تحلیل از چپ و راست؛

ماموریت بایدن

کد خبر: 1161260

در بسته پیش‌رو تحلیل‌های سیاسی را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بخوانید.

ماموریت بایدن

گروه سیاست سایت فردا – طبیعی و واضح است که تحلیل‌گران در عرصه سیاست به موضوعات مختلف از منظر خود و با گرایش سیاسی خود می‌نگرند و می‌نویسند. در اینجا اما سعی داریم با کنار هم قرار دادن این تحلیل‌ها ، مسائل را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بررسی کنیم.

 

در بسته پیش‌رو تحلیل‌های سیاسی را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بخوانید.

 

نقطه کور مذاکرات هسته‌ای

علی مطهری در یادداشتی برای «اعتماد» نوشت: «برای رسیدن به توافق هسته‌ای نیاز به صراحت از طرف ایران و امریکاست. ایران باید روشن کند که بعد از توافق آیا مانند توافق قبلی، ورود شرکت‌های امریکایی به بازار ایران را ممنوع می‌کند تا احتمالا رییس‌جمهوری مثل ترامپ از برجام خارج شود یا نه. امریکا هم باید روشن کند که اگر ایران بعد از توافق مانع ورود شرکت‌های امریکایی به بازار ایران شد آیا از برجام خارج می‌شود یا نه. اگر پاسخ هر دو کشور مثبت است باید برجام را ببوسیم و روی طاقچه بگذاریم، اما اگر پاسخ هر دو منفی است برجام می‌تواند احیا شود.  این صراحت و شفافیت، بن‌بست مذاکرات را می‌شکند زیرا آنچه مذاکرات را به بن‌بست کشانده نگرانی دو طرف است، نگرانی ایران از اینکه امریکا از برجام خارج شود و نگرانی امریکا از اینکه پس از توافق از مواهب آن برخوردار نباشد. اگر ایران به گونه‌ای نشان دهد که پس از توافق، شرکت‌های امریکایی می‌توانند در سرمایه‌گذاری و قراردادهای اقتصادی با ایران وارد رقابت با سایر شرکت‌ها شوند، این امر بهترین تضمین برای پایداری توافق است و نیازی به تصویب برجام در کنگره امریکا نیست.  ایران این‌بار باید به شرکت‌های امریکایی اجازه ورود به بازار ایران را بدهد. این امر از طرفی باعث رقابت شرکت‌های امریکایی و اروپایی و روسی و چینی می‌شود و ایران بهترین گزینه را از نظر منافع ملی انتخاب می‌کند و از طرف دیگر باعث خارج نشدن امریکا از برجام می‌شود. در واقع، هم ما و هم امریکا باید تکلیف‌مان را با خودمان روشن کنیم. آیا ما دوباره می‌خواهیم منافع ملی را فدای ژست انقلابی کنیم و این‌طور جلوه دهیم که ورود شرکت‌های امریکایی به بازار ایران یعنی مماشات با امریکا و پایان انقلاب و قراردادهایی با قیمت‌های بسیار بالاتر با سایر شرکت‌ها منعقد کنیم و امریکا هم احساس کند که فقط چین و روسیه و اروپا از برجام منتفع می‌شوند و خودش محروم است و در نتیجه رییس‌جمهور بی‌اخلاقی مثل ترامپ نقض پیمان کند؟ یا این‌بار تصمیم داریم عاقلانه رفتار کنیم و پیشرفت و توسعه کشور و منافع و رفاه ملت را بر ژست انقلابی ترجیح دهیم؟ ما باید راه دوم را انتخاب کنیم.  امریکا هم باید تکلیفش را با خودش روشن کند، اگر می‌خواهد در صورت محروم شدن از بازار ایران از برجام خارج شود بهتر است با توجه به احتمال این محرومیت در سایه حاکمیت شعار در ایران، همین حالا مذاکرات را رها کند و همچنان در هراس سلاح هسته‌ای ایران بماند هرچند ایران گفته است که ما سلاح هسته‌ای تولید نمی‌کنیم.  به نظر من برای شکسته شدن بن‌بست مذاکرات، باید اولین دستور جلسه مذاکره‌کنندگان این دو سوال باشد: 

1- آیا بعد از توافق، ایران به شرکت‌های امریکایی اجازه رقابت با شرکت‌های دیگر در بازار خود را می‌دهد؟

2- آیا اگر ایران اجازه ندهد امریکا بار دیگر از برجام خارج می‌شود یا نه؟ 

این نقطه، همان نقطه کور مذاکرات احیای برجام و عامل اصلی توقف آن است.»

 

گفت‌وگویی درباره گشت ارشاد!

محسن‌مهدیان در روزنامه همشهری نوشت: «وقتی اسم گشت ارشاد می‌آید، چه تصویری در ذهنتان تداعی می‌شود؟ احتمالا چند برخورد خشن ناجا. حالا برای یک‌بار هم که شده اختیار ذهنتان را به‌دست بگیرید و اجازه ندهید آنچه رسانه‌ها برایتان ساخته‌اند تداعی شود. این‌بار منطقا ضرورت گشت ارشاد را ارزیابی کنید. یقین دارم مخالف‌ترین‌ها نیز موافقند. اجازه دهید با آرامش استدلال کنیم.

به عزیزی که بسیار از دست گشت ارشاد عصبانی بود گفتم اگر کسی برهنه به خیابان بیاید مشکلی ندارید؟ گفت حتما مشکل دارم. گفتم چرا؟ گفت بالاخره یک حدی وجود دارد. همه جای دنیا این حد را پذیرفته‌اند. گفتم ممنون و پایان استدلال؛ پس تو هم با گشت ارشاد موافقی. همین که معتقدی از یک جا به بعد باید قهریه وارد شود پس گشت ارشاد ضروری است.

این همانی است که برخی به غلط می‌گویند حجاب اجباری. حال آنکه الزام قانونی است که به قول تو در همه ‌جای دنیا نیز وجود دارد.

اما احتمالا سر اندازه آن اختلاف باشد. به‌نظرت شما باید مرز حجاب را تعیین کنی یا من یا دین؟ گفت هیچ‌کدام؛ عرف. گفتم عرف چیست؟ عرف کی؟ عرف کجا؟ مثلا عرف گاوپرست‌ها خوبه یا عرف سکولارها یا عرف لاابالی‌ها؟ گفت عرف مردم جامعه. گفتم قبول داری اکثریت مردم ما مسلمانند؟ گفت بله. گفتم قبول داری حجاب جزئی از دین است؟ تأیید کرد.

گفتم پس اگر قرار بر رجوع به عرف هم باشد، عرف دیندارها ملاک است. ضمن اینکه رجوع به عرف هم درون دین است و امضای فقیه می‌خواهد و اینطور نیست که هرکس بگوید عرف چنان و چنین است. گفت واقعا فکر می‌کنی گشت ارشاد در باحجاب کردن مردم مؤثر بوده است؟

گفتم سؤالت غلط است. این اشتباه رایجی درباره گشت ارشاد است. گشت ارشاد برای صیانت از قانون است نه ایجاد حجاب. مثل پلیسی که برای عبور از چراغ قرمز جریمه تعیین می‌کند. هدف اصلی حفظ نظم شهر است. واگرنه ممکن است یکی بگوید صرفا با زور جریمه که کسی منظم نمی‌شود.

گفت یعنی تو با خشونت گشت ارشاد موافقی؟ گفتم حتما نیستم. ولی عملکرد گشت ارشاد را از دریچه چند فیلم تقطیع شده رسانه‌های مغرض نمی‌بینم. ضمن اینکه خطا را اصلاح می‌کنند نه اینکه منکر اصل ماجرا شوند.

گفت حالا همه‌‌چیز این مملکت درست شده و فقط حجاب مانده است؟ گفتم من هم مثل تو معتقدم باید همه بخش‌ها تقویت شود. ولی اگر دولت نتوانست تورم را کنترل کند پلیس هم باید از تخلفات راهنمایی و رانندگی بگذرد؟

گفت با همه این حرف‌ها حجاب اولویت نیست. گفتم این یکی را موافقم.

اما خواهش می‌کنم دقیق ببین. جریانی که تشویق به آتش زدن بانک‌ها و شکستن شیشه ماشین‌ها و بستن راه مردم می‌کرده است امروز به چوب بستن حجاب را تشویق می‌کند. چرا؟ ماجرا چیست؟ همانها که سال‌ها برای کوچک شدن سفره مردم، راهزن‌های قداره‌کش جهانی را با سوت و کف همراهی می‌کردند و صله مزدوری و نشان بردگی جور می‌گرفتند، حالا برای برهنگی بیشتر جایزه تعیین کردند. روشن نیست که هدف اصلی حجاب نیست؟ بله حق داری. حجاب اولویت اول ما نیست؛ اما ظاهرا اولویت اول شیطان کثیف شده است.

به همین دلیل معتقد به ارتقای گشت ارشادم. گشت ارشاد تا دیروز غفلت‌ها را تذکر می‌داد اما این‌بار باید جبهه جدیدی را هدف بگیرد. ما فراتر از گشت ارشاد فرهنگی، نیازمند گشت ارشاد امنیتی هستیم که برای به‌هم زدن نظم عمومی و شکستن قانون و اراده حداکثری مردم، آدم اجیر می‌کند تا چهارشنبه‌های سیاه را بسازد.»

 

مأموریت از پیش باخته

علی حسن حیدری در یادداشتی برای «جوان» نوشت: «رئیس‌جمهور امریکا از روز چهار‌شنبه ۲۲ تیرماه سفر منطقه‌ای خود را به اراضی اشغالی آغاز می‌کند و پس از آن در روز ۲۴ تیرماه با پرواز مستقیم از بیت المقدس به عربستان می‌رود و در نشست مشترک شورای همکاری خلیج فارس که با حضور تعدادی از کشور‌های عربی درشهر جده برگزار می‌شود، شرکت خواهدکرد. این سفر در زمانی انجام می‌شود که امریکا، رژیم صهیونیستی و متحدان عربی و غربی امریکا با بحران‌های فراگیر سیاسی، اقتصادی، امنیتی دست و پنجه نرم می‌کنند.

امریکا با بی‌سابقه‌ترین بحران مدیریتی، درتاریخ سیاسی این کشور روبه‌روست. کاهش پایگاه مردمی بایدن، رکوردزنی قیمت سوخت در امریکا، افزایش اعتراضات رنگین پوستان، دومینو رفتار‌های نژادپرستانه پلیس امریکا، قتل‌های زنجیره‌ای و تشدید شکاف‌های اجتماعی برسر مسئله سقط جنین وضعیت دولت امریکا را به شدت متزلزل کرده است، از این رو بایدن راه برون رفت از بحران فراگیر داخلی را در سفر اضطراری به منطقه جست وجو می‌کند.

اوضاع متحد راهبردی امریکا در اراضی اشغالی نیز بهتر از امریکا نیست. بحران سیاسی و امنیتی کل جغرافیای فلسطین اشغالی از مناطق ۱۹۴۸ و ۱۹۶۷ را فراگرفته است، فروپاشی دومینووار دولت‌ها و پارلمان در اراضی اشغالی، مقامات صهیونیستی را نسبت به ماندگاری این رژیم نگران کرده است. ناامنی و نارضایتی‌ها در میان شهرک نشینان و یهودیان مهاجر به شکل بی سابقه‌ای گسترش یافته است. علاوه بر بحران سیاسی و امنیتی، بحران اقتصادی و افزایش بی سابقه قیمت کالاها، اجاره بها و مسکن بار دیگر زمزمه‌های آغاز دوباره «قیام خیمه‌ها» را در اذهان عمومی احیا کرده است، به طوری که بسیاری از محافل صهیونیستی به طور جدی درباره نفرین دهه هشتم و خطر فروپاشی سخن می‌گویند. متحدان تاکتیکی امریکا درجهان عرب هم در بعد سیاسی و امنیتی وضعیت بهتری از امریکا و صهیونیست‌ها ندارند. شکست‌های زنجیره‌ای ائتلاف عربی در سوریه، عراق و یمن و رفتار تحقیرآمیز و سوداگرانه امریکا باعث شده است که کشور‌های عربی درفضای ناامیدی و بی اعتمادی به دنبال متحدانی غیر از امریکا باشند.

باتوجه به شرایط موصوف، سفر بایدن به منطقه، ازابعاد مختلف قابل ارزیابی است؛ نه محدود به مسئله رژیم صهیونیستی و نه منحصر به مذاکره آشتی کنان با بن سلمان است. امریکا از یک سو به دنبال احیای پروژه‌های شکست خورده‌ای مانند مذاکرات سازش و عادی‌سازی روابط با اولویت عربستان با رژیم صهیونیستی است و از سوی دیگر بایدن و تیم همراه او تلاش دارند با استفاده از موقعیت برتر عربستان درجهان عرب، کشور‌های کوچک عربی را در دایره خود نگهدارند. مسلماً این اقدام تبعات و اثرات ویژه‌ای در آرایش سیاسی و امنیتی درمنطقه درپی نخواهد داشت.

هدف دیگر سفر بایدن به منطقه شرکت در نشست مشترک اعضای شورای همکاری خلیج فارس و برخی از کشور‌های عربی با هدف ایجاد ائتلاف عربی و عبری و غربی ذیل عنوان «ناتو عربی» علیه ایران است. اگر چه ابعاد مقاصد امریکا از این نشست علنی نشده است، اما تحلیل محتوای رسانه‌های امریکایی، عربی و عبری، حاکی از آن است که این اقدام در راستای تشکیل ائتلاف سیاسی، امنیتی و اقتصادی عربی و به اضافه رژیم صهیونیستی برای نهایی کردن پروژه خیانت‌بار «تطبیع» (عادی‌سازی) به بهانه ایجاد ناتوی عربی علیه دشمن مشترک به نام ایران است. تجربه شکست خورده ائتلاف عربی، عبری و غربی در سوریه، عراق و یمن نشان داد که این تلاش‌ها نتیجه‌ای نخواهد داشت و پیکر صد بار متلاشی شده با تنفس مصنوعی قابل احیا نیست.

هدف سوم این سفر، کشیدن ترمز قطار دیپلماسی درحال حرکت کشور‌های عربی به‌ویژه عربستان به سمت چین و روسیه و انعقاد قرارداد‌های تسلیحاتی با پکن و مسکو است. رئیس‌جمهور امریکا تلاش دارد با انعقاد قرارداد‌های اقتصادی گسترده درحوزه‌های انرژی و تسلیحاتی دوجانبه با کشور‌های عربی هم از رقبا عقب نیفتد و هم از پیوستن آن‌ها به رویکرد دیپلماسی نگاه به شرق با محوریت مثلث چین، روسیه و ایران جلوگیری کند. اگر چه به طور قطع همه کشور‌های عربی در این نشست که از آن به عنوان «ضیافت مردگان» یاد می‌شود، شرکت نخواهند کرد، اما برگزاری صرف نشست برای امریکا در شرایط بحران زده کنونی یک امتیاز روانی و سیاسی محسوب می‌شود که درتسکین نابسامانی‌های داخلی آن کشور موثر خواهد بود.

باتوجه به اینکه دولت امریکا و رژیم صهیونیستی در فضای مدیریت داخلی و خارجی با تراکم بحران رو به رو هستند، به نظر می‌رسد اهداف بایدن بیشتر روی امتیازگیری جدید از کشور‌های عربی و جلب حمایت‌های سیاسی و مالی آن‌ها به‌ویژه عربستان متمرکز خواهد بود. در کنار تلاش بایدن برای دوشیدن کشور‌های عربی، دادن اعتماد به نفس به مقامات صهیونیستی و جلب حمایت لابی‌های صهیونیستی نیز از اهداف بایدن است. از طرفی با توجه به بحران‌های چندلایه، مطالبات و اعتراضات گسترده انباشته شده پیش روی بایدن، امریکا در شرایط فعلی فرصت پیاده‌سازی اهدافی نظیر تشکیل ناتوی منطقه‌ای نخواهد یافت برهمین اساس تلاش دارد، با بهره‌گیری از اهرم روانی «ایران هراسی» اهداف سیاسی و اقتصادی خود را تأمین و تضمین کند. خود امریکا هم به نیکی می‌داند تحولات منطقه‌ای و جهانی در مسیر دلخواه امریکا حرکت نمی‌کند و با یک سفر و انعقاد چند قرارداد، نمی‌تواند روند محتوم فروپاشی رژیم صهیونیستی و افول امریکا را متوقف کند و مسیر نظام درحال شکل‌گیری را عوض بکند؛ بنابراین این مأموریت از پیش شکست خورده است.»

