تحلیل از چپ و راست؛
از فروش پهپاد تا زبان آمریکا
در بسته پیشرو تحلیلهای سیاسی را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بخوانید.
گروه سیاست سایت فردا – طبیعی و واضح است که تحلیلگران در عرصه سیاست به موضوعات مختلف از منظر خود و با گرایش سیاسی خود مینگرند و مینویسند. در اینجا اما سعی داریم با کنار هم قرار دادن این تحلیلها ، مسائل را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بررسی کنیم.
در بسته پیشرو تحلیلهای سیاسی را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بخوانید.
چرا روسیه از ایران پهپاد میخرد؟
محمدحسین الهی در روزنامه «جوان» نوشت: « در آستانه سفر هفته آتی پوتین، رئیسجمهور روسیه به ایران، جیک سالیوان مشاور امنیت ملی کاخ سفید اعلام کرده که ایران به زودی چند صد فروند پهپاد به روسیه تحویل میدهد؛ خبری که هرچند برای آشنایان با عمق بومی قدرت پهپادی کشور چندان عجیب نبود، اما برای افکار عمومی کشور تعجبآور بود.
اینکه چرا روسیه در اثنای درگیری نظامی با اوکراین که در حدود چهار ماه پیش شروع شده، نیاز به تعداد زیادی پهپاد احساس کرده و اینکه کشوری که دارای مشی ابرقدرتی و از قدیمیترین بازیگران عرصه صنعت هوایی و فضایی در میادین نظامی و غیرنظامی است، به سراغ کشور دیگری برای تأمین نیاز خود میرود و اینکه چرا مثلاً به جای چین سراغ ایران میآید، هر یک سؤالات مهمی است که پاسخهای جالب توجهی میتواند داشته باشد.
در مورد چرایی نیاز روسها به پهپاد قبلاً در شماره ۶۴۹۹ روزنامه جوان و در مرور وقایع صد روز اول جنگ روسیه و اوکراین به تفصیل سخن گفته شد، اما به طور خلاصه دیدگاه ارتش روسیه مبتنی بر استفاده از هواپیماهای رزمی و بالگردهای سرنشین دار و استفاده از مهمات غیرهدایت شونده سبب تحمیل خسارت مالی و جانی قابل توجهی به ناوگان هوایی این کشور و متعاقباً توقف در برخی جبهههای درگیری با اوکراین شد.
در مقابل جمهوری اسلامی ایران با پهپادهای خود که کاملاً بومی است و وابستگی خاصی در جنبههای مختلف به کشورهای خارجی ندارد، طی یک دهه گذشته قدرتی ایجاد کرده که صدای امریکاییها را هم مبنی بر از دست رفتن برتری مطلق هوایی در آسمان با وجود پهپادهای ایرانی درآورد.
پهپاد به عنوان یک وسیله با هزینه ساخت پایین و هزینه نگهداری بسیار کمتر از هواپیماها و بالگردهای سرنشین دار، میتواند کارهای بزرگی در عرصه جنگ انجام دهد که نبردهای ادلب سوریه، لیبی و قره باغ و حتی استفاده اوکراینیها از پهپادهای مختلف علیه روسیه، جایی برای بحث و روشنگری بیشتر باقی نمیگذارد.
پهپادهای مختلف ایران در مأموریتهای شناسایی طولانی مدت با ارتفاع بالا، شناساییهای تاکتیکی و نزدیک خطوط نبرد، گشت رزمی، هدایت آتش توپخانه، پشتیبانی و جنگ الکترونیک و هدف یابی در عمق و انهدام اهداف خاص در عمق سرزمین دشمن به کار ارتش روسیه میآیند. اینها مواردی است که در هر یک از آنها ضعفی در عملکرد ارتش روسیه در جنگ اوکراین چه از نظر فنی و چه از نظر تحمیل هزینههای مادی
قابل مشاهده است.
