان؛ مدیر عامل موسسه همشهری امروز در یادداشتی نوشت: «ماجرای اخیر حجاب در اتوبوس تاریخی شد. ماجرا را از روی فیلم مرور کنیم. دختر نوجوان و محجبه، به کشف حجاب در اتوبوس اعتراض می‌کند و تذکر لسانی می‌دهد. طرف مقابل با فحاشی و هتاکی وی را از اتوبوس بیرون می‌اندازد. بعد هم فیلم گرفته و منتشر می‌کند. بقیه مردم نیز در حجاب متنوع در حیرت هستند. جمله آخر را داشته باشید؛ حرف اصلی همین‌جاست.

 و اما پس از فیلم؛ چند روز بعد فرد هتاک دستگیر شده و مشخص می‌شود، عامل و مرتبط مسیح علی‌نژاد، خبرنگار فراری و کارمند حقوق‌بگیر سفارت آمریکاست.

سالومه مجری شبکه انگلیسی من‌وتو نیز تلفن و آدرس خانواده دختر نوجوان را از عوامل داخلی گرفته و در تماس تلفنی آنها را تهدید می‌کند و بعد هم این بی‌شرمی را با افتخار در توییتر گزارش

می‌کند. به‌نظر توضیح بیشتر لازم نیست.

ماجرای اتوبوس تاریخی شد، چون نشان داد که حجاب بهانه است. همان‌ها که با تحریم‌های اقتصادی سفره مردم را تنگ کردند، همان تروریست‌های آدمکش، همان‌ها که پمپ بنزین آتش زدند و مسجد ویران کردند همان‌ها پروژه کشف حجاب را پیش می‌برند. مسیح علی‌نژاد می‌گوید کشف حجاب پلی برای براندازی حکومت است. 

از موضوع حجاب عبور کنید. حتی بحث‌های دامنه‌دار حجاب اختیاری و اجباری و غیره و ذالک. مسئله این نیست. پروژه چهارشنبه‌های سفید و سیاه پروژه امنیتی است نه فرهنگی. دختر نوجوان هتک شد تا برای عده‌ای که هنوز چشم و ذهن‌شان بسته است مسئله روشن شود. متوجه شوند اصل و فرع چیست.

و اما خطای فاحش؛

درباره حجاب زنان ایرانی 2گروه گرفتار خطای فاحشند؛ براندازها و ساده‌دلان داخلی.

وجه مشترک هردو گروه اینست که تصور می‌کنند، حجاب عرفی در ایران یا همان شل‌حجاب‌ها، مخالف فرهنگ و اسلام و حکومت‌اند.

براندازهای جاهل با این تصور فکر می‌کنند در ایران ارتش گسترده‌ای دارند که حاضرند مقابل اسلام و ایران بایستند. برای همین اقدام به اعزام مزدور میان مردم می‌کنند تا با کشف حجاب دیگران را تهییج کنند.

دسته دوم ساده‌دلان غافلی‌ هستند که فکر می‌کنند مردم از دین زده شده‌اند و حاضر نیستند حجاب داشته باشند و هر روز به زبان‌های مختلف می‌گویند: «آی حکومت چه نشسته‌اید که مردم دیگر رویگردان حجاب‌اند و تا دیر نشده کوتاه بیایید.»

خطای فاحش کجاست؟

مردم ما با هر سطحی از حجاب، خود را محجبه می‌دانند. حتی آنها که عرفا شل‌حجاب هستند، خود را محجبه می‌دانند و پایبند به دین. بی‌حجابی در ایران ناشی از سبک زندگی است نه بی‌عفتی و بی‌حیایی. به همین دلیل است که بدحجابی هرچند خطاست اما همین جمعیت، همیشه پای انقلاب هستند و اسلام.اینها مردمند. همان جماعت حیرت‌زده اتوبوس.»

 

آخرین تیر ترکش

صادق زیباکلام استاد دانشگاه در یادداشتی برای «آرمان ملی» نوشت: «سفر بایدن به خاورمیانه را باید به عنوان آخرین تیر ترکش نه در جهت آغاز درگیری بلکه در جهت جلوگیری از درگیری دانست. اگر خواسته باشیم در یک جمله کوتاه سفر بایدن به خاورمیانه و منطقه خلیج‌فارس را خلاصه کنیم، باید گفت که بایدن رسما و علنا به ایران دارد پیام می‌دهد که ما با شما خواهان رویارویی نیستیم. عربستان نیز دقیقا همین پیام را دارد به ایران می‌دهد که ما به هیچ وجه خواهان رویارویی با شما نیستیم. عراق هم دارد نهایت تلاشش را به کار می‌بندد که حالت تخاصم و دشمنی میان آمریکا و در وهله دوم میان ایران و عربستان را تبدیل به حالت آتش‌بس بنماید. در عین حال کم نیستند رژیم‌هایی که معتقدند بایدن در حقیقت دارد وقتش را تلف می‌کند و ایران به هیچ وجه سودای کنار آمدن یا کوتاه آمدن را ندارد. در راس این آنها، اسرائیل است. اسرائیلی‌ها هم به سعودی‌ها و هم به بایدن عملا می‌گویند که وقت‌تان را دارید تلف می‌کنید و ایران به هیچ وجه سودای کوتاه آمدن از خواسته‌های خود ندارد. بنابراین اسرائیلی‌ها درحقیقت به بایدن دارند می‌گویند ما که می‌دانیم جناب رئیس‌جمهور آمریکا! شما وقت‌تان را دارید تلف می‌کنید اما بسیار خوب، با اینکه می‌دانیم حاصلی ندارد اما به هر حال این گوی و این میدان. بایدن نمی‌گوید که من صددرصد موفق خواهم شد بلکه کلام دیگری را دارد می‌گوید. واقع مطلب آن است که درست است که از نظر نظامی ایران ظرف دو دهه گذشته پیشرفت‌های چشمگیری کرده است اما از نظر اقتصادی، اقتصادش درگیر مشکلاتی است. دیگر نمی‌توان تقصیر را گردن روحانی و همکارانش انداخت و گفت سیاست‌های روحانی بوده که باعث این وضعیت اقتصادی شده است. روحانی به منابع داخلی توجه نکرده و همه‌اش می‌خواسته که مذاکره کند و با غرب کنار بیاید. نزدیک یک‌سالی است که دولت جدید بر سر کار آمده و در این مدت تورم و گرانی کالاهای اساسی رکورد زده است. بنابراین تصمیم گیری مهمی فراروی مسئولان است که آیا می‌خواهند به پیام‌های جدید چه پاسخی بدهند؟»

 

 

 

 

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها