تغییر معادلاتی فراتر از شکست برجام!

کد خبر: 1150414

‌ بعد از فشار آمریکا به یونان برای توقیف نفت‌کش روسی با محموله نفتی ایران و مصادره آن توسط ایالات متحده شاهد واکنش متقابل تهران بودیم. در این راستا نیروی دریایی سپاه پاسداران هم بعدازظهر جمعه گذشته دو نفت‌کش یونانی «Prudent Warrior» و «Delta Poseidon» را در نزدیکی عسلویه و بندر لنگه توقیف کرد.

تغییر معادلاتی فراتر از شکست برجام!

‌ بعد از فشار آمریکا به یونان برای توقیف نفت‌کش روسی با محموله نفتی ایران و مصادره آن توسط ایالات متحده شاهد واکنش متقابل تهران بودیم. در این راستا نیروی دریایی سپاه پاسداران هم بعدازظهر جمعه گذشته دو نفت‌کش یونانی «Prudent Warrior» و «Delta Poseidon» را در نزدیکی عسلویه و بندر لنگه توقیف کرد. با این اقدامات در کنار سایر تصمیمات دولت بایدن مبنی بر عدم خروج سپاه از لیست گروه تروریستی و اعمال دور جدید تحریم‌ها علیه سپاه و فروش نفت ایران در هفته گذشته به نظر می‌رسد تنش تهران - واشنگتن اکنون به یک فضای رادیکال کشیده شده است؛ فضایی که در آن عملا مذاکرات وین و سرنوشت برجام محلی از اعراب ندارد. در این بین وقوع مجموعه تحولات متعدد، متنوع و در عین حال سیال در هفته‌های اخیر فضای مبهمی را به دست می‌دهد که ارزیابی و تحلیل را مشکل می‌کند؛ از ترور و تحریم تا توقیف و... لذا پاسخ به این پرسش که چرا ایالات متحده و ایران به این فضای دوران ترامپ بازگشته‌اند و تبعات آن بر مذاکرات برجام چه خواهد بود؟ محور گفت‌وگوی «شرق» با سید وحید کریمی است تا ‌ از وضعیت فعلی داشته باشیم.

‌در پی توقیف یک نفت‌کش روسی با محموله نفت ایران توسط دولت یونان و مصادره آن به دست آمریکا، ایران نیز جمعه گذشته تصمیم به اقدام تنبیهی علیه این کشور گرفت و در این راستا دو نفت‌کش یونانی را در خلیج فارس توقیف کرد. با توجه به ازسرگیری سلسله کنش‌ها و واکنش‌های تهران و واشنگتن و احیای سیاست توقیف در دولت ترامپ، آیا می‌توان گفت که دیگر وارد فضای رادیکالی شده‌ایم که در این فضا عملا مذاکرات وین محلی از اعراب ندارد؟

ببینید من معتقدم مسئله بزرگ‌تر از شکست برجام است.

‌به چه دلیل چنین اعتقادی دارید؟

چون به باور من آنچه در سایه توقیف نفت‌کش روسی با محموله نفتی ایران توسط یونان و مصادره آن به دست آمریکا و واکنش متقابل تهران برای توقیف دو نفت‌کش یونانی در آب‌های خلیج فارس صورت گرفته، تنها بخشی از تبعات اجتناب‌ناپذیر تغییر فضای نظم جهانی بعد از جنگ اوکراین است. از این منظر مسئله تحت‌الشعاع قرار گرفتن یا نگرفتن مذاکرات برجامی، توقیف نفت‌کش یونانی یا مصادره محموله نفتی ایران توسط آمریکا با فشار واشنگتن به آتن و... جزء تبعات ثانویه خواهد بود که فضای وقوع حتمی آن پیش‌تر به دلیل تقابل روسیه و آمریکا شکل گرفته بود. پس اینجا شکست مذاکرات وین معنا ندارد. بلکه آنچه مهم است وزن‌کشی هر کدام از ابرقدرت‌ها و بازیگران جهانی است که سعی دارند در این نظم نوین جهانی پساجنگ اوکراین برای خود حوزه نفوذ جدیدی تعریف کنند.

‌واجب شد روی تبعات جنگ اوکراین بر خاورمیانه با محوریت ایران تمرکز کنیم. آیا آن‌گونه که به اختصار عنوان داشتید جنگ اوکراین علاوه بر برجام و تقابل تهران و واشنگتن که دوباره به احیای سیاست توقیف نفت‌کش‌ها بسان دولت ترامپ منجر شده است ابعاد دیگری هم خواهد داشت؟

همان‌گونه که گفتم مسئله فراتر از برجام و توقیف نفت‌کش ایرانی و یونانی است. تمام اتفاقات و تحولات ریز و درشتی که در تمام نقاط دنیا ازجمله خاورمیانه از بعد از پنجم اسفندماه سال گذشته یعنی آغاز جنگ اوکراین روی داده است به شکل مستقیم یا غیرمستقیم می‌تواند جزء تبعات ثانویه این جنگ باشد. از این منظر تداوم بن‌بست در مذاکرات وین و به تبعش تغییر رفتار طرفین با محوریت ایران و آمریکا، سناریویی است که از ابتدا روسیه به دنبال اجرائی‌کردن آن بود.

‌شاید بتوان ذیل نفوذ روسوفیل‌های وطنی ایران را به نوعی گروگان روسیه دانست، ولی به نظر نمی‌رسد تغییر رفتار واشنگتن عملا در ید اختیار مسکو باشد؟

به هیچ وجه.

‌پس چگونه قائل به تأثیر روسیه بر رفتار ایالات متحده در قبال ایران هستید؟

وقتی پای تحریم‌های روسیه و خروج سپاه از لیست گروه‌های تروریستی به میان آمد اولین نتیجه‌اش، بن‌بست مذاکرات وین بود. همین تداوم بن‌بست به صورت خودکار تغییر رفتار طرفین را به دنبال دارد، حتی آمریکایی‌ها.

‌چرا؟

به این دلیل که دیگر خبری از تعامل نیست، بلکه وزن‌کشی دیپلماتیک موضع برتر را تعیین می‌کند. ضمنا در پاسخ به سؤال قبلی باید اشاره کرد که فرسایشی‌شدن جنگ اوکراین سبب شد ایالات متحده آمریکا در قبال دیگر برگ‌های برنده و اهرم فشارهای روسیه دست به تغییر موضع بزند که یکی از مهم ترین آنها به مذاکرات وین و پرونده فعالیت‌های هسته‌ای ایران بازمی‌گردد. به همین دلیل دولت بایدن برخلاف رویه یک سال و نیم گذشته خود در قبال ایران عمل کرد. اگرچه در این بین فشارهای داخلی سنای آمریکا یا فشار بیرونی از جانب اسرائیل در تغییر رفتار دولت بایدن اثرگذار بود، اما آنچه کاتالیزور این تغییر رفتار بایدن در قبال برجام و ایران بود، نخست به فرسایشی‌شدن جنگ اوکراین و به دنبالش تغییر نظم جهانی و در مرتبه دوم به تداوم بن‌بست مذاکرات وین باز می‌گشت. به واقع دولت بایدن نمی‌توانست در قبال تبعات جنگ اوکراین و تشدید گسل بین واشنگتن - تهران به دلیل بن‌بست مذاکرات وین پاسخی برای تل‌آویو و یا سناتورها داشته باشد. مضافا دوقطبی‌شدن فضای درون دولت بایدن بین بلینکن و رابرت مالی با جک سولیوان هم مطرح بود. لذا بایدن در این دوراهی مسیری را انتخاب کرد که مطلوب‌ترین سناریو برای روسیه بود، یعنی اعمال تحریم‌های چهارشنبه گذشته که اتفاقا تحریم‌هایی هدفمند در حوزه فروش نفت ایران و علیه سپاه بود و نیز توقیف محموله‌های نفتی ایران با فشار به آتن و نهایتا تصمیم قطعی برای عدم خروج سپاه پاسداران از لیست گروه‌های تروریستی. دولت بایدن با این تغییر معنادار رفتار خود در قبال برجام و ایران چند هدف هم‌زمان را دنبال می‌کند؛ اول مدیریت فشارهای داخلی از سوی سنای آمریکا که اکنون وارد فضای انتخابات درون‌حزبی برای رقابت‌های میان‌دوره‌ای کنگره شده‌اند. لذا احتمال فشار کنگره بر دولت افزایش پیدا خواهد کرد. درثانی مدیریت رفتار اسرائیل و از همه مهم‌تر تغییر شرایط در برابر ایران با هدف امتیازگیری از تهران.