گسترش اقبال کشورهای مختلف به پهپادهای ایرانی از ونزوئلا در حیاط خلوت امریکا گرفته تا تاجیکستان در آسیای میانه که به واسطه تولید بومی، عملکرد درخشان در صحنههای عملیاتی و قیمت و کیفیت مطلوب حاصل شده این بار روسیه را به خرید پهپاد از ایران متمایل کرده است. خریدی که میشد از طریق چین هم تأمین شود، اما عملکرد و تنوع پهپادهای ایرانی در عمل بسیار برتر از نمونههای هم رده چینی و قابل رقابت و حتی در مواردی برتر از نمونههای غربی و ساخت رژیم صهیونیستی ظاهر شده است. در مقابل، ایران هم نیازمندیهایی در برخی عرصههای دفاعی دارد که در قالب خرید محصول یا دریافت همکاریهای علمی و فنی و تجربیات طرف روسی قابل برآوردهشدن است.»
چرا زبان آمریکاییها را نمیفهمند؟!
محمدکاظم انبارلویی در سرمقاله «رسالت» نوشت: «۲۰ سال است که با آمریکاییها مذاکره میکنیم.آمریکاییها ۴ کلمه با دولت و ملت ایران حرف دارند که همواره زیر سقف گفتوگوها تکرار و به پذیرش آن از سوی دیپلماتهای ایران اصرار دارند:
۱- بساط هستهای خود را جمع کنید. شما مجاز به داشتن فناوری و دانش هستهای حتی در حوزه کشاورزی، پزشکی، صنعت و تولید انرژی و …نیستید.
۲- اگر با شما گفتوگو میکنیم و امتیازی را آنهم روی کاغذ میدهیم اجازه راستیآزمایی نمیدهیم.
۳- تضمینی هم برای قول و قرارهایمان در گفتوگو نمیدهیم .
۴- مطالبات غرب از شما فقط در حوزه دانش هستهای نیست در حوزه نظامی و استانداردهای دموکراسی و آزادی و حقوق بشر شرط داریم باید بیچون و چرا آنرا بپذیرید!؟ اگر نپذیرید ترور دانشمندان و خرابکاری تأسیسات هستهای شما در دستور کار خواهد بود.
آنها صریح میگویند: با انتشار قطعنامههای تکراری در شورای امنیت سازمان ملل، شورای حکام آژانس و نیز قطعنامههای حقوق بشری همراه با تحریمهای ظالمانه روزگارتان را سیاه میکنیم!
اساسا یکی از دلایل محرمانه بودن مشروح مذاکرات هستهای طی ۲۰ سال گذشته همین پرت و پلاگویی و زورگویی آمریکاییها بوده است. خوب این ۴ کلمه حرف زور را مردم ما میفهمند لذا هر روز پس از نمازهای یومیه در مساجد فریاد مرگ بر آمریکا و مرگ بر انگلیس و مرگ بر اسرائیل سر میدهند. اما برخی دیپلماتهای ما و برخی رجال سیاسی و احزاب سیاسی که خودشیفته هستند و در نگاه به آمریکا دچار خودشگفتی می شوند، نمیخواهند آنرا بفهمند!
رئیس جمهور دولت یازدهم و دوازدهم و رئیس تیم دیپلماسی او میگفتند ما زبان آمریکاییها را میفهمیم شما نمیفهمید برخی از ما ۳۰ سال در آمریکا زندگی کردیم و حتی با برخی از مقامات آمریکا رفت و آمد خانوادگی داریم ما میدانیم چطور این مناقشه و سوءتفاهم با آمریکاییها را حل کنیم. رفتند سر میز مذاکره حتی به توافق رسیدند اما با آنکه میگفتند زبان انگلیسی را با لهجه آمریکا میفهمند فرق بین «لغو» تحریمها با «تعلیق» تحریمها را نمیدانستند! ... دولت رئیسی زیر بار حرف زور نمیرود و با تعریف واقعی و نوعی تعامل با جهان را که در چشمانداز برنامه ۲۰ ساله جمهوری اسلامی بود در دستور کار خود قرار داده است. ... اما برخی همچنان اصرار دارند که دولت و ملت ایران را «بدهکار» و آمریکا و سه کشور شرور اروپایی را «طلبکار» جلوه دهند. این جماعت برخی «خائن» و برخی «غافل» هستند . بنده با خائنین حرفی ندارم چون آنها عمله ظلم و ستم آمریکا هستند و منافع آمریکا را در داخل نمایندگی میکنند اما چند کلمه با حضرات غافلین دارم. ...
حضرات مجمع محققین و مدرسین حوصله نکردند کارنامه دیپلماسی کشور را طی ۲۰ سال مذاکره بیحاصل با آمریکاییها چه مستقیم و چه غیرمستقیم مطالعه کنند و ببینند با این ۴ کلمه حرف زور آمریکاییها چه باید بکنند؟ آنها تجربه برجام آنهم با مذاکره مستقیم و قدم زدن ظریف و جانکری در خیابانهای وین را دارند. آنها تجربه دولت روحانی را دارند که به او رأی دادند و از او حمایت کردند تا معضل روابط با غرب و مناقشه هستهای حل شود چگونه باز پیشنهاد مذاکره مستقیم را میدهند؟!
حضرات مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم در بیانیه خود اضافه میکنند : «از بزرگترین خسرانهایی که در این سالها نصیب کشور شد اتکای بیش حد دیپلماسی به کشور روسیه است. روسیه در جنگ با اوکراین برجام را فدای منافع خود کرد و با کاهش قیمت نفت ضربهای بزرگ به اقتصاد تک محوری ایران وارد کرد.»
اگر کمی به متن این بیانیه دقت کنیم، غفلت، بیخبری و عقبماندگی از تحولات جهان از این عبارات میبارد که در زیر به آن اشاره میشود.
۱- آقایان در بیانیه خود از آوردن یک کلمه و واژه به شدت پرهیز کردهاند آنهم واژه «آمریکا» است . آنها هیچ اشاره ای به جنایات آمریکا در ۴۰ سال اخیر بهویژه در ۲۰ سال جنگ نرم و مناقشه هستهای نکردهاند و نهتنها آمریکا را متهم پرونده هستهای معرفی نکردند بلکه تلویحا جمهوری اسلامی را متهم و «بدهکار» دشمن معرفی کردهاند!
۲- روسیه در مذاکرات هستهای چه در زمان روحانی و چه پس از آن در کنار ایران با زیادهخواهیهای آمریکا مقابله کرده در شورای امنیت با حق وتو در کنار منافع دولت ایران بوده است . چطور التماس روابط با آمریکا که خسارت محض داشته اشکال ندارد، اما روابط با روسیه آنهم بهگونهای راهبردی که بسیاری از تحریمهای آمریکا را به کمک روسها دور زدهایم خسارتبار بوده است!؟
۳- آمریکاییها با فروپاشی شوروی کشورهای عضو پیمان ورشو را یکی پس از دیگری عضو ناتو کردند و در سند امنیتی خود از تجزیه روسیه به پنج جمهوری سخن گفتهاند . روسها برای دفاع از امنیت ملی و تمامیت ارضی خود به طور اجتنابناپذیری به جنگ اوکراین کشیده شدند. کجا روسها با جنگ اوکراین برجام را فدای منافع خود کردند!
آن موقع که ما با آمریکای اوباما به توافق برجام رسیدیم که اصلا جنگ اوکراینی در کار نبود بعد هم ترامپ برجام را پاره کرد و تحریمها را چند برابر کرد. شما از کدام برجام یاد میکنید که روسها آن را فدای منافع خود کردند!
قیمت نفت با جنگ اوکراین به بالای صد دلار رفت. شما از چه کاهش قیمت نفت سخن میگویید. این حرفهای نادرست چیست که سرهمبندی میکنید یک ذره هم برای شعور مخاطبین خوداحترام قائل شوید!
۴- روسیه در حوزه خزر همسایه ماست. شما که میگفتید نظام باید با دنیا ارتباط داشته باشد چگونه است یک دولت بزرگ در همسایگی ما که یکی از قدرتهای بزرگ جهان است را جزء دنیا نمیدانید و زبان به مذمت دیپلماسی کشور در بسط روابط با روسیه با رویکرد احترام متقابل گشودهاید؟!
امام (ره) در منشور برادری به جناحهای کشور توصیه فرمودند :«در موضعگیریها حافظ خشم و کینه انقلابی خود و مردم علیه سرمایهداری غرب و در رأس آن آمریکا باشید.»
چطور میشود حضرات مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه به مناسبت سالگرد ارتحال امام بیانیه میدهند یک سطر از این بیانیه اختصاص به محکوم کردن جنایات آمریکا و نشانی از خشم و کینه از تجاوزات ظالمانه آمریکا در تحریمها علیه ملت ایران دیده نمیشود؟!
مردم زبان آمریکاییها را میفهمند آنهم همه روزه در نمازهای جمعه و جماعات روزانه خود با فریاد مرگ بر آمریکا پاسخ آنرا میدهند چرا زبان آمریکاییها و مواضع تجاوزکارانه آنها علیه ملت را شما نمیفهمید؟!
این روزها گاهی ظریف در عرصه رسانه ظاهر میشود و حرفهایی میزند که هیچ ربطی به نقدها پیرامون دستاورد تقریبا هیچ برجام ندارد .... ظریف باید اعتراف کند زبان انگلیسی با لهجه آمریکاییها را میداند اما از فهم زبان دیپلماسی آمریکایی و منطق مقامات کاخ سفید عاجز است! و این عجز خسارات جبران ناپذیری به دیپلماسی خارجی کشور در طول خدمت او در وزارت خارجه بهویژه ۸ سال دوران دولت روحانی زد.»
ایستاده بر بلندای اقتدار
سعدالله زارعی در «کیهان» نوشت: «43 سال است که این نظام دینی در معرض انواعی از دشمنیها از جنگ سخت تا جنگ نرم و از عداوت سیاسی تا امنیتی و تا اقتصادی و تا فرهنگی قرار گرفته است در همان حال اگر ایران امروز با اکثر کشورهایی که در طول 50 و 100 سال گذشته در معرض هیچ نوعی از این دشمنیها نبودهاند، مقایسه شود، به طور قطع از آنان بالندهتر و پیشروتر است. در همین محیط همسایگیمان، ایران را با هر کدام از همسایگان و به ویژه آن دسته از همسایگانی که نام و نشانی در سیاست و اقتصاد دارند، مقایسه کنیم آن را جلوتر میبینیم. کما اینکه همین دو سه ماه اخیر یک مرکز معتبر اقتصادی جهان اعلام کرد تولید ناخالص داخلی ایران از کشورهای ترکیه و عربستان جلوتر بوده و از این حیث در ردیف 16 جهان قرار دارد. اگر جمهوری اسلامی ایران را با کشورهای اروپایی هم مقایسه کنیم، ایران از اکثر این کشورها در موقعیت بهتری قرار دارد کما اینکه رتبه شانزدهم اقتصادی بر این موضوع هم دلالت دارد.
این نکته را هم در نظر داشته باشیم، ایران در این 43 سال فقط از سوی دشمنان خارجی و ائتلافهای غربی در معرض دشمنی قرار نداشته بلکه از داخل هم با مشکلات عدیدهای نظیر تجزیهطلبی عوامل استکبار جهانی و هویتستیزی از سوی جریانات به ظاهر فرهنگی غربباور مواجه بوده است. ...ایران از حیث ارتباط فعال با جوامع بشری بدون تردید حرف اول را میزند. حضور ادبیات و گفتمان ایران در آمریکای لاتین و در شرق آسیا و در آفریقا و در غرب آسیا و در بخش وسیعی از کشورهای اروپایی، یک حضور مثالزدنی است. ... برخلاف تبلیغاتی که در مورد هزینه کردنهای ایران در محیط منطقهای میشود، ایران در مقایسه با عربستان و هزینههای چند تریلیون دلاری که آمریکا در منطقه غرب آسیا کرده است، از آنچنان توانایی مادی برخوردار نبوده تا بتواند درصدی از این عددهای نجومی را هزینه کرده باشد. واقعیت این است که بخش عمدهای از قدرت و بالندگی ایران در محیطهای بینالمللی و منطقهای مرهون مقاومت صادقانه و پایدار در برابر آمریکا و رژیم صهیونیستی است. با توجه به شدت نفرت آشکار ملتها و نفرت غیرآشکار اکثر دولتها از آمریکا و رژیم جنایتکار صهیونیستی، هر کس پرچم مخالفت با آنان را بردارد و در طول زمان پایمردی نشان دهد، توجه و اطمینان ملتها را درپی میآورد. مردم حتی در کشورهایی که به ظاهر یا به واقع رقیب ایران در منطقه شمرده میشوند، از جمهوری اسلامی حمایت میکنند و این موضوع تحقق و به ثمر نشاندن دشمنی علیه ایران را بسیار دشوار میکند. ... در طول 100 سال گذشته ملتها انواعی از جنبشها و خیزشها را با عناوین مختلف و ایدئولوژیهای گوناگون تجربه کردهاند و در این دورهها به بسیاری از آنان چشم امید دوخته بودند اما این جنبشها عمری بیش از دو دهه پیدا نکردند و از میان رفتند در حالی که حتی زیر درصدی از فشارهایی که متوجه انقلاب اسلامی شد، قرار نداشتند. بر این اساس پایداری 43 ساله ایران برای این ملتها خیلی شوقانگیز و اطمینانآور است به همین جهت حتی کسانی که - به دلیل تبلیغات سوء -
از نظر مذهبی خود را در نقطه مقابل ایران ارزیابی میکنند، از حیث سیاسی - ضدیت با استکبار و صهیونیسم و به طور کلی از جهت غربستیزی - خود را هم جبهه ایران میدانند و آرزوی هرروزهشان پایداری و بالندگی جمهوری اسلامی در این مصاف است و این آینده و بالندگی روزافزون ایران را تضمین میکند.»
شکاف اجتماعی ارمغان برخورد چکشی با بدحجابی
غلامرضا ظریفیان در یادداشتی برای «اعتماد» نوشت: «یک تعبیر عربی است که میگوید «من جرب المجرب حلت به ندامه» یعنی افرادی که از تجربهها درس نمیگیرند طبیعتا دچار ندامت میشوند. در مورد مساله برخورد با بدحجابی با توجه به تجارب گذشته در مسائل فرهنگی نباید راه گذشته و منسوخ شده در پیش بگیریم. مساله رعایت حریم عفاف و حجاب، اصول اخلاقی و زیست اجتماعی از ابتدای انقلاب تا به الان مطرح بوده و به اشکال مختلف دستگاههای حاکمیتی، نظارتی و جاری آن را تجربه کردند و از رویههای مختلف هم استفاده کردند. باید توجه داشت که ما هم با تحولات زیست فرهنگی روبهرو هستیم و هم با گستره تعاملات و ارتباطات رسانهای بسیار گسترده روبهرو هستیم. همچنین نحوه ارتباط ما با نسل جوان در رویههای ارتباطی و انتقال تجارب با گذشته به شدت تغییر کرده. اما متاسفانه شیوهها و رویههایی که ما در برخورد با مسائل اجتماعی و فرهنگی در پیش میگیریم هیچ تغییری نکردهاند. درواقع ما همان رویههای پند و بند را دنبال میکنیم. یعنی با یکسری ادبیات از موضع بالا پند میدهیم. وقتی این پند علیرغم نارساییها و متناسب با فهم و درک و نیاز مخاطب مواجه میشود و تاثیرگذار نیست و با آن مقابله میشود ما به سراغ برخوردهای فیزیکی میرویم. حاصل این دوره باطل پند و بند آنچه که از ابتدای انقلاب تا الان در برخورد با برخی مسائل فرهنگی رخ داده است. نتایج کار خودمان را ارزیابی نمیکنیم و به جای گفتوگو با روانشناسان، جامعهشناسان و کسانی که در تعلیم و تربیت نوین نقش دارند درست نقطه مقابل آن را انتخاب میکنیم؛ شیوههایی منسوخ شده که حاصل آن شکاف و تقابل با جامعه است. یعنی از پندهای خشن و بندهای غیرموثر که بیشتر منجر به آسیب بیشتر و لجبازی و کینه میشود استفاده میکنیم.
در همین مساله حجاب و عفاف پافشاری بر استفاده از شیوههای منسوخ شده و خشن باعث ایجاد فاصله جامعه و به خصوص نسل جوان و خشم روزافزون آنها میشود. حتی اگر هم موفق شویم در یک بازه زمانی کوتاه پیامهای فرهنگ رسمی را به حداقل میرسانیم و از آنسو فرهنگ غیررسمی را بهشدت گسترش میدهیم. درنهایت نتیجه آن این خواهد بود که جامعه چون احساس میکند که با یک مجموعه هوشمند در ارایه تولیدات فرهنگی و ارتباطات انسان روبهرو نیست خودش را تجهیز میکند که چگونه بتواند با این شرایطی که او نمیپسندند به اشکال مختلف مقابله کند. باید توجه داشته باشیم که ادامه این روندهای خشن و چکشی در وهله نخست فاصله گرفتن بخشی از جامعه با آموزههای اخلاقی و دینی، آموزههای زیست اجتماعی و فرهنگی جامعه ایرانی خواهد بود. از سوی دیگر نوعی احساس مرزبندی شدید بین مجریان و جامعه ایجاد میشود که حتی اگر حرفهای درستی هم برخی از این مجریان داشته باشند به دلیل این دیوار بتنی که بین مخاطب و مجریان این سیاست ایجاد شده دیگر شنیده نشود. در واقع این سیاست اساسا سیاست شکست خوردهای است و به جز تشدید وضعیت موجود نتیجهای نخواهد داشت. همانگونه که ما در گذشته مسائل اینچنینی مانند تجربه شکست خورده استفاده از ماهواره، را داریم. استمرار چنین برخوردهایی باعث نوعی احساس دوری و انفجار و عبرت در درون جامعه و البته ایجاد فرصت برای کسانی که اساسا به فرهنگ و ویژگیهای اخلاقی جامعه ما اعتقادی ندارند و زمینه برای جولان دادن آنها فراهم میشود. این شیوههای منسوخ شده و نسنجیده که متناسب با تجارب گذشته ساماندهی نشدهاند ممکن است حتی در یک عرصههایی بخشی از جامعه را در برابر و مقابل بخش دیگری قرار دهد. شرایط کشور به لحاظ وضعیت معیشت مردم، اعتماد اجتماعی به شدت آسیب دیده است این نوع شیوهها با تجربههای بسیار شکست خورده گذشته روبهرو است. باید دقت داشته باشیم که هم محیط تغییر کرده و هم انسانی که ما میخواهیم با آن مواجه شویم و البته نوع پیامها و خطابهها و همچنین ابزاری که میخواهیم با جامعه ارتباط بگیریم عوض شده ولی روشها و رویههای ما همچنان تغییر نکرده است. یعنی ما به پرسشهای جدید پاسخهای قدیمی بدهیم و این معادله نتیجهاش کاملا مشخص است. دور شدن جامعه، افزایش نابهنجاریها، بستن گوشها برای شنیدن پیامها و کمحاصلی بندها و پندهای تجربه شده در برابر جامعهای که سیال است و نیازمند پیامهای فاخر و ارتباطات متناسب با شرایط موجود خودش است. متاسفانه به جای اینکه گامی برای شرایط موجود کشور برداریم قطعا آن را به سمت پیچیدهتر شدن و بغرنجتر شدن سوق میدهیم. این دوقطبیسازی دو اتفاق مهم را در پی دارد؛ یکی اینکه کالاهای نامناسب خارج از فرهنگ ما بیشتر رواج پیدا خواهد کرد. صدای دشمنان در نتیجه این برخوردهای غلط بیشتر شنیده میشود. دوم؛ به دلیل برخوردهای غلطی که میکنیم موجب میشود بخشی از ریشه هویتی جامعه آسیب ببیند و اتفاقا جامعه را به سمت نوعی ولنگاری و رهاشدگی سوق میدهیم و در عین حال این شیوهها میدان عمل افراد یا جریانهای خشونتطلب و رادیکال را در کشور فراختر خواهد کرد.»
دیدگاه تان را بنویسید