 

سفر بایدن و ناتوی خاورمیانه

جاوید قربان‌اوغلی در سرمقاله «شرق» نوشت: «جو بایدن پس از پیروزی بر دونالد ترامپ در انتخابات جنجالی، پس از جلوس در کاخ سفید به‌صراحت اعلام کرد روابط با عربستان را ارزیابی مجدد خواهد کرد، به حمایت از عربستان در جنگ یمن پایان خواهد داد و حوثی‌ها را از لیست سازمان‌های تروریستی خارج خواهد کرد. او همچنین با موضع‌گیری تند در قبال محمد بن‌سلمان به‌عنوان متهم اصلی در قتل فجیع جمال خاشقجی در کنسولگری عربستان در استانبول، هرگونه تعامل با شاهزاده سعودی را منتفی دانست. بایدن پس از مراسم تحلیف در اولین روزهای استقرار در کاخ سفید به برخی از وعده‌های خود عمل کرد. در اولین اقدام در پیشبرد استراتژی تنبیه عربستان، حوثی‌ها را از لیست سازمان‌های تروریستی خارج و فروش تسلیحات به عربستان را متوقف کرد و ایتالیا را نیز برای تحویل‌ندادن موشک به سعودی تحت فشار قرار داد. او همچنین دستور دونالد ترامپ در عدم انتشار اسناد جنایات بن‌سلمان درباره خاشقجی را لغو کرد. رئیس‌جمهور آمریکا ۱۸ ماه پس از رویکرد اعلام‌شده، قرار است پس از سفر به اسرائیل، مستقیما از بیت‌المقدس به جده پرواز کند. بایدن در مقاله خود با اشاره به این مهم نوشته: «روز جمعه، من اولین رئیس‌جمهوری خواهم بود که از اسرائیل به جده، عربستان سعودی پرواز می‌کند». اعلام سفر بایدن به عربستان همان‌طور که انتظار می‌رفت با انتقادهای فراوانی در محافل داخلی آمریکا روبه‌رو شد. بسیاری از منتقدان سفر او به عربستان را عقب‌گرد آمریکا از تعهدات و ارزش‌های دموکراتیک در مقوله حقوق بشر اعلام کرده‌اند. بایدن در آستانه سفر به اسرائیل و عربستان سعودی با انتشار مقاله‌ای در واشنگتن‌پست تحت عنوان «چرا به عربستان می‌روم»، تلاش کرده به منتقدان رویکردهای جدید آمریکا در قبال عربستان توضیح دهد. او در مقاله خود می‌نویسد: می‌دانم که افراد زیادی با تصمیم من برای سفر به عربستان سعودی مخالف هستند. دیدگاه‌های من درباره حقوق بشر روشن و دیرینه است و آزادی‌های اساسی همیشه در دستور کار قرار دارد. با وجود اینکه نمی‌توان اصلاحات اجتماعی محمد بن‌سلمان را انکار کرد، ولی بایدن درباره علت عقب‌نشینی خود در قبال عربستان با عبارت کلی در مقوله حقوق بشر و آزادی‌های اساسی، از کنار مهم‌ترین سؤال مخالفان عبور کرده و آن را بی‌پاسخ گذاشته است. در واکاوی علل عقب‌گرد بایدن از سیاست اعلام‌شده در روزهای آغازین ورود به کاخ سفید چند مؤلفه تأثیرگذار  را می‌توان برشمرد که حاکمان سعودی با درک شرایط جدید برای تأثیرگذاری بر رویکردهای کاخ سفید در قبال پادشاهی، آنها را به اجرا گذاشتند.

- مشارکت فعال و تأثیرگذار عربستان در پیشبرد طرح راهبردی صلح ابراهیم، شناسایی و برقراری روابط دیپلماتیک کشورهای عربی با اسرائیل از مهم‌ترین راهبردهای پادشاهی است؛ هرچند در ظاهر خود به این روند نپیوسته و مترصد فرصت مناسب و امتیازات بیشتر است. سفر بایدن در واقع تقدیر از عربستان و مشارکت فعال این کشور در تحولات سریع و گام‌های بلند کشورهای عربی در عادی‌سازی روابط اسرائیل و جهان عرب است.

- تغییر رویکرد عربستان در قبال جنگ یمن، پذیرش آتش‌بس و آغاز روند مذاکره با حوثی‌ها. فاجعه انسانی ناشی از جنگ به‌شدت عربستان را تحت فشار افکار عمومی و کشورهای غربی قرار داده بود.

- دیپلماسی چندوجهی عربستان در انتخاب شرکای راهبردی جدید (چین و روسیه) با هدف فشار بر آمریکا و وادار‌کردن کاخ سفید به عقب‌گرد از سیاست‌های سخت‌گیرانه و چرخش احتمالی به سوی ایران.