‌یعنی فشار به آتن برای توقیف نفت‌کش روسی با محموله نفتی ایرانی، اعمال تحریم‌های جدید علیه سپاه در چهارشنبه گذشته و همچنین اعلام موضع رسمی دولت بایدن مبنی بر عدم خروج سپاه از لیست گروه‌های تروریستی را نتیجه فرسایشی‌شدن جنگ اوکراین و تداوم بن‌بست وین می‌دانید، ولو آنکه مذاکرات وین به شکست برسد؟

بدون شک؛ باز هم تکرار می‌کنم مسئله فراتر از شکست برجام است. در ضمن تداوم بن‌بست مذاکرات وین نتیجه فرسایشی‌شدن جنگ اوکراین است، همان‌گونه که فشار واشنگتن به آتن برای توقیف نفت‌کش روسی با محموله نفتی ایرانی، اعمال تحریم‌های جدید علیه سپاه و همچنین اعلام موضع رسمی دولت بایدن مبنی بر عدم خروج سپاه از لیست گروه‌های تروریستی هم متأثر از تداوم بن‌بست وین بوده است، طبیعی است در این شرایط که طرفین دست به وزن‌کشی زده‌اند.

‌پس باید پرسید که تهران با توقیف دو نفت‌کش یونانی چه هدفی را دنبال می‌کند، صرفا برگرداندن محموله نفتی مصادره‌شده توسط آمریکا؟

دو هدف عمده وجود دارد. اول موازنه قوا یا موازنه تهدید. در این خصوص تهران با توقیف نفت‌کش‌های یونانی موازنه تهدید را وارد مرحله جدیدی کرده است، ولو آنکه مذاکرات وین به شکست کشیده شود که این نتیجه فضای نوین جهانی بعد از جنگ اوکراین است. درثانی مجموعه تحریم‌های هفته گذشته علیه برخی مقام‌های سپاه و چند فرد و شرکت بین‌المللی که درخصوص خرید و فروش نفت ایران همکاری داشته‌اند و همچنین تصمیم قطعی بایدن برای عدم خروج سپاه از لیست گروه‌های تروریستی شرایطی را رقم زد که ایران توقیف نفت‌کش‌های یونانی را یک تصمیم اجتناب‌ناپذیر می‌دانست.

‌حتی بدون درنظرگرفتن تبعات آن؟

حتی بدون درنظرگرفتن تبعات آن.

‌تهران چرا نباید به تبعات اقدام خود در توقیف نفت‌کش‌های یونانی بیندیشد؟

همان‌گونه که گفتم و دوباره تکرار می‌کنم مجموعه شرایط تهران را به این نقطه گریزناپذیر کشانده است که یک تصمیم، حتی تصمیمی پرهزینه و با تبعات زیاد سیاسی، دیپلماتیک و امنیتی را اتخاذ کند. چراکه در فضای جدید پساجنگ اوکراین بسیاری از بازیگران مجبور شدند تصمیماتی پرهزینه اتخاذ کنند. از روسیه گرفته تا آمریکا، کشورهای اروپایی، اوکراین، چین، ایران و... مجبور شده‌اند به نوعی تاوان و هزینه‌های سیاست‌های خود را در قبال همراهی یا عدم همراهی با یکی از طرف‌های جنگ اوکراین پرداخت کنند. اینجا در خطر افتادن مذاکرات وین و یا حتی شکست آن جزء مسائلی است که تهران در اولویت خود ندارد. فعلا ایران باید در شرایط کنونی دست به واکنشی بزند تا موازنه قوا و موازنه تهدید را ایجاد کند. بعد از ایجاد موازنه قوا و موازنه تهدید است که امکان برقراری دوباره دیالوگ میسر خواهد بود. تا زمانی که این موازنه شکل نگیرد طرفین به دنبال کوبیدن مشت محکم‌تر بر میز هستند. اما زمانی که این تعادل و موازنه ایجاد شود فضا به سمت سکون و برقراری دیالوگ خواهد رفت.

‌با این اوصاف رجعت واشنگتن به سمت ریاض و احتمال دیدار بایدن با بن سلمان را هم نتیجه همین وضعیت می‌دانید. هرچند که سه‌شنبه گذشته برت مک‌گورک، مشاور ارشد کاخ سفید در امور خاورمیانه و آموس هاچستاین، نماینده امور انرژی در وزارت خارجه آمریکا برای گفت‌وگو با مقامات سعودی درخصوص نفت و ایران در عربستان حضور داشته‌اند؟

به نکته کلیدی‌ای اشاره داشتید؛ اتفاقا بازگشت بایدن به سمت عربستان سعودی بعد از یک سردی روابط نسبی نشان می‌دهد که کاخ سفید در تغییر رفتار خود در قبال ایران به شدت جدی است. چون تحریم‌ها علیه سپاه و فروش نفت یا مصادره محموله نفتی ایران و تصمیم قطعی برای عدم خروج سپاه از لیست گروه‌های تروریستی مکمل تلاش‌های دولت بایدن برای گرم‌کردن روابط واشنگتن - ریاض است تا بتواند ضمن تلاش برای مدیریت بازار انرژی بعد از جنگ اوکراین که قبل‌تر با عدم همراهی عربستان سعودی در قبال سیاست‌های آمریکا به دلیل نحوه مذاکره با ایران همراه بود، جبهه واحدی در برابر روسیه در حوزه انرژی شکل بگیرد. از طرف دیگر همان‌گونه که عنوان کردید یکی از محورهای سفر مقامات دولت بایدن به ریاض بر سر ایران است. بنابراین احتمال بازگشت عربستان و آمریکا به یک جبهه واحد علیه جمهوری اسلامی مانند دوره دونالد ترامپ وجود دارد. به خصوص اگر طبق اخبار شاهد سفر جو بایدن به عربستان سعودی و دیدارش با محمد بن سلمان باشیم، این دیدار می‌تواند نقطه عطفی در این رابطه باشد. این مسئله هم متأثر از جنگ اوکراین است.

‌جناب کریمی اگر شما معتقد به تأثیر جنگ اوکراین بر اتفاقات ریز و درشت در سایر مناطق جهان هستید، پس اقدامات اسرائیل از برگزاری رزمایش ارابه‌های آتشین گرفته تا ترور یکشنبه هفته گذشته در تهران و سایر اقدامات علیه امنیت ملی ایران و تحرکات دیپلماتیک ضدبرجامی را هم در همین راستا ارزیابی می‌کنید؟

زمانی که تأکید می‌کنم جنگ اوکراین فضای نظم بین‌المللی را تغییر داده و خاورمیانه به شکل جدی متأثر از آن است به همین دلیل بازمی‌گردد. ببینید بعد از فرسایشی‌شدن جنگ اوکراین، روسیه دیگر خود را برنده نمی‌بیند، بلکه کشوری گرفتار در باتلاق تجاوز است، لذا کرملین مجبور شده است خروج نظامی خود از سوریه را کلید بزند. در نتیجه تغییر بافت نظامی و امنیتی سوریه نگرانی‌هایی را برای اسرائیل ایجاد کرده است به‌خصوص آنکه احتمال جایگزینی ایران وجود دارد. در این شرایط علاوه بر نگرانی‌های تل‌آویو درخصوص پرونده فعالیت‌های هسته‌ای و مذاکرات وین نگرانی‌های دیگری مانند نفوذ در منطقه و توان دفاعی ایران هم پررنگ‌تر از قبل شده است. لذا اسرائیل ضمن تشدید حملات به سوریه و برگزاری رزمایش، ترور، اقدام علیه امنیت ملی و تحرکات دیپلماتیک برای توقف برجام را در دستور کار قرار داده است. البته همان‌گونه که گفتم اسرائیل هم مانند روسیه، آمریکا، ایران و همه کشورها هزینه بسیار زیادی در سایه جنگ اوکراین داده است. چون اسرائیل هم مجبور شد بین روسیه و غرب با محوریت آمریکا یک طرف را انتخاب کند. به همین دلیل اسرائیل اکنون در یک سردی روابط دیپلماتیک بی‌سابقه با روسیه قرار دارد؛ روسیه‌ای که یکی از حامیان جدی حفظ امنیت و منافع اسرائیل در منطقه بود.

منبع: روزنامه شرق

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها