«فردا» گزارش میدهد؛ اصلاحطلبان با ارائه برنامه پیشنهادی به دولت در پی چه هستند؟
بدهکاران همیشه مدعی!
اصلاحطلبان از ضرورت تحقق عدالت سخن میگویند در صورتی که گویا فراموش کردهاند در دوره دولت مورد حمایتشان بود که طبقه متوسط عملا نابود شد.
گروه سیاست سایت فردا: به تازگی «جبهه اصلاحات ایران» برنامهای پیشنهادی 30 صفحهای به دولت ارائه دادهاند و در آن مدعی شدهاند که این برنامه برای رفع مشکلات جاری است. برنامه پیشنهادی آنها مبتنی است بر محورهایی چون محیط زیست، مبارزه ساختاری با فساد، فرهنگ، هنر و رسانه، عدالت آموزشی و توسعه ملی، حمایت موثر از آسیبپذیرترین شهروندان، عدالت جنسیتی، عدالت در سلامت، حقوق سیاسی و مدنی، کرونا، فقرزدایی و کاهش نابرابری، احیای توسعه اقتصادی و رفع تحریمها و توسعه محور کردن سیاست خارجی.
گرچه ارائه برنامهای به دولت میتواند خوب باشد اما برنامه پیشنهادی اخیر اصلاحطلبان از حیث سیاسی قابل نقد به نظر میرسد زیرا اصلاحطلبان خود بانیان وضع موجودند و جایگاه مدعی برای آنها قابل تصور نیست؛ به بیان دیگر اگر گروهی دور از قدرت سیاسی صرفا به عنوان یک ناظر بیطرف برنامهای به دولت بدهد یا نقدی بر رویههای موجود ارائه کند، قابل پذیرش است؛ اصل ارائه برنامه و نقد و نظر از سوی آن گروه قابل پذیرش به نظر میرسد؛ فارغ قضاوت محتوای برنامهها اما اصلاحطلبان که هشت سال قدرت سیاسی را به طور کامل در دولت و به طور نسبی در مجلس در اختار داشتند، نمیتوانند در جایگاه مدعی ظاهر شوند.
اصلاحطلبان در برنامه اخیرشان از مبارزه با فساد ساختاری سخن گفتهاند؛ حال آنکه اگر در همین اینترنت سرچی کوتاه کنیم و برای مثال عنوان «دادگاه مفاسد اقتصادی» را جستوجو کنیم، در مییابیم عمده پروندههای فساد اقتصادی در دوره دولت حسن روحانی رخ داد که برخی از آنها هم مربوط به اطرافیان شخص رئیس جمهور و البته اطرافیان افراد پر قدرت دولت او مربوط میشد یا اصلاحطلبان در برنامه خود از ضرورت برقرار عدالت در شئون مختلف سخن گفتهاند که طرح این موضوع از سوی آنها بیشتر شبیه به شوخی است زیرا به گفته بسیاری از جامعهشناسان در دوره دولت مورد حمایت آنها بود که طبقه متسوط عملا نابود و بخش عظیمی از این طبقه به طبقه فرودست سرریز شد. اصلاحطلبان باید پاسخ دهند که چرا آن زمان که فشارهای اقتصادی بر طبقات متسوط و فرودست به طرز بیسابقهای وارد میشد و به موازات طبقهای خاص که شاید بتوان نام شبهاشرافی را بر آن گذاشت، هر روز فربهتر میشدند، فریاد عدالتخواهیشان بلند نبود؟
جبهه اصلاحات ایران گویا دغدغه محیط زیست هم پیدا کرده است؛ حال آنکه هیچ یک از اعضای آن توضیح نمیدهند مدیریت معصومه ابتکار چگونه گذشت و آیا حامیان محیط زیست از عملکرد او رضایت داشتند؟ یا آنکه آیا عیسی کلانتری برای دریافت مسئولیت سازمان محیط زیست مناسب بود؟ فردی که شخصا باعث عرضه محصولات تراریخته شد؛ موضوعی مخالفان زیادی داشت؛ فردی که البته حتی طرز درستنشستن در برابر خانوادههای داغدار خبرنگاران محیط زیستی را هم نمیدانست!
وضعیت عملکرد دولت اصلاحطلبان در حوزه سیاست خارجی هم که معلوم است. دولت روحانی و اصلاحطلبان هشت سال آنقدر ذوب در غرب بودند و همه مسائل مردم حتی آبخوردن مردم را به سرنوشت برجام گره میزدند که تمام ظرفیتهای وسیع سیاست خارجی مانند ارتباطات منطقهای، ارتباط با کشورهای شرقی، دیپلماسی اقتصادی و... را هشت سال تعطیل نگاه داشتند به این امید که با غربیها روابط آغاز شود و برای رسیدن به توافق از هر اصلی کوتاه آمدند تا در نهایت با توافقی بدون ضمانت اجرا به نام برجام مواجه شویم که ایرادات همان توافق دولت کنونی را هم به زحمت فراوان انداخته است.
باری؛ اصلاحطلبانِ همیشه مدعی گویا در دولت روحانی چشمبند بر چشم داشتند که تمام ناکارآمدیها را نمیدیدند. آنها باید در پیشگاه ملت ایران پاسخ دهند چرا آن زمان نه تنها برنامهای به دولت ارائه نمیدادند بلکه یک نقد ساده بر دولت را هم خطایی بزرگ قلمداد میکردند. هر چند به نظر میرسد بعید است که خود اصلاحطلبان ندانند در دولتشان چه گذشته و ارائه چنین برنامههایی به دولت رئیسی صرفا برای آن است که همچنان نامی از خود در عالم سیاست نگاه دارند زیرا میدانند با ریزش شدید سرمایه اجتماعیشان دیگر هیچ پایگاهی در میان مردم و در عالم سیاست ندارند.
دیدگاه تان را بنویسید