به نظر می‌رسد در کنار موارد فوق، دو عامل نقش بسزایی در عقب‌گرد چشمگیر بایدن در قبال سعودی ایفا کرده‌اند؛ اول، عدم توفیق (و شاید به بیان دقیق‌تر ناکامی) بایدن در احیای برجام که از وعده‌های مهم انتخاباتی وی بود. به‌جرئت می‌توان ادعا کرد ایران در آستانه ورود بایدن در صورت برخورداری از سیاستی هوشمندانه و مبتنی بر منافع ملی می‌توانست بر تصمیم کاخ سفید در قبال عربستان تأثیرگذار بوده و ایران را در موقعیت بهتری نسبت به پادشاهی سعودی قرار دهد. رویکرد خردمندانه ایران در مدیریت پرونده هسته‌ای و مذاکرات وین می‌توانست نقطه عطفی در تغییر موازنه‌ها در منطقه باشد. از یاد نبرده‌ایم مهم‌ترین تأثیر خروج ترامپ از توافق هسته‌ای، انزوای آمریکا در جهان بود. بایدن و تیم سیاسی‌-امنیتی او بارها ترامپ را به خاطر خروج از برجام و منزوی‌‌کردن آمریکا در جهان مورد حمله قرار داده بودند. احیای برجام و مذاکره با ایران درباره امنیت منطقه می‌توانست شکل‌بندی توازن قدرت در منطقه را برهم زند؛ فرصتی که همچون گذشته از دست رفت و ایران را به سوژه اصلی سفر بایدن به دو کشور مخالف برجام تبدیل کرد. متأسفانه تأثیر ویرانگر سیاست داخلی و رقابت‌های جناحی در پرونده هسته‌ای، به جایگاه ایران به‌عنوان عضو متعهد جامعه جهان ضربه زد و اینک بار دیگر نطفه شکل‌گیری اجماع جهانی علیه ایران بسته شده و آمریکا موفق شد در آخرین نشست شورای حکام، ۳۰ کشور را پشت قطع‌نامه پیشنهادی خود و سه متحد اروپایی علیه ایران بسیج کند. دوم، تأثیر جنگ اوکراین و آشفتگی بازار انرژی که غرب را با چالشی جدی روبه‌رو کرده است.

 نقش انکار‌نشدنی عربستان در بازار جهانی نفت که به تعبیر بایدن «منابع انرژی آن برای کاهش تأثیر جنگ روسیه در اوکراین بر منابع جهانی حیاتی است» از مهم‌ترین مؤلفه‌های تأثیرگذار بر رویکرد جدید آمریکا در قبال این کشور است.

 در کنار موارد یادشده، یکی از مهم‌ترین برنامه‌های سفر بایدن به عربستان، گردهمایی رهبران کشورهای منطقه است تا چنانچه گفته شده درباره «ثبات و یکپارچگی خاورمیانه و آنچه ناتوی خاورمیانه نام‌گذاری شده است» به بحث و تبادل‌نظر بپردازند. این تحول پس از اجلاس‌های مقدماتی و نشست مسئولان بلندپایه امنیتی عربستان، مصر، قطر، امارات و بحرین در شرم‌الشیخ مصر و همچنین اجلاس چهار کشور عربی با اسرائیل و آمریکا در صحرای نقب در اسرائیل صورت می‌گیرد. تحولی که در شرایط خروج آمریکا و تمرکز بر خاور دور و روسیه، اسرائیل و سامانه پدافند لیزری آن را به نقطه کانونی و قابل اتکای امنیت کشورهای منطقه برابر آنچه تهدید موشکی و پهپادی ایران عنوان شده است، تبدیل خواهد کرد. تحولی که علی‌الخصوص با نقش‌آفرینی محوری اسرائیل در «ناتوی خاورمیانه» باید آن را جدی گرفت و نسبت به تبعات آن اندیشید.»

 

اما و اگرهای طرح پدافندی ضد ایرانی

علیرضا تقوی نیا در سرمقاله «خراسان» نوشت: «آمریکا و رژیم صهیونیستی به تازگی از ایجاد شبکه یکپارچه پدافندی برای مقابله با تهدیدات ایران در منطقه غرب آسیا سخن می گویند .ایجاد این شبکه به معنای آن است که یگان های پدافندی کشورهای منطقه به طور هماهنگ با یکدیگر مرتبط شده و داده های خود را با استفاده از تجهیزاتی که در اختیار دارند به اشتراک بگذارند و در برابر تهدیدات هوایی عکس العمل به موقع و فوری داشته باشند .«نورنیوز» رسانه نزدیک به شورای عالی امنیت ملی به اخباری درباره ایجاد شبکه یکپارچه پدافندی در غرب آسیا واکنش نشان داد و نوشت: اگر اجرای چنین طرح‌هایی امنیت ایران را به خطر بیندازد، به طورقطع با پاسخ قاطع اولیه به نزدیک‌ترین و در دسترس‌ترین اهداف روبه رو خواهد شد.رویترز نیز مدتی پیش به نقل از یک مقام رژیم صهیونیستی نوشته بود که مقرر شده تا به‌جای استفاده از تجهیزات فیزیکی یکسان، کشورهای شریک سامانه‌های دفاعی خود را از طریق ارتباطات الکترونیک از راه دور هماهنگ کنند. در این چارچوب، شبکه‌ای از رادارها، ردیاب‌ها و سامانه‌های رهگیری بین عربستان، عمان، کویت، بحرین، قطر، امارات، عراق، اردن و مصر با کمک فناوری اسرائیلی و با استفاده از پایگاه‌های نظامی آمریکا ایجاد خواهد شد.به نظر می‌رسد این طرح بر اساس یک تقسیم کار مبتنی بر تأمین منابع مالی از سوی کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، طراحی و برنامه‌ریزی از سوی رژیم صهیونیستی و هماهنگی‌های سیاسی و میدانی از سوی آمریکا پیش رفته است. راهبرد کلان نیز همان مدیریت از راه دور تحولات منطقه است که واشنگتن دنبال می‌کند. اما در این خصوص چند نکته باید یادآوری شود :1-این طرح از پیش با ناکامی روبه رو شده زیرا کشورهای اردن،قطر ، کویت ، عراق و عمان مخالفت خود را با پیوستن به آن ابراز کرده اند .بنابراین یکپارچه سازی سیستم های پدافندی به شکلی که مدنظر آمریکا و اسرائیل است رخ نخواهد داد .2-ایران به لحاظ تکنیکی و تاکتیکی قابلیت مقابله با هر نوع سیستم پدافندی را دارد زیرا اولا حجم و کمیت موشک ها و پهپادهای خود را از ده ها هزار بالاتر برده و در هر نبردی می تواند سیل بی شماری از موشک ، راکت و پهپاد را به سمت اهداف مدنظرش روانه سازد .ثانیا موشک های نسل جدید ایرانی از قابلیت کلاهک جداشونده و مانورپذیر تا لحظه اصابت به هدف برخوردارند و از فرمول حرکتی راکت های بالستیک پیروی نمی کنند . ثالثا موشک های کروز ایرانی در ارتفاع بسیار پایین پرواز می کنند و مانور پذیری بالایی دارند و مقابله با آن ها بسیار مشکل است .همچنین تاکتیک شلیک همزمان هزاران موشک ، راکت و پهپاد همراه با جنگ الکترونیک گسترده، عملکرد هر گونه سیستم پدافندی را مختل خواهد کرد . تردیدی نیست که در هرجنگ احتمالی میزان موشک های پدافندی بارگذاری شده تمام کشورهای عربی به اندازه قدرت آتش راکت ها ، موشک ها و پهپادهای ایرانی نیست.3-در صورت بروز جنگ احتمالی پاسخ ایران صرفا از طریق هوا نخواهد بود و عملیات های آفندی آبی - خاکی مقتضی را علیه تهدیدات انجام خواهد داد . فاصله کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس تا سواحل ایران بسیار اندک بوده و در کمتر از یک ساعت قایق های بی شمار سپاه پاسداران می توانند خود را به سواحل آنان برسانند و سرپل های مدنظر را تصرف کنند .نباید فراموش کرد که کشورهایی چون امارات و بحرین از لحاظ نظامی در برابر ایران اصلا به حساب نمی آیند و به لحاظ کمی فاصله با همسایه شمالی خود نیز کاملا آسیب پذیرند4-  موفقیت عملیات های انصارا...درهدف  اصابت قراردادن ابوظبی و شهرهای مهم سعودی که از پیشرفته ترین تجهیزات پدافندی غربی بهره می بردند نشان داد قابلیت های اعلامی تسلیحات پدافندی خریداری شده این کشورها تا چه حد به اغراق آلوده بوده و سیستم های مزبور نتوانسته اند در برابر تهدیدی بسیار ضعیف تر از جمهوری اسلامی واکنش مناسب نشان دهند.5-به نظر می رسد پس از شکست طرح ناتوی عربی و تشکیل ائتلاف امنیت دریایی در خلیج فارس علیه جمهوری اسلامی ، این طرح نیز با ناکامی روبه رو شود زیرا در میان کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس علیه ایران اجماع وجود ندارد  و دیگر این که قابلیت های نظامی سپاه و ارتش کاملا بر کشورهای کوچک عربی چیرگی پیدا خواهد کرد .6-البته طبیعی است که ایجاد شبکه یکپارچه پدافندی بهانه ای برای حضور بیشتر اسرائیل در امارات ، بحرین و شاید سعودی بوده و شرکت های تسلیحاتی آمریکایی نیز سود سرشاری را از بابت فروختن تجهیزات جدید و گران قیمت خود به عرب های حاشیه خلیج فارس کسب خواهند کرد .خصوصا که محمد بن سلمان رویای پادشاهی سعودی دارد و همان گونه که با یک رشوه بسیار سنگین توانست ترامپ را قانع کند که پسر عمویش محمد بن نایف را از ولیعهدی برکنار و خود را جایگزین او سازد ، این بار نیز عزم دلبری برای رئیس جمهور دموکرات آمریکا را کرده و به نظر می رسد حاضر به پرداخت هزینه ای کلان برای تحقق این امر باشد .»

 

سفر بایدن به منطقه و سرنوشت برجام

علی بیگدلی در یادداشتی برای «آرمان ملی» نوشت: «سفر جو بایدن به منطقه دارای اهمیت زیادی است، از این جهت که در لحظه خاصی از شرایط ژئوپلیتیکی منطقه دارد صورت می‌گیرد. اولین هدف بایدن در سفر به منطقه این است که عربستان را راضی کند تا نفت بیشتری برای اروپا مخصوصا اروپای جنوبی تولید کند که با توجه به جنگی که بین روسیه و اوکراین است با کمبود انرژی در آستانه زمستان مواجه نشوند. مساله دوم این است که یک نوع آشتی‌کنان در سیاست بایدن برای سفر به منطقه با عربستان سعودی وجود دارد. بایدن قبل از اینکه به ریاست‌جمهوری برسد، محمد بن سلمان را قاتل خاشقچی اعلام کرد و وقتی هم که به کاخ سفید آمد، بازهم اعلام کرد که ما باید سیاستی را پیش بگیریم تا عربستان به سمت رعایت حقوق بشر برود و محمد بن سلمان را مذمت کرد. الان این سفر درحالی انجام می‌شود که محمد بن سلمان غرق در شادمانی و پیروزی است و یک نوع آشتی‌کنان بین بایدن و محمد بن سلمان دارد صورت می‌گیرد. آمریکا نمی‌خواهد الان با توجه به درگیری‌ای که هم با روسیه در اوکراین دارد و هم با چینی‌ها در مساله تایوان، فضای جدیدی از درگیری نظامی به وجود آورد و یکی از اهدافش این است که منطقه را آرام کند. آمدن بایدن به منطقه شاید مقدمات یک حلقه امنیتی در منطقه باشد و اعضای این حلقه عبارتند از ترکیه-  با توجه به روابط نزدیکی که الان ترکیه با اسرائیل پیدا کرده -  غیر از ترکیه اردن، امارات، عربستان، مصر و اسرائیل نیز هستند که اگر این حلقه شکل بگیرد که مقدماتش فراهم شده می‌تواند فضای امنیتی ما را تحت تاثیر قرار دهد. از این‌رو به نظر می‌رسد زمینه‌های تشکیل این حلقه امنیتی فراهم شده هرچند ممکن است نه بلافاصله بعد از سفر بایدن مقدمات و زمینه چینی‌هایش انجام شده و احتمالا با فشاری که اسرائیل و عربستان سعودی و با سفر محمد بن سلمان به مصر و اردن و ترکیه، ائتلاف نظامی یا ناتوی عربی دارد شکل می‌گیرد تا اینکه تامین کننده امنیت منطقه باشد و آمریکایی‌ها خودشان را تا حدودی از منطقه دور نگه دارند و درگیر مشکلات منطقه‌ای نکنند. مساله بعدی که خیلی اهمیت دارد این است که امکان اینکه رابطه جدیدی بین اسرائیل و عربستان به‌وجود ‌آید، خیلی بالاست. با توجه به اینکه بایدن پرواز مستقیم از اورشلیم به جده خواهد داشت که تابه‌حال این اتفاق نیفتاده این شک و تردید را تقویت می‌کند که بایدن به دنبال این است که رابطه بین اسرائیل و عربستان سعودی را تحقق ببخشد. هرچند ممکن است عربستان موانع بزرگی در پیش روی خود داشته باشد ولی باز زمینه‌های آن کاملا مهیا شده همان‌طور که آقای لاپید هم بیانیه تبریکی برای محمد بن سلمان به‌خاطر سفر بایدن به منطقه فرستاد که رابطه آنها بهبود بیشتری پیدا خواهد کرد. مجموعه اینها نشان می‌دهد که این سفر از اهمیت بالایی برخوردار است و مخصوصا در موقعیت حساسی که منطقه دارد. اما در ارتباط با برجام باید گفت مصاحبه‌ای که بایدن در آستانه سفرش در واشنگتن پست کرد، اعلام کرد که اگر ایران حاضر به توافق نشود ما ایران را تحت فشار قرار خواهیم داد که یکی فشارهای اقتصادی بیشتر و دیگری فشارهای دیپلماتیک است. اما مساله دیپلماتیک خیلی بحث برانگیز شده که در حوزه دیپلماتیک آمریکا چه‌کار خواهد کرد. به نظر می‌رسد در سپتامبر شورای حکام تشکیل می‌شود و دفعه گذشته 30 تن از 35 نفر حکامی که در شورا بودند به نفع آمریکا رأی دادند و بیانیه اخطاری علیه ایران صادر شد. اگر هدف آمریکا این باشد که در سپتامبر تشکیل شورای حکام را در آژانس بدهد این مرتبه ممکن است پرونده ایران به شورای امنیت برود و تحریم‌هایی که قبلا سال 2015 علیه ما بود، باز دوباره برخواهد گشت.  دو سال و چند ماهی که از ریاست‌جمهوری بایدن باقی مانده، ما می‌توانیم از فضای ملتهب امروزی دنیا که نیازمند انرژی هستند، استفاده کنیم و نفت و گازمان را صادر کنیم. یک خبرگزاری گفته بود که ایران می‌تواند روزانه پنج میلیارد دلار درآمد نفتی داشته باشد اگر برجام را امضا کند و صادرات نفتش آزاد شود. این عدد وضعیت اقتصاد ما را دگرگون خواهد کرد.»

 

قرن آسیایی  و چالش آمریکایی 

سید محمدعماد اعرابی در یادداشتی برای کیهان نوشت: «مسلما تاریخ یکی از تماشایی‌ترین مقاطع خود را در این سال‌ها سپری می‌کند. تضادها و تقابل‌ها که تا پیش از این سعی می‌شد با مدیریت منافع و روابط پوشانده شوند، از عمق به سطح آمده و روز به روز عیان‌تر می‌شود. بر این اساس ائتلاف‌های قدیمی در حال باز‌سازی خود و یا شکل‌دهی به ائتلافی جدید بر مبنای اقتضائات روز هستند. ما ناظران جهانی هستیم که در آن هندسه قدرت به شکلی سریع اما کاملا باورپذیر در حال تغییر و دگرگونی است. ... آمریکا با آگاهی از نقش آسیا در نظم آینده جهانی مشغول ساخت ائتلاف‌های جدید برای مهار رقبای خود در مناطق مختلف آسیاست، رقبایی که بعضا نه تنها در آسیا که حتی در نقش‌آفرینی جهانی برای ایالات متحده چالشی جدی ایجاد کرده‌اند.

اما تحرکات آمریکا و متحدانش در آسیا به همین جا ختم نمی‌شود. 27 ژوئن 2022 (6 تیر 1401) اعضای گروه هفت (G7) در نشست پایانی خود در آلمان از توافق بر سر طرحی 600 میلیارد دلاری موسوم به «همکاری برای زیرساخت و توسعه جهانی» خبر دادند. طرحی که آمریکا با تأمین 200 میلیارد دلار از هزینه آن، نقشی اساسی در پیشبردش داشت. این طرح در همان ابتدای کار از سوی رسانه‌های دولتی اروپا پاتک غرب به برنامه راهبردی چین تحت عنوان «کمربند و جاده» خوانده شد. «کمربند وجاده» برنامه‌ای با محوریت حمل‌ونقل بین‌المللی است که در قسمت خشکی با احیای مسیر تاریخی جاده ابریشم می‌تواند منافع مشترک اقتصادی و ارتباطات پایدار سیاسی میان کشورهای آسیایی برقرار کند و منطقه آسیای مرکزی در آن نقش برجسته‌ای دارد. توسعه کشورهای آسیایی و تحکیم روابط اقتصادی در شرق خارج از اراده آمریکا بازهم یک دغدغه تکراری برای واشنگتن به همراه داشت: «تضعیف نظم جهانی». سرمایه‌گذاری «بانک توسعه آسیایی» بر روی پروژه راه لاجورد به عنوان طرحی بدیل برای کمربند ابریشم در اتصال آسیای مرکزی به اروپا با هدف رفع همین دغدغه انجام شد. بانکی که اکثریت سهام آن در اختیار آمریکا بود. موضوع وقتی کاملا عیان شد که پنجمین اجلاس سالانه راه‌گذر «ترانس-خزر» نه در کشورهای محور لاجورد که با میزبانی مرکز آمریکایی «سیاستگذاری خزر» و مشارکت «مرکز همکاری‌های بین‌المللی آمریکا»(USAID)، «شورای امنیت» و «وزارت خارجه» آمریکا در واشنگتن برگزار شد. 

با این حساب تقریبا مشخص است که بخشی از هزینه ٦٠٠ میلیارد دلاری آمریکا و متحدانش در G7 صرف پروژه‌های راه‌گذر «ترنس-خزر» از جمله احیای راه لاجورد خواهد شد. ایالات متحده اما برای پیشبرد اهدافش در آسیای مرکزی علاوه‌بر رقبای جدی، مانعی جدی‌تر نیز دارد: «دوری از فرهنگ و ارزش‌های مردمان این منطقه». برنامه راهبردی ۶ ساله آمریکا(۲۰۱۹-۲۰۲۵) برای آسیای میانه به همین منظور طراحی شد. برنامه‌ای که بخش عمده منابع مالی آن صرف ترویج فرهنگ غرب و پرورش نخبگان و رسانه‌های غربگرا در این مناطق می‌شود. در این برنامه «دانشگاه آمریکایی بیشکک» نقشی مهم برای تربیت نسلی از مدیران مطلوب ایالات متحده دارد، علاوه‌بر این آمریکا بودجه‌ای اختصاصی برای بازدید دانش‌آموزان، متخصصان و مدیران این منطقه از آمریکا و تجربه فرهنگ آمریکایی در قالب طرح تبادل نخبگان در نظر گرفته است. همچنین سفارت‌های آمریکا در آسیای مرکزی برنامه‌های مهارت‌آموزی و گسترش شبکه‌های لازم برای خبرنگاران را در پوشش تقویت جامعه مدنی ارائه می‌دهند. اینکه گاهی دولتمردان واشنگتن نگران وضعیت جمعیت «ایغورها» در مرکز آسیا می‌شوند نه از سر تمایلات انسان‌دوستانه و یا علاقه به حقوق مسلمانان که بخشی از پیشبرد برنامه‌شان برای گسترش عوامل وابسته به خود در مرکز آسیاست. آشوب این روزهای منطقه قره‌قالپاقستان در ازبکستان نیز از همین جنس است. آشوب‌هایی که به نظر می‌رسد روند

رو به رشدی در کشورهای این منطقه طی سال‌های آینده داشته باشد. آمریکا علاوه‌بر شرق، غرب و جنوب آسیا دنبال جای پایی در قلب آسیا برای مهار نظم نوپدید شرق است.

قرن بیست و یک آن‌طور که جوزپ بورل هم اشاره کرد قرن آسیایی است و البته همان‌طور که سارکوزی گفت چالش اصلی غرب عدم تسلط بر این جهان جدید است. آمریکا و متحدانش تلاش زیادی برای تمدید سلطه و احیای جایگاه از دست رفته خود می‌کنند اما می‌توان یادداشتی مجزا و به همین تفصیل نیز برای نشان دادن دلایل ناکامی تلاش‌های آمریکا برای تغییر نظم آینده جهان نوشت. آنچه قطعی است ما در آغاز یک نزاع تاریخ‌ساز به سر می‌بریم. نزاعی که از دل آن جهانی جدید متولد خواهد شد؛ جهانی مستقل از اراده آمریکا و متحدانش.»


 

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها